استبداد دینی بدترین نوع نظامهای استبدادی
در عین حال باید دانست و آگاه بود که این عامل اساسی تمدنها و نهضتها و مایه قوت قلبها اگر به وسیله صاحبان قدرت سیاسی به بازی گرفته شود و در خدمت زر و زور و تزویر قرار گیرد، مایه جهل و عامل اختناق و استبداد مذهبی می شود، و می دانیم که استبداد دینی بدترین نوع نظامهای استبدادی است و بیاد داشته باشیم که قرون وسطی یعنی هزار سال تاریکی و نکبت و نفرت و انحطاط غرب، محصول حاکمیت حکومت مذهبی کلیسا است، زیرا: حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند... آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا رجال مذهبی خود را جانشین خدا و مجری اوامر در زمین می دانند، و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با آنها را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم. بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است. و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد و بلکه رضای خدا را در آن می پندارد؛ گذشته از آن برای مخالف و برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قابل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدائی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است.(39)