صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 88

موضوع: سربداران بیدار

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض سربداران بیدار

    سربداران بیدار

    مقدمه

    عشق به خداوند و ذوب در صفات نیکوی او، روح زیبایی دوستی و دوری از زشتی و پلیدی را در دل و جان آدمی می پروراند. پس از خداگونگی، محبت به اسوه های معصوم و پاک (علیه السلام)، وسیله ای برای بیرون کردن طوق ذلت و بندگی و ورود به دنیای ظلم ستیزی و حق طلبی است. شهید نواب صفوی و یارانش عاشقان دلباخته ای بودند که تنها یک عشق و یک محبت و یک رنگ در نهادشان نقش بسته بود و آن عشق به پروردگار و محبت اولیای الهی و رنگ خدایی بود. آنان طاقت تنفس درفضای تاریک و غبار آلود طاغوت را نداشتند. این سربداران بیدار مبارزه ای سخت و شجاعانه با شب پرستان آغاز کردند و مقصدشان جز رضای الهی و برپایی حکومتی مبتنی بر ارزش های انسانی و اسلامی نبود. آنان سپیداران بلند و سروقامتانی بودند که آهنین اراده به نماز سرخ جهاد، قامت می بستند و به عشق وصال، قنوت سبز دعا بر می گرفتند.
    آنان گلواژه های زیبای امر به معروف و نهی از منکر را از گلدسته های ایران سرودند و از سرزنش دوست و دشمن نهراسیدند. این عاشقان دلباخته هرچه داشتند در طبق اخلاص نهادند و در نهایت چون اسماعیل هایی شدند که در منای عشق سرو جان باختند و چون پرندگان مهاجر و طایران قدسی از ملک به ملکوت پر کشیدند و در جوار دوست آرمیدند.
    پژوهشگر ارجمند جناب آقای مجدالدین نعلمی کوشیده اند تا در این مجموعه سیمای تابناک این مجاهد معاصر را از غبار و اندودی که بر آن نشسته، پیراسته دارند و آن تحفه راه ما سازند. با سپاس از ایشان امید است که مورد استفاده و بهره برداری مطلوب قرار گیرد. و گامی کوچک در تجلیل از این اسوه های مجاهددت و جوانمردی باشد.
    انه ولی التوفیق
    اداره کل پژوهش مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل اول


    نگاهی فشرده به دوره ظهور فداییان اسلام (1320 - 1335)

    جمعیت فداییان اسلام در سال 1324 شمسی با انتشار بیانیه دین و انتقام اعلام موجودیت کرد.بررسی همه جانبه این خیزش اسلامی - سیاسی، افزون بر مرور تاریخی حوادث، تحلیل شرایط دوران ظهور و افول این جنبش را نیز می طلبد، از این رو نگاهی فشرده به زمانه ظهور جمعیت فداییان اسلام در آغاز، کاری سزاوار و در خور است.
    جنگ جهانی دوم در نهم شهریور 1318 آغاز گردید. اندک اندک زبانه های جنگ از اروپا به سوی شرق کشیده شد. متفقین به دلیل اهمیت استراتژیک ایران از دولت وقت در خواست همکاری کردند. رضاشاه با این تحلیل که هیتلر و هم پیمانانش به زودی بر متقین پیروز خواهند شد از همکاری با متقین سرباز زد و بی طرفی دولت ایران را به طور رسمی اعلام کرد. یا این حال، متقین بدونتوجه به گفته های رضاخان به بهانه حضور کارشناسان آلمانی در ایران از جنوبو شمال به ایران هجوم آوردند و پس از اشغال تهران در 25 شهریور 1320 رضاشاه را به استغفا واداشتند. رضاخان در پی این دگرگونی از کشور خارج شد و فرزندش محمدرضا پهلوی به سلطنت رسید. باقر عاقلی نخستین سال های سلطنت محمدرضا پهلوی را چنین توصیف می کند:
    ارتش شوروی و انگلیس، خاک ایران را اشغال کرده اند. رضاشاه دیکتاتوراز کشور خارج شده وبه تبعید رفته است. آثار شوم جنگ از قحطی وبیماری سرزمین ما را فراگرفته، اما آزادی بیان به ملت بازگشته است.
    مطبوعاتا، فجایع و نابسامانی های دوران استبداد را بازگو می کنند.محمدرضا با بی اطلاعی کامل از اوضاع جهان و ایران به جای پدر، شاه شده است. عوامل استعمار در قالب دربار پوششی برای او تشکیل داده و از جانب او سخن می گویند. دولت ها از ملت ها جدا هستند و اتکایی به مردم ندارند و می آیند و سردرگم می روند. دولت محمدعلی فروغی با حدود شش ماه زمامداری در اسفند 1320 سقوط کرد. پس از او، سهیلی بعد از پنج ماه در مرداد 1321 استفا کرد. احمد قوام در کمتر از شش ماه در بهمن 1321 ساقط شد. آن گاه سهیلی دوباره نخست وزیر گردید و کابینه او تا اوایل 1323 یعنی ادکی پیش از یک سال ادامه داشت. پنجمین کابینه، کابینه ساعد است که پس از هشت ماه در آذر 1323 استعفا کرد، سپس سهام السلطان بیات تا فروردین 1324 در سمت نخست وزیر بود که جایاو را ابراهیم حکیمی تا خرداد 1324 گرفت. هشتمین دولت این دوران را محسن صدر به مدت چهار ماه عهده دار بود و بالاخره در مهر 1324 دوباره ابراهیم حکیمی، ریاست وزرا را عهده دار شد که او هم بیش از چهار ماه نتوانست دوام آورد(1).
    تزلزل و ناپایداری دولت ها سبب شد فرصت طلبان با پشتیبانی دولت های بیگانه در گوشه و کمار کشور ندای استقلال لبی بلند کنند، برای نمونه احزاب کوموله و دموکرات با پشتیبانی آشکار شوروی در کردستان و آذربایجان پرچم استقلال خواهی بلند کردند.
    سرکوب شورش های یاد شده تا پایان سال 1325 شمسی به درازا کشیده؛ در این هنگام، احمد قوام السلطنه، عهده دار پست نخست وزیر بود و توانست بارایزنی های سیاسی دولت شوروی را از شمال کشور بیرون و غایله آفرینان را سرکوب کند.
    از آن پس، شاه برای به دست آوردن اعتبار و اقتدار خویش تلاش گسترده ای را آغاز کرد که به دلیل وجود عناصر موازی در بدنه حاکمیت و مردم، روند بازیابی قدرت وی به درازا کشید.
    دولت احمد قوام در هژدهم آذر 1326 سقوط کرد و ابراهیم حکیمی جایگزین وی گردید. حکیمی نیز پس از پنج ماه کنار رفت و شاه عبدالحسین هژیر را به نخست وزیری برگزید. این اقدام با مخالفت شدید مردم به رهبری آیت الله کاشانی و سید کجتبی نواب صفوی در شهرهای گوناگون رو به رو شد. هژیر بیش از چهار ماه نتوانست دولت را بگرداندم و در پانزدهم آبان 1327 مجبور به استفا شد. محمدرضا شاه عناصر جریان ساز مذهبی مانند آیت الله کاشانی و اعضای فداییان اسلام و حزب توده را تهدیدی جدب برای تقویت دیکتاتوری خویش می دانست، از این رو منتظربود با یافتن بهانه ای هجوم گسترده خود را بر ضد آنان آغاز کند. ناصر فخرایی در پانزدهم بهمن ماه به ترور شاه دست یازید. همین امر سبب شد شاه دستور پی گیری و بازداشت اعضای گروه های مذهبی و حزب توده را صادر کند. شاه با تهی یافتن عرصه از مخالفان برای قانونی جلوه دادن دیکتاتوری خود در نوزدهم اسفند دستور تشکیل مجلس موسسان را برای اصلاح چند اصل از قانون اساسی صادر کرد. با این حال خیال ترک بازی بی دغدغه او بسیار دوام نیاورد و سید حسین امامی با ترور عبدالحسین هژیر خواب او را آشفته ساخت.
    محمدرضا پهلوی از شدت ناراحتی و بدون برنامه ریزی قبلی مدت یک ماه به آمریکا سفر کرد. در همین زمان جریان دیگری در کشور شکل گرفت که در اتحاد با نیروهای مذهبی سرچشمه دگرگونی های بزرگی در کشور شد. این جریان که بعدها جبهه ملی نام گرفت توانست در انتخابات شازدهمین دوره مجلس شورای ملی نمایندگان خود را در حوزه تهران به رهبری مصدق وارد مجلس کند.
    از این زمان زمزمه ملی شدن صنعت نفت از محفل های گوناگون برخاست، در پنجم تیر 1329 علی منصور به دلیل ناتوانی در حل مشکل نفت استعفا کرد و علی رزم آرا به جای او نشست. ورزم آرا با وجود به کار بستن حریه های سیاسی اش مقهور گلوله آتشین خلیل طهماسببی گشت. با پی گیری اعضای جبهه ملی در کمیسیون تخصصی نفت و با تصویب مجلس شورا و سنا اتحاد عناصر ملی و مذهبی نتیجه داد و صنعت نفت ملی گردید.
    دولت انگلستان پس از این حادثه شگرف ایران را زیر فشار شدید قرار داد. مصدق نیز که دذر هفتم اردیبهشت 1330 به نخست وزیری رسیده بود بر عقاید خویش پافشاری می کرد. دولت با بحران مالی و شورش مخالفان رو به رو شد. سرانجام اردشیر زاهدی با هماهنگی شاه و آمریکا در 28 مرداد 1332 کودتا و مصدق و همفکرانش را ازصحنه قدرت برکنار یافت.
    پس از کودتا شاه بیش از بیش به آمریکا نزدیک شد و از قدرت گرفتن هر گروه و تشکیلاتی پیش گیری کرد. زاهدی در فروردین 1340 استعفا کرد و علا جانشین او گردید. در این هنگام شاه بر آن شد برای افزایش نفوذ و قدرت بین المللی خود و پیروی روزافزون از آمریکا به پیمان ضدکمونیستی سنتو بپیوندد. این امر با مخالفان فداییان اسلام روبه رو شد. شاه نیز دستور بازداشت و محاکمه و اعدام سران فداییان اسلام را صادر کرد. سپس همه عناصر فعال در ملی شدن صنعت نفت را به پای میز محاکمه کشاند. با انحلال فداییان اسلام و ضعف روزافزون جبهه ملی و ناامیدی آیت الله کاشانی شاه توانست مدت ها بی هیچ مخالفی دیکتاتوری خود را گسترش دهد.
    در مجموع دوره ظهور فداییان اسلام با دوره ضعف سلسله پهلوی همزمان بود که آنان توانستند از این ضعف بهره گیرند و اهداف و آرمان های خود را پی گیری کنند. البته فداییان نیز در پیدایش این ضعف در پیکره دستگاه پهلوی نقش داشتند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل دوم:


    مراحل شکل گیری جمعیت فداییان اسلام


    آشنایی با نواب صفوی

    تولد و دوران تحصیل

    سید مجتبی میرلوحی معروف نواب صفوی در سال 1303 شمسی در کجله خانی آباد تهران دیده به جهان گشود. پدرش، سید جواد، روحانی بود و به دلیل قانون متحدالشکل کردن البسه ناچار گردید لباس روحانیت را کنار بگذارد و در سال 1312 در کسوت وکیل دادگستری با دارو وزیر وقت دادگستری درگیر شد. وی به جرم سیلی زدن به داور، سرپرستی سید مجتبی بر عهده دایی اش سید محمود صفوی قرار گرفت.(2)
    دوران ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی گذارند. سپس با تشویق دایی خود تحصیل را در دبیرستان صنعتی آلمانی ها پی گرفت. او در کنار آموزش علوم جدید در مسجدی در محله خانی آباد به خواندن دروس قدیم پرداخت.
    مردم در آن دوران به دلیل پیشگیری نیروهای خارجی از رسیدن مواد غذایی به تهران در تنگنای شدیدی قرار گرفته بودند. سید مجتبی نواب صفوی، در هفدهم آذر 1321 با تحریک و دولت قوام به راه می اندازد هدف از این حرکت را چنین بیان می دارد:
    ما وجدانمان اجازه نمی دهد که بیاییم به عنوان درس داخل مدرسه ولی مادرانمان از صبح تا ظهر یا شب توی نانوایی برای تهیه نان باشند... بهتر این است که حرکت کنیم برویم جلو مجلسو خواسته هایمان را به دولت بگوییم و تکلیفمان را معین کنیم.
    پس از سخنرانی پرشور او دانش آموزان به خیابان ها می ریزند، سپس به مدرسه ایرانشهر و از آن جا به دارالفنون و با تعطیل کردن این مدرسه ها به سوی مجلس شورای ملی حرکت می کنند(3). هنگامی که دانش آموزان و دانش آموزان و دانشجویان در میدان بهارستان گرد آمدند کم کم شمار فراوانی از مردم نیز به آنان می پیوندند و درباره مشکل نان و مواد غذایی با نمایندگان به بحث و جدل می پردازند. هنگامی که شمار جعیت افزون شد مردم به مجلس حمله می کنند. بازار تهران تعطیل می شود و شهر تهران به حالت غیر عادی در می آید. پلیس و نظامیان نتوانستند از این شورش پیش گیری کنند. مردم خانه قوام نخست وزیر را به آتش می کشند و اثاثیه منزلش را به غارت می برند. به دستور سپهبد امیر احمدی فرمانده نظامی تهران، مردم را به گلوله می بندند که در نتیجه بسیاری از آنان کشته و مجروح می شوند. احمد قوام نیز دستور توقیف همه روزنامه ها و مجله ها را صادر می کند و نواب صفوی تحت پی گرد قرار می گیرد(4).
    نواب در همین سال از دبیرستان فارغ التحصیل می شود و به دلیل علاقه شخصی و تشویق دایی اش تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف اشرف برود. با این حال نبود امکانات مالی، او را از سفر باز می دارد. با توجه به رشته تحصیلی اش در خرداد 1322 در شرکت نفت استخدام می شود. و به آبادان عزیمت می کند.
    وی در آبادان نصف روز در بخش سوهان کاری شرکت نفت کار می کرد و نصف دیگر روز در مدرسه آقای قائمی(5) درس می خواند. نواب در آبادان نیز از پا ننشست و در جلسه هایی که برای کارگزاران شرکت نفت برگزار می کرد کوشید آنان را با وظیفه دینی و اجتماعی شان آشنا سازد. شش ماه از ورود نواب به آبادان نگذشته بود که خبر رسید یکی از کارشناسان انگلیسی یا یکی از کارگران ایرانی به شدت درگیر شده است نواب در جمع کارگران پلایشگاه به سخنرانی می پردازد و چنین نتیجه ای می گیرد.
    چون ما مسلمان هستیم و قصاص یکی از احکام ضروری ماست یا این (متخصص) باید این جا بیاید در جلو جمع از این برادر ما پوزش بخواهدیا اگر این کار را نکند عین کتکی که به آن زده و یا عین جراحتی که وارد کرده، ما باید به او وارد کنیم(6).
    در پی این سخن کارگران برای دستگیری کارشناس یاد شده به بخش های گوناگون پالایشگاه یورش می برند و خرابی هایی نیز به بار می آید. نیروی انتظامی نیز وارد عمل می شود و چند تن را دستگیر می کند. در این میان نواب از معرکه می گریزد و شب هنگام با همکاری آقای قائمی سوار بر یکی از لنج های آبادان به سوی نجف اشرف می رود.
    نواب صفوی در نجف اشرف، در مدرسه آخوند اقامت می گزیند و به تحصیل دروس حوزوی می پردازد. در نجف اشرف در درس آیت الله العظمی شاهرودی و سید عبدالهادی شیرازی (قدس سره) شرکت کرد و رابطه دوستانه ای با علامه امینی (صاحب الغدیر) برقرار ساخت. او تا سطح (کفایه) را در مدت پانزده ماه در نجف خواند که این امر استعداد ویژه او را نشان می داد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آشنایی با کسروی

    سید احمد کسروی تبریزی در سال 1269 هجری شمسی در خانواده ای روحانی در تبریز دیده به جهان گشود. فارسی، قرآن و مقدمات عربی را در مکتب آوخت. آن گاه به کسوت روحانیت درآمد، ولی پس از مدتی با آلوده شدن به انحراف فکری و عقیدتی لباس روحانیت را به کنار نهاد. او در شمار نخستین کسانی بود که اندیشه غرب گرایی و توجه به بنیادهای فرهنگی شرق را در ایران مطرح کرد و نسیونالیسم ضدشیعی را گسترش داد. پیش از او میرزا فتحعلی آخوند زاده و طالبوف نیز به چنین کاری دست زده بودند.
    کسروی درباره مذهب، نظری شبیه آرای وهابیت داشت. به تفسیر و تاویل آیات قرآن حمله می کرد و احادیث را نامعتبر می خواند. وی با برپایی تشکیلات پاک دینان به روحانیان می تاخت که چرا دولت ها را چائر می دانند و با بدآموزی مردم را به زیارت قبور می خوانند. کسروی رفته رفته، در بیان اندیشه های خود بی پرواتر شد، قرآن و برخی کتاب های دعا را سوزاند و ادعای انشراح صدر و نبوت کرد. وی کتاب تاریخ مشروطه را به سودانگلیس و بر ضد روحانیت به ویژه شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری به نگارش درآورد. در قیام مردم تبریز به رهبری محمد خیابانی نیز در سرکوبی مردم با کنسول انگلیس همدستی کرد(7).
    گسترش اندیشه های الحادی کسروی خروش خود جوش و غیرتمندانه روحانیان را در پی داشت. در نجف، حضرات آیات امینی و قمی و در ایران آیت الله العظمی خوانسای و امام خمینی - که در آن زمان یکی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم به شمار می رفتند - درباره خاموش ساختن فتنه کسروی سخن گفتند و او را مهدورالدم دانستند. برای نمونه، امام خمینی (علیه السلام) با انتشار کتاب کشف الاسرار نوشت:
    هم کیشان دین دار ما، برادران پاک ما، دوستان پارسی زبان ما، جوانان غیرت مند ما، هم وطنان آبرومند ما، این اوراق ننگین، این مظاهر جنایت، این شالوده نفاق، این جوثومه های فساد، این دعوت های به زرتشتی گری، این برگردان به مجوسیت، این ناسزاها مقدسات مذهبی را بخوانید و در صدد چاره جویی برآیید.
    با یک جوشش ملی، با یک جنبش دینی، با یک غیرت ناموسی، با یک عصبیت وطنی، با یک اراده قوی، با یک مشت آهنی باید تخم این ناپاکان بی آبرو را از زمین برداریم..(8)
    یکی از کتاب های کسروی که در آن به امام جعفر صادق (علیه السلام) اهانت شده بود به دست نواب صفوی رسید. نواب کتاب را نزد علمای نجف می برد و حکم ارتداد کسروی را از حاج آقا حسین قمی می گیرد، از این رو درس را نیمه تمام رها می کند و برای بازگشت به ایران بار سفر را می بندد.
    اندیشه های ضد شیعی کسروی فضای حوزه ها را آنچنان آشفته ساخته بود که حاج سید اسدالله مدنی (9) حاضر شد. سیزده دیناری را که برای مقدمات ازدواج خود فراهم کرده بود برای خرج سفر به نواب بدهدم نواب دو دینار هم از آیت الله العظمی خوئی و پنجاه تومان از آیت الله امینی گرفت و راهی ایران شد.
    وقتی نواب به آبادان می رسد، در می یابد که کسروی شمار فراوانی از جوانان آن جا را اغفال کرده است، از این رو برای گفت و گو با مردم و رد مغالطه های کسروی چند روز در آبادان درنگ می کند. روزی در میانه خیابان زند(10) بر بالای چهار پایه ای می رود و درباره سخنان کسروی و تمدن و انسانیت سخن می راند. وی گفت که آزادی بایستی در چهار چوب قانون باشد و آزادی همراه با لجام گسیختگی و خارج از قانون نوعی فریب کاری است و یگانه قانونی که همه شئون اجتماعی و اخلاقی بشر را در نظر دارد قانون سازنده و آفریننده جهان هستی یعنی خداست.
    شور و هیجانی که سخنان وی در مردم پدید آورده بود شهربانی آبادان را به وحشت می اندازد، از این رو پس از خیابان سخرانی او را به شهربانی می برند، ولی پس از چند ساعت توقیف در شهربانی با فشار مردم آزاد می شود. مردم که نشنه سخنان ایشان شده بودند درخواست می کنند در مسجد نو و حسینیه بزرگ و معروف آبادان منبر برود(11).
    بهد از مدتی نواب، راهی تهران می شود. در آن جا به مجله پرچم می رود تا برخورد با کسروی مدیر مسئول پرچم در یابد که آیا او واقعا به سخنان نادرستش باور دارد با این که سخنانش بر پایه هوا و هوس و شهوت علمی نهاده شده است. نواب در بخشی از گفت و گویش با اشاره به اعتقاد کسروی درباره مردگان با استدلالی ساده مساله احترام به مردگان اعم از پیامبران و ائمه اطهار و دیگران را اثبات می کند. کسروی برای فرار از مباحثه با وی می گوید: مگر شما قرآن نخوانده اید که فرموده است: لا تکرموا امواتکم مردگان تان را احترام نکنید
    در این جا نواب در می یابد که سخنان و ادعاهای کسروی بساطی برای اغفال و انحراف اندیشه جوانان مملکت است، زیرا چنین جمله بی محتوایی در قرآن کریم وجود ندارد و به کسروی اعتراض می کند. کسروی می گوید: ببخشید، جسارت شد؟ شوخی کردم نواب صفوی با این که احتمال هدایت و ارشاد کسروی را کم می دانست به فکر می افتد که ریشه نهال فاسد را با مناظره و مباحثه عمومی از بیخ وبن برکند تا اطرافیانش متنبه شوند(12). به همین دلیل با چند تن از آقایان تماس می گیرد تا در یک گردهمایی عمومی با کسروی به مناظره بپردازد. این پیشنهاد به دلیل سن کم او مورد استقبال قرار می گیرد، با این حال از پای ننشست و با تشویق آیت الله محمد طالقانی به کلوپ کسروی در خیابان حشمت الدوله می رود تا در حضور اعضای کلوپ با او به منظره بپردازد. سید با شاره به مسائل اجتماعی و اشغال مملکت از سوی نیروهای بیگانه گفت:
    ما امروز از هر وقت بیشتر احتیاج به وحدت داریم. کسروی نیز با مثال هایی درباره مذهب سنتی حاکم در جامعه و انحراف هایی که به نام دین وارد دین شده است، گفت باید اول اینها (انحراف) را حل کنیم و بعد آنها را درست بکنیم، اصلا مذهب نمی تواند (در پیشرفت کشور) نقشی داشته باشد کما این قبل از مشروطه هم حکومت هایی که این جا بود حکومت مذهبی بوده و نتوانسته نقشی داشته باشد(13).
    در جلسه ای دیگر کسروی که از پایداری نواب به تنگ آمده و شماری از یاران خود را از دست داده بود با عصبانیت نواب را تهدید می کند که ما گروه رزمنده داریم(14) سید نیز هنگام بیرون آمدن ازجلسه به کسروی می گوید:
    من به تو اعلام می کنم که از این ساعت، من وظیفه ام نسبت به تو تغییر می کند و از طریق دیگری با تو برخورد می کنم و تو را به عنوان یک مانع، نسبت به مذهب، حتی نسبت به مملکتم می دانم(15).


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنیان نهادن جمعیت مبارزه با بی دینی

    در پی گفت و گوهای نواب صفوی با کسروی، با تلاش وی و آقایان آیت الله حاج سراج انصاری، شیخ مهدی شریعتمداری و گروهی دیگر از فضلا و نویسندگان تهران جمعیت مبارزه با هرگونه بی دینی و فسادی اعلام می کنند که سراسر اجتماع را فراگرفته بود. در نخستین گام نیز پاسخگویی به گفته های کسروی را در صدر کار خود قرار دادند(16) در همین راستا، آیت الله حاج سراج انصاری کتاب های شیعه چه می گوید، دین چیست و برای چیست و نبرد با بی دینی را منتشر می سازد(17).

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پیش زمینه پیدایش جمعیت فداییان اسلام

    نواب برای تهیه پول خرید اسلحه نزد چند تن از روحانیان می رود تا این که آیت الله محمد حسن طالقانی(18) به واسطه دو تن از بازاریان، چهار هزار ریال برای نواب فراهم می آورد. نواب به آبادان بر می گردد و اسلحه ای از نوع نوقان می خرد.
    نواب برای نقشه خود افرادی را در اطراف خانه کسروی گمارد تا زمان ورود و خروج ائ را خبر دهند. نواب در 24 اردیبهشت 1324 همراه محمد خورشیدی - یکی از دوستان دوران تحصیلش - کسروی را در راه خانه اش در چهار راه حشمت الدوله درون درشکه ای گیر می اندازد و با اسلحه به او حمله می کند، پس از شلیگ دو تیر، گلوله در اسلحه گیر می کند. گروه رزمنده کسروی برای رهایی او وارد عمل می شوند، ولی با نخستین نهیبو حمله نواب همگی می گریزند. نواب که دید کسروی، صدمه ای ندیده است با ته تبانچه به سر کسزوی میزند. کسروی نیز با سرنیزه ای که در عصای خود پنهان کرده بود به نواب حمله می کند. در جریان این زد و خورد، ماموران انتظامی سر میرسند و کسروی را از مهلکه نجات می دهند و به بیمارستان می برند. رژیم در پیاین ما جرانواب و خورشیدی را بازداشت می کند، کسروی نیزی پس از سه ماه درمان از بیمارستان مرخص می شود. هیجانی که در پی عمل این طلبه جوان به نام دفاع از اسلام در بین مردم به ویژه قشر مذهبی جامعه ایجاد شده بود علما را بر آن داشت با فرستادن طومار و تلگراف خواستار آزادی نواب شوند. مردم نیز گروه گروه با مراجعه به زندان از نواب دلجویی می کردند.
    ضعف هیئت حاکمه(19) و فشار روزافزون قشرهای گوناگون مردم سبب شد پس از یک هفته قراری به مبلغ دوازده هزار تومان، صادر(20) و نواب در میان استقبال مردم از زندان آزاد شود.
    ترور کسروی، خیزشی اسلامی بر ضد پیشاهنگان کفرو نفاقو عامل همگرایی و وحدت قشرهای گوناگون مردم مذهبی بود. زمینه برای تشکیل جمعیت فداییان اسلام فراهم شد.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اعلام موجودیت جمعیت فداییان اسلام


    انتشار بیانیه دین و انتقام

    نواب بی درنگ پس از آزادی از زندان افراد متدین و پرشوری را که پیش تر درجلسه های مذهبی شناسایی کرده بود گردهم می آورد و جمعیت فداییان اسلام را بنیان می نهد. در تاریخچه فداییان اسلام که به قلم خود آنان نگاشته شده، درباره دلیل این نام گذاری آمده است:
    - (نواب) چون یقین داشت که در راه مقصود بزرگی در پیش دارد همه گونه فداکاری لازم است و ممکن است که به فدا شدن عده ای از افراد منجر شود، لذا جمعیت را فداییان اسلام نامید(21).
    موجودیت جمعیت با انتشار بیانیه معروف دین و انتقام در روزنامه هااعلام شد در این اعلامیه چنین آمده بود:
    ما زنده ایم و خدای منتقم بیدار. خون های بیچارگان از سر انگشت خودخواهان شهوت ران که هر یک به نام و رنگی پشت پرده های سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی و جنایت خزیده اند سالیان درازی است فرو می ریزد و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش می سپارد و دگر یارانش عبرت نمی گیرند.
    و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض، قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون(22).
    و اگر گفته شود به ایشان که دست از فساد و جنایت بردارید می گویند مصلحیم. آگاه باشید که هم ایشان مفسدین هستند. دزدان دین در لباس دین...ای وای! ای خائنین حقیقت پوش و حق کوشو ای رنگ بازان منافق، ما آزاده ایم و بیزاریم، می دانیم و ایمان به دا داریم و نمی ترسیم، لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(23).
    گمان نکنید کسانی را که کشته می شوند در راه خدا مردگانند، بلکه زنده اند و در رحمت خدای غوطه ورند.

    هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جریده عالم دوام ما
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تیشه بر پیکر دین و معارف قرآن به نام دین زدند. دزدی ها پاک و حرام ها حلال گردید. به حال پریشان فقرا رحم نگردید. به خون مقدس حسین (علیه السلام) خاک ها پاشیدند و هدف های مقدسش را پوشیدند که خاک عالم سر و روی تان را بپوشاند. دزد دین بودید و با گردنه های بزرگ دزدی تبانی کردیدم فساد اخلاقی جوانان امروزه و تنفرشان زا دین را هنگام کاشتن از این تخم می دانستید. لذت و بدبختی و نفاق محصول بذر خویش بر شما معلوم بود. فتربصوا حتی یاتی الله بامره(24).منتظر باشید تا امر الهی فرارسد.
    ابن جنایت کاران پلید شما خویشتن را بهتر از دیگران در زیر پرده های مرموز می شناسید وبر دقایق جنایات خود مطلعید. ما هم آزاد مردان از خود گذشته ایم که باک نداریم و به کمک احتیاجمان نیست. بترسید از نیروی ایمان زماین که مجال یابد. منشاء خرابی ها و بی دینی ها و مظلوم کشی ها شمائید. به خدا خونمان می جوشد و خون فداکارن دین در جوشش است و خون تازه می طلبد. جانبازی بر ما شیرین است. لیک تا نیتانیم نبازیم حجان به زنجیرهایرقیب و اسارت پانصد ملیون مسلمان عالم گسیختنی است. سال هاست که زنجیرها در داخله مسلمین هب الوان اخلاق و جهل و بی ایمانی و اختلاف مشغول است. انما المومنین اخوه.
    مومنان برادرنند. این زنجیرها از ناحیه خودخواهی است که سال ها بعد از تمدن اسلام و ندای عالم گیر قرآن و دعوتش به آزادی در جهل و بربریت غوطه ور بودند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای مسلمین عالم قیام کنید، زنده شوید تا حقوق خویش باز ستانیم ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون(25).
    کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند برایشان خوفی نیست و اندوهناک نخواهند شد.
    شهید حاج مهدی عراقی درباره هسته نخستین فداییان اسلام می گوید: (نواب ابتدا) این فکر هب نظرش می آید که از وجود افرادی یابد استفاده بکند که تاحال مخل آسایش محلات بوده اند، مثل اویاش ها... گردن کلفت ها و لات ها... حالا چرا این فکر ار می کند. می گوید اولا یک انسان منحرفی ار اصلاح کرده باشم ثانیا خود سالم شدن اینها که هر کدام موقعیت محلی دارند باعث سوالی می شود که آخر چطور شده... بعد متوجه تعلیمات می شوند که خب چطور تعلیماتی بوده که این ها را به این صورت درآورد بعدا قهرا می آیند آشنایی با تعلیمات پیدا می کنند و می فهمند این تعلیمات یک چنین اثر وصفی دارد یه این صفات ما می توانیم جوانان بیشتری را - که نیروی فعال جامعه ما هستند به کار بگیریم و از آنها استفاده بکنیم بنابراین دوستانی که به دور مرحوم نواب جمع شده بودند اکثرا در مرحله اول از این جور افراد بودند، ولی مراحل بعدی بچه هایی بودند که نسبتا متدین بودند، از خانواده های متدینی بودند وقتی با زندگی ایشان برخورد کردند و به خصوص مسائل عینی را از نزدیک می دیدند، تقوای ایشان را می دیدند... خرده خرده بیشتر به دورش حلق زدند..(26).
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هم پیمانی با آیت الله کاشانی

    در میانه سال 1324 شمسی آیت الله کاشانی پس ازگذارندن هژده ماه حبس در زندان انگلیسی ها در کرمانشاه و اراک به تهران می آید. با توجه به پیشینه علمی و مبارزات آیت الله کاشانی در برابر استعمار انگلیس، نواب هب دیداری می ورد تا از کمک های ایشان در ادامه راه خویش بهره مند گردد. پس از گفت و گوهای بسیار نواب صفوی با آیت الله کاشانی پیمان می بندد:
    در راه اجرای احکام اسلام و رسیدن هدف دینی خود، با نقشه و تدبیر کافی، با مشورت و همکاری شما حاضرم تا آخرین نفس استقامت کنم و از آزاد دشمن نهراسم(27).
    این پیمان، پی آمدهای بزرگی برای نهضت اسلامی داشت و تاریخ ایران را دستخوش دگرگونی های شگرفی ساخت.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi