نازیبایی های جنگ
نمیدانم آیا کسی پیدا میشود که برای جنگ زیبایی هم متصور شود ؟
از همان ابتدا که فکر جنگ در مغز یکی دو سیاستمدار جرقه میزند زشتی و پلشتی های جنگ خودنمایی میکند .
از وقتی که اولین گلوله شلیک میشود . از زمانی که اولین گلوله به سینۀ دوست یا دشمن می نشیند .
از هنگامی که همرزمت را در حال درد کشیدن یا جان دادن می بینی . از اولین خداحافظی با پدر و مادر و زن و فرزند .
از دیدن اشک مادر و نگاه مضطرب بابا . از هراسی که در چهرۀ همسر ظاهر میشود .
همه و همه زشتی است .
بزرگترین زشتی و نازیبایی ها بعد از پایان جنگ رخ میدهد .
شاید آنچه نازیبایی و چهرۀ کریه جنگهای تاریخ بشریت بود را ما در پایان جنگ هشت ساله با عراق شاهد بودیم .
مدیریت ضعیف و نابخردانۀ جنگ سبب شد تا عده ای تازه به دوران رسیده تمام تلاش خود را بکنند تا تصویری مبهم و غیر قابل قبول از حضورشان در جنگ را به نمایش بگذارند .
غافل از اینکه بسیاری میدانند چه کسانی بودند در جنگ و چه کردند تا جلوی دشمن و پیشروی دشمن را گرفتند .
بسیاری میدانند که فرماندهانی که امروزه در بالاترین رده های فرماندهی نشسته اند تنها و تنها به خاطر حضور برادر و یا یکی از اقوامشان در جنگ بوده است .
بدانند که نان تلاش و سعی و سواد خود را نخورده اند که امروز فرمانده هستند .
زشتی جنگ ما این بود که خدوم ترین نیروها را منزوی کردند .
پلشتی جنگ در این است که پای بر خون رشیدترین دلاوران گذاشتند و کشور را به جایی رساندند که در عصر مغول هم چنین بی بضاعتی وجود نداشت .
لنجن بودن جنگ در این است که سبک مغزان و بی خاصیت ها جنگ شکست خورده را پیروزی میدانند .
به شکست مفتضحانه در جنگ غرّه میشوند و در مقاطع حساسی که در بین دوست و دشمن کمترین محبوبیت را دارند موشک هایی هوا میکنند با شعارهایی که تنها راه نفس مردم را میگیرد .
کلافه جان ، مدیر نازنین ، تو هم هرازگاهی چه سوژه هایی انتخاب میکنی .
با این پُست آتش بر من نهادی . آری استادم جنگ لجن است و کثافت .
و آنهایی که از کنار جنگ به نان و نوایی می رسند وزغ و قورباغه هایی هستند که قادر به زندگی در آب زلال و گوارا نیستند .
اصولا معنای زندگی را نمیدانند . زندگی بدون جنگ زیبایی خاص خود را دارد