صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 62

موضوع: اشعار نوروزی{ساقیا آمدن عیدمبارک بادت}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    همی گفتـــم که کی باشد که خرم روزگار آید
    جهان از ســر جوان گردد، بهــــار غمگسار آید

    بهـــار غمگسار آیـــدکه هـــر کس را به کار آید
    بهـــاری کانــدر او هـــر روز می را خواستار آید

    ز هـــر بادی که برخیـــزد کنون بوی بهـــــار آید
    کنون مــــا را ز باد بامـــــدادی بــــوی یــــار آید


    چــــو روی کودکـــان ما، درخت گل به بــــار آید
    نگـــار لالــــه‌رخ با ما بـــــه خــــرم روزگـــــار آید





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    چند گویی که چو هنگام بهار آید
    گل بیارید و بادام به بار آید

    روی بستان را چون چهره ی دلبندان
    از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید


    این چنین بیهوده ای نیز مگو با من
    که مرا از سخن بیهوده عار آید

    شصت بار آمد نوروز مرا مهمان
    جز همان نیست اگر ششصد بار آید


    هر که را شست ستمگر فلک آرایش
    باغ آراسته او را به چه کار آید ؟

    سوی من خواب و خیال است جمال او
    گر به چشم تو همی نقش و نگار آید


    " ناصرخسرو "








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
    جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید

    زحمت سرما و دود رفت به کور و کبود
    شاخ گل سرخ را وقت نثاران رسید


    باغ ز سرما بکاست شد ز خدا دادخواست
    لطف خدا یار شد دولت یاران رسید

    آمد خورشید ما باز به برج حمل
    معطی صاحب عمل سیم شماران رسید


    طالب و مطلوب را عاشق و معشوق را
    همچو گل خوش کنار وقت کناران رسید

    بر مثل وام دار جمله به زندان بدند
    زرگر بخشایشش وام گزاران رسید


    جمله صحرا و دشت پر ز شکوفه‌ست و کشت
    خوف تتاران گذشت مشک تتاران رسید

    هر چه بمردند پار حشر شدند از بهار
    آمد میر شکار صید شکاران رسید


    آن گل شیرین لقا شکر کند از خدا
    بلبل سرمست ما بهر خماران رسید

    وقت نشاط‌ست و جام خواب کنون شد حرام
    اصل طرب‌ها بزاد شیره فشاران رسید


    جام من از اندرون باده من موج خون
    از ره جان ساقی خوب عذاران رسید






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
    خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله‌زار آمد

    ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
    به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد


    گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
    همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد

    سمن با سرو می‌گوید که مستانه همی‌رقصی
    به گوشش سرو می‌گوید که یار بردبار آمد


    بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
    که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد

    همی‌زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
    بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد


    صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق
    که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد

    ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو
    به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد


    ببین کان لک‌لک گویا برآمد بر سر منبر
    که ای یاران آن کاره صلا که وقت کار آمد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
    پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار


    خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
    بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار

    دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
    حبذا باد شمال و
    خرما بوی بهار

    بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین
    باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار

    ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله
    نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار


    تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
    پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار

    راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند
    باغهای پر نگار از داغگاه شهریار








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آن زمان، از شاخسار ترد سیب
    نو بهار مهر و شادی می‌دمید

    از زمین زنده، آوند گیاه
    خون گرم زندگانی می‌مکید

    شوق پنهانی به دل می‌آفرید
    باد نمناک بیابان‌های دور،


    ذره‌هایش در مشامم می‌نشست
    بوی زن می‌داد و بوی خون شور

    طعم سوزان سحرگاه سپید
    درد را می‌کشت و شادی می‌فزود

    نور نیروبخش خورشید بلند
    خواب را از پلک چشمان می‌ربود

    روز بود و روز بود و روز بود
    خستگی در دست‌هایم مرده بود


    تیرگی در کوچه‌ها جان می‌سپرد
    روز، شب‌ها را به یغما برده بود

    هر نگاهی خوشه‌یی از نور بود
    هر تنی، سرشار خون زیستن


    چون خلیجی پیش می‌رفت آن زمان!
    هر هوس در پهنه‌ی احساس من

    دست‌ها با دوستی پیوند داشت
    عشق بود و شادی و مهر و صفا


    هستی ما، گرم کار زندگی
    جوش خون در دست‌ها، در گام‌ها

    این زمان، از راه می‌‌اید بهار،
    خسته گام و نیمرنگ و نا‌شناس


    من ندانم باز هم باید گشود
    دست‌ها را از پی حمد و سپاس؟





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
    که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی


    من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
    که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

    چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
    وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی


    در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
    حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

    نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
    گر شب و روز در این قصه مشکل باشی


    گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
    رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

    حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
    صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی


    حافظ








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
    كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد

    هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
    درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد


    تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
    كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد

    به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
    كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد


    زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
    به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد

    ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
    چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد


    چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
    سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد

    زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
    مگر زمستي زهد ريا به هوش امد


    حافظ








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ســـوار خواهـــد آمد، ســــــــراي رُفت‌و‌رو کن
    کلوچــــه بــــر سبدنه، شـــراب درسبـــو کن

    زشست‌و شـــوي باران، صفــاي گل فـــزون‌تر
    کنار چشمه بنشين، نشاط شست‌و شو کن

    جليقـــــه‌ي زري را زجامــــــه‌دان بــــــــرآور
    گَرَش رسيده زخمي، به‌چيرگي رفو کن


    ز پول زر، به گردن ببند طوقي؛ اما
    به سيم تو نيرزد، قياس با گلوکن

    به هفت رنگ شايان، يکي پري بياراي
    ز چارقـــد، نمايان دو زلف از دو ســـو کن


    ز گوشه‌ي خموشي، سه‌تار کهنه برکش
    ســـرودي از جواني بـــه پرده جستجو کن

    چـــه بود آن ترانــــه؟ بلي، بـــــــه يادم آمد:
    تـــــرانه‌ي «زدستم گلي بگيـــــــر و بو کن...»


    سکوت سهمگيــــــن را ازين ســـــــرا بتـــــاران
    بخــــوان، برقص، آري، بخنـــــد و هاي و هو کن

    ســـــوار چون درآيــــــد در آستــــــــان خانــــــــه
    گلــــــــي بچيــن و، با دل، نثــــــــــــار پاي او کن

    ســـــــوار در ســــــرايت، شبي بــــــــه روز آرد
    دهــــــد به هرچه فرمان، سر از ادب فروکن!

    سحر که حکم قاضي رود به سنگسارت،
    نماز عاشقي را با خون دل وضو کن...






    امضاء

  11. تشكر


  12. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,290
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,070
    مورد تشکر
    4,331 در 2,034
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خیمه نوروز بر صحرا زدند
    چار طاق لعل بر خارا زدند

    لاله را بنگر که گویی عرشیان
    کرسی از یاقوت بر مینا زدند

    کارداران بهار از روز گل
    زال زر بر روضه خضرا زدند

    از حرم طارم نشینان چمن
    خرگه گلریز بر صحرا زدند

    گوشه های باغ ز آب چشم ابر
    خنده ها بر چشمهای ما زدند
    در هوای مجلس جمشید عهد
    غلغل اندر طارم اعلا زدند

    باد نوروزش همایون، کاین ندا
    قدسیان در عالم بالا زدند

    مطربان طبع خسرو گاه نطق
    طعنه ها بر بلبل گویا زدند


    امضاء



صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi