آن حضرت در ادامه همان کلام یک اصل اجتماعی را بیان می نمایند. دقت شود:
حقیقتا گروه عصیانگر بپا خاسته اند، پس محتسبون کجایند؟ آنان که بر ایشان سنتها آشکار و از قبل خبردار شده اند. و (بدانید که) برای هر گمراهی علتی و برای هر پیمان شکنی شبهه ای است(38)
این مطلب اخیر (که برای هر گمراهی علتی و برای هر پیمان شکنی شبهه ای است) یکی از اصول قطعی اجتماعی است و به واسطه ی تاریخ به سهولت قابل درک است. خبره شدن در شناخت علل گمراهی ها و عهد شکنی های گذشته، آدمی را دارای آنچنان بصیرت و شناخت حسابگرانه می نماید که از روی شواهد و قرائن، می تواند به عهد شکنی ها و گمراهی های آینده پی ببرد، بنابراین، ضرورت پیش بینی آینده درک سنتهای گذشته است. کسی که سنن حاکم بر اجتماع را درک کند، با شناخت علل فعلی، معلولهای آتی را (طبق آن سنتها) به صورت عیان و آشکار می بیند.
نمونه ی سنتهای حاکم بر جامعه و طبیعت در نهج البلاغه آمده اند:
قوانینی نظیر فناء عمومی خلقت، تغییر و تحول دائمی، وجود دو جریان حق و باطل در بشر، اصل عمل و عکس العمل، آزمایش حتمی انسانها در طول حیات، وجود نتایج نیکو برای استقامت و صبر بر ایمان، نابودی ملتها در نتیجه آروزها و آرمانهای واهی و بی اساس، پیدایش حوادث مشابه در نتیجه انگیزه های مشابه، محکوم به شکست بودن شیوه ی انفعالی و خذلان در برابر دشمن، نابود گردیدن جریاناتی که قالب و محتوی همسان ندارند، ذلت و خواری قطعی ملتهائی که متفرق اند و رشد و اعتلای ملتهائی که همراه با بصیرت متحدند، و... نمونه هائی از اصول ارائه شده اند که آن حضرت در پرتو نگرش به تاریخ از آنها سخن گفته اند. علاوه بر آن در بعض خطب نحوه و کیفیت جاری شدن سنت های الهی را شرح داده و نمونه هائی ارائه داده اند. (مانند آل ابراهیم که قبلا ذکر گردید).