صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: آشنایی با مبانی فقه الحدیث

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آشنایی با مبانی فقه الحدیث

    آشنایی با مبانی فقه الحدیث


    مفهوم فقه الحدیث

    فقه به معنای فهم، یا فهم از روی تأمل و دقت(606) و فقه الحدیث به معنای فهم حدیث است. اصطلاح فقه الحدیث در کنار اصطلاح مصطلح الحدیث و رجال الحدیث، اصطلاح شناخته شده ای است که به یکی از دانش های مهم حدیث ناظر است. احتمال می رود این اصطلاح از روایت مشهور نبوی برداشت شده باشد، آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است:
    نضر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و بلغها من لم یسمعها فرب حامل فقه الی هو افقه منه، رب حامل فقه الی غیر فقیه(607)؛ خداوند شاد گرداند بنده ای را که گفتارم را شنیده و بفهمد و به کسی که آن را نشنیده برساند، که چه بسیار است کسی که فهم (و دانشی) را به کسی می رساند که از خود او فهیم تر است و چه بسیار کسی که فهم (و دانشی) را به کسی که فهیم نیست می رساند.
    چه، در این روایت افزون بر شنیدن روایت از دریافت و فهم آن سخن به میان آمده و حامل حدیث به حامل فقه و فهم آن تعبیر شده است.
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فقه الحدیث در حقیقت به معنای تفسیر حدیث است. و همان گونه که درباره قرآن می گوییم که وجود ابهاماتی در آیات، تفسیر قرآن را ضروری می سازد، درباره حدیث نیز چنین است؛ یعنی بخاطر وجود ابهامات و مشکلاتی در به دست دادن مدالیل حدیث، تفسیر آن ضروری می باشد.
    بر این اساس تاریخ و مصطلحات حدیث همسان با علوم قرآنی و فقه الحدیث همسان با تفسیر قرآن است. و دانش رجال الحدیث که مختص به حدیث است بخاطر وجود پدیده سند در روایات است که این پدیده در قرآن وجود ندارد. در مجموع می توان فقه الحدیث را این چنین تعریف کرد: مبانی و ضوابطی که در فهم متون و مدالیل روایات مورد استفاده قرار می گیرد و تفسیر و تبیینی که براساس این مبانی از أحادیث ارائه می گردد. با این تعریف فقه الحدیث افزون بر مبانی فهم، شرح و تفسیر روایات را نیز شامل می گردد.
    در این فصل بخاطر رعایت اختصار به بررسی پنج مبنا از مبانی فهم حدیث می پردازیم.
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بررسی برخی از مبانی فقه الحدیث




    1. مفاهیم واژه ها

    واژه ها و الفاظ هر گفتاری مهم ترین رکن معنا دهی آن را تشکیل می دهند. واژه شناس مشهور قرآن؛ راغب اصفهانی در سخنی نغز، واژه ها را در حکم آجرهای یک ساختمان دانسته و در تبیین جایگاه مفردات قرآن می گوید: به دست آوردن معانی مفردات الفاظ قرآن نخستین یاور برای دستیابی به معانی قرآن است. درست نظیر آن که برای ساختن یک ساختمان نخستین کمک کار به دست آوردن آجرهای آن است. و فهم واژه ها تنها در علم قرآن سودمند نیست، بلکه در تمام علوم شرعی نافع است(608).
    از مثال های متداول که بیان گر میزان تأثیر مفاهیم واژه ها در نوع نگرش از متون و حیاتی است، واژه ید است، قرآن بر بریدن دست درد تاکید کرده است، آن جا که می فرماید: السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله(609) و مرد و زن دزد را به (سزای) آنچه کرده اند، دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید. اما این که از کجای دست باید بریده شود بسته به مفهومی است که در واژه ید به دست می دهد. برخی ید را به معنای تمام دست و برخی تا بازو و برخی تا آرنج و برخی تا ساعد و برخی تا مچ و برخی تا انگشتان دانسته اند، پیداست طبق هر یک از این معانی می بایست دست سارق به طور کامل یا از بازو، یا از آرنج یا از ساعد یا از مچ یا از سر انگشتان او بریده شود(610).
    ظاهرا چنین اختلاف نگرشی تا عصر امام جواد (علیه السلام) ما بین فقهاء اهل سنت وجود داشته و باعث سردرگمی در برخورد با حکم سرقت شده بود که آن حضرت در جلسه ای در حضور معتصم عباسی با استفاده از آیه شریفه: وان المساجدلله فلاتدعوا مع الله احدا(611).
    اثبات نمودند که مقصود از ید تابن انگشتان است(612).

    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در مباحث غیر فقهی نیز مفاهیم واژه ها نقش تعیین کننده ای در معنادهی دارند، که از نمونه های بارز آن واژه ولی است. بر اساس مدعای متکلمان، محدثان و مفسران شیعه، واژه ولی در آیه ولایت(613) و نیز حدیث غدیر من کنت مولاه فعلی مولاه به معنای اولی در تصرف، یا همان حکومت و امامت است، اما عالمان اهل سنت آن را به معنای هم پیمان، دوست، ناصر، عاقبت و... دانسته اند(614). طبق این تفسیر نادرست نمی توان به حدیث غدیر، یا آیه ولایت برای اثبات امامت حضرت امیر (علیه السلام) کمک گرفت.
    در بررسی واژه ها می بایست نکات ذیل مورد توجه قرار گیرد:
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1-1. توجه به ریشه واژه ها

    واژه ها بسان شاخ و برگ های یک درخت تنومنداند که در نهایت به یک تنه و ریشه می رسند و بر همین اساس دانش صرف شکل گرفته است؛ زیرا در علم صرف گفته می شود که هر واژه یک مصدر یابن دارد که بنابه کارکردهای مختلف از نظر شمار انجام دهنده کار، زمان و کیفیت صدور عمل، دفعه، یا استمرار عمل و... به قالب های مختلف فعلی، فاعلی، اسم مفعولی، صفت مشبهی، اسم زمان، اسم مکان و... تغییر می یابد. اما وقتی به تمام شکل ها و قالب های متعدد آن نگریسته شود، ریشه و بن کلمه هم چنان در همه آنها وجود دارد. بر این اساس توجه به ریشه واژه ها نقش مهمی در معنادهی آن دارد.
    به عنوان مثال شیخ طوسی پس از ذکر روایاتی که موجبات وضو را بیان کرده این روایت را ذکر می کند: ... رأیت أبی - صلوات الله علیه - و قدر رعف بعد ما توضأ دما سائلا فتوضا؛ پدرم را دیدم که پس از وضو گرفتن وقتی خون روانی از بینی او خارج شد، دوباره وضو ساخت(615).
    طبق ظاهر روایت، خروج خون از بینی از جمله موجبات وضو عنوان شده است، در حالی که با روایات پیشین و با دیدگاه مشهور، بلکه اجماع فقهاء شیعه سازگار نیست. شیخ طوسی برای حل این اشکال، از رهگذر ریشه واژه بهره می گیرد، به این معنا که می گوید: واژه توضا در این روایت به معنای وضوء اصطلاحی نیست، بلکه به معنای شستن است؛ زیرا ریشه آن وضائت به معنای حسن است. و به کسی که دستش را شسته و نظیف و تمیز نماید می گویند: وضاها؛ دستش را نیکو ساخته است. در حالی که توضا اصطلاحی از ریشه وضوء به معنای شستن اعضاء به صورت خاص است(616).
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1. توجه به گوهر معنایی

    گذشته از واژه هایی که بخاطر اشتراک معنوی، دارای مفهوم مشترک، یا به تعبیر ما گوهر معنایی هستند، آن دسته از واژه هایی که از مفاهیم لاهوتی و ماوراء حس و ماده حکایت می کنند نیز دارای گوهر معنایی هستند. و بر این اساس هم بر مصادیق مادی قابل انطباق اند و هم بر مصادیق فرا مادی.
    به عنوان مثال در آیات و روایاتی که از چند و چون عالم قبر و قیامت سخن به میان آورده، واژه هایی، هم چون سراج (چراغ)؛ میزان (ترازو)؛ ظل (سایبان)، و... بکار رفته است. یا در آیات و روایاتی که به خداشناسی و الم ملکوت پرداخته از واژه هایی؛ هم چون نور، سمیع، بصیر، غضب، رضایت، عرش ( سخت)؛ جناح ( بال فرشتگان)؛ خزینه ( گنجور الهی) و... استفاده شده است. در برخورد با این دست از واژه ها سه مکتب وجود دارد:
    الف - مکتب تعطیل، که معتقد است ما حق هیچ گونه تفسیر و تبیینی؛ برابر مفاهیم لاهوتی که دور از دسترس است نداریم و تنها وظیفه ما ایمان به وجود این مفاهیم و واگذاری حقیقت آن به خداوند است. بر این اساس ما نمی دانیم مقصود از چراغ در قبر و قیامت چیست؟ میزان اعمال، یا سایبان بهشتیان، یا جهنمیان چه ماهیتی دارد؟ یا این که خداوند نور، سمیع و بصیر است، یعنی چه؟ یا این که خداوند دارای خشم، را یا خزینه است، یعنی چه؟ یا این که فرشتگان دارای دو، سه یا چهار بال هستند به چه معناست؟ هر چند وجود و تحقق این مفاهیم را در عالم واقع می پذیریم.
    ب - مکتب تشبیه، که تمام این واژه ها را به همان مفاهیم مادی شان حمل می کنند. پس اگر آمده است که خداوند نور یا سمیع و بصیر است به همین معنای شناخته شده نور، شنیدن و دیدن در این نظم دنیاست، چنان که ترازوی اعمال در قیامت نیز ترازویی از نوع ترازوی دنیاست.
    ج - مکتب میان تعطیل و تشبیه [مکتب اعتدال ]، که ضمن رد تعطیل، به ورطه تشبیه هم نمی غلطد، یکی از اصولی که این کتب در تفسیر این دست او واژه های کمک می گیرد، اصل گوهر معنایی در مفاهیم واژه هاست. بر اساس این اصل، واژه هایی مثل نور دارای مراتب وجودی متفاوت اند که از نور شمع گرفته تا نور الهی استمرار می یابد، اما شمع یا خورشید بودن جزء مقوم ماهیت نور نیست تا استعمال این واژه درباره خداوند، مفهوم مادی آن را به دست دهد. نور دارای یک گوهر معنایی است که بدون در نظر گرفتن عناصر مادی و ماوراء مادی بر مصادیق متعدد نور صادق است. آن گوهر معنایی عبارت است از: الظاهر لنفسه المظهر لغیره؛ آنچه که در ذات خود دارای روشنی و برای غیر خود روشنگری است. این تعریف همان گونه شمع، نور افکن های بزرگ و خورشید را در عالم ماده در بر می گیرد، نور بودن خداوند را نیز شامل می شود، بی آن که مفهومی مادی از آن به دست آید. بر این اساس خداوند حقیقتی است که افزون! آشکاری درونی آشکار کننده غیر خود نیز هست.
    هم چنین مفهوم میزان به معنای: مایوزن به؛ آنچه بدان سنجش انجام می گیرد خواهد بود که در دنیا بر ترازوهای کفه دار و دیجیتالی و در قیامت بر انسان کاملی اطلاق می شود که به عنوان معیار سنجش انسان ها و ارزش کارهای آنان بکار می رود.
    بنابراین اگر در روایتی آمده باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میزان اعمال مردم اند، واژه میزان به همین معنا بکار رفته است(617).
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3- 1. توجه به مفاهیم واژه ها در عصر صدور

    برخی از واژه ها در گذار زمان و متأثر از تحولات اجتماعی و فرهنگی از معانی نخستین فاصله گرفته و در مفاهیمی دیگر، یا مفاهیمی که از نظر گستره مفهومی با معنای نخست دچار ضیق، یا سعه است، بکار رفته است. از این جهت زبان را هماهنگ با فرهنگ ها دارای حیات، پویایی و قدرت تحول دانسته اند. گذشته از خوب، یا بد بودن این تحول معنایی آنچه قابل اهمیت است، توجه به عصر صدور این واژه هایی تحول یافته را بر اساس مفاهیم عصر خود معنا کنند.
    این پدیده درباره واژه های انعکاس یافته در متون دینی؛ اعم از قرآن و حدیث که از عصر صدور تا روزگار ماگاه با تحولات زیادی روبرو بوده، کاملا صادق است. از این جهت در به دست آوردن مفاهیم آنها می بایست به مفاهیم واژهای در همان عصر صاور که طبعاً مورد نظر صاحبان گفتار بوده توجه داشت. و به دست آوردن این امرگاه با مراجعه به منابع لغت نیز میسر نمی گردد، از این جهت باید به نوع کارکرد واژه های متحول را مود بررسی قرار می دهیم:
    در قرآن کریم در آیه نفر تفقه در دین به عنوان هدف میانی کوچ کردن برای تحصیل علم اعلام شده است، آنجا که خداوند می فرماید:
    فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فرمود: الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون(618) و شایسته نیست مومنان همگی کوچ کنند پس چرا از هر فرقه ای از آنان، دسته ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند - باشد که آنان بترسند؟.
    هم چنین در روایت مشهور نبوی درباره انتشار چهل حدیث چنین آمده است:
    من حفظ من أمتی اربعین حدیثاً ینتفعون بها بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما؛(619) هر کس از امت من چهل حدیث سودمند حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و عالم محشور می کند.
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حال وقتی به مفهوم فقه و تفقه در دوران معاصر، بلکه چند سده اخیر مراجعه می کنیم، در می یابیم که مقصود از این واژه قدرت اجتهاد و استنباط در احکام شرعی و فروع دینی است. حال اگر این معنا مقصود آیه و روایت فوق باشد، مفهوم آنها این خواهد بود که خداوند هدف از کوچ کردن به مراکز علمی دینی را دستیابی به اجتهاد مصطلح دانسته و مقصود از روایت نبوی آن است که منتشر کننده چهل حدیث به صورت مجتهد اصطلاحی محشور می گردد.
    اما وقتی به مفهوم این واژه در عصر صدور آنها مراجعه کنیم، در می یابیم که مقصود از آنها بصیرت در دین بوده و فقاهت در دین، تمام عرصه ها؛ اعم عقیده، اخلاق و احکام را در بر می گیرد، نه اجتهاد در خصوص احکام شرعی را.
    شیخ بهاءالدین عاملی در ذیل روایت نبوی مزبور چنین آورده است:
    مقصود از فقه در گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما... علم به احکام شرعیه علمیه از روی ادله تفصیلی (معای اصطلاحی فقه) نیست؛ زیرا این معنا، معنای نوپیدایی است بلکه مقصود از آن بصیرت در امر دین است و فقه در أحادیث بیشتر به همین معنا آمده است...(620).
    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4 - 1. توجه به اصطلاحات خاص روایات

    برخی از واژه ها با صرف نظر از معنای لغوی در زبان روایات و در مفاهیم خاصی بکار رفته اند که بخاطر کثرت این استعمال می توان معنای ثانوی و اصطلاحی آنها را حقیقت شرعیه دانست، به دست آوردن چنین مفاهیمی با مراجعه به کتب لغت، یا عرف امکان پذیر نیست، و تنها راه دستیابی به آنها مراجعه مستقیم به کارکرد این دست از واژه ها در متن روایات است. به عنوان مثال میان کارکرد دو واژه ایمان و نفاق در فرهنگ قرآن و روایات تفاوت وجود دارد. ایمان در قرآن به مرتبه ای فراتر از اسلام و ابراز شهادتین؛ یعنی دستیابی به باور قلبی به غیبت اطلاق شده است، چنان که در این آیه بدان تصریح شده است: قالت الا عراب آمنا قل لم تومنوا و لکن قولو اسلمنا و لما یدخل الأیمان فی قلوبکم(621).
    بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو: ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم. و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است. و منافق در قرآن به کسی اطلاق می شود که بر غم پنهان ساختن کفر در باطن، در ظاهر خود را مؤمن معرفی می کند. اما در اصطلاح روایات ایمان به معنای باور به امامت ائمه (علیهم السلام) است. در برابر، به کسانی که به امامت ائمه (علیهم السلام) ایمان نداشته باشند، منافق اطلاق شده است(622).
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2- بررسی ساختار جملات

    پس از نقش اساسی که واژه ها در معنادهی ایفاء می کنند، نوبت به نوع چینش و نوع ارتباطی می رسد که واژه ها نسبت به یکدیگر پیدا کرده و ساختار جملات را می سازند. با توجه به این که در زبان عربی ساختار جملات از تنوع زیادی برخوردار بوده و هر یک از نوع چینش جملات در نوع معنای آنها موثر است، دقت در این امر که با آگاهی گسترده از علم نحو و بکار بستن قواعد آن میسور است امری ضروری می باشد.
    این امر اختصاص به أحادیث ندارد، بلکه درباره قرآن نیز صادق است. به عنوان مثال در ذیل آیه شریفه: و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم یقولون امنا به کل من عند ربنا(623) و تأویل آن را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمی داند و آنان که می گویند: ما بدان ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار است.
    مباحث مفصلی در نوع ترکیب این آیه ارئه شده است، برخی از مفسران و نحویان عطف الراسخون فی العلم بر الله را مطابق با قواعد نحوی دانسته گفته اند که راسخان در علم نیز از تأویل قرآن آگاه اند.
    گروهی نیز آن را مخالف قواعد نحوی دانسته و نتیجه گرفته اند، که آگاهی از تأویل متشابهات منحصر به خداوند است، یا آن که برای اثبات آگاهی راسخان در علم از تأویل قرآن می بایست از دلیل دیگری کمک گرفت(624).
    در روایت معروفی آمده است: ان الله خلق آدم علی صورته از ظاهر این روایت - اساس بازگشت ضمیر صورته به الله، - چنان که مدافعان تشبیه و تجسیم می گویند - استفاده می شود که خداوند آدم را بسان صورت خود آفریده؛ پس خداوند نیز دارای قد و قامت و قواره است. سید مرتضی در تبیین این روایت این است: خداوند آدم را بر صورتی که با آن قبض روح می شود آفریده است؛ یعنی صورت آدمی از آغاز تا پایان حیات ثابت است. برخی نیز گفته اند: به رغم بازگشت ضمیر به الله، اضافه، تشریفیه است نه حقیقیه؛ نظیر اضافه در آیه: نفخت فیه من روحی(625) در این صورت نیز تجسیم استفاده نمی شود(626).
    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi