بی رحم ترین انسان های تاریخ چه کسانی بوده اند

[ملکوت* گامی تارهایی *]

بی رحم ترین انسان های تاریخ چه کسانی بوده اند

زمانی که یک انسان متولد می‌شود، برای خوب بودن یا بد شدن حق انتخاب دارد. واقعیت بشر این است که ترکیبی از خوبی‌ها و بدی‌ها است. بدی‌هایی که اگر بروز کنند و به آن‌ها میدان داده شود، انسان را به یک موجود ترسناک تبدیل می‌کنند. در طول تاریخ افراد زیادی بودند که برای داشتن قدرت، خون‌ها ریختند و جان‌ها گرفتند

[ملکوت* گامی تارهایی *]

آتیلا از قوم هون


یک مرد به تنهایی برای مردمی که در قرن پنجم می‌زیستند چنان وحشت و ویرانی به بار آورد که نامش در تاریخ ثبت شد. آتیلا حتی به برادر خودش هم رحم نکرد و برای قدرت او را کشت. او رهبر ۵۰۰۰۰۰ جنگجوی به خون تشنه‌ی بربر بود و با حملاتش به شرق امپراطوری روم مردم آن‌جا را فقط برای طلا بدون هیچ رحمی قتل عام کرد. می‌گویند از کشتارهای او رود خون جاری می‌شده است.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

جوزف منگله


جوزف فیلسوف و پزشک بود. او بر روی انسان‌ها به ویژه دو قلوها آزمایش‌های وحشتناکی را انجام می‌داد و باعث مرگشان بود. طبق آنچه گفته می‌شود او بر روی ۸۸ دو قلو آزمایش‌های غیرانسانی انجام داده بود. او را در اردوگاه‌های اسرای نازی به فرشته‌ مرگ می‌شناختند، زیرا علاوه بر آزمایش‌هایش بیش از ۴۰۰۰۰۰ نفر را راهی اتاق‌های گاز کرده بود.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

جوزف استالین

او از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۵۳ حکومت می‌کرد و در این سه دهه یک دیکتاتوری کامل بر پا کرده بود. بیش از ۲۰ میلیون انسان توسط او مورد شکنجه، آزار و اذیت قرار گرفتند، کشته یا اینکه تبعید شدند. البته نام واقعی او استالین نبود و این نام را که به معنی مردی از جنس فولاد بود، سال ۱۹۱۲ برای خود برگزید. او هر کسی را که دوست نداشت می‌کشت و سال ۱۹۵۳ خودش هم تن به مرگ داد.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

پل پات



او رهبر کامبوج بود و باعث مرگ ۲ میلیون نفر که یک چهارم جمعیت کل کشور بودند شد. او زنان، کودکان و مردان را شکنجه می‌داد و زنده دفن کرده و مجبور می‌کرد که تا آخرین نفس‌هایشان کار کنند. در این میان اگر کسی از کار می‌ایستاد یا اشتباهی می‌کرد، او را می‌کشت.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

ولاد دراکولا



او یک دراکولا نبود و این لقب را به خاطر کارهایی که می‌کرد به او داده‌اند. در واقع شخصیت دراکولا را هم از او الهام گرفته‌اند. او را در سرتاسر اروپا به شجاعت و بی‌رحمی بیش از حدش می‌شناختند. در قلمرو او تنها وحشت حکمفرمایی می‌کرد. به او لقب میخ‌کِشنده می‌دادند و این لقب را به خاطر روش خاصی که در کشتن داشت به بدست آورده بود. او دو دست و دو پای قربانی را به دو اسب می‌بست و اسب‌ها را مجبور می‌کرد که به دو سمت مخالف حرکت کنند و همزمان یک چوب به آرامی در بدن فرد فرو می‌رفت. این روش باعث تدریجی شدن مرگ و عذاب بیشتر برای قربانی می‌شد.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

آدولف هیتلر



سال ۱۹۳۳ هیتلر صدراعظم آلمان شد. او به‌علاوه عضوی از ارتش آلمان در جنگ جهانی اول هم بود. هنگامی که قصد آزمایش روش‌های نوین کشتار را داشت، باعث مرگ ۳۰۰۰۰ فرد شد. تنفر هیتلر از یهودی‌ها باعث شده بود که در لهستان ۹۰ درصد آن‌ها را بکشد، زیرا باور داشت که جنگ جهانی اول را به خاطر یهودیان باخته است. در زمان حیاتش، هیتلر ۵۰ میلیون نفر را کشت و در آخر هم با خودکشی به زندگی‌اش پایان داد.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

ایوان مخوف



در زمان جوانی‌اش عادت داشت که حیوانات را از طبقات بالاتر به پایین پرت کند. او یک رهبر ظالم، وحشی و شرور بود و دوست داشت که زجر مردم به خاطر درد را تماشا کند. او کودکان را می‌بست تا از گرسنگی بمیرند و پدر و مادرهایشان را مجبور می‌کرد که جلوی آن‌ها غذا بخورند. در طول زندگی‌اش زنان زیادی داشت و بسیاری از آن‌ها را فردای ازدواج کشت. او هزاران نفر را بدون هیچ رحمی سوزاند، گیوتین زد و فریز کرد.کالیگولا

[ملکوت* گامی تارهایی *]

کالیگولا



او سومین امپراطور روم از سال‌های ۳۷ تا ۴۱ پس از میلاد بود. او افراد را فقط محض تفریح می‌کشت و دستور می‌داد که مجرمان را محکوم به مرگ تدریجی و دردناک کنند. او مجرمان و مردم را روبروی شیرها و ببرهای گرسنه می‌انداخت و خرده ‌شدنشان را تماشا می‌کرد و مردها را وا می‌داشت که همسرانشان را به او بدهند. تنبیه مورد علاقه‌اش تکه پاره کردن افراد با اره بود و در این میان همین بلا را سر بسیاری از افراد خانواده‌اش چون مادربزرگ، پدر زن و برخی از دوستانش آورد. در آخر گارد محافظش او را کشتند.

[ملکوت* گامی تارهایی *]

نرو

نرو پنجمین امپراطور روم بود. او یک فرد عیاش، بی‌رحم و به خون تشنه بود که به بردار و پدر خودش هم رحم نکرد و آن‌ها را با مسموم کردن کشت. او همسر قبلیش را تا سر حد مرگ شکنجه کرد و معلمش را مجبور کرد که رگ‌هایش را در آب داغ بزند. او حتی مادر، خواهر و خاله‌اش را هم به قتل رساند. زمانی که شهر را به آتش کشید، صدها نفر در این آتش جان باختند و او این حاثه را گردن مسیحیان انداخت تا بهانه‌ای برای شکنجه‌ی آن‌ها هم داشته باشد. در آخر هم زمانی که احساس کرد زندگی‌اش در خطر است، گلوی خودش را برید.