صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: تحلیل بازتاب مراسم آیینی نوروز عام و خاص در هفت‌گنبد نظامی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اولین روز زمستان «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و آغاز سال نو میترایی است که نظامی به زیبایی آن را وصف کرده. همچنین با وصف بهار و تکرار واژه نوروز بطور مستقیم به سال نو خورشیدی و جشن باززایی اشاره‌ کرده است. محتمل است که تأکید بر این دو جشن مهم و این دو زمان مقدس مردمان باستان، در داستان ‌هفت‌پیکر کاربردی هوشمندانه و هدفمندانه برای به تصویر کشیدن بزرگ‌ترین جشن ملی ایرانیان، نوروز است.
    صفت بهار (جشن نوروز):

    چون به تثلیث مشتری و زحل
    شاه انجم ز حوت شد به حمل

    اعتدال هوای نوروزی
    راست رو شد به عالم‌افروزی

    باد نوروزی از قبالۀ نو
    با ریاحین نهاد جان به گرو
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1-2. ارتباط نوروز (جشن باززایی) و ازدواج

    در اسطوره‌های بین‌النهرینی، ایزد بانوی عشق و باروری ایشتر[2] که با نام اینانا[3] نیز شناخته ‌شده است. دلداده تموز (دوموزی[4]) می‌گردد که خدایی کم­اهمیت­تر از اوست. تموز نماد آفتاب بهاری است. در هنگام پاییز، نیرویش نقصان می‌پذیرد و به زیر زمین می‌رود. ایشتر در طلب او به دنیای زیرزمینی یا هادس قدم می‌گذارد که در بین‌النهرین نام سرزمین مردگان است. او از هفت دروازه عبور می‌کند تا ایزدبانوی جهان زیرین را ملاقات کند. هزاران درد و بیماری را تحمل می‌کند، در این زمان که ایشتر در زیر زمین است، آدمی، جانور و گیاه همگی سترون می‌شوند. زمین از محبت و باروری تهی می‌گردد. جهان آشفته شده، مردمان به خدایان پناه می‌برند. در نهایت، ایشتر به شرطی حاضر به بازگشت می‌شود که خدایان به تموز اجازۀ بازگشت در بهار را بدهند. ایشتر به همراه تموز به روی زمین بازمی‌گردد و به همراهش شادی، خرمی، باروری و عشق بازمی‌آید؛ ولی تموز تنها باید بخشی از سال بر روی زمین باشد، در دوران بازگشت او به زیرزمین جهان سرد و مرده است، مرگ و رفتن او به دنیای زیرزمینی گریه و زاری زنان را به دنبال دارد و به نوعی آیین‌های سوگواری بوده است و چون سرانجام این آیین به دوباره زنده شدن خدایان منتهی می‌گردد، مراسم تبدیل به جشن و سرور و شادی می‌شود (ر.ک: آموزگار، 1390: 403-402 ،254).
    هنگام جشنواره سال نو مراسم ازدواج خدا و زن_خدا نیز برپا می‌گردید و بی‌درنگ در پی آن جشن و ضیافتی برگزار می‌شد؛ در این جشن همه مردم از فراوانی و برکتی که با کامل شدن مناسک فراهم شده بود، برخوردار می‌گشتند. در این آیین، مرگ و رستاخیز خدا و به دنبال آن پیوند دوبارۀ وی با زن – خدا به نمایش درمی­آمد. پس از پایان زناشویی جشنی برپا می‌گشت، در این جشن خدایان، فرمانروا و مردم شهر همه با هم شرکت می‌جستند (کمبل، 1389 :53). احتمالاً همراه با این ازدواج نمایشی در چنین روز فرخنده و مبارکی ازدواج‌های بسیاری صورت می‌گرفته است؛ چرا که مورخان یونانی نقل کرده‌اند که ایرانیان معمولاً در اعتدال بهاری ازدواج می‌کنند (آموزگار، 1390: 255). به‌هرروی، ارتباط نوروز و باززایی با ازدواج و باروری در اسناد به‌جامانده روشن است
    .
    مردم اورمان‌تخت نیز جشنی برپایه ازدواج و باززایی دارند، روز پنجاه‌وپنجم زمستان در نزد آنان به نام بهارکردی شناخته شده است، همزمان با آن جشن پیر شالیار برگزار می‌کنند که برپایۀ روایت ازدواج پیر شالیار با دختر شاه بخاراست (سلیمی،1381: 57). همزمانی مراسم بهارکردی و جشن ازدواج پیرشالیار احتمالاً برگرفته از آیین‌های مرتبط با باروری و زایایی جهانی است که در حوالی فصل بهار یا نوروز برگزار می‌گردید. در طی مراسم جشن، پیر شالیار قربانی صورت می‌گیرد، هرکسی که از استطاعت مالی برخوردار است، گوسفندی در آستانۀ پیر ذبح می‌کند. مقداری به عنوان تبرک به متولی داده می‌شود و بقیه صرف پخت غذا می‌گردد که همزمان با رقص سماع و صرف آش نذری است (محمدپور، 1387:
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1-3.
    تحلیل شخصیت بهرام در هفت‌پیکر

    شخصیت بهرام در داستان هفت‌پیکر آمیزه‌ای از تاریخ و اسطوره است، منابع و اسناد بسیاری موجود است که بهرام در آنان در نقش یک ایزد جلوه‌گر شده است. این امر در بین شاهان ساسانی رایج بوده؛ ازجمله، بهرام گور که معادل انسانی ورثرغنه[5] در این جهان به شمار می‌رفت، او با چهره‌ای خورشیدوار فرمانده‌ای بزرگ و دارندۀ فرّ شاهی چونان اسبی به پیش می‌تازد؛ با نهصدو سی بانو در پناه خویش و همه آراسته. بنا به روایت، به هشت زبان سخن می‌گفت، با هر مخاطبی مناسب خود و با لهجه ویژه به زنان عشق می‌ورزید. همانندی بهرام به خورشید از آنجا ناشی می‌شد که ورثرغنه یا ایزد بهرام با خدای مهر همسان بود (ر.ک: پوپ؛ اکرمن،1387: 905، 906). به نظر می­رسد که این همسان‌سازی‌ها راهی برای جلب حمایت سیاسی و مذهبی بوده است، بخصوص که بزرگان از سیاست‌های یزدگرد یکم (بزه­گر) ناراضی بودند و تمایلی برای ادامه سلطنت در خاندان او نداشتند. شرح تاج‌گذاری بهرام و عدم تمایل بزرگان نسبت به او و خاندانش در کتب تاریخی و ادبی ازجمله طبری، شاهنامه و هفت‌پیکر آمده است.
    درآمیختن زندگی بهرام پنجم با اسطوره‌های ایزدانی چون مهر و ورثرغنه، مرگ این پادشاه را در هاله‌ای از راز و رمز فرو برده، گمان می­رود که روایت مرگ بهرام در هفت‌پیکر تحت تاثیر ناپدید شدن میترا در غار بوده است (ر.ک: اندروبویل، 1385: 89-90). به‌هرروی، همسان‌سازی شخصیت بهرام و ورثرغنه می­تواند زمینۀ لازم را برای طرح جشن باززایی و نوروز فراهم آورد. بخصوص که جشن‌ها و آیین‌های باروری همیشه همراه با اجرای مراسم سنت قربانی بوده، شرکت‌کنندگان با کشتن انسان یا حیوانی و خوردن و نوشیدن خون و گوشت آن تبرک می‌شدند. گاه شاه در مقام خدا یا نیمه‌خدا کشته می‌شد و مرگ و رستاخیز به عنوان تنها راه جاودان ساختن حیات خداواندانه برای رستگاری قوم او و همه جهان ضروری شمرده می‌شد (فریزر، 1388: 314).
    در آیین میترایی هر ساله جهت باروری طبیعت و برکت بخشی زمین به تکرار نمادین خاطره مراسم قربانی گاو نخستین دست می‌زدند؛ در بندهش هم مرگ کیومرث و گاو نخستین منشا آفرینش حیات آدمی، جانوری، گیاهی و ... به روی زمین شد. این مرگ بنا به مصلحت جهت سود رساندن و چرخش و شکل پذیری آفرینش بود (ر.ک: رضی،1381: 355-354) با گذر زمان آیین‌های نمایشی باززایی و برکت بخشی با از دست دادن باورهای بنیادین خود بدل به جشنواره‌هایی از شادی و سرگرمی شدند؛ در ایران میر نوروزی، کوسه‌گردی، پیربابو و... نمایش‌هایی آیینی به‌جامانده از جشن باززایی، قربانی، نبرد سرما و گرما هستند (ر.ک: میرشکرایی،1379: 65).
    نظامی برای طرح نمایش آیینی جشن نوروز و ازدواج مقدس، بهرام را در مقام یک ایزد به تصویر کشیده است، بی‌تردید داستان مرگ بهرام از زبان نظامی نمایشی از آیین قربانی است که اجرای آن همزمان با فصل باززایی است؛ در واقع همان طور که ساخت کاخ خورنق و مرگ سنمار طرحی از روایت آفرینش کیهانی است (ر.ک: علی‌اکبری؛ حجازی،1388: 50)؛ مرگ بهرام نیز تسریع کنندۀ حیات جانوری، گیاهی، زایایی و برکت‌بخشی است
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش دوم: نشانه‌های نوروز عام و خاص در گنبد اول، دوم و هفتم

    نوروز نمایانگر اندیشۀ انسان ایرانی و درک زیباشناسانۀ او از طبیعت و زندگی است، این جشن تاریخی که فراز و نشیب‌های بسیاری را پیموده، نمادی از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیز و زندگی منتهی می‌شود. روایت‌ها و اسناد بسیاری از بزرگی و توجه ساسانیان به این جشن ملی در دسترس است. ابوریحان و دیگر نویسندگان از چگونگی آداب و اجرای مراسم نوروز ساسانی مطالبی چند ذکر کرده‌اند، بخصوص در باب نوروز عام و خاص که در دربار ساسانی بسیار موردتوجه بود (ر.ک: بیرونی، ۱۳۶۳: ۳۳۲؛ جاحظ، 1996: 314).
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1. تحلیل داستان گنبد اول (جشن فروردینگان)


    شاهدخت هند در گنبد سیاه روایتی از پادشاهی نقل می‌کند که پیش از آن زندگی شاد و پرنشاطی داشت، اما آشنایی او با مردی سیاه‌پوش او را در مسیری تازه قرار می‌دهد. قهرمان داستان در تمنای دانستن راز سیاه‌پوشی مرد مهمان، سفری پرخطر را به جان می‌خرد و با شهری سیاه­پوش و مردمانی عجیب برخورد می‌کند. عطش دانستن هر لحظه در وجودش شعله می‌کشد، عشق به ناگفته‌ها و نادیده­ها او را در میان ماجرایی عجیب قرار می‌دهد. در نهایت، شاه با حقیقت تلخ زندگی آدمی روبه‌رو می‌گردد. پس او نیز چون مردمان آن دیار محکوم به سکوتی تلخ و ملبس به لباسی سیاه می‌شود. به نظر می­رسد که نظامی در این روایت بر موضوع جشن فروردینگان و ارتباط آن با اسطورۀ سیاوش تمرکز کرده است. رنگ سیاه گنبد و فضای سنگین و غم­بار داستان زمینه مناسب را برای طرح موضوع ممکن ساخته است. درون­مایه‌های اصلی داستان این گنبد عبارت است از: 1- بازآفرینی اسطورۀ کاووس در قالبی نو؛ 2- جشن فروردینگان
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1-1. بازآفرینی اسطورۀ کاووس (مقایسه سفر نمادین قهرمان با اسطورۀ کی‌کاووس)


    قهرمان داستان با نشستن در سبدی سفری آسمانی را آغاز می‌کند. طناب‌های پیچیده در اطراف سبد به مانند پرندگانی او را به اوج آسمان می‌برند. وحشت و تشویش قهرمان از این سفر بی اندازه است، سبد بر بالای ستونی متوقف می‌شود و قهرمان در وضعیتی نامتعادل ساعتی به سر می‌برد، ناگهان پرنده‌ای بزرگ بر ستون می‌نشیند. او برای رهایی از آن وضعیت پای پرنده را محکم می‌گیرد تا هنگام پرواز با او هم‌سفر شود. پرواز پرنده ساعت‌ها به درازا می‌کشد تا اینکه بر پای سروی فرود می‌آید، در این هنگام قهرمان از تشویش و وحشت پرواز بی‌هوش می‌گردد. نظامی با کاربرد چندین نشانه مرتبط با اسطوره کی کاووس و سیاوش و با در آمیختن این دو اسطوره سعی در بازآفرینی این اسطوره‌ها در قالبی غنایی دارد تا فضای داستان تداعی‌کننده نوروز و سنن حاشیه‌ای آن باشد، نشانه‌ها و عناصر مرتبط عبارت است از: 1- وسوسه دیوان، شوق دانستن و عروج قهرمان؛ 2- مکر دیوان و ندامت قهرمان 3- طبقات آسمان
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1-1-1.
    وسوسه دیوان، شوق دانستن و عروج قهرمان

    کاووس در شاهنامه مردی مغرور و خودرأی است که به وسوسه دیوان عشق پرواز و شناخت ناشناخته‌ها در وجودش زنده می‌گردد و خود و ایرانیان را دچار مشکل می‌سازد. قهرمان گنبد اول هم بسان کاووس دچار وسوسه دانستن رازها و رمزها می‌گردد، مهمان ِناشناختۀ او شوق دانستن را در وجود قهرمان زنده می‌کند (ر.ک: نظامی،1388: 2070-2084). راهنمای او در این سفر مردی قصاب است که حرکاتی تند و سریع به مانند پریان دارد، سفر عروج قهرمان یادآور پرواز کاووس با عقاب‌های تیز پرواز به آسمان است:
    چون پری‌زاد می‌برید مرا

    سوی ویرانه‌ای کشید مرا
    (نظامی، ۱۳۸۸: 92)
    حرکات تند و سریع و پریوار مرد قصاب تداعی‌کنندۀ دیوان داستان کاووس است که با برانگیختن شوق پرواز در وجود هر دو شخصیت آنان را دچار مشکلات و اندوهی بزرگ می‌کند
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1-1-2. مکر دیوان و ندامت قهرمان

    ضد قهرمان در هر دو روایت شوق دانستن و کنجکاوی را در وجود هر دو شخصیت اصلی بیدار می‌کند و آنان را در ماجرایی مخاطره‌انگیز قرار می‌دهد. پادشاه گنبد اول در میانۀ سفر آسمانی از کردۀ خویش پشیمان می‌گردد و داد از بی‌وفایی و ناجوانمردی می‌زند و با ناامیدی در پی آن است که بداند چرا به این مصیبت دچار گشته است:
    دیده برهم نهاده از سر بیم
    کرده خود را به عاجزی تسلیم
    در پشیمانی از فسانه خویش
    آرزومند خویش و خانه خویش
    (نظامی، ۱۳۸۸: 93)

    کاووس که فرۀ ایزدی را از دست ‌داده است، مانند پادشاه گنبد اول ناامید و پشیمان به درگاه یزدان پاک می‌نالد و به‌مانند دیگر آدمیان در انتظار مرگ می‌نشیند؛ اما او باید زنده بماند تا زمانی که سیاوش از او زاده گردد. قهرمان گنبد اول نیز زنده می‌ماند تا ادامه‌دهنده مراسم سیاه پوشان و عزاداران شود:
    نگونسار گشتند ز ابر سیاه

    کشان از هوا تختِ شاه
    نـکردش تباه از شگفتی جهان

    همی بودنی داشت اندر نهان
    سیاوش از او خواست آمد پدید

    ببایست لختی چمید و چرید
    به جایِ بزرگی و تختِ نشست

    پشیمانی و درد بودش به دست
    بمانده به بیشه درون، زاروار

    نیایش‌کنان پیشِ پروردگار
    همی کرد پوزش ز کرده گناه

    مر او را همی جست هر سو سپاه
    (کزازی، 1387: 104)
    دیوان از دادگستری و آسایش مردمان در حکومت کاووس در رنج هستند، تن و روان آنان آزرده و از کیفر کاووس، غریوان و بِفَغان­ (ر.ک: کزازی، 1387: 525). پس چاره این مشکل را در فریب و گمراهی کاووس می‌جویند. نظامی نیز بر همین مبنا قهرمان داستانش را پرورانده است:
    بی وفایی ز ناجوانمردی

    کرد با من دمی بدین سردی
    چه غرض بودش از شکنجۀ من

    کاین چنین خرد کرد پنجۀ من
    مگر اسباب من زراهش برد

    به هلاکم بدین سبب بسپرد
    (نظامی، ۱۳۸۸: 93)
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1-1-3. طبقات آسمان

    طبقات آسمان در دوره‌های مختلف متفاوت بود، آسمان هفتگانه، دهگانه و سه‌گانه و چه بسا آسمان شش‌گانه نشان‌دهندۀ آسمان سه‌گانه بوده‌اند و هریک مفهومی از آسمان دوگانه یا دوبخشی که در بسیاری از آثار نمادشناختی ایرانی نمودار است. آسمان سه‌گانه اختصاص به ایرانیان داشت که بازتاب آن در تخت طاقدیس دیده می‌شود، بلندترین جایگاه تخت طاقدیس به ترصیعات فیروزه مزین بود. این یقیناً نمایان‌کننده آسمان روز یا فلک خورشید بوده است. طبقه پایین‌تر تختگاه با سنگ لاجورد تزیین‌شده بود که مرتبط با رنگ آسمان شبانه بود؛ یعنی فلک یا آسمان ماه و مطابق با تزیینات لاجوردی آسمان میانی در متون بابلی بود (ر.ک: پوپ؛ اکرمن،1387: 1043 و 1078). بازتاب عناصر و نشانه‌های کیهان‌شناختی در ساخت عمارت­ها، کاخ‌ها و سفالینه‌ها نیز دیده می‌شود. احتمالاً وصف خانه کاووس در شاهنامه با ویژگی‌های خاص دو آبگینه، دو پولاد، دو سیمین و یکی زرین برگرفته از نمادگرایی کیهانی است. خانه‌ای بهشتی که پیری و زوال بدان راه ندارد، همانا وصفی از هفت‌آسمان است. بخصوص که ایوان کاخ زرین یاقوتی است؛ البته فردوسی در بیت آغازین گفتار اندر آفرینش آفتاب به جنس سرخ و یاقوتی آسمان اشاره‌کرده است (فردوسی، 1384: 4). بندهشن نیز جنس آسمان را از خُماهَن دانسته است (ر.ک: فرنبغ دادگی،1380 :40). خماهن گونه‌ای از سنگ بوده است که پشینیان آن را دارای دو گونۀ نرو ماده می‌دانستند. نر آن سرخ تیره و گونۀ ماده آن زرد بوده است (کزازی،1379: 2).
    گرد کافور و خاک عنبر بود

    ریگ زر سنگلاخ گوهر بود
    چشمه‌هایی روان بسان گلاب

    در میانش عقیق و در خوشاب
    چشمه‌ای کاین حصار پیروزه

    کرده زو آب و رنگ دریوزه
    کوهی از گرد او زمرد رنگ

    بیشۀ کــوه سرو وساج و خدنگ
    همه یاقوت سرخ بد سنگش

    سرخ گشته خدنگش از رنگش
    (نظامی، ۱۳۸۸: 94)

    کاربرد نمادهای آسمانی چون کـوه (ستون)، پرنده و درخت (ر.ک: پوپ؛ اکرمن،1387: 1036 و 1046 و 1041) و وصف زیبارویانی که در تاریکی شب بساط می‌گسترانند و در روشنایی روز محو می‌شوند، نگرشی بر آسمان دوگانه، سه‌گانه و هفتگانه است که به‌منظور همسان‌سازی اسطورۀ کاووس و قهرمان گنبد اول بازآفرینی شده است، همچنین ندامت، پشیمانی و شوق پرواز، سیاه‌پوشی و عودسوزی عناصر و نشانه‌های دیگری هستند که این بازآفرینی را کامل کرده‌اند

    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,625
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,880 در 1,040
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1-2. جشن فروردینگان

    «فروهر»ها گـونه‌ای از روان و نوعی همزاد آدمیان هستند که پیش از آفرینش مادی مردمان در آن جهان به وجود می‌آیند و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می‌شتابند و از کیفرهای خاصی که روان می‌بیند به دورند. اینان سالی یک بار در فروردین‌ماه به زمین می‌آیند، به همین منظور درست در شب نوروز بزرگ آتش بر بام­ها روشن می‌شد تا راهگشای فروهرها باشد و خبر از سال نو بدهد (آموزگار،1390: 250). مدت توقف فروهرها نخست یک روز بوده و بعد شامل پنج‌روزه بیزک (خمسه مسترقه) گردیده که جشن فروردیگان را شامل می‌شد. زمانی که نوروز در آغاز اعتدال بهاری قرار گرفت، پنج روز دیگر به آن اضافه‌ شد و جشن فروردیگان ده ‌روزه گردید. در کتاب مینوی خرد از فروردیگان پنج‌روزه و در فروردین‌یشت از فروردیگان ده روزه یادشده است (ر.ک: آموزگار،1390: ۲۵۰). اعتقاد بـه همراهی آیین بزرگداشت مردگان در کنار برگزاری عید نوروز بهاری، باوجود گورهای عظیم شاهان هخامنشی در خود تخت جمشید و در نقش رستم تأییدی بر این مسئله است (ر.ک: بهار،1387: 173-172). امروزه نیز بسیاری از ایرانیان پیش از سال نو ساعاتی در کنار عزیزان ازدست‌رفته خود سپری می‌کنند که همانا یادگاری از باورها و آیین‌های گذشته است. این مراسم در نزد ایرانیان باستان به نام جشن فروردینگان شناخته می‌شد. عناصر و نمادهایی چون عود، کافور، عنبر به گونه­ای بیانگر ترسیم فضایی روحانی و معنوی است:
    تا شب آنجا نشاط و بازی کرد

    عــــودسوزی و عطرسازی کرد
    (نظامی، ۱۳۸۸: 88)
    هر پری را که گرد می‌انگیخت

    نافۀ مشک بر زمیــــن می‌ریخت
    (نظامی، ۱۳۸۸: 93)

    گرد کافور و خاک عنبر بود

    ریگ زر سنگلاخ گوهــــــر بود
    (نظامی، ۱۳۸۸: 94)

    این چند بیت شاید تجسمی روحانی و معنوی از پردیس زردشتی در ذهن پویای نظامی و یادآور آداب مذهبی پارسیان در فروردینگان است. آنان در این روز به آرامگاه می‌روند تا در آنجا چوب صندل بخور ‌دهند و موبدان با نذر میوه و گل، مراسم به جا می‌آوردند (ر.ک: اوشیدری، ۱۳۷۱: ۳۷۲). فضای سنگین و غم­بار داستان و سیاه­پوشی قهرمان و مردمان احتمالاً اشاره­ای به مراسم سیاوشان و جشن فروردینگان است:
    ملکی بود کامکار و بزرگ

    ایمنی داده میش را با گرگ
    رنج­ها دیده باز کوشیده

    وز تظلم سیاه پوشیده
    فلک از طالع خروشانش

    خوانده شاه سیاهپوشانش
    (نظامی، ۱۳۸۸: 89)
    تا بدانم هر که زین شهرند

    چه سبب کز نشاط بی بهرند
    بی مصیبت به غم چرا کوشند

    جامه­های سیه چرا پوشند
    (نظامی، ۱۳۸۸: 92)
    من ستمدیده را به خاموشی

    ناگزیر است ازین سیه پوشی
    من که شاه سیاه پوشانم

    چون سیاه ابر از آن خروشانم
    (نظامی، ۱۳۸۸: 104)
    امضاء

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیاییم شکرگزاری را از امام صادق علیه السلام بیاموزیم
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن امام جعفر صادق (ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 11-08-2015, 09:07
  2. چرا باید بگوییم: « امام خامنه ای »
    توسط شهاب منتظر در انجمن ولايت فقيه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-05-2015, 11:15
  3. «استاد صادق آیینه وند» محب آل الله و امام صادق (ع) و رئیس پژهشگاه علوم انسانی به رحمت حق پیوست.
    توسط شهاب منتظر در انجمن اخبار علمي . احتماعي .اقتصادي . فرهنگي . هنري
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-05-2015, 23:11
  4. مادرانه های بانوی آب و آیینه
    توسط *خادمه رقیه خاتون(س)* در انجمن خانواده
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 28-03-2015, 12:19
  5. پیام مقام معظم رهبری در آیین برائت از مشرکین
    توسط ملکوت* گامی تارهایی * در انجمن تبري و تولي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 15-11-2010, 11:35

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi