صفحه 26 از 36 نخستنخست ... 16222324252627282930 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 251 تا 260 , از مجموع 354

موضوع: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ( جلد اول )

  1. Top | #251

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مذهب هخامنشیان؛


    الواح و آثار موجود عصر هخامنشیان حکایت از این دارد که مذهب غالب این عصر آئین زرتشت یا تعالیم مشابه آن بوده است. در عین حال همین الواح و کتیبه ها نشان می دهند که مذهب مهرپرستی نیز رایج بوده است. در یکی از کتیبه ها اردشیر دوم می گوید: من صورت مهر و ناهید را می سازم و در این ساختمان قرار می دهم. و این خود با تعالیم زرتشت که ساختن صورت خدا یا خدایان را حرام می دانست، منافات دارد. بنابراین، دین غالب آن روزگار همین میترائیسم آریائی بوده است. برخی محققان معتقدند که ایرانیان از دیرباز ناهید (را می پرستیده اند، بنابراین مذهب عصر هخامنشی هر چه بوده ک با پرستش ناهید تعارض نداشته است. دلیل دیگر بر مذهب مهرپرستی در عصر هخامنشی، شیوه دفن اموات است که با آئین زرتشت منافات داشته است. در آئین زرتشت مردگان را دفن نمی کردند، بلکه آنان را در قلعه خاموشان می گذاردند تا پرندگان از جسد بهره برند علت اینکه مردگان را دفن نمی کنند، احترام و قداستی است که زمین نزد زرتشتیان داشته است. آلوده کردن زمین از گناهان کبیره بوده است. حال آنکه در عصر هخامنشی مردگان را دفن می کرده اند و شاهان این سلسله آرامگاه خانوادگی داشته اند. از طرفی دیگر ایرانیان در آن عصر، علاوه بر پرستش اهورا مزدا، چهار عنصر دیگر را می پرستیده اند: 1- نور آفتاب و ماه، 2- آب، 3- خاک، 4- باد. بنابراین می توان فهمید که در عصر هخامنشی آزادی مذهبی وجود داشته و هر کس هر مذهبی را که می خواسته، عامل بوده است. پادشاهان این سلسله در امور مذهب با رعایا هماهنگی داشته اند. کوروش، رب النوع بزرگ بابل (مردوک) را می پرستید. داریوش در نوروز هر سال هیکل رب النوع مذکور را دست می گرفت. وقتی داریوش به مصر تاخت، به عقاید مذهبی مردم آن دیار احترام گذاشت و خود در مراسم عبادی آنان شرکت کرد. روی سکه های عصر اردشیر دوم، آپلن رب النوع یونانی و نام رب النوع فنیقیها (بعل) حک شده است(353).
    روحانیون ایران باستان قبل از زرتشت؛
    در ایران باستان متولیان رسمی ادیان و مذاهب قبل از زرتشت را مغ می گفتند. مغ ها عامل رواج جادوگری در جامعه ایرانی بودند. آنان فن جادوگری را از بابلیها و کلدانیها آموختند. هرودت می گوید: مغ ها طایفه ای از طوایف ششگانه قوم ماد بوده اند. این مغ ها بودند که مذهب را به خرافات و جادوگری و... آلودند. پادشاهان ماد در اقتدار مغ ها و سلطه آنان کوشیدند. نفوذ و پایگاه اجتماعی مغ ها به حدی بود که پس از انقراض سلسله مادها، باز هم این صنف روحانی همچنان مقترد بود. میان مغ های ایرانی و کلدانی فرق است، مغهای ایرانی به تعالیم زرتشت آشنائی کامل داشتند...




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #252

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مذاهب دوره ساسانی؛


    یک محقق ایرانی می گوید آشفتگی اوضاع دوره ساسانیان را باید در اختلافات مذهبی آن دوره دید.
    آئین زرتشت دین رسمی کشور بود. مذهب زروان و مذهب کیومرث نیز از جمله مذاهب این دوره بشمار می رود. این دو مذهب از آئین زرتشت جدا شده است. علاوه بر این، مذاهب و ادیان دیگری وجود داشت:
    1- دین یهود که پیشینه حضور آن در ایران به دوران هخامنشیان می رسد. کوروش ناجی یهودیان، آنان را به یاران کوچانید و لذا یهودیان از بابل به غرب ایران مهاجرت کردند و در عصر ساسانیان بر تعداد آنان افزوده شد.
    2- دین مسیح، که سابقه حضور آن به دوره اشکانی می رسد. تعداد اندکی عیسوی در غرب ایران می زیستند. اینان ایرانیانی بودند که به مسیحیت گرویده بودند و دارای کلیساهای معتبری در نواحی شرق و غرب ایران بودند. این فرقه از مسیحیت به فرقه نسطوری معروف است.
    3- مذهب مانی که در سال 228 میلادی آشکار شد و اندکی بعد سراسر ایران را فرا گرفت. علت این گسترش سریع، سادگی این مذهب بود. اساس این مذهب بر تصفیه و تزکیه نفس و حسن اخلاق و طهارت باطن استوار بود. لذا مردم به سرعت به آن گرایش پیدا کردند و در این مذهب چنان عقیده ای استوار یافتند که با همه سختگیریهای روحانیون زرتشتی و سلاطین ساسانی، همچنان مقاوم و معتقد بر دین مانی ماندند.
    4- مذهب مزدک، که در سال 497 میلادی در ایران ظهور کرد. قباد شاه ایران به این مذهب گرائید.
    مزدکیان توسط انوشه روان قتل عام شدند.
    5- مذهب بودائی؛ که از نواحی شمال شرقی ایران (هندوستان و چین) وارد ایران شد. ابتدا در بامیان و بلخ معبدهای مجللی بر پا کردند که معبد معروف نوبهار در بلخ، مشهور است.
    مذهب زروانیان یا زرواتیان که شاخه ای از دین زرتشت بود، مانند مذهب کیومرثیان بر این باور استوار بود که اهریمن وجود مستقلی ندارد، بلکه از شک و تردید اهورامزدا بوجود آمده است. این دو شاخه نقطه مقابل عقاید زرتشتی است. غیر از فرقه ها و مذاهب و ادیان فوق، در ایران عهد ساسانی مذاهب و عقاید دیگری رواج داشته است. عقاید این دیصان (مرقیون) که اروپائی ها مارسیون گویند، و نیز عقاید صابئین در ایران آن روزگار رایج بوده است.
    سابقه دین بودا در ایران به دوران سلطه یونانیان (اسکندر مقدونی) بر ایران می رسد. در این دوران بود که مذهب بودا در شرق ایران راه یافت. بدون شک این دین وارداتی از هند به ایران راه یافته است. مذهب بودا در ایران با مقاومت ادیان و مذاهب داخلی مواجه شد. مخصوصاً دین دولتی و رسمی زرتشت مانع بزرگی بر سر راه نفوذ این دین بود.
    استبداد مذهبی دوره ساسانی؛ آئین زرتشت، دین رسمی و دولتی عصر ساسانیان بود و از سوی پادشاهان این سلسله با شدت بسیار حمایت می شد. روحانیون زرتشتی که سایه پادشاه را بر سر خود حس می کردند، در ترویج و تحمیل این دین تردیدی به خود راه نمی دادند. اقلیت های مذهبی و ادیان و مذاهب داخلی و خارجی دیگر علی رغم تعصبات روحانیون زرتشتی و تهدیدات دولتی مخفیانه در میان توده ها نفوذ می یافتند. استبداد مذهبی و تعصب روحانیون قشری عامل مهم ناخشنودی مردم ایران و سرانجام عامل اصلی سقوط امپراطوری ساسانی گردید. روحانیون زرتشتی اختیارات نامحدود داشتند. این موبدان بودند که حق هر گونه تغییر و تفسیر در دین و احکام آن را داشتند. فشار دولتی و مذهبی ناشی از اراده روحانیون ک جان مردم را به لب رسانده بود. و سرانجام آتش در زیر خاکستر با وزش نسیمی اندک، به همه چیز پایان داد. و مغ کشی و موبد کشی در ایران آن روزگار راه افتاد.



    امضاء


  4. Top | #253

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آئین زرتشت


    آشنائی با آئین زرتشت

    الف: زمینه


    دوره نخست؛ زرتشت در سال 660 ق.م. ناگهان قیام می کند، و به دلایلی قیامش انتظار می رود. یکی به این دلیل که نظام تمدن و مالکیت، دردها و نیازها تازه ای به جان بشریت می ریزد و بعد مصلحین را به درمان کردن می انگیزد.
    ... زرتشت در آن دوره، پاسخی بود به دردها و نیازها تازه ایرانی. آریائیان در ابتدای ورودشان به هند و ایران با همه دوگانگی خاک و امکانات خاک و آب و هوا، مذاهبی یگانه داشتند... آریائیان هند در زندگی قبایلی ماندند، و آریائیان ایران وارد زندگی کشاورزی شدند و با دگرگونی شرایط زندگی، بینش، نظام اجتماعی و احساس و اخلاق اجتماعی، دیگر مذهب میترائیسم و مذاهب ابتدائی پیش از زرتشت (که از قبایل وحشی آریائی و روزگار اشتراک تفکر و زندگی ایرانی و هندی مانده بود)، نمی توانست جوابگوی نیازهای تازه ایرانی باشد، و مذهبی می بایست که با شرایط جدید، تناسب اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی داشته باشد و بتواند وضع موجود را توجیه کند... در اینجا است که زرتشت برمی خیزد و مذهبی را اعلام می کند که برای ارتباط با خدایش نه به سحر و جادو نیازی دارد و نه به قربانی و مغان.
    جادو را باطل، و قربانی را نفی می کند و بزرگترین مبارزه را علیه کارپانها (مغان روحانیون) می آغازد. و از همه مهتر اینکه تمامی بتها را، مجسمه رب النوع های مختلفی که ساختن شان یکی از کارهای مذاهب قدیم بود، فرو می شکند و از معابد بیرون می ریزد (گر چه باز خود موبدان ( روحانیت زرتشت) با توجیهاتی تازه، دوباره بازشان می گردانند) و با رفرم دین بدوی مذهبی بوجود می آورد که بشدت فلاحتی و کشاورزی است و توجیه کننده زندگی جدید ایران.(354)



    امضاء


  5. Top | #254

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ب: اصول تعالیم؛


    در مذهب زرتشت گاو بسیار محترم است، آن چنان که یکی از خدایان بزرگ و هومن اصلاً خدای گاو است (و نام خود زرتشت هم زوراستر یا زرتشتر، یعنی دارنده شتران زرد، نشان این است که وابسته به دوره قبایلی است) اما برخلاف هند، گاو در ایران فقط محترم است، نه مورد پرستش و تقدس، و به جای گاو، کاریز و قنات و آب، تقدس پیدا می کند، که در دوره دامداری گاو مظهر دام و زندگی اقتصادی دامدار، و در دوره کشاورزی آب مظهر دام و زندگی اقتصادی کشاورز است که ارزش دارد. این است که در مذهب زرتشت، آب جانشین گاو می شود و مورد پرستش و تقدیس قرار می گیرد.
    بزرگترین خدمت زرتشت (از نظر بینش مذهبی) این است که بیش از همه مذاهب غیر توحیدی مذهب را و پرستش را (که اساس مذاهب است) به توحید نزدیک می کند.(355)
    1- خدای زرتشت؛ در مورد یگانه بودن یا دوگانه بودن خدای زرتشت دو نظر است: یکی نظریه کلاسیک است که زرتشتیهای عادی نه آنهایی که توجیه کنندگان مطالب اند) نیز قبولش دارند. از این نظرگاه، مذهب زرتشت، مذهب دوگانه پرستی است، مذهب اهورا و اهریمن، مذهب انگرمئی نو و سپنتامئی نو و دو ذات خیر و شر. هر که و هر چه بد باشد، جزء انگرئی نو است، و اگر خوب (باشد، جزء) سپنتامئی نو، و این هر دو ذات (انگرمئی نو و سپنتامئی نو) همواره در نبردند. پس اعتقاد مذهب زرتشت به دوگانگی ذات در جهان است. نظر دوم از آن مورخین و نویسندگان جدید است که در کار تجلیل و احیاء مذهب زرتشت اند. اینها که می بینند ذهن امروز جهان، توحید را می شناسد و می ستاید و می پرستد و حتی غیر مذهبی ها نیز با مقایسه مذاهب، اعتراف می کنند که: توحید عالی ترین شکل تکامل یافته بینش مذهبی است (که مسلم است و غیر قابل تردید) می کوشند تا از مذاهب مورد توجهشان چهره ای توحیدی بسازند...(356)
    2- اهورا مزدا و خلق جهان؛ اهورا مزدا را زرتشت خدای ازلی و ابدی خردمند و بصیر و قادر و علیم می داند که چون خواست جهان را بیافریند، ابتدا روحی جاوید و مطلق ساخت به نام و هومن یعنی: منش، ذهن، فکر و اندیشه نیک، و بعد و هومن تمام پدیده های عالم را آفرید.(357)
    3- انگرمئی نو و سپنتامئی نو؛ در اعتقاد زرتشت، دو نظام یزدانی، به نام ذات بد ( انگرمئی نو) و ذات خوب ( سپنتامئی نو) در جهان وجود دارد که انگر شر است و سپنتا خیر مقدس، و مئی نو به معنای من، منش، مانتالیته (این ها همه یک کلمه اند و به معنای فکر و اندیشه و خرد و حکمت) که انگرمنش و سپنتامنش (ذات بد و ذات خوب) همواره در جنگند و هر یک دستیاران و فرشتگانی دارند.(358)
    4- یاران سپنتامئی نو؛ شش فرشته یا یزدان مقرب، یاران ذات خوب جهانند، که با سپنتامئی نو جهان خیر را اداره می کنند و با انگرمئی نو و دستیارانش می جنگند. این شش آمساسیند ( روح جاوید و ازلی و ابدی) عبارتند از:
    1- بهمن؛ به به معنای خوب و خیر و من به معنای منش، یعنی فرشته ای با منش خیر. 2- اردیبهشت؛ فرشته راستی و عدالت. 3- شهریور فرشته قدرت (یا به اصطلاح خودشان)؛ یزدان قدرت. 4- خرتات؛ برخورداری و کامیابی و موفقیت و عافیت. 5- اسپندارمذ؛ سپند به معنای مقدس است، آنچنان که یکی از صفات زرتشت هم سپند من است؛ یعنی دارای منش سپند (مقدس). اسپندارمذ همان اسفند است و یزدان برکت و عشق و محبت. 6- مرداد یا امرتات؛ یزدان خلود و جاودانگی. این شش امشاسپند در تحت رهبری سپنتامئی نو گروه هفت نفره ای را تشکیل می دهند که مجری اراده اهورا مزدایند در مبارزه با شر و یاری انسانهایی که راه اهورا مزدا را می پیمایند.
    در برابر اینها، شش فرشته شر (اگر بشود، ملک عذاب) همراه انگرمئی نو گروه هفت نفری روح خبیث را تشکیل می دهند. سپنتامئی نو و انگرمئی نو و یاران شان در دو سوی هستی صفوف خیر و شر را آراسته اند، و انسان در این میانه، مخیر است که هر صفی را که بخواهد، اختیار کند. البته بغیر از اینها باز فرشتگان دیگری هستند... این، مجموعه نظام اعتقادی متافیزیک مذهب زرتشت است، که جهان بینی زرتشتی را نیز نشان می دهد.(359)






    امضاء


  6. Top | #255

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ج. زرتشت موبدان؛


    تاکنون، هر چه رفت، در تعریف و شناخت زرتشت اولیه بود، و پس از این می کوشم که زرتشتی را که موبدان ساختند ومذهبی که به دفاع موبدان و منافع آنها گمارده شد، تصویر نمایم، چه در این صورت است که مقایسه و نتیجه گیری ممکن می شود:
    در ابتدا مذهب زرتشت مبتنی بر خصوصیت زندگی کشاورزی است: هر کس قناتی حفر کند به بهشت می رود...
    تقدس آب، تقدس گاو، تقدس قنات و تقدس سبزه و درخت، نشان دهنده این واقعیت است که مذهب زرتشتی بر خلاف میترائیسم که مذهب دوره دامداری است، کاراکتری کاملاً کشاورزی دارد... مذهب زرتشت نیز دوگانه است؛ یکی مذهبی است که زرتشت آورده است و دیگری مذهبی که جانشینان زرتشت (حکام و موبدان) ساخته اند...(360)
    منابع؛ ... زراتشتریسم یا مذهب زرتشت، مجموعه اسنادی است که می تواند محقق را به چهره واقعی زرتشت نزدیک کند، و زراستریسم مجموعه کتاب اوستا، دینکرد و کتب دیگر زرتشتی است که در طول تاریخ پیش و پس از اسلام، در قرنهای پنج و شش تا قرن نهم، بدست موبدان نوشته شده است...(361)





    امضاء


  7. Top | #256

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تحریف مذهب زرتشت؛


    1- اصالت طبقات؛ ... زرتشت همه خدایان را بیرون رانده بود و از یک خدا و یک اهورامزدا گفته بود، که یگانه است؛ و خدای فقیر و غنی، موبد و غیر موبد (همه و همه) فقط یک خداوند است: اهورامزدا. اما موبدان خدای یگانه زرتشت را تجلی تثلیثی دادند و گفتند که: زرتشت خود فرموده که آتش، رمز و اشاره ای از جهان ملکوتی اهورایی است و باید آتش را تقدیس کرد و احترام گذاشت. آنگاه موبدان، آتش (رمز و اشاره اهورائی) را به سه قسمت کردند و سه آتش ساختند: یکی در استخر (فارس) که آتش روحانیان و موبدان بود، و یکی در آذربایجان، که آتش شاهزادگان و جنگجویان، و سومین آتش ریوند که آتش دهقانان و کشاورزان بود. بنابراین، موبدان، توحید زرتشت را به صورت یک زیربنای شرک در آوردند و این دیگر مهارت شگفت انگیزی است...(362)
    2- اصالت روحانیت؛ مقام موبدی موروثی بود. موبدزاده، چه بد و چه خوب، جانشین پدر می شد. فقط کافی بود که مقداری قوانین و حرکات و رسومی را بیاموزد. برای موبد شدن، و به جامه روحانیت زرتشتی در آمدن، علم شناخت دین لازم نیست، فقط باید مراسم پیچیده نذر و قربانی و تشریفات عمومی را دانست و ادعیه ای را حفظ داشت، همین... در دین زرتشت، هر طبقه ای خدای خاص خویش دارد، و روحانیون خدای روحانی...(363)
    3- شرک، تعدد خدایان؛ در مذهب زرتشتی، غیر از امشاسپندان خدایان دیگری نیز وجود دارند:
    1- سروش؛ مظهر اطاعت و تقوی و عبودیت انسان است، و مظهر روحانیونی که تبلیغ کنندگان اطاعت و عبادت خدایند در زمین.
    2- فره ایزدی روح مقدسی است که برکت و تقدس ایجاد می کند و وارد هر روح و جانی که بشود، توفیق پیدا می کند و به عافیت و سلامت یا به سلطنت و مقام و قدرت می رسد، و در دنیا و آخرت، نجات می یابد. با نیایش و پرستش اهورا مزدا می توان فره ایزدی یافت، و فره ایزدی اگر وارد روحی بشود، صاحب آن روح سعید می شود، و اگر نه، شقی می ماند.
    3- منتر؛ این همان کلمه ای است که هنوز هم هست. می گوییم: منترش کرده اند یا منتر شده است. منتر عبارت بوده است از کلمات مقدس و اوراد و دعاهایی که می بایست با زبان و دهان و لباس و دست و پا و... پاک، خوانده می شد، یا بعضی از حالات و مراسم خاص مذهبی و روحانی بود که می بایست بوسیله موبد رسمی با قرائت و آهنگ خاص القاء و بیان می شد...(364)
    آنچه نقل گردید، بیان جامعه شناختی مذهب زرتشت بود که توسط برجسته ترین محقق و متخصص در تاریخ ادیان و مذاهب شرقی مطرح گردیده است. این ترسیم، محققانه ترین و منصفانه ترین قضاوتی است که پیرامون مذهب زرتشت بعمل آمده است. و اینک معمول به نقل مطالب تاریخی پیرامون دین زرتشت و شخص او می پردازیم.



    امضاء


  8. Top | #257

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    زرتشت؟

    زوراستر یا زرتشتر یعنی دارنده شتران زرد... مستشرقین با حقه بازی عجیبی، تاریخ تولد زرتشت را از 329 تا 600 ق.م. به 6000 سال ق.م. و حتی 6000 سال پیش از حمله اسکندر عقب می برند تا به یک نتیجه گیری نژادی دست بزنند! چرا که اروپائی (هر دین و مذهب و مکتبی داشته باشد) با نوعی خودپرستی خود را منشاء و دلیل وجودی هر مذهب و مکتب و فلسفه ای می داند...
    ... همچنین محل تولد او نیز مجهول مانده. بعضی گویند در ناحیه ماد (آذربایجان) در شمال غرب ایران و بعضی گویند در باکتریا (بلخ شرق) بوجود آمده. ولی از قرار معلوم وی در غرب ایران زائیده شده و در شرق ایران به کار دعوت خود پرداخته است. روایات باستانی بر آن است که زرتشت در پانزده سالگی نزد آموزگاری تعلیم یافت و از او کشتی (نام کمربند مقدس زرتشتیان است) دریافت کرد. از آغاز عمر به خوی مهربان و سرشت لطیف معروف گردید. در هنگام بروز قحط سالی که در ایام جوان او اتفاق افتاد، نسبت به سالخوردگان حرمت و رأفت و درباره جانوران محبت و شفقت بعمل می آورد. چون به بیست سالگی رسید، پدر و مادر و همسر خود را رها کرده برای یافتن اسرار مذهبی و پاسخ مشکلات روحانی که اعماق ضمیر او را پیوسته مشوش می داشت، در اطراف جهان سرگردان شد و از هر سو رفت و با هر کس سخن گفت، شاید که نور اشراق درون دل او را منور سازد... در منابع یونانی گفته شده که زرتشت مدت هفت سال در بن غاری درون کوهی بسر آورده به خاموشی مطلق می گذرانید. آوازه کار او از شرق به گوش مردم روم رسید و شهرت یافت که مردی مرتاض بیست سال تمام در بیابانها گذرانیده و جز پنیر، طعامی نخورده است. چون به سی سالگی رسید زرتشت را مکاشفاتی دست داد. روایات در این باب بقدری فراوان و اغراق آمیز است که برای او معجزات عجیبه و کرامات غریبه ذکر کرده اند. گویند نخستین بارکه برای او کشف و شهود دست داد، در سواحل رود دیتا در نزدیکی موطن او بود. ناگهان خیال شبحی که بلندی قامت او نه برابر انسان متعارف بود، در برابر نظرش نمودار گردید که او را فرشته وهومنه ( بهمن) یعنی: پندار نیک نام نهاده اند. پس فرشته با او گفت و شنود کرد و به او فرمان داد که جامه عاریتی کالبد را از جان دور سازد و روان را پاک و طاهر فرماید آنگاه صعود کرده، در پیشگاه اهورا مزدا یعنی خدای حکیم حاضر گردد... از آن پس هشت سال دیگر بر زرتشت بگذشت و او در عالم کشف و شهود با شش فرشته مقرب (امشاسپندان) یکایک گفت و شنود کرد... از آن پس ده سال تمام بر زرتشت بگذشت که به پرستش و عبادت اهورا مزدا مشغول بود و پیوسته از مردم روزگار جفا و آزار می دید. پس از این مکاشفه بی درنگ تعلیم خلائق را آغاز کرد. ولی در ابتدا کسی به سخنان او گوش نداد. چندین بار نومید شده، در معرض فتنه و آزمایش قرار گرفت... عاقبت پس از ده سال، زرتشت به مقصود رسید و نخستین کسی که آئین او را پذیرفت، عموزاده وی مردی به نام میندی نیمون ها بود. پس در یکی از بلاد شرقی ایران به دربار پادشاه آن دیار به نام ویشتاسپ راه یافت. مدت دو سال زرتشت کوشش بسیار کرد که این پادشاه را به دین خود درآورد. پادشاه با زرتشت همراه گردید، ولی چون تحت نفوذ کارپانها ( مغان روحانیون) واقع بود، آنان با اقدامات شیطانی خود علیه عقاید زرتشت برخاستند و باعث شدند که زرتشت را دستگیر ساخته و به زندان اندازند.
    سرانجام پس از دو سال از زرتشت معجزه ای به ظهور رسید...
    بالاخر شاه به دین او در آمد... ویشتاسپ سراسر نیروی خود را برای نشر دعوت آن پیامبر به دین بکار برد. درباریان و امرا نیز به دنبال شاه بر او گرویدند... از مدت بیست سال دیگر که از عمر زرتشت باقی بود، روایات و حکایات بسیاری نقل کرده اند. در سراسر این روزگار وی به نشر دین اهورامزدا در میان ایرانیان بگذرانید. در این زمان دو پیکار و جنگ با دشمنان بر پا ساخت. ... جنگ دوم در زمانی روی داد که زرتشت به سن هفتاد و هفت سالگی رسیده بود. در این پیکار اگر چه پیروز گردید، لیکن عاقبت کشته شد. نویسندگان اوستا در هزار سال بعد گفته اند که چون تورانیان شهر بلخ را به غلبه گرفتند، یکی از آنان ناگهانی بر آن پیامبر یزدانی تاخته و او را در برابر محراب آتش در حال عبادت به قتل رسانید.(365) زرتشت را یونانیان زورو آسترس و رومیان زوروآستر و اروپائیان زوروآستر می نامند. وجود تاریخی او محل اختلاف است و اعتراض. مفسر فرانسوی اوستا جمیزدارمستر از زرتشت خدائی می سازد و او را تظاهر هوم به شکل انسان می داند. کرن هلندی او را افسانه ای منسوب به خورشید می شناسد. با وجود این آثاری موجود است که وی را شخصیت تاریخی می دهد... معمولاً این رأی رایج است که زرتشت میان قرن هفتم و ششم ق.م. بوده است(366). افلاطون (429 - 347 ق.م.) صریحاً از زرتشت نام برده و او را مؤسس آئین مزدیسنا دانسته است. بروسوس مورخ قرن سوم میلادی زرتشت را سر سلسله پادشاهان ماد می داند(367). مورخان اسلامی، زرتشت را معاصر گشتاسب یا ویشتاسپ می دانند(368).
    یک مححق معاصر ایرانی زمان زرتشت را قرن هشتم ق.م. می داند(369).
    پیرنیا مورخ ایرانی نظریه جکسون را می پذیرد(370) هربرت جرج دوران زرتشت را به عصر هخامنشی می برد(371). در فروغ مزدیسنا آمده است که زرتشت در شهر ری (به زبان اوستا: وغ و به زبان پهلوی راکا) بدنیا آمده است(372). یونانیان زرتشت را زروآستر می نامیدند؛ یعنی ستاره شناس. دیوژن زرتشت را به معنای ستاره پرست گرفت است. (هرمودورس شاگرد افلاطون زرتشت را به همین معنا گرفته است. یک خاورشناس المانی می گوید برخی یونانیها، نام زرتشت را از کلمات زئیرا به معنای نیاز و استر یعنی ستاره گرفته اند که می شود: ستاره نیاز. یک محقق آلمانی دیگر می گوید: زرتشت را از دو کلمه زئوتر یعنی نیاز دهنده و استر به معنی چراگاه گرفته اند که می شود مالک مزرعه شایسته برای نیاز. زرتشت به معنای شخم کننده با شتر نیز آمده است. یک دانشمند انگلیسی می گوید زرتشت یعنی کسی که شتران را می چراند یا می راند. محققان غربی معنای دیگری برای زرتشت از قبیل ستاره زرین، عذاب دهنده شتران، ستاره طلائی، درخشش طلائی، سلطنت زرین و... آورده اند. اعراب زرتشت را سلطنت زرین گفته اند.
    زرتشتیان نام وی را سپیتامه می دانند. مارتین المانی می گوید زرتشت در اصول جارات اوتارا بوده است که به زبان سنسکریت به معنی ستایش کننده عالی می باشد که چون به پیامبری مبعوث شد، لقب زرتشت گرفته است، زرتشت یعنی ترکیبی از اوش به معنی سوزاندن و درخشیدن و زر به معنی زرین، پس زرت اوشتر یعنی کسی که چهره اش از نور خدادادی روشن است. آذر گشسب می نویسد که اسفتمان پس از رسیدن به مقام روحانی به لقب شترپیر یا زرد رنگ مفتخر گردیده باشد. آذرگشسب می نویسد: شتر حیوانی نبوده که در بین آریائیهای ایرانی اهمیت و ارزشی داشته باشد تا دارنده آن به خود مباهات کند.
    پس دارنده شتران زرد رنگ به پیامبر ایران نمی چسبد.(373)
    واژه زرتشت در تاریخ به دوازده گونه ضبط گردیده است:
    زردشت، زردتشت، زرهشت، (این سه، بر وزن: انگشت)
    زاردشت، زاراهشت، وزراتشت (این سه، بر وزن: خارپشت)
    زرادشت، وزراهشت، وزرادشت (این سه، بر وزن، چراکشت)
    زره دشت، زره تشت، وزره هشت (بر وزن دره پشت)
    زردشت، زرتهشت، وزاردهشت، وزارتهت (به دال مهمله و تاء مضموم).(374)
    نام پدر زرتشت پورشب و نام مادرش دغدویه آمده است.(375) در باب تحصیلات زرتشت نیز اختلاف بسیار است، برخی او را تحصیل کرده یونان و برخی دیگر شاگرد مکتبهای فلسفی هند می دانند.(376) زرتشت با دختر فراشائوش ترا به نام هووی ازدواج کرد و شاه نیز با دختر زرتشت و جامناسیاه که از زن اول او بود، ازدواج نمود. زرتشت در سن هفتاد یا هفتاد و هفت سالگی در حالی که در برابر محراب به عبادت مشغول بود، بوسیله یک سرباز تورانی کشته شد.(377)







    امضاء


  9. Top | #258

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    محققان غربی معنای دیگری برای زرتشت از قبیل ستاره زرین، عذاب دهنده شتران، ستاره طلائی، درخشش طلائی، سلطنت زرین و... آورده اند. اعراب زرتشت را سلطنت زرین گفته اند.
    زرتشتیان نام وی را سپیتامه می دانند. مارتین المانی می گوید زرتشت در اصول جارات اوتارا بوده است که به زبان سنسکریت به معنی ستایش کننده عالی می باشد که چون به پیامبری مبعوث شد، لقب زرتشت گرفته است، زرتشت یعنی ترکیبی از اوش به معنی سوزاندن و درخشیدن و زر به معنی زرین، پس زرت اوشتر یعنی کسی که چهره اش از نور خدادادی روشن است. آذر گشسب می نویسد که اسفتمان پس از رسیدن به مقام روحانی به لقب شترپیر یا زرد رنگ مفتخر گردیده باشد. آذرگشسب می نویسد: شتر حیوانی نبوده که در بین آریائیهای ایرانی اهمیت و ارزشی داشته باشد تا دارنده آن به خود مباهات کند.
    پس دارنده شتران زرد رنگ به پیامبر ایران نمی چسبد.(373)
    واژه زرتشت در تاریخ به دوازده گونه ضبط گردیده است:
    زردشت، زردتشت، زرهشت، (این سه، بر وزن: انگشت)
    زاردشت، زاراهشت، وزراتشت (این سه، بر وزن: خارپشت)
    زرادشت، وزراهشت، وزرادشت (این سه، بر وزن، چراکشت)
    زره دشت، زره تشت، وزره هشت (بر وزن دره پشت)
    زردشت، زرتهشت، وزاردهشت، وزارتهت (به دال مهمله و تاء مضموم).(374)
    نام پدر زرتشت پورشب و نام مادرش دغدویه آمده است.(375) در باب تحصیلات زرتشت نیز اختلاف بسیار است، برخی او را تحصیل کرده یونان و برخی دیگر شاگرد مکتبهای فلسفی هند می دانند.(376) زرتشت با دختر فراشائوش ترا به نام هووی ازدواج کرد و شاه نیز با دختر زرتشت و جامناسیاه که از زن اول او بود، ازدواج نمود. زرتشت در سن هفتاد یا هفتاد و هفت سالگی در حالی که در برابر محراب به عبادت مشغول بود، بوسیله یک سرباز تورانی کشته شد.(377)






    امضاء


  10. Top | #259

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دین زرتشت


    دینی که این پیامبر ایرانی تعلیم فرمود، یک آئین اخلاقی بود و طریقه یگانه پرستی.(378) دین زرتشت با وجود این که دارای ارزش اخلاقی بسیار است، به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نیز توجه دارد، با چادرنشینی مبارزه می کند و طرفدار اسکان مردم و خانه سازی است. تربیت چهارپایان اهلی و مراقبت از آنان در چراگاهها، زندگی خانه نشینی، داشتن خانه یا محل سکونت مناسب، رفتار نیکو با گاو نر از دستورات دین بزرگ ایران است. با قربانی کردن از طریق ریختن خون حیوانات مخالف است. مؤمن حقیقی دهقانی است خدمتگذار و واقعی و مربی چهارپایان مفید، سرپرست خانه، و بزرگ ده و درستکار. بنابراین شغل اصلی زرتشتی کشاورزی و مراقبت از چهارپایان است که در گاتها نمودار است.(379)
    دین زرتشتی نخستین مذهبی است که در جهان از مسئله حیات عقبی و مسئله قیامت سخن به میان آورده و مسئله آخرالزمان را به مفهوم کامل خود طرح کرده است...(380)
    در دین زرتشت مفهوم بزرگی وجود دارد که نه در آئین مصریان قدیم دیده می شود و نه در اندیشه های بسیار عمیق هندو: جهان دارای تاریخ است و از قانون تحول پیروی می کند. وضع فعلی، جهان را به مرحله نهائی رهبری می کند، و همه نیروها در کار خود، باید به آن راه بروند. در نظر زرتشت دنیا از برنامه استمرار تاریخ پیروی می کند و میدان جنگ است. مبارزه ای پرشور نیروها را مقابل یکدیگر قرار داده است و این امر واجب است و نتیجه آن تکامل مردم با تقوی و بهره مندی از زندگی جاویدان است.(381)
    ... آئین جین و دین بودا با آئین زرتشت مشابهت دارد.
    آزادی در انتخاب دین، بیزاری از قربانی های خونین و احترام زندگان، از اصول هر سه دین و نفوذ اصطلاحات زرتشت است. فلسفه دوگانگی و اخلاقی که مبارزه ریشه آن را تشکیل می دهد، نشان نزدیکی میان آئین جین و دیانت زرتشت است(382)
    پس از زرتشت آئین مزدا دوباره به سنن ملی و مراسم قدیمی بازگشت. با برقراری اهورا مزدا در ردیف اول، خدایان دیگر نظیرناهید و مهر برای خود جایی در این آئین باز کردند... این آئین با نوشته های کارشناسان معاصر پارسی، تفسیر ماوراء الطبیعه ای ساده یافته است. به این صورت که: در جنگ با لاوجود ( اهریمن) و وجود مطلق (اهورا مزدا) موجود است. ممکن الحدوث و جهان مربوط به آنها را بوجود می خواند و جهان ناقصی که لاوجود به نابودی آن می کوشد، وجود کامل آن را با مشیت الهی و دائمی خود نگهداری می کند تا زمانی که بالاخره مطابق با خواست خداوندی پایان پذیرد.(383)
    کریستن سن می گوید: قبل از جدا شدن دو تیره هندی و ایرانی از یکدیگر، تفاوتی میان دو دسته از خدایان عمده آنها وجود داشته است. یکدسته دیوها را می خوانده اند که در رأس آنها خدای جنگجوئی به نام ایندرا قرار داشت و دسته ای دیگر آسوراها را که به ایرانی اهورا گفته می شود(384).
    دکتر محمد معین می گوید: آریائیان از ارواح مضر متنفر بودند و آنها را لعنت می کردند و...(385)






    امضاء


  11. Top | #260

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    یشت ها و گاتها

    یشت ها، سرودهای توحید است (که می گویند خود زرتشت گفته است) که بعضی با کلمه یاسین در قرآن برابر دانسته اند. چون این کلمه قرائت های مختلفی دارد و به صورت یشمه و یشما و یسن و یسنا و... هم نوشته شده است. یشت ها سرودها و ادعیه ای است در ستایش ایزدان که ایزد از ریشه یزد است که همان یسنا و یشت و یزدان همه ریشه مشترک یزد دارند که به معنای ستایش و پرستش است.(386)
    کتاب اوستا شش فصل است... اولین فصل گاتها است که به عقیده زبان شناسان بزرگی چون بن و نیست اثر خود زرتشت است که به نام سرودهای دینی خطاب به اهورامزدا سروده است. زبان شناسان، زبان این سرودها را کهنه ترین زبانی می دانند که در میان ما وجود دارد، و از لحاظ مفاهیم نیز چنین است. بر گاتها سرودهایی افزوده اند که مجموعه گاتها و اضافات یسنا را می سازند، که سرودهایی است مربوط به عدالت و پرستش خدا. آنچه بر گاتها افزوده شده است، زبان جدیدی دارد که از لحاظ زبان شناسی متعلق به دوره هخامنشی است، و بعد به ویسپرد و وندیداد می رسیم، که از نظر زبان شناسی به اواخر دوره ساسانی... مربوط است. پس از نظر زمانی، اوستا از زمان زرتشت آغاز می شود (گاتها) و به پایان دوره ساسانی (زمان انوشیروان) و آستانه ظهور اسلام می رسد. در مطالعه اوستا هر چه از گاتها دور می شویم ک از توحید و لحن اهورامزدای واحد و یگانه و زرتشتی که اهورامزدا را خالق همه چیز (نور و ظلمت و نیکی و بدی و زشتی و زیبایی) خطاب می کند، فاصله می گیریم و به اواخر کتاب که می رسیم، بطور روشن و مشخصی، جهان به دو نیم می شود، دو کشو، دو مرز، دو نژاد، و دو رئیس پیدا می کند که هر دوشان هم شأن و هم نیرویند و در برابر هم، سویی اهورامزدا است و سوی دیگر اهریمن؛ یعنی خدای واحدی که خالق شیطان و یزدان بود و خیر و شر، خود نزول کرده است و به دو نیم شده است (نیمی خیر و نیمی شر) و خود در برابر نیمه بد خویش ایستاده است. کاملاً روشن و مشخص است که این، ثنویت و دوگانه پرستی است. بنابرانی، اوستای قدیم یک متن دینی توحیدی است و هر چه پیش می آئیم و به روزگار ساسانیان نزدیکتر می شویم، به شرکی می رسیم که بر اساس دوگانه پرستی بسیار مشخص و غیر قابل توجیه و تفسیری استوار است.(387) کتاب مقدس آئین مزدا اوستا یا زند اوستا است (اوستا متن و زند تفسیر است). این نوشته های مقدس فقط در قرن سوم میلادی گردآوری شد و در قرن چهارم مسیحی به عنوان کتاب شریعت دین زرتشت اعلام گردید، ولی یک بخش از این آثار، مخصوصاً پنج سرود موسوم به گاتها به عصری بسیار پیشین تر تعلق دارد و تألیف زرتشت است...(388) یشتها از مهمترین قسمتهای اوستا است و در بردارنده 21 فصل که هر فصلی در تعریف و ستایش یکی از فرشتگان یا امشاسپندان است. هر قسمت از این فصول را در زمان مخصوصی می خوانند. مثلاً در فروردین یک قسمت از یشت را، در روز 19 فروردین که به نام فروردین و روز فروردین ماه است، می خوانند. و یا مهریشت را در روز مهرگان (16 مهرماه) در تعریف مهر (خورشید) بیان می دارند. و تیر پشت را در جشن ابر تیرگان باید قرائت کرد. نامهای فصول با ذکر فرشته ویژه آن شناخته شده است:
    1- هرمز یشت، 2- خرداد یشت، 3- ماه یشت، 4- مهر یشت، 5- فروردین یشت، 6- دین یشت، 7- زمایاد یشت، 8- هفت امشاسپند، 9- آبان یشت، 10- تیر یشت، 11- سروش یشت، 12- بهرام یشت، 14- هوم یشت، 15- اردی بهشت یشت، 16- خورشید یشت، 17- گوش یشت، 18- رشن یشت، 19- رام یشت، 20- اشتاد یشت، 21- ونند یشت. یشت کلمه اوستائی یشتی از ریشه همان کلمه اوستائی یسنا می باشد که به معنی نیایش بکار می رود و یشتی از ریشه همان کلمه اوستائی یسنا می باشد که به معنی نیایش بکار می رود و (یسنا را در موقع (ستایش و عبادت می خوانند. اما یشت ها ویژه ستایش خداوندگار و امشاسپندان و ایزدان است. بعضی محققان در رابطه با یشت ها گفته اند: در آغاز ترکیب شعری داشته و این اندازه نبوده، ولی بعدها به تدریج مطالبی بر آنها افزوده شده و از صورت شعری بیرون آمده اند. یشت هایی که تا امروز باقی مانده اند، به 21 یشت می رسند. نام هریشتی با یکی از ایزدان و امشاسپندان مشخص گردیده است. اما نخستین یشت معلوم و موسوم به هرمزدیشت، درباره پروردگار و صفات و افعال اوست. در یشت ها نشانه هائی از آئین آریائی دیده می شود. در این یشت، مضامین و مطالبی است که نشانه قدمت آن می باشد. قدیمی ترین یشت ها عبارتند از: آبان یشت، مهر یشت، فروردین یشت، بهرام یشت، اردیشت و رام یشت(389)
    هزمردیشت اولین یشت است که در آن از صفات خدا سخن رفته است. دومین یشت از دو قسمت تشکیل گردیده است که عبارت است از: هفتن یشت کوچک و هفتن یشت بزرگ. اولی درباره هفت امشاسپند است که قبلاً اشاره شد. در میان یشت ها فقط دو امشاسپنداند که دارای یشت ویژه ای هستند: اشاوهیتنه یا اردی بهشت و همه لوتا وات یا خرداد.
    اگر چه گمان می رود که دیگر امشاسپندان هم دارای یشت مخصوص باشند، ولی چون بخشهایی از اوستا از بین رفته، اثری از آنها در دست نیست. سومین یشت موسوم به اردی یهشت یشت که دومین امشاسپند است و چهارمین یشت موسوم به خرداد یشت که به حساب پنجمین امشاسپند می باشد. یشت پنجم به نام آبات یشت، ویژه ایزد آب است به نام آناهیتا. الهه ایزد آب دیگری به نام ایم نبات داریم که به معنی زاده آبها است. و این قدیمی ترین قسمت اوستا است(390)













    امضاء


صفحه 26 از 36 نخستنخست ... 16222324252627282930 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi