آئین برهمن؛
دوره برهمنی (500 الی 800 ق. م.) یکی از سه عنصر تعیین کننده معنویت هندو است. مکتب برهمنی هندو به هیچه وجه یک مکتب فلسفی به معنای معاصر فلسفه نیست. هندوان علوم نظری خود را دارشانا یا دیدگاه فلسفی و نظری می گویند و حکمت و فرزانگی را آتماویدیا یعنی خودشناسی یا براهما ویدیا یعنی معرفت برهمن می خوانند.(212) سرنوشت این اندیشه انسانی به دست متولیان رسمی آن یعنی روحانیت دگرگون و دستخوش تحریف و انجماد گردید. این دوره جدید که به آن دوره برهمنی گفته اند (زیرا همزمان با پیدایش آثار معروف به براهماناها و دوره استیلای طبقه برهمنان و کاهنان است) مراسم عبادی بسط و ترویج یافت و سرانجام به صورت معتقدات قشری و جزمی درآمد و اندیشه در بند آن محصور ماند و از حدودی که موبدان ابداع کرده بودند، تجاوز نکرد.(213) پیدایش آئین برهمن نتیجه منطقی تحریف آئین ودائی است که توسط روحانیان رسمی و غیر رسمی صورت گرفت. آئین ودائی که تبلور اندیشه انسانی هند بود، در دستگاه جزمی و قشری گرائی روحانیت هندو، ضد انسانی، بی معنی و عاری از مفهوم گردید.
روحانیت جوهره عرفانی ودا را گرفت و اکسیر جادوگری را جانشین آن کرد و بر استحمار مردم هند افزود و دکانی برای خویش تدارک دید: جادوگری جز برای برهمنان، برای دیگران ممنوع و خلاف دین است. روحانیون جادوگر که برهمن نام دارند، دستور و آداب قربانی را می دانند و حق دارند آن را شخصاً یا توسط نمایندگان مخصوص خود عمل کنند و پاداشی را که غالباً حیوانات گرانبها و یا یک یا چند گاو است دریافت دارند.(214)
روحانیون برای رسمیت بخشیدن به حاکمیت خود، در متون مقدس ودائی دست بردند: در سرود شماره ده کتاب دهم ریگ ودا می نویسد: در مقابل یک گاو که به برهمن داده شود، تمام گیتی پاداش داده می شود.(215) روحانیان آن چنان سیطره ای یافته بودند که وجود خویش را در آئین برهمنی حفظ کردند. آنان زمینه سازی حضور خویش در دوره بعدی تبلور اندیشه انسانی هند را فراهم ساختند: در قطعات آثار ودائی، روحانیتی شدید دیده می شود که به وسیله آن تحول دینی را که از کیش ودا به آئین برهمن منتهی می گردد، می توان بیان کرد.(216) و بدین سان در قرن نهم یا هشتم قبل از میلاد برهمنان برای تثبیت مقام خود در ردیف اول جامعه از آئین ودا دینی بیرون آوردند که آن را دین برهمن می نامند...(217)