صفحه 3 از 36 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 354

موضوع: تاریخ ادیان و مذاهب جهان ( جلد اول )

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    استبداد دینی بدترین نوع نظامهای استبدادی

    در عین حال باید دانست و آگاه بود که این عامل اساسی تمدنها و نهضتها و مایه قوت قلبها اگر به وسیله صاحبان قدرت سیاسی به بازی گرفته شود و در خدمت زر و زور و تزویر قرار گیرد، مایه جهل و عامل اختناق و استبداد مذهبی می شود، و می دانیم که استبداد دینی بدترین نوع نظامهای استبدادی است و بیاد داشته باشیم که قرون وسطی یعنی هزار سال تاریکی و نکبت و نفرت و انحطاط غرب، محصول حاکمیت حکومت مذهبی کلیسا است، زیرا: حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند... آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا رجال مذهبی خود را جانشین خدا و مجری اوامر در زمین می دانند، و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با آنها را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم. بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است. و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد و بلکه رضای خدا را در آن می پندارد؛ گذشته از آن برای مخالف و برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قابل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدائی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است.(39)







    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نگاهی کوتاه به پیشینه پرستش؛ از آغاز تاکنون

    شواهد باستان شناسی، دوره ای از تاریخ را نشان می دهد که مربوط به چهل تا شصت هزار سال پیش است. آثار مکشوفه از غرب ایران (لرستان) حکایت از رواج گسترده مراسم مذهبی و دینی در این سرزمین دارد و این ناقض نظریه جان بولاک انگلیسی است که به مرحله بیدینی در ادوار اولیه تاریخ انسان معتقد بود. همو بود که می گفت: پائین ترین مرحله حیات انسان، مرحله لادینی و خدانشناسی است؛ مرحله بعدی مرحله فتیش پرستی است؛ مرحله سوم، دوره توتمیسم یا طبیعت پرستی است، مرحله چهارم دوره جادوگری است و مرحله پنجم دوره بت پرستی است و مرحله ششم دوره توحید اخلاقی می باشد.
    اندرو لانگ دانشمند اسکاتلندی می گوید که بشر اولیه به یک نوع یکتاپرستی اعتقاد داشته و به یک مبداء متعال اخلاقی در دین خود مؤمن بوده است. همان طور که انسان نمی تواند بیش از یک پدر داشته باشد، بشر اولیه نیز کم و بیش یکتاپرست بوده و به یک خدای برتر اعتقاد داشته باشد. او جغرافیای پرستش را چنین ترسیم کرده است: 1- دین پست یا اساطیر و افسانه خدایان، 2- دین عالی توحید خدای یکتا.(40)
    فرایز می گوید: دین یعنی نیروی تسکین دهنده فوق انسانی که رفتار و زندگی انسان را تحت نظم در می آورد. و جادو بر اساس قوانین تغییرناپذیر طبیعت استوار است. اعتقاد به نیروهای منضبطکننده اساس دین را تشکیل می دهند. فرق بنیادین دین و جادو در همین است که جادو یک حالت تشویش آمیز دارد و دین حالت آرامش خاطر و اطمینان قلب در انسان به وجود می آورد. دین، ذاتی ذهن انسان و مکمل طبیعت بشری است. شاید همه چیز تحلیل رود، ولی اعتقاد به خدا که اصل نهائی همه ادیان است، بر جای خواهد ماند... ادیان همه از سرزمین مقدس ذهن انسانی سرچشمه گرفته و از یک روح، جان یافته اند.(41)







    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    وجوه مشترک ادیان بزرگ در حکمت عملی

    1- خداشناسی و یکتاپرستی.
    2- نیکوکاری و دستگیری از ضعفا.
    3- راستی و درستی و حرمت دروغ.
    4- حرمت زنا.
    5- منع دزدی و رشوه گیری.
    6- وفای به عهد.
    7- پاکیزگی و طهارت.
    8- عبادت استعانت.
    9- نیازردن و حیوانات بی آزار.
    10- احترام به والدین.
    11- آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار.
    12- میانه روی و اعتدال.
    13- محبت به یکدیگر و خدمت به خلق.
    14- تقوی و پرهیزکاری.
    15- نکشتن بیگناه.
    16- آباد کردن جهان.
    17- خیرات برای مردگان و یاد آنان.
    18- اعتقاد به پاداش و کیفر پس از مرگ.
    19 - کسب معاش از راه حلال.(42)
    بدیهی است که این عناوین در دین اسلام از گستردگی و عمق بسیار بیشتری برخوردار است.
    کتاب شناسی:
    برای دریافت پیشینه دین در تاریخ حیات انسان ن. ک: به فارسی: اطلاعات اولیه: جان ناس / تاریخ جامع ادیان. ترجمه علی اصغر حکمت. تهران. 1354. فلیسین شاله / تاریخ مختصر ادیان بزرگ. ترجمه منوچهر خدایار محبی. مصادر تحقیق و تخصصی: داریوش شایگان / ادیان و مکتبهای فلسفی هند. تهران. 1356. 2 جلد جوجای و وینبرگ جای / تاریخ فلسفه چین باستان. ترجمه پاشائی. تهران. 1354. احمد بهمنش / اساطیر یونان و روم. تهران. 1351. دکتر علی شریعتی / تاریخ و شناخت ادیان. م. آ. 14 و 15. تهران. 1359. ویل دورانت / تاریخ تمدن، جلد دین. 18.
    تاین بی / فلسفه نوین تاریخ ترجمه پازارگاد. تهران. 1359.
    2 مذاهب بدوی تاریخ؛
    فتیشیسم، آنی میسم، توتمیسم






    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    انسان و مذاهب در تاریخ

    انسان در تلقی ادیان و مذاهب

    عهد عتیق، تورات:

    ... خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید و آدم نفس زنده شد و خداوند خدا باغی در عدن بطرف شرق غرس نمود و آن آدم را که سرشته بود در آنجا گذاشت و خداوند خدا درخت خوشنما و خوشخوراک را از زمین رویانید و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیک و بد را و نهری از عدن بیرون آمد تا باغ را سیراب کند از آنجا منقسم گشته چهار شعبه شد ...خداوند خدا آدم را گرفت و او را باغ عدن گذاشت تا کار آن را بکند و آن را محافظت نماید و خداوند خدا آدم را امر فرمود گفت از همه درختان باغ بی ممانعت بخور اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد و خداوند خدا گفت خوب نیست آدم تنها باشد پس برایش معاونی موافق وی بسازم ... خداوند خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند خدا آن دنده را که از آدم گرفته بود زنی بنا کرد و ویرا بنزد آدم آورد و آدم گفت همانا این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم از این سبب نساء نامیده شود زیرا که از انسان گرفته شد از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند بود آدم و زنش هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند ساخته بود هوشیارتر بود و بزن گفت آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید زن بمار گفت از میوه درختان باغ می خوریم لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید مبادا بمیرید مار بزن گفت هر آینه نخواهید مرد بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر دانش افزا پس از میوه اش گرفته بخورد و بشوهر خود نیز داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند پس برگهای انجیر بهم دوخته سرها برای خویش ساختند و...(43)





    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    بندهشن (از کتب معتبر زبان پهلوی):

    هرمزد، چون همه چیز را می دانست و به وجود اهریمن نیز آگاهی داشت، پس پی برده بود که جنگی میان او و اهریمن روی خواهد داد. از این رو آغاز به آفرینش جهان کرد. جهان در مدت سه هزار سال، تنها عالم ارواح بو. پس اهریمن روشنایی را دیده، به آن حمله کرد و شکست خورد... پس هرمز به آفریدن جهان مادی پرداخت و در آغاز آسمان و وهومینا (اندیشه نیک) و روشنائی مادی و دین مزدیسنا و امشاسپندان را آفرید، پس از آن، آب و زمین و درختان و چارپایان و در پایان آدمی را آفرید. اهریمن مشغول آفرینش چیزیهای بد شد. از آفرینش هرمزد، نخستین حیوان، گاو و نخستین انسان، کیومرث بود.
    پس از چندی اهریمن به پا خواست. او نیز...جانوران آزار دهنده و زهردار چون مار و کژدم و وزغ در زمین پراکند؛ چنانکه به قدر سر سوزن جایی خالی نماند. سپس بر گاو و کیومرث تاختن آورد و آز و نیاز و رنج و تشنگی و ناخوشی و خواب را بر آنها چیره ساخت... در مدت چهل سال، مشیک و مشیانک که آدم و حوای ایرانیان باشند، از خاک روئیدند...
    هرمزد به آنها گفت: شما آدمید، شما نیاکان بشرید، باید نیکوکار و نیک اندیش و نیک گفتار باشید و دیوان را نیز نپرستید.(44)





    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    روایات مذهبی منسوب به اسلام:

    خداوند آدم را از خاک آفرید. این خاک را چهار رنگ: سرخ، سفید، سیاه و زرد بود. و چون روح در او قرار گرفته، آدم از جای جست؛ در حالی که انسان کاملی بود و از هر گونه نیروی مدرکه که در به کار بردن معقولات برخوردار بود. و خداوند انسانی را بیافرید که سرشت او بر رنگهای گوناگون استوار و اجزائی کاملاً مشابه یکدیگر داشت. پس جریان حادثه در بهشت واقع شد. آدم و حوا از درخت گندم خوردند. از بهشت بزیر آمدند. آدم به کوه سراندیب در اطراف هند منزل نمود...(45)
    و او را از این بابت آدم گویند که از ادیم الارض خلق شد؛ از زمین چهارم.
    و از این بابت او را انسان گویند که فراموش کار است.
    آدم سه ساعت در بهشت اقامت داشت و در هنگام عصر، به سختی از بهشت رانده شد.(46)
    موسی از خداوند درباره آفرینش انسان و جهان پرسید. خداوند فرمود: بدان که من سی نوع آدم آفریده ام که یکی پس از دیگری به این جهان آمدند و فاصله میان هر یک از این انواع هزار سال بود... آنگاه دنیای آباد را به پدرت آدم دادم. آغاز این روز، جمعه، اول وقت ظهر بود.(47)
    مسعودی گوید: آدم آفرید شد و چون خلقت او از ادیم الارض یعنی از کف زمین بود، او را آدم نامیدند. و همسر او را خداوند از آدم به وجود آورد آنان سه ساعت از روز گذشته به بیرون تبعید شدند؛ آدم به سراندیب و حوا به عرفه و ابلیس به بیسان و مار به اصفهان افتادند. آدم بر کوه راهون در سراندیب مدتی زندگی می کرد. در موقع خروج از بهشت، برگی از برگهای بهشت را با خود به سراندیب برد و تمام ادویه و چیزهای خوشبو که از هند به تمام کشورهای جهان صادر می شود، از همان برگ بهشتی است ( )...(48)
    یعقوبی می گوید: ... خداوند آدم و حوا را در روز جمعه از بهشت بیرون کرد. هبوط آدم در سرزمین هند بود. عده ای گفته اند در مکه هبوط کرد در کوه ابوقبیس. و در یکی از غارهای آن کوه منزل کرد و از خداوند خواست که آن کوه را مقدس و گرامی بدارد. و در این محل بود که خداوند از بهشت برای او حجر الاسود را فرو فرستاد و او را فرستاد و او را فرمان داد تا آن را به مکه برده و خانه کعبه را بنا کند.
    حضرت آدم طبق فرمان الهی در همین محل فعلی خانه کعبه را بنا کرد و آنگاه در اطراف بیت طواف می کرد و سپس دستور قربانی به او داده شد و آنگاه از مکه به عرفات رهسپار و با حوا برخورد می کند. آدم هزار سال عمر کرد و در کوه ابوقبیس مرگ او فرا می رسد و حضرت نوح پیکر او را با خود به نجف اشرف حمل نموده و در آنجا دفن می نماید(49).






    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دیدگاه اسلامی آفرینش؛


    بنا به آیات متعدد قرآن... خداوند، ابتدای خلقت انسان را از گل ذکر فرموده و به تصریح این آیات، انسان کامل بلافاصله از گل پدید نیامده است، بلکه به امر حکمت آمیز الهی، اولین موجود زنده از گل پدید آمد و سپس حیات در سلسله موجودات به ترتیب تکاملی آنها سیر کرد تا آنکه به انسان رسید.
    نظر به پیوستگی که به تصریح قرآن میان انسان و زندگان قبل از او وجود دارد، انسان در انتهای تکامل جسمی موجودات زنده خواهد بود و از این جهت است که قرآن به تکرار، خلقت انسان را از گل ذکر نموده است...
    برگزیدگی آدم: آدم صفی (برگزیده) مبدء بصیرت بشری است و برگزیدگی او بزرگترین واقعه در آفرینش کائنات و تاریخ تکامل سلسله موجودات می باشد. یک چنین خلقت و انتخاب عظیم هم قطعاً بدون مقدمه و بدون تهیه زمینه مستعد پدید نیامده، منتهی از روی قرائن با مقدمه ای طولانی تر و زمینه ای دقیقتر و وسیعتر(50).






    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    تحلیل فلسفی داستان آفرینش در قرآن؛

    خلقت آدم و داستان آدم، یعنی داستان خلقت انسان، مسلماً باید به زبان سمبلیک گفته می شد تا امروز بعد از چهارده قرن و بعد از پیشرفت علوم انسانی و علوم طبیعی، برای ما در چنین محیط علمی، قابل مطالعه باشد. و اما انسان از لحاظ اسلام چگونه خلق می شود؟ اول خدا به فرشتگان خطاب می کند که من می خواهم جانشینی برای خودم در زمین خلق کنم... رسالت انسان از نظر اسلام با همین اولین خطاب خداوند روشن می شود. یعنی رسالتی را که خداوند در کائنات دارد، انسان در روزی زمین باید به نمایندگی خدا انجام دهد. بنابراین، اولین فضیلت انسان، نمایندگی خداوند در زمین است. فرشتگان فریاد می آورند که باز می خواهی در روی زمین کسی را بیافرینی که به خونریزی و جنایت و کینه و انتقام پردازد!... خداوند می گوید:
    من چیزی را می دانم که شما نمی دانید. و بعد خدا برای خلقت انسان دست به کار می شود. از اینجا سمبلها شروع می شود و ببینید که در زیر این سمبلها چه نکات عمیق انسان شناسی نهفته است:
    خدا از روی زمین، از روی خاک پست می خواهد برای خود جانشین خلق کند... در زبان بشر، پست ترین سمبل پستی و تعفن و ذلت و دنائت، لجن است... و همچنین در زبان بشر، عالی ترین و متعالی ترین و مقدس ترین موجود، خداوند است، و در هر موجودی عالی ترین و مقدس ترین و اشرف وجودش روح اوست. این انسان که نماینده خداوند است، از لجن و یا گل رسوبی آفریده شد، یعنی از پست ترین ماده روی زمین. و بعد خداوند، نه از نفسش و یا از خونش و نه از رگ و پی اش، بلکه از روحش دمیده؛ یعنی عالی ترین وجودی که ممکن است بشر در زبانش کلمه ای برای تسمیه آن داشته باشد... بنابراین انسان ساخته شده از لجن و روح خداوند است. پس انسان یک موجود دو بعدی است... یک بعدش میل به لجن و پستی دارد، سرشت و خمیره اش تمایل به رسوب شدن و ماندن و توقف کردن دارد... و بعد دیگرش یعنی روح خداوند (به تعبیر قرآن) میل به تعالی دارد؛ بر خلاف جهت اولی، میل به صعود و میل به بالا رفتن تا آخرین قله قابل تصور را دارد، یعنی خدا و روح خدا... و بعد،
    خداوند اسماء را به انسان تعلیم داد. و اما این که اسماء را به انسان تعلیم دادیم یعنی چه؟ هنوز معلوم نیست... ولی در این شک نیست که سخن از تعلیم دادیم یعنی چه؟ هنوز معلوم نیست... ولی در این شک نیست که سخن از تعلیم و آموزش است. وقتی آفرینش است به پایان رسید، دارنده اسماء می شود. بعد فرشتگان فریاد می کنند که ما از مارج من نار (آتش بی دود) ساخته شده ایم و این انسان از لجن ساخته شده، چگونه او را بر ما فضیلت می دهی؟ خداوند در جواب می گوید: من چیزی را می دانم که شما نمی دانید؛ پس به پای او این موجود دو بعدی) بیفتید. و همه فرشتگان خداوند، بزرگ و کوچک، مؤظف می شوند که در پای چنین موجودی به خاک بیفتند... و این مسأله ای است برای روشن کردن شخصیت انسان در اسلام. انسان چیزهائی می داند که فرشتگان نمی دانند، و اینجاست که با وجود برتری مسلم جنس فرشتگان و شیطان، انسان برتر می شود. یعنی اصالت موجود به علم است و دانائی نه به نژاد... مگر نه این است که خداوند از روح خود در انسان دمید و او را امانت دار خود کرد؟ پس انسان در روی زمین جانشین و خویشاوند خدا است و روح خدا و انسان از یک فضیلت سیراب می شود و آن داشتن اراده است... وجه خویشاوند یا اشتراک انسان و خدا همین اختیار است، همین آزادی به بد یا خوب بودن، به طغیان و یا اطاعت. بنابراین آنچه که از این سرشت و از این فلسفه خلقت برمی آید، این است که: همه انسانها با هم نه برابر بلکه برادرند و اختلاف بین برابری و برادری کاملاً روشن است؛ برابری یک اصطلاح حقوقی است، در صورتی که برادری اعلام سرشت یک نواخت همه انسانها با هم است که همه انسانها با همه رنگها از یک منشاء سرچشمه گرفته اند. دوم: برابری سرشت زن و مرد است. یعنی بر خلاف همه فلسفه های قدیم، زن و مرد از یک سرشت و یک خمیره و در یک موقع و به دست یک نفر خلق شده اند...
    دوم اینکه، فضیلت انسان بر فرشتگان و همه عالم، فضیلت علمی است. به خاطر اینکه اسماء را یاد گرفته، مسجود همه فرشتگان قرار گرفته است و فرشتگان با علم به اصالت نژاد و برتری سرشت خود باید به پای او بیفتند و او را سجده کنند... بنابراین نتیجه می شود که انسان، امانت دار خدا، خویشاوند او در روی زمین و دارای دو بعد است: یکی، پستی حماء مسنون یا روح متعفن؛ و دیگری، جهش به سوی خدا.(51)






    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    پیدایش انسان و علوم طبیعی؛

    تاریخچه پیدایش نخستین انسان

    هنری لوکاس می گوید: در رابطه با پیدایش نخستین انسان باید بگویم که دانستن اینکه انسان برای نخستین بار کی و کجا پیدا شده است، برای تاریخدان ممکن نیست، ولی یقین هست که انسان در آخرین دوره عصر نوزیوی وجود داشته است. استخوانهائی که ایوگن جراح هلندی در سال 1891 م در ناحیه ترینال واقع در جاوه کشف کرد، استخوانهای بخش بالای جمجمه، یک استخوان ران و دو دندان بوده است، که اگر براستی استخوانهای یک موجود بوده باشند، نشان دهنده وجود انسان در روزگاران کهن است. این تکه های استخوان بندی انسان را که تاریخدانان به عنوان انسان جاوه می شناسند، شاید کهنترین تکه های استخوان بندی انسانی است که در اختیار ما است. و می افزاید: انسان پکن که بازمانده های سنگواره شده اش در سال 1929 م نزدیک پی پینگ (پکن سابق) کشف شده، از جهات اساسی بخصوص به انسان جاوه شباهت دارد و ظاهراً هر دو و به یک دوره تعلق دارند. بازمانده های استخوان بندی این دو انسان از چهره ای حکایت می کند که تا اندازه ای به صورت انسان کنونی شباهت داشته است.(52)
    هربرت جرج ولز می گوید: استخوان بسیار کم و ناقص به دست آمده است...
    مهمترین آنها از لحاظ قدمت عبارتست از سه پاره استخوان از یک کاسه سر که در سوانزکوم در شهر کنت در جزیره بریتانیا پیدا شده (دو پاره آن در سال 1935 م و قطعه سوم بیست سال بعد) و از آن مردی بوده است جوان، در حدود 25 ساله یا کمتر که بسیار شبیه ادم های پیش از عصر یخبندان بوده و قبل از 000/200 سال پیش می زیسته است.(53)






    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,245
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,262
    مورد تشکر
    14,402 در 4,696
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    انسان نئاندرتال و عقاید او


    بنا به گفته جرج ولز، انسان اولیه در غار زندگی می کرده است. او با این زندگی در غار خو کرده بود و انس گرفته بود و از خود آثار فراوانی در غارها به یادگار گذاشته. این آثار را می توان در اروپا، فلسطین، آسیا و آفریقا یافت. شناخته ترین این غارها، غار نئاندرتال نزدیک آلمان است که در سال 1856 م نخستین استخوانهای گروه مشخصی از آدمیان به دست آمد که به انسان نئاندرتال معروف شده است. و اکنون بازمانده های این گونه مردم در جاهای بسیاری در اروپا یافت شده است و این نشانه آن است که در عصر چهارم یخ بندان این گروه انسانها در اروپا پراکنده بوده اند. انسان نئاندرتال جمجمه ای ضخیم با استخوانهای سنگین و تنی درشت داشت.(54)
    عقاید انسان نئاندرتال؛ از عقاید این انسان سندی در دست نیست. از آثار و اشیاء بدست آمده از قبور این نوع انسان چنین پیداست که آنان ارواح را می پرستیده اند. انسان های این دوره از تاریخ خیال می کرده اند که مردگان دارای حیات جسمانی مرموزی هستند.





    امضاء


صفحه 3 از 36 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi