صفحه 12 از 36 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 354

موضوع: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ( جلد اول )

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    لائوتسه و آئین او


    در قرن 5 یا 6 ق. م. لائوتسه یکی از فلاسفه چین باستان این آئین را بنیاد گذاشت. بنا به تعریف لائوتسه: تائو قابل توصیف نیست، غیر قابل شناخت است. در ادبیام منظوم چین آمده است که: این درخت را نگاه کنید؛ چرا هرگز دچار اضطراب نمی شود، دچار غم نمی گردد. در آغاز بهار با شکوفه های قشنگ و رنگارنگ، زنده بودن خود را نشان می دهد؛ سبز می شود، جوان می گردد، برگ و بار می دهد و... در ابتدائ پائیز به زردی می گراید، عریان می شود و آرام و آرام به خواب زمستانی فرو می رود. و باز در اول بهار با شادی از خواب بیدار می شود و با چهره ای خندان به جهان و مردم جهان نگاه می کند و... چرا این درخت اضطراب ندارد؟ چرا به یأس فلسفی دچار نمی گردد؟ چون اینها از قانون طبیعت یعنی از تائو پیروی می کنند. یأس، پلیدی، بدی، زشتی، غم و رنج، پریشانی، بیماری، جنگ، خیانت، جنایت و اضطراب چرا در آدمی این همه حکومت می کند؟ زیرا انسان در برابر نظامی که بر کل جهان حکومت می کند ( تائو)، ضعیف و ناتوان است و با عقل کوچک و جزئی خود راه دیگری انتخاب کرده و می کند و از طریق تائو که حاکم بر کل جهان است، قدم به بیرون می گذارد.(151)







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #112

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    تائو، مبتنی بر وحدت وجود؛


    مکتب لائوتسه مبتنی بر وحدت وجود از نگاه عرفان و تصوف چینی است، وحدت وجود بر کل هستی. مصادیق کثرت، جلوه ای ظاهری از وحدت وجود است و تضادهای ظاهری در جهان هستی، به وحدت وجود که لایه زیرین و زیربنای وجود است، خللی نمی رساند؛ و عدالت و بی عدالتی روبنای وحدت است(152) به گفته لائوتسه: تائو آغاز تمام اشیاء و موجودات جهان هستی است. خواهان رستگاری و هدایت باید از تائو پیروی کند. ماهیت تائو را می شناسند، خاموش اند؛ آنان که درباره او (تائو) سخن می گویند، چیزی از او نمی دانند. تائو مانند یک ظرف خالی که در عین حال می توان از آن آب برداشت، بی نهایت عمیق و با محتوائی بی پایان، بحری است عمیق که هیچگاه خشک نمی شود. انسان می کوشد تا با تائو یکی شود، اما نمی تواند. تائو همه چیز است و هیچ چیز نیست. تائو همه علت است و هم معلول، تمام اشیاء از تائو پدید می آیند و با تائو زندگی می کنند و به تائو باز می گردند. تائو طریق ابدی است که همه مخلوقات از این راه عبور می کنند(153).
    فلیسین شاله می گوید: اگر چه اطلاعات ما در رابطه با شناخت تائو بسیار ناقص است، ولی باید دانست که تائو قبل از این که عنوان دین و مذهب داشته باشد، یک فلسفه متافیزیک بشمار می رود. تائو یعنی قاعده و انتظام جهان؛ تائو یعنی نظم و ترتیب عالم و اصل جاویدان که همه پدیده ها از آن نشأت گرفته اند. در تائو، وحدت بر کثرت برتری دارد. جهان از اتحاد وجود یانگ و لا وجود یین به دست آمده است.
    تائو قبل از اینکه آسمان و زمین باشند، بوده و بر عالم دیگری حکومت داشته و وجودش مسلم بوده است. تائو اصل اشیاء است، ولی اشیاء در وجود او راه ندارند؛ چرا که او محتاج نیست و وجودش کامل و تمام عیار است(154).





    امضاء


  4. Top | #113

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    پیشینه تائو


    اندیشه تائو همچون دیگر اندیشه ها و عقاید و مذاهب و ادیان تاریخ دارای تحولاتی بوده است. ادوار تحول این آئین به سه مرحله یا دوره تقسیم می شود: 1- یک فرد معتقد به تائو باید باورهای خود را بر مبنای عرفان و وحدت وجود خاصی شکل می داد و برای رسیدن به وحدت باید از بازی با الفاظ و کتب دانش دوری می جست و به زندگی مادی بطور کلی پشت پا می زد. باید عقل را از خود دور می ساخت و با مکاشفات قلبی و عرفانی در خود فرو می رفت. نسبت به حوادث بی اعتنا و بی تفاوت می شد و بی هدف و بی اندیشه و بی خبر از همه چیز و همه کس می بود. با رقص و موسیقی و مستی باید در عالم خلسه راه می یافت. این نخستین گام در مذهب لاتوتسه بود(155).
    2- تلاش برای زندگی ابدی و کسب حیات جاویدان در تمام عمر دنیوی این کار با پرهیز از عوامل فسادانگیز در جسم و روان صورت می گرفت. این تلاش دائم با استمداد از سحر و جادو تقویت می شد. چوانگ تزو در فلسفه خود می گوید: هر کس به کنه تائو دست یابد، به زندگی ابدی نائل می گردد. همان گونه که فوهتی که یکی از خواقین بزرگ چین بود، به تائو دست یافت و به بقاء عمر جاوید رسید؛ برابرها سوار شد و به آسمان صعود کرد. این نشانه ای است از افکار نظری و تجربی راه یافته در اندیشه و آئین تائو که با سحر و جادو و امور اسرارآمیزی توأم شد.
    سوماچین مورخ معروف خاقان مذکور در تاریخ خود می گوید: فال گیری به نام لی. شو. چن. خاقان را تشویق کرد تا به کمک ارواح علوی اقدام به فن کیمیاگری کند. او جامی ساخت که با آشامیدن آب در آن جام، برای همیشه از مرگ رهائی یافته به حیات ابدی می رسید. این اقدام باعث شد که در همان قرن اول پیدایش تائوئیسم، ساحری و جادوگری در این مذهب راه یابد. با رواج دانش کیمیاگری در چین، فردی از شرق چین به نام چانگ نائو بنگ به پای تخت مسافرت کرد و انجمن سری تشکیل داد. او به کیمیاگری پرداخت و عضوگیری می کرد. هر عضو انجمن باید پنج پیمانه برنج به مرشد خود می داد. این گروه به فرقه پنج پیمانه مشهور شدند.
    پس از او فرزندان و اخلاف این شخص، کار او را دنبال کردند و پیروان فراوانی یافتند. به تدریج، این گروه، صاحب قدرت و نفوذ سیاسی شدند.
    چانگ تائولینگ را معلم آسمان لقب دادند. چینیان معتقدند که این مرد پس از 122 سال عمر از فراز کوهی بر ببری سوار شد و زنده به آسمان بالا رفت. این صعود را بر اثر فن کیمیاگری به دست آورد و حیات ابدی یافت. جادوگری نیز او را در این راه کمک فراوانی کرد.
    مدتی بعد فرقه ای دیگر از روحانیون جادوگر آئین لائوتسه به ظهور رسید. این فرقه عامه زوال نام داشت. مؤسس آن چانک چو بود و پیروان زیادی پیدا کرد. این فرقه از قرن دوم میلادی تاکنون در چین حضور دارد. پیروان این فرقه فراوان هستند.
    3- در سال 165 میلادی یکی از امپراطوران چین به نام هوان به آئین تائو رسمیت داد. او ابتدا معبد لاتوتزو را بنا کرد و خود، هدایای فراوانی تقدیم کرد. این عمل رسمیت آئین تائو را به دنبال داشت. در قرن هفتم میلادی خاقان چین لی تی مین به این مذهب ایمان آورد و ان را مستقل ساخت. طالبان علوم غریبه و فنون جادوگری به این مذهب روی آوردند. چینیان در صدد برآمدند تا در مقابل مذهب بودائی که یک آئین وارداتی از هند به چین بود، از فرهنگ و اساطیر ملی خود که میراث نیاکانشان بود، حراست نمایند؛ لذا به دنبال شخصی برآمدند که بتواند با بودا رقابت نماید. آنان لائوتزو را مناسب دیدند و او را بالا بردند تا که در مقام خدائی قرارش دادند. به او لقب خاقان عالم اسرار دادند و معابد فراوانی به نام او ساختند. و به تقلید از بودائیان، راهبان و مرتاضان زیادی در معابد لائوتزو گرد آوردند. سرانجام تائوئیزم را به عنوان دین ملی و رسمی کشور خود قبول کردند. آئین تائو در گسترش عقاید خرافی و اوهام نه تنها کمرنگ نگردید، بلکه روز بروز بر تعداد خدایان افزوده می شد. خاقان عالم اسرار بالاترین مقام را به دست آورد.
    لائوتزو در کنار او قرار گرفت و در نتیجه موجود سومی به نام کنگ یائو سردار ارواح مجرده و روانهای آسمان پدید آمد. این سه هیکل (خاقان لائوتزو کنگ یائو) به اتفاق موجودی به نام ثالوثی را تشکیل می دهند که به نام سه گوهر طاهر ملقب اند. غیر از اینها هشت روان جاوید دیگر به اتفاق خدایان کانون خانوادگی و محافظ دروازه و خدای شهر، همه بر جهان حکومت می کنند(156).





    امضاء


  5. Top | #114

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ارواح هشتگانه لائوتسه؛


    این سه گوهر طاهر تبدیل به هشت روان جاوید شد و در اساطیر ملی چین محبوبیتی فراوان پیدا کرد:
    این هشت روان جاوید در ابتدا مردمی بودند که زهد و ریاضت را پیشه ساخته و بر اثر عبادت و اعمال صالحه، به ابدیت رسیدند. آنان با جسد و پیکر مادی خود با روحی شاداب و روانی جوان زندگی می کنند و در زیر درخت کاج منزل دارند؛ یکی شراب می سازد، دو نفر دیگر شراب می نوشند، چهارمی نی می نوازد و آن چهار نفر دیگر در گوشه ای آرمیده و از این چهار نفر جدا زندگی می کنند. آنان در آغاز هر سال مورد احترام و تکریم قرار می گیرند. تصاویر خیالی آنان بر روی کاغذ ترسیم می شود و بر دوازده شهرها آویزان می گردد. در آئین تائو هر فرقه ای برای خود خدائی جداگانه دارد. برخی از پهلوانان مقام خدائی دارند. خدایان دیگر عبارتنداز: خدای تندرستی، خدای نیک بختی، خدای حیوانات، خدای نباتات، خدای اژدها، خدای کرگدن، و...(157)
    این مذهب در چین رو به انحطاط گذاشته و می توان گفت که مرده است. دولت کنونی جمهوری خلق چین این مذهب را تا حدودی از دور خارج کرده؛ ولی در عین حال افراد زیادی هنوز از مبادی سحر و جادوی آن مذهب بهره می گیرند و علی رغم ممنوعیت رسمی حزب کمونیست چین در پیروی از این آئین، برخی از دولت مردان حزب مخفیانه به این آئین ایمان دارند و برای آموختن سحر و جادو می کوشند.





    امضاء


  6. Top | #115

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    لائوتسه و تائو؛


    لائوتسه در لغت چینی به معنای حکیم سالخورده است. او اشراف زاده ای است که در دستگاه دولتی، سمت ریاست بایگانی و حفاظت اسناد کشور را داشته و بعدها به عرفان و فردیت گرائی می گرود و به تزکیه نفس و انقلاب روحی دست می یازد و روحیه انزواگرائی را در مردم چین رواج می دهد. این اشراف زاده، عنوان اشرافیت خود را به شکل عرفان گرائی متجلی می کند. اندیشه او یک فکر بسیار قدیمی است، لذا دانشمندان او را مبتکر اندیشه عرفان چینی نمی دانند. لائوتسه اصول عرفان و انزواگرائی را تدوین نموده، جزء اصلی آئین خود در آورد. امروز در چین جدید حدود پنجاه میلیون نفر از آئین او پیروی می کنند.
    لائوتسه در قرن ششم پیش از میلاد زندگی می کرده، هر چند که اطلاعات زیادی از او در دست نیست(158) و آنچه از او در دست است، با احتمال زیاد همراه است. لائوتسه معاصر کنفوسیوس در چین، بودا و مهاویرا در هند، افلاطون و سقراط در یونان، اشعیای دوم در میان قوم یهود و شاید زردتشت در ایران، ظهور کرد. لائوتسه فیلسوف بزرگ چین اندکی قبل از کنفوسیوس به دنیا آمده و با او نیز روابطی داشته است. بنا به یکی از افسانه ها، نام اصلی او وین لی بوده که در سال 604 ق.م. متولد شده و در سال 524 ق.م. وفات کرده است. کتاب مقدس این آئین تا اوته کینگ که شامل 81 قطعه کلمات قصار است، می باشد. کتاب دیگری به نام چوانگ تزه به وسیله یکی از پیروان لائوتسه نوشته شده و مورد تکریم و تقدیس پیروان این مذهب است. قطعات کتاب تا اوته کینگ بسیار مبهم و پیچیده و غیر قابل فهم است و تفاسیر فراوانی بر این کتاب نوشته شده است. چون مطالب این کتاب رنگ عرفانی دارد، موجب به وجود آمدن فرقه های زیادی شده است. پیروان این آئین در چین و کره و منچوری فراوان دیده می شوند. که تعدادشان در حدود 13 میلیون نفر است. طرفداران لائوتسه اجازه دارند که از دیگر ادیان (مانند کنفوسیوس یا بودا) پیروی نمایند. حتی از حزب کمونیست چین هم می توانند دستوراتی را فرا گیرند، زیرا این مذهب با دیگر مذاهب مانعة الجمع نیست. عده ای از دوران لائوتسه تا امروز نوه های او را می پرستند و برای آنان عنوان امپراطوری قائل اند. آنان را ملقب به امپراطور مروارید کرده اند. این امپراطور در کوهستان ببر اژدها همچون سلطانی بر پیروان خود حکمرانی می کند.(159)






    امضاء


  7. Top | #116

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    فلسفه و تعالیم تائو؛


    در آئین تائو عنوان تقوای سه گانه شهرت فراوان دارد:
    1- اقتصاد. 2- سادگی در زندگی. 3- اخلاق و نیکی حتی با افرادی که با ما بدی کرده اند. این سه عنوان، از اهم دستوران لائوتسه بشمار آمده است. آئین تائو با جنگ و خون ریزی مخالف است.
    در این آئین، قتل، فریب، دزدی، غارتگری، نافرمانی پدر و مادر، بدرفتاری زن با شوهر و... عدم معالجه امراض، لاابالی گری، عدم تعلیم و تربیت فرزندان، عدم توجه به خانواده، به خاک نسپردن مرده سگ و گربه و... گناه محسوب می شود و مجازات دارد.
    آئین تائو عقیده به بهشت و جهنم و کیفر و پاداش را از آئین ماهایانای ژاپنی اقتباس کرده و در چین رواج داده است و عقاید تناسخ ارواح را از آئین بودائی گرفته است.
    در نظر لائوتسه علم و دانش، معرفت و فضیلت نیست، بلکه هر چه دامنه آموزش و علوم گسترش یابد، بر تعداد اراذل افزوده می شود. لائوتسه مخالف وجود حکومت بوده و می گفت: مردم بدون حکومت بهتر می توانند زندگی کنند، زیرا ستمکاری وقتی دامنه دار می شود که دولت قدرتمندی بر ملت چیره شود(160)
    از نظر پیروان لائوتسه ارواح بدون دخالت خدایان کار خود را انجام می دهند و نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر می نمایند. اگر پادشاه در انجام مراسم مذهبی کوشا باشد و آنها را نیکو انجام دهد، محصولات کشاورزی فراوان می شود؛ نوامیس طبیعت با قوانین اخلاقی و اجتماعی متحداً عمل نموده، اساس نظام اجتماعی را به بهترین صورت تدارک می بیند. طبق افسانه های باستانی وویی یکی از خدایان شانگ، خدانشناس و گمراه بوده ک با خدایان چین به مبارزه برخاست و به روح جهان بالا ناسزا گفت و دستور داد تا یکی از درباریان به جای روح عالم بالا با وی شطرنج بازی کند و چون در این بازی برنماینده روج جهان بالا پیروز شد ک آن روح را به استهزاء گرفت. بر اثر این اهانت صاعقه ای از آسمان آمدو او را هلاک نمود(161).





    امضاء


  8. Top | #117

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کنفوسیوس

    بیوگرافی


    کنفوسیوس که نام واقعی او کونگ چیو است و شاگردانش او را گونگ فوتزوه می نامیدندک در سال 551. م. در شهر چوفو در ایالت لو به دنیا آمد. در افسانه های باستانی چین آمده است که شبحی موسم ولادت کنفوسیوس را به مادرش خبر می دهد. کودک در غاری متولد می شود و تعدادی اژدها به مراقبت آن کودک می پردازند. کنفوسیوس در کودکی پدرش را از دست داد و مادرش او را سرپرستی کرد و در تربیت او کوشید. او مقاماتی کسب کرد ک وزیر مشاور دربار لو گردید و با مطالعه در ادیان و مذاهب گذشته ک رسالاتی تألیف کرد و به ترویج اصول اخلاقی پرداخت و پیروان فراوانی یافت. او در آغاز، مجلس درسی تشکیل می داد و همچون سقراط، شاگردان خود را بدون کتاب درس می آموخت. او هرگز سندی مکتوب به هنگام درس ارائه نمی داد. لذا درسهای او توسط شاگردانش نوشته می شد. رسالات تألیفی او هرگز در اختیار شاگردانش قرار نگرفت. خصوصیات برجسته و ممتاز کنفوسیوس چنین است: 1- او هرگز تصدیق لا تصور نمی کرد. 2- به کارهای عاری از تفکر و تامل دست نمی آلود. 3- لجوج و خودکامه نبود. 4- مظهر تواضع و سادگی بود و آنچه را داشت، مدیون گذشتگان بود.(162)
    کنفوسیوس زندگی ساده و محقرانه ای داشت که در اوج احترام، مردمی و آبرومندانه می زیست، علی رغم این که یک اشرف زاده بود و اجداد او همه از اشراف ایالت لو بودند. او می گوید که من فرزند فقیری بودم و به ناچار مشاغل دون پایه ای که در شأن شاهزادگان نبود، اختیار کردم. کنفوسیوس در نزد معلم روستایش درس آموخت. او بیشتر اوقاتش را صرف فراگرفتن دانش و تحصیل شعر و روایات تاریخی چین باستان می کرد. این مطالعه تا پایان عمرش ادامه داشت. او به موسیقی علاقه داشت و غالباً نغمات باستانی چین را با نواختن عود، موزون می کرد. با یکی از دختران ایالت لو در سن 20 سالگی ازدواج می کند. صاحب فرزندی می شود. مادرش را از دست می دهد. در عزای مادرش 27 ماه (سه سال چینی) دست از مشاغل خود می کشد(163). کنفوسیوس معتقد بود که: شعر، منش انسان را می سازد و آئین، انسان را پرورش می دهد و موسیقی به انسان کمال می بخشد. او مراتب کمال خود را چنین شرح می داد که:
    در پانزده سالگی بر پای خود استوار شدم، در چهل سالگی از شک و تردید رهائی یافتم، در پنجاه سالگی به نوامیس آسمانی پی بردم و حقایق جهان بر من روشن شد، در شصت سالگی گوش به حق و حقیقت سپردم، در هفتاد سالگی به پیروی ادراکات قلبی خویش پرداختم...
    از کنفوسیوس پنج کتاب به یادگار مانده که توسط شاگردانش تدوین شده است. چینیان چهار کتاب دیگر به او منسوب کرده اند که به اثر اصیل و کلاسیک پرداخته اند.(164)
    کنفوسیوس احکام و تعالیم مکتب اخلاقی خود را بر اساس لی قرار می دهد. لی را جانشین تائو می داند. لی همان نقش تائو را بازی می کند.
    کنفوسیوس می گوید که درست است که جامعه فاسد، تمدن و اخلاق انسانی را نابود می کند، اما این نه به دلیل جامعه است، بلکه به علت وجود قوانین ناقص و نادرست حاکم بر جامعه است.(165)
    کنفوسیوس همیشه از پاسخ دادن به سوالات لاهوتی گریزان بود. لذا دانشمندان، وی را پیرو مکتب لاادری گرائی می دانند. یکی از شاگردانش درباره خدمت به ارواح مردگان از او سوال می کند. و او پاسخ می دهد که: تو که قادر به خدمت زندگان نیستی، چگونه می خواهی به ارواح آنان خدمت کنی؟ ...
    یکی دیگر از شاگردان درباره مرگ می پرسد، و او می گوید: تو که زندگی و حیات را نمی شناسی، چگونه می توانی مرگ را بشناسی؟! کنفوسیوس در رابطه با عالم بالا نگاهی سرد و عاری از مهر داشت. او هیچ گونه ارتباطی با عرفان و متافیزیک نداشت. یکی از یاران او اندکی قبل از مرگش به وی گفت که خوب است در این آخر عمر نماز بگذارد. در پاسخ گفت: زندگی من نماز من است.(166)





    امضاء


  9. Top | #118

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    کلمات حکیمانه؛

    کنفوسیوس را سقراط چین گفته اند و آئین او فقط به انسان و امور انسانی می پردازد. کنفوسیوس می گفت: من جویای وحدت کل هستم.
    او بر این عقیده بود که: انسان در انتخاب باید دقت کند و خوب و بد را بشناسد. وی می گفت: فرزند بی حاصل و همسر بی وفا کسانی هستند که عاری از حقیقت هستند. بزرگترین هنر اخلاقی، احترام به نیاکان است و باید خاطره آنان را با قدرشناسی گرامی داشت. پدران و مادران نماینده و مظهر اجداد می باشند و تا زنده اند، فرزندان باید نسبت به آنان اطاعت و اخلاص کامل داشته باشند. فرزندان جوان باید بدون پشه بند بخوابند تا پشه ها را به طرف خود جلب کنند که والدین آنان راحت بخوابند؛ زیرا پیری بزرگ سالان را رنج می دهد. پادشاه باید برای مردم وسیله تعلیم و تربیت و صلح و سلامت را برقرار سازد و عدالت را همیشه در نظر داشته باشد.
    کنفوسیوس زنی را دید که در کنار گوری نشسته و گریه می کند. از علت گریه او پرسید. زن گفت: پدر شوهرم در اینجا بوسیله ببری کشته شد و نیز شوهرم و فرزندم به همان سرنوشت دچار شدند. کنفوسیوس گفت: در این صورت، چرا در چنین جای خطرناکی مانده ای؟! زن گفت: در اینجا حکومت عادل و رئوفی وجود دارد. کنفوسیوس به شاگردانش گفت: این سخن را در ذهن خود بسپارید و بدانید که حکومت ستمکار، از ببر درنده تر است.(167)
    از سخنان او است: اگر رعیت از فرمان دولت مردان سرپیچی نکند، دولتمردان درباره امور آنان از عدالت خارج نخواهند شد. اگر کارگران از کارفرمایان دستور گیرند، آن وقت است که کار فرمایان زیر دست کارگران قرار می گیرند در صورتی که عنوان کارفرمائی دارند. وقتی تضاد و جنگ و حق کشی و ظلم و ستم و تجاوز از جامعه زدوده می شود و عموم مردم یکدیگر را دوست می دارند... که دیگر اختلافات و دوگانگی در میان طبقات مردم دیده نشود و همه افراد در شادی زندگی می کنند و وضع مادی و معنوی جامعه بهبود می یابد.(168)





    امضاء


  10. Top | #119

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    تعالیم؛

    جوهره و محور تعالیم کنفوسیوس در مقام حکمت یک حکیم بزرگ، تعلیم رن یا انسانیت است. در این محور، اساس کار، تکیه بر شکوفا کردن استعدادهای انسانی و اوج بخشیدن به شخصیت فرد و نگاهداشتن حقوق انسانی است. یکی از اصحاب مدرسه کنفوسیوس رن را چنین تعریف کرده است: هنر روان، اصل مهر و مرکز آسمان و زمین..
    شکل چینی کلمه رن از دو حرف ساخته شده است؛ یکی انسان و دیگری دو، و این نشان می دهد که نه تنها انسان بلکه بستگی او با انسان های دیگر نیز مورد تأکید است. کنفوسیوس بر آن بود که بستگی های انسانی باید بر بنیاد احساس اخلاقی رن نهاده شود که به کوشش های مثبت برای نیکی به دیگران می انجامد. او می گفت: رن دوست داشتن دیگران است. در حقیقت، کنفوسیوس رن را نه تنها گونه خاصی از هنر اخلاقی، بلکه آمیخته ئی از هم هنرها می داند. از این رو، شاید بتوان آن را به هنر کامل تعریف کرد. همچنین شاید بتوان اندیشه رن را در مفهوم های شیائو یا وظیفه فرزندی و دی یا مهر برادرانه بیان کرد. این دو مفهوم بیان کننده یک احساس انسانی اند که از خود پرستی برکنار است.
    وظیفه فرزندی نشانه یک حالت پیوند معنوی با جاویدی زمان و مهر برادرانه، نشانه یک حالت پیوند معنوی با نامحدودی مکان است... در سخنان کنفوسیوس، دو مفهوم همانند دیگر آمده است:
    جونگ یا وفاداری و شو یا نوعدوستی. جان انسان در حالت جونگ به طور کامل با خویشتن راست است. حال آن که در حالت شو جان از جهان بیرون از خود، فهم کاملی و با آن همدردی کاملی دارد. واژه چینی جونگ از دو بخش میانه و دل ساخته شده است. انسان که دلش در میان باشد، با دیگران همدردی می ورزد. و لذا به خود وفادار خواهد بود...جونگ راه مثبت تمرین رن است. واژه چینی شو به معنای چون دل خود است؛ یعنی با دیگران آن کن که دلت می گوید. کنفوسیوس در معنای شو می گوید:
    آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار.
    شو راه منفی تمرین رن است. مفهوم های جونگ و شو همان دو مفهوم شیائو و دی هستند، با این تفاوت که این د اصولاً به بستگی های درونی خانواده اشاره می کنند. و حال آن که دو مفهوم جونگ و شو معنائی پهناورتر و کلی تر دارند. در همه این مفهوم ها دلبستگی به حالتی از جان است که در آن مهر حقیقتی و دور از خود پرستی برتری دارد. اصل رن یک عامل نیرومند استمرار و پایداری فرهنگ چینی به شمار می آید. هیچگاه نشده است که یک دستگاه اندیشه با آن تماس پیدا کند و بتواند آن را از تأثیر باز دارد. درس دادگری و دادگستری آن، درس یک روح شکیبائی، و به هم مهر ورزیدنش، امروزه، همچون پیش، برای چین درست و شایسته است. نه تنها چین، چون نیک بنگری برای همه جهان چنین است.(169)





    امضاء


  11. Top | #120

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    آثار؛

    شش کتاب باستانی، کلید فهم تعالیم کنفوسیوس است:
    1- شوجینگ یا کتاب تاریخ؛ شامل گزارشهای تاریخی کنفوسیوس از دودمان های باستانی چین که به یکصد سند می رسد. دوره زمانی این اسناد به سالهای قرن بیست و چهارم قبل از میلاد تا قرن هشتم قبل از میلاد مربوط است. علت جمع آوری این اسناد توسط کنفوسیوس این بود تا شاگردان درباره علت های برخاستن و از میان رفتن دودمان ها از حقایق آگاه شوند. از یکصد سندی که او تدوین کرد، تنها بیست و هشت تای آنها اکنون در کتاب تاریخ مانده اند...
    2- شیه جینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، مجموعه ای از شعرهای رایج در میان مردم است که در پانصد سال میان آغاز دودمان جو (قرن دوازدهم ق.م.) و دوره بهار و پائیز (قرن هشتم یا ششم ق. م) نوشته شده اند. کنفوسیوس 305 شعر از میان بیش از 3000 قطعه شعر دست چین کرد و آن ها را زیر چهار عنوان دسته بندی کرد:
    الف؛ شعرهائی درباره بستگی میان زن و مرد؛
    ب؛ شعرهای درست پندار کوچکتر، برای جشن های معمولی،
    ج؛ شعرهای درست پندار بزرگتر، برای جشن های دولتی،
    د؛ شعرهای قربانی برای رقص های معبد و نمایش عمومی.
    این قطعه ها تعلیم بنیادی کنفوسیوس را که با شعر به شاگردانش می آموخت، در برداشتند...
    3- یائو یا موسیقی؛ در زمان کنفوسیوس، موسیقی بستگی نزدیکی با شعر داشت. بدین سان، آنگاه که او مجموعه اشعار باستانی را تدوین می کرد، برای هر یک از آن هائی که سر انجام برگزیده بود آهنگی می ساخت...
    4- لی جی یا کتاب آئین ها؛ کتاب آئین ها نمودار صورت کردار اجتماعی دودمان های شاهی و مردم چین باستان می باشد.
    5- یی جینگ یا کتاب تغییرات...محتوای این کتاب یک دستگاه خیالی فلسفه است که بر بنیاد هشت سه خطی نهاده شده است. این هشت سه خطی ساخته ترکیب ها یا آرایش های سه گانه یک خط پیوسته و یک خط بریده است که یکی از آنها لزوماً دوباره آورده می شود، تا یک سه خطی ساخته شود. گفته شده است که این هشت سه خطی از زمان شهریاری فوشی (2852 ق.م.؟) بوسیله نشانه های اسرارآمیزی بر پشت سنگ پدید آمده است... بنابر کتاب تغییرات، جهان از یین و یانگ ساخته شده است. خط پیوسته نماینده یانگ است و خط بریده نماینده یین. این ها نیروهای دوگانه طبیعت اند. یانگ نر و یین ماده است. پس این دو، آسمان و زمین، خورشید و ماه، روشنی و تاریکی، زندگانی و مرگ اند... کنفوسیوس به این سه خطی ها ده یال افزود و در نتیجه هشت سه خطی را به شصت و چهار شش خطی گسترش داد. فرض می شد که هر شش خطی نماینده رمزی یک یا بیش از یک نمود جهان، خواه طبیعی خواه انسانی، است. برای نمونه: شش خطی یه از ترکیب یک سه خطی به معنای باد، چوب و نفوذ کردن و یک سه خطی به معنای تندر، حرکت و رشد ساخته شده است.
    پس، شش خطی یه، از بالا رمز نفوذ چوب و از پائین رمز رشد را نشان می دهد.
    6-چون چیو یا سالنامه بهار و پائیز؛... این کتاب یک گزارش گاهشماری پیشامدهای مهم ایالت لو است از نخستین سال پادشاهی یین شاه (722 ق.م.) تا چهاردهمین سال پادشاهی آی شاه (481 ق.م.). نام این سالنامه (بهار و پائیز) از این سنت کهن گرفته شده است که بنابر آن، پیش از هر فهرستی که آن پیشامد خاص در آن رخ داده بود، سال، ماه، روز و فصل آن آورده می شد. سالنامه از بهار آغاز می شود و سپس تابستان و پائیز و زمستان را در بر می گیرد...این کتاب به یک یادداشت روزانه می ماند که در آن همه پیشامدها، چه بزرگ و چه کوچک، چون دانه های تسبیح به یک رشته روزها کشیده شده اند.
    ...کنفوسیوس همه بدی ها، عیب ها و هرزگی های آن زمان را بی آن که در آن دست ببرد گزارش می دهد، و در نتیجه گیری هایش، هیچ از ستایش یا سرزنش دریغ نمی کند.
    همین داوری ها، فلسفه تاریخ او را آشکار می کند، و همچنان که انتظار می رود، این فلسفه تاریخ آموزنده است. مایه بنیادی سالنامه برپاداشتن هنجارهای حکومت نیک، بازگرداندن فرمانروایان غاصب به جاهای خاصشان و محکوم کردن وزیران بدرفتار است، تا از علت صلح و یگانگی جهانی هواخواهی شود... از این گذشته، چون سالنامه بهار و پائیز یک مجموعه پیشامدهاست، دستور علم سیاست چین است.(170)





    امضاء


صفحه 12 از 36 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi