نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: سرنوشت جالب جسد شش آدم مشهور تاریخ

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد سرنوشت جالب جسد شش آدم مشهور تاریخ


    سرنوشت جالب جسد شش آدم مشهور تاریخ

    سرنوشت جالب جسد شش آدم مشهور تاریخ,تاریخ پر از شگفتی‌هاست، در تاریخ مسلما در مورد آدم‌های مشهور بسیار بیشتر از مردم‌های عادی سخن گفته شده است. در این میان جسدهای آدم‌های مشهور هم، گاه داستان‌های جالبی داشته‌اند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آلبرت اینشتین

    اینشتین بی‌شک یکی از درخشان‌ترین ذهن‌های نسل‌اش را داشت. بنابراین شاید کار پزشکی که بدن او را از پس از مرگ تشریح کرد، توجیه داشته باشد. آسیب‌شناسی به نام توماس استولز هاوری، در آزمایشگاه خود مغز اینشتین را چند قطعه کرد، بعضی از قطعات را نزد خود نگاه داشت و باقی قطعات را برای چند آسیب‌شناسی مشهور دیگر فرستاد.



    هاوری همچنین چشم اینشتین را جدا کرد و آن را برای هنری آبرامز-چشم‌پزشک اینشتین- فرستاد. چشم‌های اینشتین هنوز در جعبه‌ای در نیویورک قرار دارند.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مارتا هاری

    مارگارتا گریتجه که نام هنری‌اش مارتا هاری بود، در هلند زاده شده بود و در پاریس به رقاصی و فحشا مشغول بود. او سال ۱۹۰۵ پس از جدایی از همسرش کار خود را شروع کرد و نام مارتا هاری را برای خود برگزید.


    او زندگی بی بند و باری داشت و با ثروتمندان حشرونشر می کرد و در ادامه با بسیاری از سیاستمداران و افسران ارشد نظامی رفت و آمد پیدا کرد.


    هلند در جریان جنگ اول جهانی اعلام بی‌طرفی کرد و همین مساله به مارتا اجازه می‌داد آزادانه از مرز کشورهای اروپایی عبور کند.


    او در این دوره از سوی دستگاه اطلاعاتی بریتانیا به ظن جاسوسی برای فرانسه تحت نظر قرار داشت هر چند فرانسو‌ی‌ها بعدها این مسأله را رد کردند.


    در ژانویه ۱۹۱۷ وابسته نظامی آلمان در مادرید پیام رادیویی محرمانه‌ای برای برلین ارسال کرد که در آن به اظهارات جاسوسی با اسم رمز H۲۱ اشاره شده بود.


    دستگاه اطلاعاتی فرانسه این پیام را رمزگشایی کرد و مشخص شد H۲۱ کسی نیست جز مارتا. مارتا در اکتبر ۱۹۱۷ در پاریس بازداشت و به اتهام جاسوسی محاکمه شد. او به اعدام محکوم شد و در سپتامبر همان سال در چهل و یک سالگی به جوخه اعدام سپرده شد.


    جسد او برای مطالعات پزشکی به موزه آناتومی پاریس فرستاده شد و در آنجا به نمایش گذاشته شد. در سال ۲۰۰۰ متوجه شدند که سر و پیکر او ناپدید شده است. ظاهرا در سال ۱۹۵۴ بعد از جابجایی موزه، پیکر او مفقود شده بود!





    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ناپلئون
    پزشکی که پیکر ناپلئون را تشریح کرد به دلیلی که بر ما معلوم نیست، تصمیم گرفت که آلت تناسلی او را جدا کند و به کشیشی هدیه کند. این قسمت از بدن ناپلئون چند بار دست به دست شد، تا اینکه به ایوان لاتیمر رسید، پدر او این میراث‌دار یک اورولوژیست بود!



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اولیور کرامول

    الیور کرامول ۱۵۹۹-۱۶۵۸ تنها رئیس جمهور بریتانیا بود.



    در ۱۶۴۲ جنگ‌های داخلی انگلستان بین طرفداران پارلمان و سلطنت‌طلب‌های هوادار شاه چارلز اول آغاز شد.


    ارتش پارلمان‌گراها که به‌خوبی توسط توماس فیرفکس و اولیور کرامول سازماندهی شده‌بودند موفق به شکست سلطنت‌طلب‌ها طی دو نبرد مارستن مور در ۱۶۴۴ و نیزبی در ۱۶۴۵ شدند. چارلز اول دستگیر و پس از تحمل بیش از دو سال زندان در ژانویه ۱۶۴۹ گردن زده شد.

    با اعدام پادشاه، اولیور کرامول اعلام جمهوری کرد و خود را رئیس جمهور نامید، اما چون با مقاومت مجلس اعیان روبرو شد مجلس را منحل کرد و روی در آن نوشت «اجاره داده می‌شود».



    جمهوری او، که با جمهوری‌های متداول امروزی متفاوت بود و بیشتر به دیکتاتوری شباهت داشت، تشکیل شده بود از سه کنسول، سه اسقف، سی نماینده پارلمان که همه آنها را وی تعیین کرده بود و در رأس همه آنها خود کرامول قرار داشت. وی عده زیادی از مخالفانش را گردن زد. پرونده جمهوری انگلستان با مرگ وی در سال ۱۶۵۸ تا کنون بسته است.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بعد از مرگ وی در پی بازگشت سلطنت به انگلستان٬ وی نبش قبر گردید و سرش از بدنش جدا شد، سر او بر سر میله ای گذاشته‌شد و بر فراز کاخ وست‌مینستر قرارگرفت.
    سر او تا سال ۱۷۸۵ بر فراز همان نیزه بود، تا اینکه به خاطر یک توفان، جمجمه کراکول جدا شد و بر زمین افتاد و بعد از آن در دست چند مجموعه‌دار و صاحب موزه افتاد.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ولادیمیر لنین

    تئوریسین و رهبر شوروی، در ژانویه ۱۹۲۴ درگذشت، پیکر او مومیایی شد و در میدان مسکو به نمایش عمومی گذاشته شد. و هنوز هم در معرض دید همگانی قرار می‌گیرد و فعلا نشانی از دگرگونی ظاهر در پیکر او وجود ندارد.



    پیکر او چنان است که گویی به یک خواب عادی فرورفته است و در این میان بعضی از آدم‌های خرافاتی می‌کویند که تکان خوردن پلک‌ها یا سینه او را می‌بیننند



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    لویی چهاردهم

    او بیشترین زمان سلطنت را در میان شاهان اروپایی داشت و بیشتر از ۷۲ سال حکومت کرد.


    او هنگامی که هنوز به پنج سالگی نرسیده بود به پادشاهی رسید ولی تا هنگام مرگ نخست‌وزیرش کاردینال ژول مازارن در ۱۶۶۱ میلادی، کنترلی بر اوضاع کشور نداشت،



    اما پس از آن یکی از مقتدرترین حکومت‌های مطلقه را تشکیل داد و از این روی او را «مقتدرترین پادشاه فرانسه» می‌نامند. از او با لقب‌هایی چون «پادشاه خورشید» و «لوئی بزرگ» یاد می‌شد.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    لوئی چهاردهم، صاحب یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های کفش در زمان خود بوده است. وی تنها یک متر و ۶۳ سانتیمتر قد داشت و با پوشیدن کفش‌هایی با پاشنه‌های ۱۰ سانتیمتری خود را بلندقدتر نشان می‌داد. در دهه ۱۶۷۰ میلادی، لوئی چهاردهم فرمانی صادر کرد مبنی بر آن‌که تنها اعضای دربارش اجازه داشتند «کفش‌های پاشنه‌بلند قرمزرنگ» بپوشند.
    بعد از مرگ، قلب او در ظرفی نقره‌ای مومیایی و نگهداری می‌شد، تا اینکه این قلب بعد از انقلاب فرانسه به دست ویلیام باکند افتاد. ویلیام باکلند، دیرین‌شناس و کاشف فسیل انگلیسی، کشیش و مربی آکسفورد که در سال ۱۸۱۹ فسیل دایناسور، مگالوسور را کشف و در سال ۱۸۲۴ نام‌گذاری کرد.

    اما این دانشمند، یک عادت عجیب داشت و چیزهای عجیب و غریبی می‌خورد، تا اینکه در یک مهیمانی شام به این فکر افتاد که قلب پادشاه قبلی را یک لقمه کند. قلب لوئی چهاردهم به خاطر شیوه مومیایی که استفاده شده بود، واقعا در حد یک لقمه باکلند بود و در کمال تعجب خورده شد!

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi