4. صفوان بن یحیی بجلی
شیخ طوسی وی را ضمن اصحاب سه امام کاظم (علیه السلام)، امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) معرفی نموده و به وکالتش از جانب امام رضا (علیه السلام) تصریح کرده است. (59) نجاشی نیز به وکالت وی از جانب امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) تصریح کرده است. (60)
از روایت کشی و شیخ طوسی نیز وکالت وی برای امام جواد (علیه السلام) قابل استنباط است؛ زیرا در این روایت، امام جواد (علیه السلام) نام وی را به همراه نام برخی از وکلایش، هم چون زکریا بن آدم، محمد بن سنان و غیر آنها ذکر کرده و رضایت خود از آنان را اعلام فرموده است. (61) گرچه به وکالت وی برای امام کاظم (علیه السلام) تصریح نشده، ولی با توجه به وکالت وی از جانب امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) و مصاحبتش با امام کاظم (علیه السلام) دست کم میتوان احتمال داد که سابقه وکالت وی به عصر امام کاظم (علیه السلام) بازمیگردد. نجاشی ضمن معرفی وی، به بعد زهد و عبادت او اشاره کرده، و این که نزد امام رضا (علیه السلام) دارای منزلتی والا بوده است؛ و در ادامه، به پیمان جالبی که وی با دو تن از دوستانش، یعنی عبدالله بن جندب و علی بن نعمان در بیتالحرام منعقد کرد، اشاره نموده است.
بنابراین پیمان، هرگاه یکی از آن سه تن، زودتر از دیگران رحلت میکرد، آن که در قید حیات میماند، میبایست به جای فرد متوفی، نماز و روزه به جای آورده، و زکات بدهد! و اتفاقاً آن دو تن رحلت نمودند و صفوان بن یحیی، روزانه صد و پنجاه رکعت نماز میگزارد، و در سال، سه ماه روزه میگرفت، و به هنگام ادای زکات نیز، سه بار زکات میپرداخت! و هر آنچه از اعمال مستحبی از جانب خود به جای میآورد، از جانب آن دو تن نیز انجام میداد! (62)
نجاشی سپس به جریانی دربارهی صفوان بن یحیی اشاره میکند که بر علوّ روح تقوا و احتیاط در وی دلالت دارد. وی از بعضی شیعیان نقل میکند: «کسی در مکه به صفوان گفت که دو دینار را به کوفه، نزد اهلش برساند؛ و او در پاسخ گفت: شترم کرایهای است، لذا باید از صاحبش برای این کار اجازه بگیرم!». (63)
به گفته نجاشی، او از نظر ورع و عبادت در درجهای قرار داشت که أقران وی در عصرش به پای او نمیرسیدند! و از نظر درجات علمی نیز آن چنان بوده که بنا به نقل نجاشی و شیخ طوسی، سی کتاب تصنیف نموده و از چهل تن از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل روایت کرده است! (64) کشی وی را جزو «اصحاب اجماع» ذکر کرده است. (65)
بنا به نقل کشی، محمد بن سنان مردم را در زمینه حلال و حرام به نزد صفوان بن یحیی حوالت مینمود. (66) او از جمله کسانی است که سران واقفه در ابتدای امر، برای اسکات و اقناع وی، وعده پرداخت مال بسیاری را به او دادند تا با آنان همراهی کرده و موجب تقویت مذهبشان شود! ولی او نپذیرفت. (67) چنان که شبیه این پیشنهاد را به یونس بن عبدالرحمن قمی نمودند و او نیز شدیداً به مقابله برخاست. (68)
کشی روایاتی را در مدح وی و بیان جایگاه رفیعش نزد ائمه (علیهم السلام) نقل کرده است. امام رضا (علیه السلام) در روایت، وی را داخل در حزب پدران گرامیاش معرفی فرموده و ادامه دادند: «هر آن کس که در حزب و گروه پدرانم داخل باشد، بهشتی است.» (69) و در روایتی دیگر، در مدحش فرمود: «صفوان محبّ ریاست نیست». (70)
امام جواد (علیه السلام) نیز ضمن روایتی رضایت خود را از او و محمد بن سنان اعلام کرده و فرمود: «آنها هرگز با من و پدرم مخالفت نکردند». (71) کشی ضمن نقلی دیگر از صفوان بن یحیی، جریان معرفی ابراهیم و اسماعیل، پسران ابی سمال، توسط صفوان به امام رضا (علیه السلام) و وارد کردنشان به محضر حضرت را نقل میکند؛ (72) که این نقل، نشانگر میزان قرب وی به آن جناب، و بودنش جزو خواص آن حضرت است.
بنا به نقل کلینی، مفید و دیگران، هنگامی که پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) امر امامت توسط امام رضا (علیه السلام) اظهار شد، صفوان از بیم خطر بر جان آن حضرت، به آن جناب برای اظهار امر امامت هشدار داد؛ و حضرت در پاسخ فرمود: «این طاغی درباره من کاری از پیش نمیبرد!» (73) بنا به نقلی دیگر، وی هنگامی که از امام رضا (علیه السلام) درباره جانشین آن جناب سؤال کرد، امام جواد (علیه السلام) که سه ساله بود، معرفی شد! عرض کرد: «او سه ساله است؟» امام رضا (علیه السلام) فرمود: عیسی (علیه السلام) نیز قیام به امر نبوّت کرد، در حالی که کمتر از سه سال داشت!» (74) صفوان بن یحیی در سال 210 ق درگذشت؛ (75) و امام جواد (علیه السلام) حنوط و کفن او را تأمین نمود و عمویش، اسماعیل بن موسی (علیه السلام) را مأمور کرد که بر بدنش نماز گزارد! (76)