موضوعات تصادفی این انجمن:
- بصیرت و انتظار فرج
- او خــــواهــــــد آمــــــد......
- مهدویت در منابع علما شیعه در نوشته هایی از...
- جهانگشای عادل
- آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنیترین بُعد هستی
- ▬◄ دانلود کتب مهدوی ►▬
- امام مهدى جلوه جمال الهى
- زیارت آل یس - نظر به مقصد جان هر انسان
- چشم به راه مهدی.....
- فهرست موضوعات بخش کتابخانه تخصصی مهدویت
❤ |
مقدمه
باسمه تعالی
1ـ انتظار ظهور حاکمیت عالیترین شخصیت هستی، نشانهی بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند و این کتاب در صدد تحقق چنین هدفی است؛ بهخصوص که ائمهی معصومین(ع) تأکید کردهاند «أَلَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج »(1)آیا انتظار فرج به خودی خود از فرج محسوب نمیشود و برکات فرج را به همراه ندارد؟
2ـ نویسنده سعی کرده ذهنها را متوجه این نکتهی مهم کند که لازمهی انتظار حقیقی، معرفتی خاص است و اگر با معرفتی صحیح همراه شود، برکات فوقالعادهای به همراه دارد و مانع میگردد كه انسانها گرفتار اکنون زدگی شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند.
3ـ ما بیش از آنکه به آگاهی از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج شرایط تحقق ظهور است. این کتاب تلاش کرده در راستای توجه به «قواعد ظهور» موضوعِ انتظار فرج را بررسی و تحلیل نماید.
4ـ نکتهی مهم دیگری که در کتاب به آن پرداختهشده، معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است؛ زیرا نویسنده معتقد است نوع ظلماتی که مانع ظهور حضرت صاحب الامر(عج) شده باید روشن شود و از آن مهمتر معلوم شود كه با چه نوع روح و روحیهای میتون از آن ظلمات عبور کرد؛ زیرا ممکن است انسانها منتظر چیزی باشند که آن از جنس ظلمات آخرالزمان است و یک نوع رجوع به دجّال حیلهگر است.
5ـ در این کتاب، روشن میشود علت تحقق انقلاب اسلامی، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایهی آن فرهنگ، ملّت ایران توانست قدمی جهت نزدیکشدن به هدف نهایی بردارد و سرنوشت تاریخی خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهای معنویِ عالم بهرهمند شود. پیروزی انقلاب اسلامی در زمانهای که بسیاری پذیرفته بودند دورهی حاکمیت دین گذشتهاست، نشان داد عقیده به انتظارِ فرج یک عقیدهی واقع بینانه و منطقی است.
6ـ حضور تاریخی در اردوگاه و خیمهی حضرت قائم(عج) در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم، از ظریفترین نکاتی است که نویسنده به آن پرداختهاست و سعی دارد روشن کند به واقع اگر انتظار با معرفتی صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفایی مطلوب میکشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمی که در زمان ظهور به صحنه میآید بهرهمند میگردد. چون در همین زمان توانستهاست از خدای لیبرال دموکراسی به خدای مهدی(عج) که خدای حضوری و وجودی است، رجوع کند.
7ـ کسی میتواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتی به بشر داده تا در این فرصت، تلاش شود حضرت ولی الله اعظم(عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند. کافی است زمینههای فتوح آخرالزمانی را بشناسیم تا به خوبی با حجابهای ظهور درگیر شویم و إنشاءالله به ظهور تامِّ حاکمیت امام نایل گردیم.
8 ـ وقتی روشن شود امام زمان(عج) جنبهی متعالی هر انسانی است، انتظار معنی خاص خود را پیدا میکند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مینماید و با او زندگی میکند بلکه تلاش مینماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت بهکلّی دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد.
9ـ نویسنده روشن نموده چگونه زندگیِ بدون ولایت الهی و حاکمیت اولیای الهی همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگی همراه است و سعی دارد درمان چنین بحرانهای روحی را در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش برای حاکمیت او از طرف دیگر نشان دهد، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسهساز هست به جامعه برگردد.
10ـ دلآگاهی پارسایانه حالتی است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم(ع) نصیب انسانِ منتظر میشود و نه تنها صحنهی جان انسان از ارادههای شیطانی تطهیر میگردد بلکه قلب انسان ظرفیت پذیرش القائات رحمانی را توسط حضرت صاحب الامر(عج) پیدا میکند و این اساسیترین برکتی است که در انسانِ منتظر به وقوع میپیوندد.
امید است توانستهباشیم با تقدیم این کتاب به انسانهایی که عزم عبور از ظلمات آخرالزمان را دارند و در طلب طلوع نور کامل حضرت صاحب الأمر(عج) هستند، راهی را نشان دهیم.
گروه فرهنگی المیزان
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
جلسهی اول ـ برکات انتظار
بسماللهالرحمنالرحیم
سَلَامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ
وَ بَرَكَاتُهُ الْقَائِمَةُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ
وَ خَلِیفَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ سُلَالَةِ النُّبُوَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ
وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِیمَانِ وَ مُعْلِنِ أَحْكَامِ الْقُرْآنِ
مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَ الْعَرْضِ
الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَر(2)
سلام کامل و جامع و عام خداوند و صلوات دائم و برکات پایدار او بر حجت خدا و ولیّ او در زمین و شهرهایش و خلیفه او بر بندگانش. عصاره نبوت و باقی مانده عترت و خلوص، صاحب زمان و آشکار کننده ایمان و نمایاننده احکام قرآن، پاک گرداننده زمین و گستراننده عدل در همه جا، حجت قائم و امام مورد انتظار.
بحث خود را در رابطه با برکات انتظار با این روایت شروع میکنم که رسول خدا(ص) میفرمایند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»(3) برترین عبادت، انتظار فرج است. معلوم است كه فرج باید مسأله بسیار مهمی باشد كه چنین نتایجی برایش هست و حکایت از آن دارد که در حقیقت «انتظار فرج» یك فرهنگ است و نه یک عمل خاص. بر همین اساس بنا داریم بر روی موضوع انتظار تأمّل کنیم تا روشن شود انتظارِ فرج، چه سبك و سیاقی دارد كه بالاترین عبادات محسوب میشود.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
قلّهی بلوغ جهان
ابتدا باید روشن شود در «انتظار فرج» به كجا باید نظر کرد؛ چون در شرایطی شما منتظر هستید، که چیزی را در افق خود بشناسید، و به آن افق به امید ظهور آن چیز نظر کنید. از آن جاییكه پیامبر اسلام(ص) خاتم پیامبران هستند با ایشان تاریخِ زمین به قلهی انتهاییِ بلوغ خود میرسد و دُور عالَم كه با حضرت آدم(ع) شروع شد. با به صحنهآمدن آخرین پیامبر(ص) ، بستر ظهور نهاییترین کمالات میگردد، پس باید ظهور نهایی را بسیار مهم ارزیابی کنیم. آنقدر ظهورِ جنبههای نهایی کمالِ عالم حتمی است که رسول خدا(ص) از یک طرف میفرمایند: نزدیکی من به قیامت در حد نزدیکی دو انگشت است.(4) و از طرف دیگر میفرمایند: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِی »(5) سوگند به آنكه مرا به حق مبعوث كرده اگر نماند از دنیا مگر یك روز، هر آینه آن روز را خداوند آنقدر طولانی میکند تا فرزندم مهدى ظهور كند. در چنین شرایطی تمام آنچه لازم بود با ظهور آخرین دین ظاهر شود پیش میآید و لذا با ظهور ایشان همهی حقایقِ غیبی که امکان ظهور دارند، به صحنهی ظهور میآیند.
نهتنها رسول خدا(ص) عصارهی همهی پیامبرانند که مهدی(عج) نیز باطن شریعت همهی انبیاء میباشد. حضرت عیسی(ع) مأموریتی دارند غیر از آنچه حضرت موسی(ع) مأمور آن هستند ولی خاتمالرسل(ص) در مقام ظهور جامعیت اسماء الهی به صحنه آمدند تا عصارهی کار همهی انبیاء(ع) را به میدان بیاورند و بر همین اساس خداوند با تمام اسمائش در قرآن ظاهر شده، قرآنی که بر قلب پیامبر(ص) نازل شده و با آن متحد گشته است. با توجه به اینکه اسماء الهی تماماً در آخرین دین ظاهر شده و با توجه به این که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ اَنَا اَفْتَحُهُ وَ ما مِنْ سِرٍّ اِلاّ والْقائمُ یَخْتِمُهُ»(6) هیچ علمی نیست مگر این که من آن را گشودم و هیچ سرّی نیست مگر آن که قائم آن را به انتها رساند. پس همهی اسرار دین توسط حضرت قائم(عج) ظاهر میشود. دُور این جهان، با ظهور مقدس امام زمان(عج) به انتها و کمال خود میرسد. این اولین نكتهای است كه بحمدالله همهی عزیزان به آن اعتقاد دارند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
زیباییهای انتظار فرج
زیباترین اعتقاد، اعتقاد به این نکتهی مهم است که بدانیم مقصد و مقصود همهی انبیاء و اولیاء، ظهور وجود مقدس امام زمان(عج) است. در این رابطه حضرت صادق(ع) میفرمایند: «أَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یُحْسِنَ حَالَ عَامَّةِ الْعِبَادِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْكَلِمَةَ وَ یُؤَلِّفَ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَا یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی أَرْضِهِ وَ یُقَامَ حُدُودُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ یَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَیَظْهَرُوهُ حَتَّى لَا یُسْتَخْفَى بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ أَمَا وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ لَا یَمُوتُ مِنْكُمْ مَیِّتٌ عَلَى الْحَالِ الَّتِی أَنْتُمْ عَلَیْهَا إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ كَثِیرٍ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً وَ أُحُداً»(7) آیا شما دوست ندارید كه حق ظاهر شود و عدالت در شهرها برقرار گردد و حالِ همهی بندگان خدا نیکو شود و كلمهی الهی جمع گردد و میان دلهاى پریشان الفت پدید آید و خدا در سراسر زمین معصیت نشود و حدود الهى بر خلقش اقامه و حق به صاحبش برگردد تا هیچ حقى از ترس هیچ خلقى زیر پرده نماند؟ به خدا ای عمّار! كسى از شما بر این حالِ انتظاریكه دارید نمیرد جز آنكه در نزد خداى عز وجل از بسیاری از حاضرین بدر و احد افضل باشد. ملاحظه کنید انتظار آگاهانه به ظهور مهدی(عج) شخصیت معنوی انسان را تا کجا متعالی می کند که از بسیاری از حاضران بدر و احد افضل می شود.
باز حضرت صادق(ع) در رابطه با نظر به حضرت مهدی(عج) میفرمایند: «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّام حَیاتی»(8) اگر او را درک کنم همهی عمر در خدمتش خواهم بود. زیبایی انتظار بهقدری است که امام حسین(ع) نقل میفرمایند: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی(عج) پرسید. حضرت امیرالمؤمنین(ع) وقتی صفات او را ذکر کردند با حالتی سرشار از عشق و شیدایی «أوْمَأ بِیدِهِ إلی صَدْرِهِ شوقاً إلی رُؤْیتِهِ»(9) به سینهی خود اشاره کردند و فرمودند مشتاق دیدار او هستم. آنقدر جایگاه حضرت مهدی(عج) ارزشمند است که حضرت موسی(ع) از خدا تقاضا میکنند: «پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده و خداوند فرمود: او از نسل احمد است»(10) اینها نشان میدهد افق همهی انبیاء و اولیاء شرایطی است که وجود مقدس امام زمان(عج) در آن ظهور میکنند؛ چون اگر كسی بخواهد با تمام رحمتهای ممكنی كه خداوند در صحنهی حیات بشریت ظاهر میكند ملاقات نماید، باید تقاضای حضور در زمان حضرت صاحب(عج) را داشته باشد و همواره تمنّای چنین شرایطی در او شعلهور بماند و انتظار فرج به معنی کامل آن از این قرار است. انسانِ منتظر، نظر به قطبی دارد كه تمام اسماء الهی در آن شرایط از باطن به ظاهر میآید و سرّیترین حقایق عالم آشکار میشود به طوری که در هیچ شرایطی تا آن اندازه زمینهی نمایش حق فراهم نبوده است.(11)
باید بر این نکته تأمل کرد که راز بركاتی كه انتظار فرج در بر دارد در كجاست و چرا اینهمه بركت در چنین فرهنگی نهفته است؟ اصلیترین حالتِ روحی که در فرهنگ انتظارِ فرج برای جامعه پدید میآید، فرهنگ گذار از وضع موجود و نظر به وضع مطلوب و زندگی با وضع مطلوب است.
انسان منتظر در فرهنگ انتظاری که شیعه ترسیم کرده، شخصیتی است که نسبت به آنچه بر جهان می گذرد از آن جهت که حجاب حقیقت است، راضی نیست و شرایطی را میشناسد كه محل و مجلای حقیقت است.
انسان منتظر نظرش به شرایطی است كه در آن شرایط، بسیاری از ابعاد سرّی و غیبیِ وجود انسان و عالمِ وجود، ظاهر میشوند و حقایقی در آن شرایط ظهور میکند که در حال حاضر هنوز ظاهر نشده و به همین جهت بسیاری از ابعاد حقیقت، تنها و بیجواب مانده و ائمهی معصومین(ع) با نظر به آن شرایط، بر برکات انتظار تأکید فراوانی نمودهاند و زمان غیبت حجت الهی را شرایط پروراندن روحیهی انتظار بهحساب آورده و بر پایدارماندن بر عهد انتظار از طریق تبعیت از فقها تأکید دارند، از جمله حضرت امام حسن عسکری(ع) میفرمایند: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا یَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم »(12) و اما هركس از فقیهان كه نفس خود را پاس دارد و دین خود را حفظ كند و به مخالفت با هواهاى نفس خویش برخیزد و فرمان خداى را اطاعت كند، بر مردم است كه از او تقلید كنند و چنین خصوصیاتی را بعضى از فقیهان شیعه دارا هستند و نه همهی آنان . از این طریق دورهی غیبت امام معصوم دورهی آمادگی جهت به ظهورآمدن سرّیترین حقیقت عالم وجود می گردد.(13)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اولین حجابِ حقیقت
در صدر اسلام افكاری به صحنه آمد كه حقیقت اسلام را که رجوع به انسان معصوم بود به حجاب برد. با رحلت پیامبر(ص) چهرهی حقیقی اسلام به حاشیه رفت و دیگر در سطح روابط اجتماعی از آن اسلام خبری نبود، اسلامی كه مسلمانان به كمك آن در امور معرفتی و اخلاقی قدم به قدم بالا بیایند و آماده شوند جهت نیل به عالیترین معارف قدسی و فضائل اخلاقی. این اولین نکتهای است که باید مدّ نظر عزیزان باشد. چنانکه مقام معظم رهبری«حفظهالله» میفرمایند:
«مسئلهی غدیر، صرفاً یك مسئله اى كه ما جمع شیعه به آن اعتقاد داریم و یك عده از مسلمان ها هم به آن اعتقاد ندارند، این نیست. در نگاه تاریخى به اسلام و در تحلیل تاریخىِ حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر - یعنى نصب جانشین- یك ضرورتى بود كه اگر آن چنان كه تدبیر شده بود - تدبیر رحمانى و الهى، و تدبیر نبوى- عمل مى شد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض مى شد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوترى از تاریخ طولانى بشریت قرار داشتیم».(14)
آری موانعی پیش آمد که نگذاشت اسلام حقیقت خود را بنمایاند. البته اگر جامعهی اسلامی با مدیریت ائمه(ع) اداره می شد معنایش این نبود كه بشر، دوران انتظارى نمی داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود می رسید، بلکه بنا به فرمایش مقام معظم رهبری«حفظهالله»: «بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهی آرمانی را تحقق بخشد».
وقتی اهلالبیت(ع) از مدیریت جامعه حذف شدند، اسلامی به صحنه آمد كه نمیتوانست ابعاد الهی انسانها را قانعكند. امویان و عباسیان جهت رفع نقصِ پیشآمده از یک طرف كتابهای زیادی را از یونان ترجمه و وارد جامعه كردند و از طرف دیگر اسرائیلیات را برای تفسیر دین وارد دین نمودند تا به کمک اندیشهی یهودی، قرآن را تفسیر كنند. مسلمانان عملاً از اوّلیترین نتایجی که میتوانستند از اسلام بگیرند مثل عدالت و آزادی محروم شدند. در حالیکه بنا به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظهالله»:
«اگر آن دست به دست شدن امانتِ نبوى و گسترش كمّى و كیفىِ متناسب و درست، انجام مى گرفت، امروز بشر این نیازها را گذرانده بود. نیازهاى فراوان دیگرى ممكن بود براى بشر پیش بیاید كه امروز ما آن نیازها را حتى نمى شناسیم. آن نیازها ممكن بود باشد؛ اما دیگر این قدر ابتدایى نبود. امروز ما و جامعه ى بشرى، همچنان در دوران نیازهاى ابتدایىِ بشرى قرار داریم. در دنیا گرسنگى هست، تبعیض هست - كم هم نیست؛ بلكه گسترده است، به یك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگویى هست، ولایت نابحق انسان ها بر انسان ها هست؛ همان چیزهایى كه چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شكل هاى دیگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگ ها عوض شده است.»(15)
وقتی نور اهلالبیت(ع) در حجاب رود چیزهایی جایگزین اسلام میشود که حقیقتاً اسلام نیست. و این اولین حجاب بزرگی بود كه اسلام حقیقی را پوشاند. در حالی که اگر چشمها از غدیر برداشته نشده بود، «غدیر» شروع آن روندى بود كه مى توانست بشر را از این مرحله خارج كند و به مرحله ى دیگرى وارد كند.
«آنوقت نیازهاى لطیف تر و برتر و خواهش ها و عشق هاىِ به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشكیل مى داد... این پایه ها را پیغمبر اسلام بنیانگذارى كرد و براى حفاظت از آن، مسأله ى وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمى شد، چیز دیگرى پیش مى آمد».(16)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
حجاب آخرالزمانی
آنچه موجب شده تا عزیزان در موضوع «مهدویت و انتظار» با دقت فراوان بحث را دنبال کنند، پیچیدگی حجابی است که در آخرالزمان به صحنه میآید، حجابی که به ظاهر نجاتبخش است ولی در باطن ظلمت است. در همین رابطه فرمودهاند دجّال بسیار جذّاب به صحنه میآید نه مثل چنگیزخان مغول، بلکه راه حلهایی نشان میدهد و برنامههایی می ریزد که اکثراً معتقد میشوند آن برنامهها آنها را از مشکلات زندگیشان نجات میدهد، به طوری که همهی مجذوبین دجّال مسخ میشوند و از حقیقت انسانی خارج میگردند، بدون اینكه بفهمند حیوان شدهاند. اینکه فرمودهاند دجّال یك چشم دارد حاکی از یك بُعدیبودن شخصیت او است که نمیتواند به ساحات قدسی عالم و آدم نظر کند.(17) او مجذوبینِ خود را گرفتار ظاهر زندگی میكند، در حدّی که به همان ظاهر قانع میشوند و از فطرت انسانی که به ساحاتی دیگر گرایش دارد فاصله میگیرند. با دقت به این مسائل است که روشن میشود ظلمات آخرالزمانی، سیاهترین و ظلمانیترین حجابها است. چون شرایط طوری است که اکثراً متوجه ریشههای بحران نیستند و به همین جهت فرمودهاند یاران حضرت مهدی(عج) قلیل میباشند و اکثر افراد، دجّالزدهاند و نمیفهمند که از ارتباط با حقیقت محرومند و از دجّال دفاع میکنند كه چرا میگویید او حجاب حقیقت است؟ اگر كسی ظلمات آخرالزمانی را نشناسد و در زهد و عبادت و مقام اتصال به حق حضور نیابد، رجوع او رجوعِ به دجّال است و یکچشمداشتن. چنین کسی اصلاً نمیفهمد فرهنگ انتظار یعنی چه، هر چند به ادعا بگوید منتظر حضرت است.
اولین طلیعهی بركت انتظار فرج وقتی شروع میشود كه انسانِ منتظر بتواند بفهمد چه نوع ظلمتی جلوی ظهور نورانی امام را گرفته و موجب شده امام همچنان در غیبت باقی بمانند. انسان ها باید در گرهزدن جانِ خود به خدا نقشی فعّال داشته باشند و این کار با توجه به امامی معصوم که واسطهی بین انسانها و خداوند است انجام میگیرد(18) و در این حالت است که انتظار با تمام شور و حرارت شروع میشود و انسانها از جهان مادی و ماشینیشده فاصله میگیرند زیرا
«ساکنان جهان ماشینی، با همه چیز مثل ماشین رفتار میکنند، آنان طبیعت را سرد و بیعاطفه مییابند و خودشان هم مثل آن میشوند.»(19)
در اوایل انقلاب اسلامی، نور حضرت صاحب الامر(عج) تا اندازهای ظاهر شد و در نتیجه آن ظهور نسبی، شور و شوق آسمانی شدن همراه با آرمانهای بلند انسانی، اکثر افراد جامعه را فرا گرفت ولی ما دوباره معصیت كار شدیم و نور امام در غیبت بیشتر رفت، باز بحمدالله به شعارها و اهداف انقلاب اسلامی روی آوردیم به امید آنکه شرایط ظهور تامّ حضرت فراهم شود. زیرا مهدی(عج) در مقام امامت خود یك حقیقت است و چون اکثر مردم ایران ظلمات حاكمیت شاه را فهمیدند و به امام خمینی(رض) به عنوان نایب امام زمان(عج) روی آوردند، نور حضرت صاحب الامر(عج) به میان آمد. حال اگر مردم به نحوی نظر خود را به اندیشهای غیر از اندیشهی امام خمینی(رض) بیندازند، نور حضرت صاحب الامر(عج) ضعیف میشود؛ زیرا غیبت و ظهور و فرج و خفای امام(عج) شدت و ضعف برمیدارد مگر آنکه فرج كلی فرا رسد. در همین رابطه حضرت صادق(ع)به زُراره میفرمایند: «اَعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر»(20) امام خود را بشناس كه اگر او را شناختى، زیانى به تو نخواهد رسید خواه این كار زود بشود یا دیر. این روایت با طرح موضوع تقدم و تأخرِ فرج، ما را متوجه شدت و ضعف در نور ظهور میکند ولی چون بحث ما فعلاً در مورد روایاتی است كه انتظار فرج را بالاترین عبادت میداند و یا میفرمایند: «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج» انتظار فرج به خودی خود فرج است، به موضوع شدت و ضعف فرج نمیپردازیم.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اولین بركت انتـظار
هر جا چراغی در میان است، خبر از تسلیم انسان در مقابل حق میدهد و این که او به نفس امّاره پشت كرده است. در این صورت، حتماً حامل آن چراغ بر بام انتظار ایستاده است و جلوهای از زمینهی ظهور فرج كلّی را با خود دارد. زیرا كسی كه در فرهنگ انتظار بهسر میبرد ظلمات زمانه بر او حاكم نمیشود و این اولین بركت از برکات انتظار است. چنین کسی بدون آنكه به غاری پناه ببرد، در جامعه به وظیفهی خود مشغول است. ولی در عین حال مواظب است تا گرد و غبارِ ظلمانی آخرالزمان بر او ننشیند. زیرا او میداند از یک طرف خداوند چه شرایطی را با حاکمیت امام معصوم، برای بشریت رقم زده است و از طرف دیگر با غیبت امام معصوم(ع) چگونه باطل جای حق را گرفته است. چنین انسانی میتواند خودآگاهی و دلآگاهی لازم را به مردم زمانه خود بدهد تا بفهمند چگونه گرفتار ظلمات زمانه شدهاند و راه برونرفت چگونه است.
انسانی که منور به نور بصیرت شد میداند مشکل اصلی کدام است و چه نوع زندگی را باید مدّ نظر انسانها قرار داد. در آن صورت است که معلوم میشود اشکال اساسیِ وضع موجود جهان چیست و چرا مشکلاتی مثل بیكاری و مواد مخدّر گریبان بشریت را گرفته و چرا هرچه تلاش میشود، هیچ راهی برای برونرفت از آنها ظاهر نمیشود. اگر عمیقاً روشن شد ظلمات آخرالزمان به چه معنی است، آن افق نورانی شروع به طلوع میکند و انسان وارد فرهنگ انتظار خواهد شد و چنین حالتی یقیناً به ظهور حضرت صاحبالأمر(عج) ختم میشود، چون انتظار به معنی حقیقی آن پدیدار شده است. اگر مشكلات اصلی بشر امروز صِرف بیكاری و فساد جوانان و مواد مخدّر و امثال اینهاست، اینها را هر انسان معمولی هم به عنوان یك مشكل میفهمد و هرکسی میخواهد به نحوی جامعه را از این نوع مشکلات برهاند و به دنبال جامعهای است که چنین مشکلاتی در آن نباشد ولی آن چیزی كه اولیاء الهی میفهمند و منتظر آن هستند چیز دیگری است، بسیار بالاتر از این نوع مشکلات.
انسان منتظر معنی جامعهای را که حضرت باقر(ع) ترسیم نمودند میفهمد که در آن گنجهای زمین ظاهر میشود «وَ یُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دِیْنهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ»(21) و خدای تعالی به واسطهی حضرت قائم(عج) دین خود را بر همهی ادیان پیروز میگرداند. چنین انسانی ظلمات آخرالزمان را میشناسد و میتواند به مردم معرفی کند که جایگاه گرفتاریهایشان کجا است و چرا در چنین وادیِ هولناكی فرو افتادهاند و راه رهایی از ظلمات عصر غیبت را با ورود در فرهنگ انتظار نشانشان خواهد داد. در همین رابطه باید آن حجابی را كه در صدر اسلام روح اسلام را پوشاند بشناسیم تا به آن نحو که مقام معظم رهبری«حفظهالله» ترسیم کردند وارد فرهنگ انتظار شویم و بفهمیم چرا ائمه(ع) تلاش کردند تا اسلام را «به همان مسیری که پیغمبر پیشبینی کرده بودند، برگردانند»(22) در این رابطه میتوان گفت: هر كس غم فاطمه(س) را شناخت، معنی غیبت امام زمان(عج) را میفهمد و وارد فرهنگ انتظار میشود و از برکات آن بهرهمند میگردد. از طریق پیامی که حضرت امام خمینی(رض) در آخرین ماههای عمر شریفشان دادند معنی فرهنگ انتظار را فهمیدیم که فرمودند:
«این روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب، بى شهادت میسر نیست.»(23)
و از این طریق انسانی به واقع منتظر است که در اندیشهی درهمشکستن فرهنگ شرق و غرب باشد و در همین پیام است که میفرمایند:
«مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجّت«ارواحنا فداه» است كه خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»(24)
امام صادق(ع) میفرمایند؛ «قبل از آنكه ولیّعصر(عج) ظهور كند، «لِیُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ(عج) وَ لَوْ سَهْماً»(25) باید هركدام برای خروج قائم با یك تیر هم كه شده، آماده باشید. امام سجاد(ع) میفرمایند: «وقتی قائم آل محمد(عج) قیام کند خداوند( هرگونه نقاهت و بیحالی را از شیعیان ما برطرف میکند و دلهایشان را همچون قطعات آهن سخت و محکم میگرداند که نیروی هریک از آنان نیروی چهل مرد میباشد و آنان فرمانداران و بزرگان روی زمیناند».(26) و باز امام باقر(ع) میفرمایند: «وقتی که امر ما انجام گیرد و مهدی ما آید، هریک از شیعیان ما از شیر دلیرتر و از نیزه چابکتر و مؤثرترند و دشمنان ما را به زیر دو پای خود میآورند و پایمال میکنند ...».(27) ریانِ بنالصلت میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم «آیا شما صاحب الأمر هستید؟» فرمودند: «من صاحبالأمر هستم، اما نه آن صاحبالأمری که زمین را بعد از پرشدن ظلم از عدل سرشار میسازد، با این ضعف بدنی که در من میبینی چگونه میتوانم آن صاحبالأمر باشم؟ قائم؛ آن کسی است که وقتی خروج کند، در سن پیران، دارای سیمایی جوان و اندامی قدرتمند است به طوری که اگر دست دراز کند، بزرگترین درختِ روی زمین را از جا میکَند و اگر در بین کوهها فریادی بکشد، صخرههای کوهها در هم شکسته و از هم میپاشد.»(28) از حضرت صادق(ع) هست: «فَاِذا قامَ قائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِیة وَ جَرَّد السَّیف وَ لَمْ یَأخُذْ مِنَ النّاسِ وَ لَم یُعْطِهم اِلاّ بالسَّیْفِ»(29) چون قائم ما قیام كند، دیگر تقیه تمام میشود و شمشیر را از غلاف بیرون میآورد و حقی را نمیستاند و به صاحب حقی نمیرساند مگر با شمشیر.
از آخرین پیام رسمی امام خمینی(رض) در تاریخ 2/1/1368 چنین برداشت میشود كه آن ظلمت نهایی كه در آخرالزمان باید با آن درگیر شد، چهرهی خود را در فرهنگ غربِ استکباری نشان داده و همهی ظلماتِ ممکن را به صحنه آورده و این غیر از ظلمی است که محمدعلیشاه و یا مظفرالدینشاه انجام دادند؛ نه آن ظلمها، ظلم آخرالزمانی بود و نه مقابله با آنها با فرهنگ انتظار و عزم حاکمیت حضرت ولی عصر(عج) انجام شد. به همین جهت ملاحظه فرمودید با رفع ظلم قاجار، رضاخان و سلسلهی پهلوی ظهور کرد و فرهنگ عمومی جامعه در ابتدای امر نتوانست متوجه ظلمات او شود زیرا با فرهنگ انتظار به مقابله با سلسلهی قاجار پرداخته نشده بود.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
راز امیدواری به آینده
امام خمینی(رض) به ما نشان دادند آن چهرهای كه باید با تمام وجود با آن مقابله نمائیم و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را جایگزین آن نمائیم در فرهنگ غرب ظهور کرده و آن نورِ حقیقی هم كه باید با این ظلمت درگیر شود در دست شما است. در همین رابطه میفرمایند:
«انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرتحجت(عج) است».(30)
انقلاب اسلامی نظر به یك انقلاب جهانی دارد که توسط صاحب الأمر(عج) معنی اصلی خود را ظاهر میکند و به تعبیر حضرت صادق(عج) «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(31) چون قائم ما قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن شود و تاریکی یکسره از بین میرود. لازمهی این قیام، انقلابی است که تمام مناسبات فرهنگ استکباری را در هم بریزد. نظام اسلامی در رویارویی با استکبار به افق نور مینگرد و مسالمت آمیزانه کوتاه نمیآید حتی اگر در این جهتگیری کشته هم بدهیم به سوی نور کشته شدهایم، چون میدانیم در نهایتِ این مسیر، اولیایی که معصوماند بر جهان حاکم میشوند و آنها خلفای الهی هستند. این آینده را همیشه در جلو خود داشته باشید، آیندهای که خداوند جلوی ما گذاشته و برای ادامهی حیات ما حاکمیت اولیای معصوم را رقم زده، در مسیر نگاه به چنین آیندهای، در هر مقطعی قرار بگیرید مثل این است که با امام زمان(عج) زندگی میکنید.
عمده آن است که متوجه شویم خداوند چه آیندهای را برای جهان رقم زده که میفرماید: به وسیلهی آخرین وصی رسول خدا(ص) زمین را از دشمنانم پاک میگردانم. «وَ لَاُمَکِّنَنَّه مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» و حتماً او را بر شرق و غربِ زمین تمکّن و سیطره خواهم داد. «وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ» بادها را مسخّر او میکنم «وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ» ابرهای سختی که بهراحتی باران نمیدهند را فرمانبردار او مینمایم. «وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ» و تمام اسباب و وسایل عالم را برایش نرم و آسان میکنم که بتواند بر آنها سیطره داشته باشد. «وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی» با لشکریان خود یاریاش میکنم «لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِی» و به وسیلهی ملائکهام به او مدد میرسانم. «حَتَّى یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَى تَوْحِیدِی»؛ تا اینکه دعوتم به دیانت، بر همه جا غالب شود و خلق بر توحید و یگانهپرستی اجتماع کنند، همهی انسانها متوجهی حضور یگانهی پروردگار شوند و با رجوعِ به حق امور خود را بگذارانند. «ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»(32) سپس حاکمیت او را با همان حالتِ توحیدی، پایدار کرده و روزگار را تا روز قیامت به دست اولیاء خود دست به دست میگردانم. دیگر سلسلهای نمیآید تا حاکمیت توحیدی امام معصوم را سرنگون کند. و این است راز امیدواری ما به آینده.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
حضور استعدادهای معنوی عالم
در شرایطی عالم به بلوغ خود میرسد که از یک جهت حقیقت امام معصومی حاکمِ بر امور است که مقام او مقام «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ» است و تمام مخلوقات هستی در قبضهی او است، از جهت دیگر نظام تشریع و امور سیاسی، تربیتی و اقتصادی با مدیریت او به جلو میرود و در نتیجه نظام تکوین با نظام تشریع متحد میگردد و از این طریق تواناییها و استعدادهای عالم به نحو کامل در اختیار بشریت قرار گیرد. معنی اینکه استعدادهای عالم تکوین در اختیار عالم تشریع و امور اجتماعی، اقتصادی بشر قرار گیرد را با این مثال تصور کنید که گفتهاند یک روز که معدهی انسان جهت هضم غذا فعالیت میکند به اندازهای است که همهی آزمایشگاههای دنیا فعالیت میکنند و یا آن انرژی که قلب به صورت تکوینی در یک سال بهکار میبرد به اندازهای است که یک لکوموتیو به دور کرهی زمین بگردد. در نظر بگیرید وقتی نیروهای تکوینیِ موجود در طبیعت، در مسیر رفع حوائج بشر قرار گیرد چگونه وعدهی خداوند محقق میشود که میفرماید: «وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ» همهی اسباب را رام او نمایم و همهچیز را فرمانبردار او میکنم. به همان صورتی که بدن در هماهنگی کامل، فرمانبردار روح انسان است. انسان را ملاحظه کنید چگونه براساس برنامهی نفسِ ناطقه یا روحش راه میرود و به جهت تدبیر نفس، تمام اعضای بدنش نسبت به هم در هماهنگی کامل می باشد. اینهمه نظم به جهت حضور روح است، آن وقت عنایت داشته باشید حضرت صاحب الزمان(عج) از نظر تکوین، روح این عالماند و تمام این عالم با تمام مناسباتش بر اساس مدیریت تکوینی حضرت اداره میشود، حال اگر حضرت مدیریت تشریعی عالم را هم به عهده بگیرند، همه چیز در اوج شکوفایی خود قرار میگیرد. با توجه به این امر است که خداوند میفرماید: بادها را در اختیار او قرار میدهم و ابرهای دور دست فرمانبردار او میشوند و لشکریانم و ملائکهام به یاری او میآیند. عمده آن است که بشر زمینهی چنین مدیریتی را در خود ایجاد کند.
در رابطه با صعود معنوی که انسانها تحت تجلی انوار حضرت مهدی(عج) قرار میگیرند، حضرت باقر(ع) میفرمایند: چون قائم ما قیام کند خداوند دست او را بر سر بندگان قرار میدهد و در نتیجه عقل آنها جمع میشود.(33) و در آن روایت که فرازهایی از آن عرض شد خداوند میفرماید: «وَ تَجْمَعَ الْخَلْقُ عَلَى تَوْحِیدِی» و در آن شرایط مردم به گرد توحید من جمع میشوند و همچون عارفانی بزرگ متوجه حضور همهجانبهی حق در عالم میگردند. با تدبّر در این نکته متوجه میشویم هر چه زمانه به حاکمیت امام معصوم(ع) نزدیک شود استعدادهای معنویِ عالم بیشتر به کمک بشر میآید و امور انسانها با سلامت بیشتر طی میشود. این به شرطی است که حاکمان متدین در صحنهی مدیریت جامعه امور مردم را سر و سامان دهند وگرنه با آنچه از منظر علم مدرن تدریس میشود و کارشناسانِ مسائل جامعه از آن اطلاع دارند، نمیتوان امور جامعه را به سامان رساند، چون محدودهی آگاهی آنها عقل بشری است و نه عقل قدسیِ همه جانبهنگر.
تفاوت عقل بشری و مدیریت معنوی را در تفاوت حرکات انسان با حرکات رُباطها میتوانید ملاحظه کنید. برای این که یک رباط از چند پله بالا برود صدها برنامه و نرمافزار پیشرفته باید محاسبات درازمدت داشته باشند تا چنین برنامهای تنظیم شود. لحظهلحظهی حرکت رباط نیاز به برنامههای مفصل دارد، در حالیکه شما با تدبیری که روح مجردتان دارد به راحتی و خیلی بهتر از رباط، بدن خود را تنظیم میکنید و با پاهای خود از پلهها بالا میروید. عقلِ یک کارشناس مثل برنامهای است که به رباط میدهند و با آن عقل میخواهد مناسبات یک جامعه را سر و سامان دهد، هر اندازه هم که جوانب کار را در نظر بگیرد مثل عقل قدسی عمل نمیکند. نتیجهی کار کارشناسانِ منقطع از عقل قدسی، میشود ورشکستگی بانکهای امریکا که در اوج پیروزی، با شکست خود روبهرو شدند. همیشه اینطور بوده، چون بشر به خودی خود وجهی را میبیند و وجوهی را نمیبیند و چیزی نمیگذرد که با آثار منفی وجوه پیشبینی نشده روبهرو میشود. همیشه وقتی ملاحظه کردید جریان غیر حقی در حال پیشروی است و به ظاهر گسترش آن شروع شد، بدانید زمان سقوطش فرا رسیده و منتظر سقوطش باشید. این درست برعکس جریان حق است که باید به مرور بستر تحقق خود را آماده کند و موانع را یکی بعد از دیگری به صورت منطقی و همهجانبه پشت سر بگذارد، ولی وقتی شرایط ظهورش فرا رسید وعدهی خداوند تحقق مییابد که فرمود: «لَأُدِیمَنَّ مُلْكَهُ» حتماً حاکمیت مهدی را دائمی میگردانم. وقتی حق به معنی واقعی آن حاکم شد، این حق باقی میماند چون خداوند وعده داد «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(34) عاقبت از آنِ متقین است و امام باقر(ع) در این رابطه فرمودند: «لَیْسَ بَعْدَ مُلْكِنَا مُلْكٌ»(35) بعد از حاکمیت ما حاکمیتی نیست. بالاخره وقتی فکر من و شما حق نیست باید برود و به جای آن فکر صحیح بیاید، اما فکر صحیح که آمد دیگر میماند.
از آنجایی که انقلاب اسلامی ایران، نقطهی شروع انقلاب حضرت مهدی(عج) است باید با همان روش حضرت بقیّةالله(عج) با فرهنگ استکباری روبهرو شود که عبارت باشد از نفی فرهنگ کفر و نه مدارا با آن. چون بنا به فرمایش حضرت امام خمینی(رض) باید به ایجاد حكومت جهانی اسلام فكر كنیم و این با مدارا با فرهنگ کفر ممکن نیست. میفرمایند:
«باید دولت جمهوری اسلامی تمام سعی و توان خود را در ادارهی هرچه بهترمردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست كه آنها را از اهداف عظیم انقلاب كه ایجاد حكومت جهانی اسلام است منصرف كند»(36).
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)