صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 37

موضوع: ارزش تاریخ در نهج البلاغه

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    درک جریان حق و باطل

    از دیدگاه علی علیه السلام تمام حرکات و وقایع انسانی به یکی از دو جریان حق یا باطل متصل است، چنانچه فرموده اند: حقی و باطلی است و برای هر یک طرفدارانی (29) آن حضرت با استعانت از تاریخ، طی خطبه ای از این دو جریان سخن گفته و از دو گروه آدمیانی که هر یک وابسته به یکی از این دو جریان بوده اند نام می برد. در اوایل خطبه نیز سیمای جوامع و اقوام باطل را که صاحب نام و عنوانی بوده اند مجسم می سازند:
    شما را از روزگاران گذشته عبرتی است. کجایند عمالقه و فرزندانشان، کجایند فراعنه و پسرانشان؟ کجایند مردم شهرهای رس که پیامبران را کشتند و سنت رسولان الهی را فراموش کردند و (در ازاء) سنت جباران و گردنکشان را احیاء نمودند؟ کجایند کسانی که سپاهیان فراهم و با لشگریان به هر سو تاخته و هزاران سپاهی را شکست می دادند؟ کجایند آنانی که شهرها بنیانگذاری کردند؟...(30) در برابر این الگوهای باطل نمونه هائی از جریان حق ارائه می نمایند. آنهم چهره هائی که در زمان بیان کلام سیمایشان شناخته شده و شنوندگان با آنها حشر و نشر داشته اند.
    چه ضرری کردند برادران ما که در جنگ صفین خونشان به زمین ریخت (و به شهادت رسیدند) امروز نیستند که آب تیره فتنه ها بنوشند و غصه ها بخورند. به خدا سوگند که خدا را ملاقات و مزد آنها داده شد، خداوند آنان را بعد از خوف در جای امن قرار داد.
    کجایند برادران من که در طی راه حق به پیش تاخته و سوارانه راه می پیمودند؟ عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوشهادتین کجاست؟ نظیر این برادران کجا هستند؟ کجا هستند آنان که برای مرگ با یکدیگر پیمان بستند؟ و جمجمه ی آنان به سوی ستمکاران فرستاده شد؟...(31) بدنبال این سخن، آن حضرت اشک می ریزند و در پایان سخن اعلام می کنند که:
    ای بندگان خدا! چهاد، آگاه باشید من همین امروز لشگر می آرایم، هر کس اراده ی رفتن به سوی خدا دارد (آماده ی حرکت و) با لشگر حرکت کند(32) ترسیم این چنین سیمای گذشتگان در بستر دو جریان حق و باطل، آدمی را به انتخاب راه وا می دارد. در حالی که مطالعه و تحلیل و تحقیق تاریخ، بدون هیچ مرزبندی ارزش، برابر با دمیدن روح بی تعهدی و لاقیدی است. کسی که آن همه خونریزیها را مورد مطالعه قرار داده و در حافظه جمع آوری می کند، بدون آنکه حساسیتی داشته باشد که ظالم و صالح را از یکدیگر تفکیک نماید و یا کاری به اینکه جریان بر حق آن ایام چه کسی (یا کسانی) بوده است؟ در حقیقت چشم و دل خود را از خبر قتل و خونریزی پر کرده و دل خود را سخت و شقاوت آمیز می کند. در نتیجه روح بی تفاوتی را در خویش تقویت کرده است. (که بر بی تفاوتی بنا نهاده شده) جالب است که پاره ای غرب زدگان، تنها اینگونه تاریخ نگری را علمی می دانند، در حالی که اولا بدنبال جریان حق و باطل گشتن ناقض تحقیق بی طرفانه و مستدل نیست ثانیا اگر اشکالی هست متوجه تعصبات کور است که باید آن را اصلاح نمود. و بالاخره ضرورت مطالعه بی طرفانه و تحقیق بدون تعصب کور، دلالت بر این ندارد که نبایستی از ثمره ی مطالعه تاریخ نتایجی انسانی گرفت. در بلوک شرق و غرب نیز مورخی نمی یابیم که در جهت تثبیت ارزشهای فکری و فلسفی خویش به سراغ تاریخ نرفته باشد و بگونه ای لائیک (غیر مذهبی) به مفهوم واقعی کلمه تاریخ بخواند.
    گستردگی دامنه ی بی تفاوتی و بی طرفی در حد تجرد، آدمی را از فطرت انسانی خارج و موجب فراموشی خویشتن می گردد.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس عناوین مطالعه بی طرفانه و دخالت ندادن ارزشهای فکری در علوم، نباید بهانه ای برای بی تفاوت شدن و غیر متعهد گردیدن شود. ریشه ی این فکر که باید علوم را از ارزشهای انسانی بکلی مجزا نمود و از تداخل ارزشهای انسانی در آنها پرهیز کرد، یک ایده ی غربی است(33) اصولا این ایده در عمل نشدنی است چرا که حتی انتخاب موضوع تحقیق، بستگی به ارزشهای فکری محقق دارد. این تفکر عمدتا به علت تعارض ارزشهای علوم با ارزشهای قرون وسطائی به وجود آمد. ولی وقتی دقت شود معلوم می گردد که بورژوازی غرب برای تحمیل ارزشهای خاص خودش چنین دعوتی را به عمل می آورد. کدام کسی است که اندیشه ی لائیک یعنی بی قیدی و بی تعهدی نسبت به مذهب را تبلیغ کند ولی خودش نسبت به مکتبی تعصب نداشته و از نظام ارزشی خاص پیروی ننماید؟!
    بنابراین باید تاریخ را بطور بیطرفانه و دقیق مطالعه نمود ولی آن را رها نکرد بلکه در ترازوی قضاوت اخلاقی قرار داد. حتما باید معایب و محاسن یا حق و باطل بودن فعل و قول هر قوم و قبیله، سلسله یا تمدن را معین نمود. تاریخ را باید در بستر دو جریان حق و باطل مطالعه و تحلیل نمود. در این صورت است که معنی و مفهوم یافته از حالت مخزن لاطائلات بودن بیرون آمده روح پیدا می کند. تا این قضاوت اخلاقی نباشد تاریخ بی روح است و تا بی روح است موجب کمال انسانی نیست. همین روح است که موجب می شود وقتی علی علیه السلام از قهرمانان جریان حق تاریخ سخن گوید بر آنها بگرید و آن هنگام که از جریان ستمگران سخن گوید بر آنها خشم گیرد. همین روح است که انگیزه ی جنگ و جهاد قرار می گیرد.
    به هر تقدیر هنگام مطالعه ی تاریخ باید کار زشت عده ای محکوم و عمل زیبای عده ای دیگر تمجید گردد، باید قضاوت تاریخی وجود داشته باشد، اخلاق اعمال گذشتگان باید ارزیابی گردد، تا روح قضاوتگر، فکر و اخلاق ارزیاب و قدرت فهم مطالب و مسائل انسانی را پیدا کنیم.

    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حضرت در خطبه ی قاصعه نیز از دو خط مستمر تاریخی حق و باطل یاد نموده و علت شقاوت گردنکشان و نتایج آن، همچنین ثمرات صبر و استقامت مومنین و خط ایمان را در شرائط سخت و در کشاکش با سنت های تاریخی خداوند، در مقاطع گوناگون بر شمرده اند. در این خطبه بطور وضوح نحوه ی طرح مساله ی تاریخی همراه با نتیجه گیری از آنها را می توان دید. این کلام را بطور کامل آورده تا ملاحظه شود که آن حضرت از علم تاریخ چه چیزی خواستارند. و چگونه می نگرند:
    در احوال گروه مومنین از امتهای گذشته اندیشه کنید که در زمان سختیها و ایام آزمایش چگونه بودند؟ آیا این گروه از مردم دیگر گرانبارتر، رنج کشیده تر و از اهل دنیا زندگیشان سخت تر نبود؟ ملاحظه نمائید که چگونه فراعنه آنها را به بندگی و اسارت کشیدند و آنان را شکنجه دادند؟! تلخی ها به کام آنان ریخته جرعه جرعه به آنان نوشاندند؟ (چرا) آنها زیر سلطه و در خواری و ذلت در استیلاء ستمگران بودند؟ آنچنان که راهی برای دفاع از خود نداشته و قادر به سرباز زدن از اطاعت نبودند، تا آنکه خداوند تلاش آنان را در استقامت بر ایمان و رنج در راه خدا و تحمل ناشایست ها (در راه عقیده) که بخاطر ترس از خدا بر آنان وارد می شد، مد نظر قرار داده، آنان را از گرفتاریهای سخت رهائی داد و آزاد نمود.
    آنان را به ازاء ذلت عزت، بجای ترس ایمان و آسودگی بخشید، بطوری که آنان پیشتازان راه هدایت شدند و از جانب خداوند بر ایشان عزت و بزرگواری نازل شد، بیش از آنچه انتظار داشتند. پس دقت نمائید که چگونه شد زمانیکه جمعیت ها گرد آمده، اندیشه ها با هم، دلها یکسان، دستها یار یکدیگر، شمشیرها پشتوانه ی هم، بصیرت ها عمیق، تصمیم ها یگانه بود؟.

    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آیا در این حالت بر سرزمینهای وسیع و بر همه چیز جهانیان سیطره نداشتند؟ حال بنگرید به آنچه در پایان کار دچار آن شدند. زمانیکه بین آنان تفرقه افتاده، مهربانی و وحدت به هم خورد، سخن و دلهاشان دو گانه گشت، دسته دسته شده به جان یکدیگر افتادند. پراکنده شده به جنگ با یکدیگر برخاستند. (به این خاطر) خداوند لباس عزت و بزرگواری را از تنشان خارج نمود. وفور نعمت را از آنان گرفت. آنچنان که عبرتی برای عبرت اندوزان گردیدند و داستان سرگذشتشان در میان بشر باقی ماند(34) در ادامه ی کلام، بنی اسرائیل، بطور کلی آل ابراهیم را به عنوان نمونه ای از گذر یک قوم در مسیر تاریخ و دور و نزدیک شدن آنها با سنت های الهی، همراه با نتایج حاصل از حاکمیت ارزشهای مختلف بر آن قوم یاد کرده، تاریخ نگری حقیقی را به ما می آموزند که:
    از آنچه بر فرزندان اسماعیل و پسران اسحاق و بنی اسرائیل برفت عبرت گیرید. چه تناسب نزدیک دارد سرگذشتها و چه شبیه و نزدیک به یکدیگرند احوال (ملتها)، در تاریخ و چگونگی تفرقه و جدائی آنان تامل کنید. در آن روزگار تاریک که کسری ها و قیصرها مسلط بر آنان و سرورشان بودند، آنها را از کشتزارها و از کنار دجله و فرات جدا کرده از سبزه زار جهان به بیابانها راندند. بجائیکه در منه (خارهای بیابانی) می روید و بادهای تند می وزد، جائی که زندگانی طاقت فرساست. آنان را در فقر و بیچارگی، یار و همراه زخم و موی شتر رها کردند، زبونترین امتها از جهت خانه و کاشانه و بدبخت ترن آنان از لحاظ رفاه و آسایش بودند. به زیر بار رهبری (مهتری ) گرد نمی آمدند که به آن پناه جویند و نه بزیر سایه ی الفت و مهربانی (نسبت بهم) که بر عزت و بزرگواری آن تکیه کنند، پس با حالات نگران و دستهای پراکنده و تفرقه بسیار، در رنج و سختی و جهل و نادانی از قبیل زنده بگور کردن دختران، پرستیدن بت ها، دوری جستن از خویشان، غارتگری از راههای گوناگون بسر می بردند. باز بنگرید پس از آنکه پیامبری بر ایشان مبعوث کرد و آنان را فرمانبر شریعت نمود. چگونه به سوی آنان نعمتهای الهی سرازیر شد، بر دعوت او ایشان را گرد آورده با هم مهربان ساخت، نعمت و آسایش به سوی آنان روانه و نهرهای خویش بطرفشان سرازیر شد و بر دعوت او ایشان را گرد آورده با هم مهربان ساخت، نعمت و آسایش به سوی آنان روانه نهرهای خوشی بطرفشان سرایز نمود... ایشان فرمان دهنده ی بر جهانیان شدند و پادشاه سرزمینهای گسترده گشتند. بر کسانی که زیر سلطه ی آنان بودند مسلط شدند و بر فرمانروایان قبلی خود فرمان می راندند...

    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (حال متوجه باشید که) سرنوشت و وضع گذشتگان و بلاء و سختیهای روزگار و پیشامدهای آن که سخت کوبنده و شکنجه گر است در نزدیکی شماست. عذاب او را دیر می پندارید و...(35) امام علی علیه السلام اینگونه سیمای قومی را در بستر تاریخ و در کنار ارزشهائی که با آن زیست نموده اند ترسیم می نمایند. ملاحظه گردید که آن حضرت در این گفتارشان در صدد طرح علل سقوط و سعود آن ملت و تشریح مقاطعی که بر حق عمل کرده یا راه باطل پوئیدند (همراه با نتایج آن) می باشند.
    حال این نوع تاریخ نگری را با خواندن مهملات خشک و بی روح امروزه مقایسه نمائیم.
    در تواریخ امروز معمولا علل سقوط یا صعود یک ملت تنها در حوادث دیگر تاریخی جستجو می شود، (مثلا علت حمله ی مغول به ایران در کشتن سفیران چنگیز توسط حاکم شهر اترار دیده میشود و بس) در حالی که اعتقادات، توحید و تفرقه، تلاش و تنبلی، عطوفت و سخت دلی، ایثار و خست، تبعیت یا سرپیچی از رهبری و... اینگونه عوامل اند که در ترسیم حرکات تاریخ نقش اصلی را بازی می کنند.
    وقتی این ارزشها از تاریخ سلب شود و این علم بدون در نظر گرفتن آنها مطالعه شود این علم چیزی جز گورستان و علم آن هم چیزی جز غیبت کردن از مردگان نیست. از جمله علل مهمی که زدگی از علم تاریخ در عده ای به وجود آورده همین طرح گورستانی تاریخ در رژیم گذشته بود. حال باید در شیوه ی ارائه ی این علم انسانی تجدید نظر کلی نمود و آن را از آن حالت بیرون آورد.
    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سنت ها

    درک قوانین عام حاکم بر تاریخ، از جمله فواید اصلی و اولیه ی این علم است. فهم این قوانین که موجب رشد شناخت، تصحیح اعتقادات و اصلاح مواضع سیاسی می گردد مورد نظر همه ی ادیان و مکاتب است. از آنجا که ارتباط سنت ها با علم تاریخ واضح و از یکدیگر مجزا شدنی نیستند، از این ارتباط سخنی به میان نیاورده و ضرورتا مطالب مختصری پیرامون فواید شناخت سنن می گوئیم:
    از جمله فواید شناخت سنت ها، ایجاد هماهنگی بین انسان و طبیعت، انسان و جامعه، روابط جوامع با یکدیگر و فرد با خودش- بطور اصولی و طبق موازین خلقت- می باشد. بگونه ای که درک سنن جاری که همان شناخت اصول راه تکامل است، بشر را از درگیر شدن با چرخ دنده های محرک و متحرک هستی نجات و او را در صراط مستقیم الهی به پیش می راند. البته کارآئی شناخت سنت ها وقتی به حد مطلوب خواهد رسید که در بینش و احساس (یعنی دل و دماغ) جای گیرد. در این صورت هم ارزش نظری داشته و هم مهیج قلوب می گردد. به همین خاطر است که فهم سنت های الهی یکی از چهار ستون اصلی ساختمان یقین قرار گرفته است.

    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قبلا گفته شد که آن حضرت یقین را بر چهار ستون استوار دانسته که پس از طی مراحل، بینش دقیق، دستیابی به حکمت و عبرت ها می تواند به سنت ها که مراحل پایانی راه یقین است دست یابد. و نیز گفته شد: سنت مورد نظر آن حضرت، تقلید کورکورانه از آداب و رسوم گذشتگان نیست بلکه دستیابی به قوانینی است که به زودی میسر نبوده پس از مطالعات و طی مراحل زیادی بدست می آید. سنت الاولین را کسانی می توانند بیابند که دارای بینش زیرکانه، حکمت عالمانه و عبرت محققانه باشند. در پاسخ این سئوال که: اولین کیانند؟ چه کسانی هستند که این چنین فهم سنت و شیوه ی آنها مشکل ولی ضروری است؟.
    برای پاسخ دادن به این سئوال لازم بذکر این نکته هستیم که از نظر آن حضرت علیه السلام دو دسته سنت وجود دارد. یک دسته سننی هستند که از آن خداست و ریشه در فطرت داشته و امتداد آن به مرسلین و صالحان ارتباط پیدا می کند. دسته ی دیگر به ستمگران و جبران مرتبط می گردد (که خواهد آمد) بنابراین در میان گذشتگان سنتهای زیادی وجود دارد، که به سنتهای الهی و سنتهای ستمگران باید تقسیم گشته و از یکدیگر مجزا شوند.
    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    حال متوجه می شویم که منظور از سنت الاولین، هر نوع سنتی که در گذشتگان بوده است، نمی تواند باشد. و یا گذشت زمان و تاریخی شدن سنت ها دلیل بر صحت و بر حق بودن آنان نیست.بلکه باید آنان را با ملاک و معیاری سنجید و جزء گروه اول یا دوم قرار داد.
    اما معانی که برای کلمه ی اولین می توان در نظر گرفت عبارتند از:
    اول آنکه به اعتبار معنوی آن، منظور از کلمه ی اولین را پیشتازان مسیر رشد و کمال دانسته و سنت الاولین را سیره ی مقربان درگاه الهی و کسانی که در رده ی اول راه کمال اند بدانیم (چنانچه در قرآن مجید آمده است: سبقت گیرندگان و پیشتازان مقربان درگاه الهی اند- سوره ی واقعه آیه ی 10).
    دوم اینکه آن را به اعتبار زمانی (ولی در چهارچوب سنتهای الهی) معنی کنیم، در این حالت منظور از اولین، نخستین گروندگان و مجریان قوانین الهی خواهد بود. (چنانچه در قرآن حضرت ابراهیم را اولین مسلم و آدم و نوح و ابراهیم و یعقوب و اسحاق را در ردیف صالحین اولیه شمرده است. همچنین خود آن حضرت در سخنانی صفات انبیاء سلف نظیر موسی، داود، عیسی و... را بر شمرده و می خواهند که صفات آنان سرمشق بشر گردد، بنابراین می توان آنان را اولین انسانهائی دانست که باید سنتهایشان باقی بماند).
    تعبیر سوم از سنت الاولین شیوه ی انسانهای نخستین است که بر اساس فطرت پاک و سرشت الهی عمل می کردند.

    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و بالاخره آخرین تعبیر آن همان سنت و سیره ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و صحابه اولیه ایشان می باشد. که هیچکدام از اینها معارض یکدیگر نیست و دست یابی به آنها هم بدون بینش، حکمت و عبرت میسر نخواهد بود.
    نکته دیگر که باید درباره ی آن سخن گفت این است که گاهی کلمه ی سنت بکار می رود و منظور از قوانین عام حاکم بر طبیعت است (نظیر اصل حرکت و تغییر و تحول دائمی که از آن سخن به میان آمد). گاهی منظور از آن شیوه ی انبیاء به ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می باشد. بعضی مواقع منظور از سنت، قوانین اجتماعی تثبیت شده می باشد. هر کدام از آنها که مد نظر باشد در منشاء دریافت آن فرقی نیست و برای درک درست آن باید به سراغ تاریخ برویم خواه قوانین طبیعت و خلقت جهان و خواه قوانین حاکم بر تاریخ بشر و یا سیره ی انبیاء بوده باشد نهایتا ما را ملزم به بررسی وضع گذشته می کند.
    از آنجا که انبیاء مبلغ قوانین مثبت جاری بر جوامع بشری و نفی کننده ی آداب و رسوم غلط می باشند، بنابراین ارتباط تنگاتنگی بین آرمان و سیره ی آنان با قوانین حاکم بر تاریخ وجود دارد. مثلا یکی از سنتهای تاریخی این است که بشر در نتیجه ی وحدت اعتقادی و اجتماعی، صاحب عزت و سربلندی گشته و در نتیجه تفرقه، مذلت بر او روی می آورد. این سنت به صورت لایزال در طول تاریخ عمل کرده و نمونه های فراوانی را برای آیندگان عرضه داشته است. ملاحظه میگردد که همین مطلب بصورت یک اصل اساسی در جوهره ی افعال و اقوال انبیاء (و پیامبر اسلام) ساری و جاری است. بنابراین شناخت سنت انبیاء (و سنت الاولین)، فهمیدن و پیدا کردن سنتهای جاری بر تاریخ بشر نیز هست.

    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در توضیح دو دسته سنتهای مذکور متذکر می گردد که آن حضرت علیه السلام سخنان عدیده ای در این باره دارند که می تواند عنوان تحقیق جداگانه ای قرار گیرد. مثلا ایشان از سنت الله، سنن الحق، سنن قائمه، سنن فاضله، سنت الجامعه، سنت صالحه و اینگونه موارد به عنوان سنت های مثبت یاد نموده و کرارا نسبت به آنان سفارش می نمایند. در برابر آنان از دسته دیگری به عنوان سنن الجبارین یاد کرده و مذمت نموده اند. مسلم است که شناخت سنتهای فاضله از مفسده و انحطاطی که مختص ستمگران است نیاز به ملاک و معیار دارد. از آنجا که انبیاء مصلح بشرند مصلح سنتهای جاری بر جوامع بشری نیز هستند، لذا سیره ی آنها در برخورد با آنچه بشر تبعیت می نماید حجت می باشد. ایشان دوستان خود را بر پا دارند سنن الهی(36) و منحرفین و مخالفان انبیاء را، احیاگر سنت های جبارین معرفی(37) نموده اند.
    درباره ی اهمیت سنت ها و نقش آن در تفکر فردی و عملکردهای اجتماعی قبلا گفته شد که مهمترین مشخصه محتسبون (ناظران روند جامعه) دانستن سنت هاست که بر اثر اطلاع از آنها نسبت به آینده آگاهی پیدا می کنند.
    امضاء

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi