سابقه تاریخی - نژادی و پیشینه عقیدتی آریائی ها؛
اقوام آریائی به هنگام کوچ از محل اولیه خود راهی ایران و هند شدند. در آثار ودائی وجوه مشترک بسیاری از عقاید آریائیان ایرانی دیده می شود. آسورا در متون ودائی که احترام بسیاری دارد، همان اهورای ایرانی است. سابقه تاریخی وجه مشترک عقیدتی آریائیان هند و ایران به هزار و چهار صد سال ق.م. می رسد. پس از جدائی عقیدتی به تدریج اختلاف دینی و مذهبی حاصل شد. این جدائی باعث گردید که ایرانیان نسبت به خدایان مردم هند که دیوها بودند، ابراز بی میلی و نفرت کنند و در مقابل، هندیان نیز خدایان مردم ایران را پست و زشت شمرند. در ایران، آغاز کار مذهب را باید با ابتدای تاریخ آریائیها در ایران توأم دانست. پیش از ورود آریائی ها به ایران، در این سرزمین اقوامی بومی می زیستند. همچون هند که هنوز هم هستند و طبقه نجسها را تشکیل می دهند... بهر حال در وجود اقوام بومی ایرانی (پیش از هجوم آریائی ها) نمی توان شک کرد، که برخی از خصوصیات نژادی، که هم اکنون در اطراف کرمان وجود دارد، نشان دهنده (یا یادگار) نژاد بومی غیر آریائی است. درباره اقوام بدوی ایران، هیچ اطلاعی در دست نیست و جز به حدس و گمان نمی توانیم قضاوتی بکنیم که مثلاً چون بدوی بوده اند، به فتیشیسم یا انیمیسم یا... معتقد بوده اند، یا در شکل تکامل یافته اش، بت می پرستیده اند و یا به پرستش مظاهر طبیعت می پرداخته اند...
آریائیان پس از اشغال هند، فرهنگها و تمدنها و نظامهای سیاسی و اجتماعی بزرگ بوجود می آورند که نقطه مقابل مذاهبی است که برادرانشان در ایران ساخته اند، و فرهنگ و تمدنی که آریائیان ایران پدید آورده اند، مغایر فرهنگ و تمدنی است که برادرانشان در هند آفریده اند... آریائیان ایران به سه قوم بزرگ تقسیم می شوند: قسمتی در شرق خراسان سکنی گزیدند و پارتیان را تشکیل دادند. قسمتی دیگر در شمال غربی (آذربایجان تا کردستان) قرار یافتند و به مادها مشهور شدند. و سومین قسمت در اطراف فارس و مرکز و جنوب ماندند و پارسیان خوانده شدند... اگر میان آریائیان اولیه هند و ایران، در ابتدای ورودشان به این دو سرزمین، شباهت هایی بیابیم، عجیب نیست، که هر دو از یک ریشه اند و از یکجا آمده و به سرزمینهای متفاوتی رسیده اند... تاریخ نشان می دهد که مجموعه دستگاه آلهه هند (در مذهب ودا) با مجموعه آلهه مذهب میترائیسم، مشابه است. در هند میترا خداست، و در ایران مهر. در آنجا دیو خداست و در اینجا دیو. و در آنجا و اینجا (هر دو) وارونا خداست. تمام خدایان دو مذهب ودائی (در هند) و مهرپرستی (در ایران پیش از زرتشت) یکی هستند. اساس مهرپرستی یا میترائیسم بر این اعتقاد است که مهر خدای بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او. میترائیسم بر اساس پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت (مثل باد و طوفان، خرمی و بهار، آسمان و کوه و جنگل و شب و...) و پرداختن به سحر و جادو است که لازمه پرستش قوای طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیب (که دست اندر کار جهانند) است. سحر و جادو عبارت از مجموعه اعمالی است که انسان برای در امان ماندن از ارواح خبیث و جذب ارواح طیب انجام می دهد. مهمترین کار برای گریز و جذب ارواح نیک و بد، قربانی و نذر و حتی جنایات فراوان است، که سحر و جادو همیشه با جنایت همراه بوده است. حتی در قرون وسطی جنازه چهل کودک کمتر از چهل روزه در محراب کلیسائی متروک در ورسای به دست آمد که دلیلی است بر جنایتکاری سحر و جادو، و بر خلاف آنچه جامعه شناسی (مثلاً: دورکیم) ادعا می کند، میان سحر و جادو و دین، هیچ شباهتی نیست، که سحر و جادو جنبه فردی و ضد اجتماعی دارد، و مذهب جنبه اجتماعی و ضد فرد پرستی. این است که جادو (مطرود شرع و دین و وجدان عمومی) همواره پنهانی و مخفیانه در انحراف و گناه زندگی می کند، در حالی که مذهب همیشه اجتماعی بوده و هست...(319)