اوست باقی
پدرم به هیچ وجه راضی نمی شه
( این نوشته نقل قول شده است ..از خود بنده نیست )
سوال :این مطلب رو اگه میشه ثبت کنید؛ هم نظر خودتون رو می خوام بدونم و هم نظر بقیه رو… خیلی ممنون…من سعی کردم تمام مشکلاتم رو با دختری که دوسش دارم حل کنم. نظر مثبت خودش و مادرش رو گرفتم. نظر مثبت مادرم رو هم گرفتم… بابای دختر خانم که هیچی… باید من رو تو روز خواستگاری ببینه میمونه پدر خودم چون ما از تیر و تبار ترک زبان هستیم؛ پدرم تحت هیچ شرایطی راضی به وصلت من با یه خانواده ی به قول خودشون فارس نیست..و یه جورایی گفته که اگه فارس باشن من نیستم…من حمایت مالی پدرم رو نمیخوام… من رضایت قلبی خانواده ی خودم رو میخوام… چون یه قوت قلبه واسم…اول با خودم گفتم شاید مشکل بابام اینه که چون از تبار ما نیستن ممکن با ما نسازن و مثالهایی از فامیل میزنه که فلانی با فارس ازدواج کرد اونجوری بدبخت شد… اون یکی با رشت ازدواج کرد اون شکلی بدبخت شد و شهرهای دیگه ی غیر ترک دیگه…آخه یکی نیست بگه مگه خانواده های ترک و ترکی که مشکل داشته باشن نداریم؟
بعدش مهم اینه که نسبت به خانواده ی طرف یه شناختی به دست بیاد… اگه آدمای بدی بودن منطقیه که وصلت صورت نگیره… اما اگه آدم خوبی باشه فارس بودنشون که بدی نیست…ندیده و نشناخته میگه فارس “نه”!!!بابام هنوز نمیدونه که من به قول معروف زن می خوام؛ اما تو حرفاش تو خونه و با فامیل فهمیدم که نظرش در این رابطه چیه… نمیتونم باهاش راحت حرف بزنم… به خاطر اختلاف سنی زیاد و اینکه حرفم رو درک نمیکنه…اینکه همه ی پدر مادرا آرزوی خوشبختی بچه هاشون رو دارن واسم روشنه اما نمیدونم این چه منطقیه که ندیده و نشناخته میگه جواب سوال “هیچکدومه”!!!به نظر شما آدمی تو شرایط من چیکار باید بکنه؟!