لازمهی دوران گذار از ظلمات به سوی نور، تحقق انقلاب اسلامی و حاکمیت ولی فقیه بود تا در دل نظام انقلاب اسلامی، دولت اسلامی شکل بگیرد. دولت اسلامی رویکرد اصلیاش به سوی دیانت است هرچند برای رسیدن به آن باید زمان زیادی بگذرد، چون تحقق اهداف در نظام اجرایی، مقداری زمانبر است. شاخصهی دولت اسلامی آن است که رویکردش به سکولاریسم نباشد و تحت تأثیر فرهنگ ظلمانی دوران قرار نداشته باشد، متأسفانه پسترفتهایی داشتیم ولی جنس انقلاب اسلامی طوری است که امکان دارد در خفا برود ولی نابود نمیشود و معنی تأخیر فرج همین است.(125) در مورد ظهور فرج نهایی، انکشاف و إخفا داریم ولی انصراف نداریم و لذا یقین بدانید انقلاب اسلامی پارهای از مرحلهی تاریخی است که جهت اصلی آن رو به جلو است - هرچند ممکن است در بعضی از برههها آن را در خفا برند – در مباحث گذشته به این موضوع اشاره شد که حضرت میفرمایند بارها ممکن بود ظهور محقق بشود ولی شما شیعیان کاری کردید که به تأخیر افتاد.(126) یعنی طوری عمل کردند که ظهور به خفا رفت ولی باز آن حقیقت رخ مینمایاند. آری به خفا و ظهور رفتن آن نور و یا تسریع در تحقق آن بستگی به ما دارد، ولی در هرحال محقق میشود. به فرمودهی امام جواد(ع) در تحقق قیام قائم آل محمد بداء واقع نمیشود، «قیام قائم وعدهی الهی است و در آن تخلف نیست».(127) بهاصطلاح یکی از اجلهای مسمی است که تحقق آن حتمی است.
با ظهور انقلاب اسلامی و پیرو آن، دولت اسلامی، آرامآرام «کشور اسلامی» ظاهر میشود و روح اسلامی روانِ افراد و خانوادهها و نظام اجرایی و تربیتی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. بعضی دوستان میگویند چرا شما اینقدر امید دارید؟ امید ما بر اساس یک سنت لایتغیر الهی است ولی اینکه چقدر برنامهریزی کردهایم تا هرچه زودتر به نتیجه برسیم بحث دیگری است. ممکن است عمر بنده کفاف ندهد ولی چون به تحقق کشور اسلامی مطمئنیم باید برای آن زمان برنامهریزی کنیم. بنده بیشترین صحبتها و نوشتههایم را با توجه به آن افق تنظیم میکنم. ما حتماً کشوری اسلامی در پیش رو خواهیم داشت، کشوری که مفاهیم قدسی دین در تمام مناسبات آن پذیرفته میشود. امروزه در شرایطی هستیم که تصور صحیح از کشور اسلامی نداریم و متأسفانه کشور اسلامی را با ملاکهای غربی تصور میکنیم. به دانشآموزی که پدر و مادرش آدمهای ثروتمندی بودند گفتند؛ یک إنشاء در وصف فقرا بنویس. نوشته بود؛ فقرا خودشان فقیرند، نوکرشان فقیر است، کلفتشان هم فقیر است! چون او زندگیِ بدون نوکر و کلفت را نمیشناخت. قصهی ما فعلاً، قصهی آن خرس است که اگر بخواهیم برگردیم، برگشتن را گم کردهایم. ولی اگر در منظر خود کشور اسلامی را به عنوان یکی از مراحل عبور از ظلمات مدرنیته قرار دادیم در افق جان خود گشایشی را خواهیم یافت و معنی انتظار را خواهیم شناخت و در آن حال انرژی و امید فوقالعادهای در ما پیدا میشود، به طوریکه آدم نودسالهای مثل حضرت امامخمینی(رض) در پیام 1/1/1368 همچون آتشفشان، تاریخیترین شخصیت به حساب میآید. در آن پیام میفرمایند:
«امروز باید با جمود و سکون و سکوت مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را برپا داشت».
میفرمایند:
«هیچکس نیست که نداند پشتکردن به فرهنگ دنیا و پایهریزی فرهنگ اسلامی فشار و سختی به دنبال دارد و مردم ما خود این راه را انتخاب کردهاند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر افتخار میکنند».
این روحیه که اینچنین خود را در آیندهی تاریخ حاضر میبیند حاصل فرهنگ انتظار است.