صفحه 2 از 18 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 173

موضوع: بهترین ها و بدترین ها از دیدگاه نهج البلاغه

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چرایی سفارش به داشتن اندوه و ترس در آموزه‌های دینی

    در روان‌شناسی ترس را نوعی بیماری تلقی کرده‌اند و پزشکان معتقدند ریشة بسیاری از بیماری‌های جسمی ترس است، و امروزه این پدیده به یک معضل خطرناک و فراگیر تبدیل شده است.(19) بر این اساس در مباحث روان‌شناسی و تربیتی و در فرهنگ عمومی، بسیار می‌کوشند تا در جوامعْ نشاط و شادابی ایجاد کنند. محض نمونه، برای مبارزه با نگرانی، اضطراب و ترس، که حالاتی غیرطبیعی و بازدارنده به شمار می‌آیند، مراسم و برنامه‌های شادی‌بخش بر‌پا می‌کنند. بر این مبنا، این پرسش اساسی رخ می‌نماید که چرا اسلام به ستایش حالاتی ناخوشایند چون اندوه و ترس پرداخته و پیروان خود را به داشتن چنین حالاتی ترغیب کرده است؛ و حتی شادمانی و شادکامی را نکوهیده است:
    إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ؛(20) خدا شادی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد.
    شاید سفارش‌های پیاپی اسلام به داشتن حالت حزن و خوف، برای کسانی که با معارف اسلامی آشنا نیستند و فضای فرهنگی اسلام را نمی‌شناسند، این شبهه را پدید آورد که اسلام خواهان آدم‌هایی ترسو، افسرده، بی‌نشاط، منزوی و سر در گریبان است. آنان با اعتقاد به اینکه اندوه، نگرانی و ترسْ بیماری‌هایی روانی و غیرطبیعی و ناهماهنگبا طبیعت انسان‌اند و زیانشان نیز در دانش روان‌شناسی ثابت شده است و فرهنگ عمومی نیز آنها را برنمی‌تابد، می‌پرسند: چرا اسلام که خود را دین فطرت معرفی می‌کند، این حالات منفی و ناخوشایند را می‌ستاید؟ چرا برخی از آموزه‌های اسلامی، خنده را که بازتاب شادی و نشاط است، می‌نکوهند، و در مقابل، گریستن و تضرع را که بازتاب ترس و اضطراب است، می‌ستایند؟ وقتی غیر مسلمانان، و از جمله اروپاییان، از نزدیک یا از طریق رسانه‌های تصویری مراسم و رفتارهای مذهبی مسلمانان و به‌ویژه شیعیان را می‌بینند و عزاداری‌ها، سینه‌زنی‌ها و گریه کردن‌های آنان را مشاهده می‌کنند، می‌گویند این مردم دچار بیماری مازوخیسم‌اند و به خودزنی و خود‌آزاری عادت کرده‌اند!
    پیش از رد شبهة فوق یادآور می‌شویم که دربارة حالت خوف، حزن، غم و غصه، و در مقابل آنها، نشاط، شادابی و نفی ترس و حزن دو گرایش کاملاً متضاد وجود دارد: گرایش اول اندیشة صوفیانه است که بر انزوا، جمع‌گریزی، داشتن غصه، غم، ترس و حزن پیوسته تأکید دارد و نشاط، شادابی و شادکامی را برنمی‌تابد؛ گرایش دوم نیز مربوط به کسانی است که به طور مطلقْ ترس، اندوه، غم و غصه را بیماری و حالاتی غیرطبیعی و ناسازگار با بافت روحی و جسمی انسان دانسته، توصیه می‌کنند با این حالات مبارزه شود. چنان‌كه در روان‌شناسی می‌گویند، حالت‌های ترس و غم در زندگی انسان وجود دارند، اما باید این حالات، زمینه‌ها و عوامل پیدایش آنها را از بین برد، و در مقابل، کوشید تا نشاط، شادابی و خوشحالی و زمینه‌ها و عوامل آنها پدید آیند تا زندگی همواره با شادی و سرور همراه باشد.
    اما پاسخ شبهة فوق این است که اسلام در مقام دینی کامل و جامع، همة ابعاد وجودی و جوانب حیات ما را در نظر گرفته است و بنابر آموزه‌های آن، هیچ‌یک از قوای جسمی، ذهنی، روانی، معرفتی و تمایلات و حالات انسان لغو و بیهوده یا زیانبار نیستند، و همة این امور فطری و غریزی، در صورتی که به‌درستی از آنها استفاده شود،وسیله‌ای برای تکامل انسان‌اند. برای مثال،‌ غریزه و شهوت جنسی برای انسان لازم است و زمینة تداوم نسل را فراهم می‌آورد، یا غضب، گرچه آثار بد اخلاقی و روانی و خسارت‌ها و زیان‌هایی برای فرد و جامعه دارد، اما بیهوده نیست و اِعمال آن در مواردی لازم است. پس همة قوا و حالات برای انسان لازم‌اند و اگر در جای خود به کار گرفته شوند سودمند و مفیدند، و زیان‌ها و آفت‌ها ناشی از آن است که قوا، حالات و تمایلات در جای خود به کار نروند.
    حالاتی چون شادی، غم، ترس و حتی اضطراب، هم می‌توانند برای زندگی دنیوی انسان مفید باشند و هم می‌توانند در راه رسیدن به کمال و سعادت اخروی مؤثر افتند. مهم این است که انسان بداند کجا باید شاد گردد و کجا غمگین؛ از چه چیزی شاد شود و از چه چیزی غمگین.
    بنابر آنچه گذشت، خداوند متعال قوا، حالات، تمایلات و غرایزی را در انسان قرار داده است که نه فقط اِعمال و ارضای به‌هنگامِ آنها مفید است، بلکه در مواردی این امر واجب نیز هست و هیچ‌یک از آنها را نمی‌توان لغو و بی‌فایده یا مضر دانست؛ زیرا کار لغو و گزاف با حکمت خداوند ناسازگار است. مهم آن است که انسان بداند خداوند این قوا، تمایلات و غرایز را برای چه منظوری قرار داده و در چه مواردی باید از آنها استفاده کرد. پس نه لغو و زیانبار دانستن حالاتی چون اندوه و ترس از سوی برخی مکاتب روان‌شناسی و دیگران صحیح است و نه توصیه و تأکید بر سرکوبی غریزة جنسی و پلید شمردن آن از سوی برخی گرایش‌ها و نحله‌های مسیحی و برخی فرقه‌های انحرافی مسلمان.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    برخی فواید ترس از خدا

    با توجه به اصل کلی حاکم بر آموزه‌های اسلامی و به‌‌رغم نگرش مکاتب روان‌شناسی
    ﴿ صفحه 38 ﴾
    مادی، روایات و آیاتْ آثار و فوایدی برای خوف از خدا برشمرده‌اند که به دو نمونه از آنها می‌پردازیم:
    1. امنیت و آرامش در بهشت
    یکی از آثار ترس از خدا و بیم از طغیان و سرکشی در برابر او بهره‌مندی از بهشت، همراه با امنیت و آرامش در آن است؛ زیرا فرجام کسی که در دنیا حریم احکام و دستورهای خداوند را پاس داشته و راه اطاعت و پیروی او را پیش گرفته، سعادت ابدی و بهره‌مندی از بهشت و احساس آرامش و آسایش در آن است:
    وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى؛(21) و هرکس از حضور در پیشگاه خداوند ترسید و خداپرست شد و از هوای نفس دوری جست، همانا بهشت منزلگاه اوست.
    همچنین رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در وصایای خود به ابوذر فرمودند:
    یَقُولُ اللهُ تَبَارَكَ وَتَعالى: لا أجْمَعُ عَلى عَبْدٍ خَوْفَیْنِ وَلا أجْمَعُ لَهُ أمْنَیْنِْ فَإِذَا أمِنَنِی فِی الدُّنْیَا أخَفْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَإِذَا خَافَنِی فِی الدُّنْیَا آمَنْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛(22) خداوند می‌فرماید: من برای بنده‌ام دو ترس و نیز دو امنیت را فراهم نمی‌آورم: اگر او در این جهان از من ایمن بود، در جهان دیگر او را خواهم ترساند؛ و اگر در این جهان از من ترسان بود، روز قیامت او را ایمن خواهم ساخت.
    2. بخشودن گناهان
    انسان در برابر گناه دو حالت می‌تواند داشته باشد: 1. هنگام گناه، ترسی از عاقبت
    ﴿ صفحه 39 ﴾
    آن نداشته، با امنیت و آرامش روحی در پی بهره‌مندی از لذت‌های آن برآید. چنین حالتی موجب پافشاری و اصرار بر گناه می‌شود و به سقوط انسان و کیفر الاهی می‌انجامد؛
    2. هنگام گناه انسان از خداوند ترسان و از عاقبت و سرانجام خویش بیمناک باشد، و از آن بترسد که پیش از مرگ موفق به توبه نشود. این ترس و بیم، در هنگام ارتکاب گناه، موجب کاهش لذت آن می‌شود و در نهایت، به توبه و بخشودگی گناهان می‌انجامد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در این‌باره به ابوذر می‌فرمایند:
    إِنَّ الْعَبْدَ لَیُعْرَضُ عَلَیْهِ ذُنُوبُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَقُولُ أمَّا إِنِّی كُنْتُ مُشْفِقاً فَیُغْفَرُ لَهُ؛(23) در قیامت گناهان بندة مؤمن بر او عرضه می‌شود و او می‌گوید که من (در دنیا) از فرجام کار بیمناک بودم؛ در نتیجه گناهانش آمرزیده می‌شود.
    امضاء

  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نشاط و شادی مطلوب در اسلام


    همان‌گونه که قرآن و روایات حزن و خوف سازنده را ستوده‌اند،‌ سرور و شادی را نیز نیکو دانسته‌اند. در سخنان معصومان، به‌ویژه دربارة شاد کردن دیگران سفارش شده است. البته چنان‌كه خوف و حزن به طور مطلق پسندیده نیست و مطلوب بودن آنها منوط به آن است که سازنده و همسو با تعالی و کمال انسان باشند و باعث اخلال در زندگی و روان انسان نشوند، شادی و نشاط نیز در صورتی مطلوب است که به غفلت و سرمستی انسان نینجامد و او را از انجام وظایف اجتماعی و الهی‌اش باز ندارد.
    رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرموده‌اند:
    مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ؛(24) هر کس مؤمنی را شاد و
    ﴿ صفحه 40 ﴾
    خوشحال سازد مرا خوشحال ساخته و هر‌کس مرا خوشحال سازد خدا را خوشحال کرده است.
    در روایتی دیگر امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند:
    تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ الْقَذَى عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ؛(25) لبخند شخص به روی برادر مؤمنش حسنه است، و برطرف کردن اندوهی از او نیز حسنه است، و خداوند به چیزی که نزد او محبوب‌تر از مسرور ساختن مؤمن باشد، پرستش نشده است.
    همچنین دربارة مطلوب بودن نشاط، به‌ویژه در هنگام عبادت، روایت شده است که امیر مؤمنان(علیه السلام) در شب‌های سرد برای به دست آوردن نشاط در خواندن نماز شب، بدن خود را شست‌وشو می‌دادند.(26)
    اسلام به هیچ روی با شادی و نشاط مخالفت نمی‌ورزد و نیاز به شادی و نشاط امری غریزی است. بدون نشاط نه امور دنیوی انسان به سامان می‌رسد و نه امور اخروی. انسانِ سست و تنبل نه انگیزه و حال فعالیت‌های دنیوی، نظیر کار و تلاش، درس خواندن، معاشرت با خانواده و دوستان را دارد و نه حال عبادت خداوند و فعالیت برای تأمین آخرت خویش. آنچه اسلام با آن مخالف است بدمستی‌ها و لذت‌جویی‌ها و شادی‌هایی است که آخرت و لذت‌های معنوی را به کلی از یاد انسان می‌برند.
    شادی ناپسند، شادی افراطی و بدمستی است، که انسان را از خود و موقعیت خویش و نیز از آخرتْ غافل می‌سازد؛ شادی‌ای که ارزش وجودی انسان را پایمال می‌سازد و او را در حد حیوانی هوسران و سرمست از لذت‌های پوچ حیوانی تنزل
    ﴿ صفحه 41 ﴾
    می‌دهد. کسانی که در مجالس لهو و لعب به عیاشی و خوش‌گذرانی، و در اوج شادی و بدمستی، به رقص و پایکوبی می‌پردازند، اغلب به اطراف و حتی حالات خود توجه ندارند و گاه نیز مهار حرکات و رفتار خویش را به کلی از دست می‌دهند. بی‌شک چنین شادی‌هایی نکوهیده است؛ وگرنه شادی معقول و نشاطی که از درک نعمت‌های خدا و بهره‌مندی از آنها دست می‌دهد یا شادی‌ای که از کسب رضایت خداوند پدید می‌آید، پسندیده و سازنده است.
    امضاء

  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ضرورت توجه به آخرت و نعمت‌های آن

    وقتی از شادی و لذت سخن به میان می‌آید، ذهن‌ ما به سرعت متوجه شادمانی دنیوی و لذت‌هایی می‌شود که از خوردن، آشامیدن و دیگر بهره‌مندی‌های دنیوی به دست می‌آیند؛ یا وقتی از غم و اندوه سخن به میان می‌آید، ذهن‌ ما به سرعت متوجه غم و اندوه ناشی از زیان دنیوی و از دست دادن نعمت مادی می‌شود؛ در حالی که آدمی باید برای کوتاهی در بندگی خداوند و از دست دادن نعمت‌های اخروی نیز غصه‌دار و غمناک گردد.
    در بینش اسلامی باید این اصل همواره مورد توجه باشد که نسبت دنیا با آخرت، نسبت محدود با نامحدود و متناهی با نامتناهی است؛ از نظر کمیت، دنیا با آخرت قابل مقایسه نیست؛ زیرا عمر و زندگی دنیوی محدود، و زندگی آخرت نامحدود و نامتناهی است؛ و از نظر کیفیت نیز نمی‌توان دنیا را با آخرت قیاس کرد؛ پس پسندیده نیست که انسان دلبستة لذت‌های محدود دنیوی، حیوانی و طبیعی گردد و این دلبستگی او را از لذت‌های اخروی باز دارد. اسلام برای اینکه انسان اهمیت و جایگاه رفیع آخرت و نعمت‌های ابدی و بی‌نهایت آن را از یاد نبرد و دلبستة دنیا، نعمت‌ها و لذت‌های زودگذر آن نشود، دنیا و نعمت‌های آن را حقیر و کوچک خوانده است:
    ﴿ صفحه 42 ﴾
    لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ؛(27) تا بر آنچه از دست شما رفت اندوه مخورید و بدانچه به شما داد شادمان نشوید و خدا هیچ گردنکش خودستا را دوست ندارد.
    قرآن به ما می‌آموزد که نعمت‌های مادی امانت‌های خداوندند و انسان در کنار بهره‌مندی و لذت بردن از آنها باید بکوشد که دلبسته‌شان نشود؛ چون آنها ارزش دل بستن ندارند. داشتن خانه، ثروت و همسرِ خوبْ مطلوب است، اما باید در نظر داشت که همة اینها وسیلة آزمایش‌اند و انسان نباید سرسپرده و دلبسته‌شان شود؛ که وقتی از دست می‌روند، چنان افسرده و ناراحت شود که گویا دنیا به پایان رسیده است؛ یا وقتی به این نعمت‌ها و لذت‌ها دست می‌یابد، از خوشحالی در پوست خود نگنجد و از لذت‌های برتر اخروی غافل شود. پس نعمت‌ها و لذت‌های دنیا بد نیستند، بلکه نعمت‌ها، چه دنیوی و چه اخروی، از آن جهت که مواهب الاهی‌اند مطلوب و ارزشمند‌ند؛ به­ویژه لذت‌ها و نعمت‌های اخروی که خداوند برای تشویق و ترغیب انسان به اطاعت خویش، به وصف نعمت‌های اخروی می‌پردازد: باغ‌های بهشتی، خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، و همسران بهشتی که لذت آنها بی‌نهایت است. قرآن دربارة بخشی از نعمت‌های بهشتی که بهشتیان از آنها بهره‌مند می‌شوند می‌فرماید:
    یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ* لَكُمْ فِیهَا فَاكِهَةٌ كَثِیرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ؛(28) ‌ظرف‌های زرین [پر از طعام] و قدح‌‌هایی [از شراب] بر آنان بگردانند، و در آن [بهشت] است هرچه دل‌ها خواهش و آرزو کند و چشم‌ها از دیدن آن لذت برد و شما در آنجا جاویدانید؛ و این است بهشتی که به پاداش آنچه
    ﴿ صفحه 43 ﴾
    می‌کردید به میراث می‌برید. برای شما در آنجا میوه‌های بسیار هست که از آنها می‌خورید.
    همچنین خداوند در آیة دیگری می‌فرماید:
    مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى؛(29) وصف آن بهشتی که تقوا‌پیشگان را وعده داده‌اند این است که در آن جوی‌هایی است از آبی دگرگون‌نشدنی [که نگندد و بوی و مزة آن برنگردد] و جوی‌هایی از شیری که مزه‌اش برنگردد و جوی‌هایی از باده‌ای که لذت‌بخش آشامندگان است و جوی‌هایی از عسل ناب.
    امضاء

  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نکوهش دلبستگی به دنیا و لذت‌های آن

    لذت، خود، مطلوب و متناسب با فطرت انسان است و اگر در مواردی نکوهش شده، منظور لذت محدود و حرامی است که مانع از رسیدن به لذت‌های ابدی آخرت می‌شود؛ مانند لذت‌ گذرایی که از استعمال مواد مخدر به انسان دست می‌دهد، اما ناراحتی‌ها، رنج‌ها و محروم ماندن از لذت‌های طولانی زندگی را در پی دارد. آنچه مذموم و نکوهیده است ترجیح دادن لذت‌های محدود دنیا بر لذت‌های نامحدود آخرت است. آنچه مذمت شده محاسبات نابه‌جایی است که انسان در زندگی دارد و در پی آنها به لذت‌های محدود تعلق و دلبستگی پیدا می‌کند و خود را از لذت‌های بی‌نهایت محروم می‌سازد. به‌راستی کسی که حاضر می‌شود برای چند لحظه لذت‌جویی و ارضای شهوت خود، زندگی خویش را تباه سازد، یا کسی که برای رسیدن به لذت گذرای نگاه حرام و یا شنیدن موسیقی حرام، آتش جهنم و عذاب‌های طولانی جهنم را برای خود فراهم کند، دیوانه نیست؟

    خداوند درباره‌ کسانی که دلبستة دنیا شده‌اند و با سرمست شدن از لذت‌های آن، از لذت‌های نامحدود آخرت صرف‌نظر کرده‌اند می‌فرماید:
    بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا * وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى؛(30) لیکن [شما] زندگی دنیا را برمی‌گزینید، با آنكه [جهان] آخرت نیکوتر و پایدارتر است.
    پیامبران کوشیدند تا انسان‌ها را به شأن و منزلت والایشان آگاه سازند و این باور را در آنها پدید آورند که لذت‌های انسان در لذت‌های محدود دنیوی و حیوانی منحصر نیست و آدمی می‌تواند از لذت‌های نامحدود و نامتناهی معنوی و اخروی نیز برخوردار شود. پس در شأن او نیست که دلبستة لذت‌های کودکانه و حیوانی شود و این دلبستگی مانع دستیابی به لذت‌های نامحدود گردد. انسان در برخورداری از لذت‌های حیوانی، نظیر خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی، با حیوانات مشترک است و حتی برخی از این لذت‌ها در حیوانات شدیدتر است. پس اگر همت و تلاش انسان تنها مصروف این لذت‌ها شود، در حد یک حیوان تنزل کرده و از منزلت و شأن انسانی خویش بی‌بهره مانده است. پس چنین انسانی سزاوار مذمت و نکوهش است.
    بدین ترتیب،‌ آیات و روایاتی که خوف و حزن را مطلوب شمرده‌اند، با فطرت انسان هیچ ناسازگاری‌ای ندارند؛ زیرا حزن و خوف حالاتی فطری‌اند، لکن انسان باید به درستی از آنها بهره برد،‌ که در این صورت آثار ارزشمند و سازنده‌ای در پی خواهند داشت. مثلاً خوف و خشیت از عظمت الاهی موجب می‌شود که انسان به وظایف خود عمل کند؛ با دیگران مهربان باشد؛ به خلق خدا خدمت کند؛ بیشتر در برابر خداوند خضوع کند؛ و برای تقرب به او اعمال صالح انجام دهد. در مقابل، وقتی شادی و سرمستی باعث غفلت انسان از وظایف فردی و اجتماعی می‌شود، نکوهیده و مخالف فطرت انسانی است.
    امضاء

  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خاستگاه حالات نفسانی و ضرورت اعتدال در آنها

    دربارة حالاتی چون خوف، حزن و شادی به سه نکته باید توجه داشت: اول آنکه خاستگاه و سبب پیدایش آنها چیست؛ دوم اینکه متعلق آنها چیست؛ و نکتة سوم نیز آنکه در اظهار و ابرازِ این حالات، انسان حد اعتدال را رعایت کند و از افراط و تفریط بپرهیزد. گاهی افرادی به سبب ناراحتی‌های زودگذر دنیایی طاقت و تحمل خویش را از دست می‌دهند. برخی وقتی پولی را گم می‌کنند تا مدت‌ها تمرکز فکر ندارند و حواسشان جمع نیست و به فکر پول گم‌شدة خود هستند و از دیگر امور خویش باز می‌مانند؛ یا آن‌گاه که در معامله‌ای زیان می‌کنند تا مدت‌ها ناراحت‌اند و ذهنشان پریشان است. طبیعی است که افراط در حالاتی چون حزن، انسان را هم از امور مادی باز می‌دارد و هم از امور معنوی. کسی که ذهنش به امر ناگواری مشغول گشته، دیگر به درس خواندن و عبادت توجه ندارد. چنین شخصی وقتی به نماز هم می‌ایستد، توجهش به مشکلات و ناراحتی‌هایی معطوف است که برایش پیش آمده و از نماز و عبادت خداوند غافل می‌ماند.
    انسان باید بر رفتار و حالات روانی خود مسلط بوده، توجه داشته باشد که نعمت‌های دنیا وسیله‌ای برای آزمایش انسان‌اند و در برابر از دست دادن بخشی از آنها نباید چنان محزون و ناراحت شود که از نعمت‌های بالاتر و ارزشمند‌تر، یعنی نعمت‌های اخروی محروم ماند. پس هنگامی که آدمی به سبب مصیبت و گرفتاری ناراحت و محزون می‌شود، باید به مقایسة آنچه از دست داده با آنچه بر اثر این ناراحتی از دست می‌دهد بپردازد. آن‌گاه وقتی دریافت که آنچه بر اثر ناراحتی و اندوه از دست می‌دهد ـ نظیر نشاط برای عبادت، تمرکز در مطالعه و فکر، آرامش در زندگی و در خانواده با‌ارزش‌تر از چیزی است که از دست داده، می‌کوشد تا خود را از غصه و اندوه برهاند؛ زیرا اندوهی که انسان را از نشاط در زندگی و عبادت و نعمت‌های برتر باز می‌دارد نکوهیده و مذموم است.
    ﴿ صفحه 46 ﴾
    آنکه عمر با‌ارزش خود، و به‌ویژه دوران جوانی‌اش را تلف کرده و از عمری که از هر سرمایه و ثروتی گران‌بهاتر است، به‌خصوص در جنبه‌های معنوی و اخروی بهره نبرده است، اندوهگین خواهد شد. اما نباید این غم و اندوه حوصلة کار و تلاش را از او بگیرد و زندگی‌اش را مختل سازد و حتی باعث بیماری او شود. ترس و اندوهی سازنده است که موجب جبران خسارت‌ها و توجه بیشتر به خداوند و استمداد از او گردد. از همین ‌روی، مردان خودساخته و مؤمنان راستین هیچ‌گاه در کشاکش زندگی، خودباخته نمی‌شوند، و در همه حال، حتی در حال حزن و خوف به یاد خداوندند:
    رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّكَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ؛(31) مردانی که تجارت و دادوستدی آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات مشغول نکند، و از روزی می‌ترسند که دل‌ها و دیدگان در آن روز دگرگون [و سرگشته و پریشان] شود.
    چنین ترسی که باعث می‌شود انسان همواره به یاد خدا باشد و با امید به رحمت و بخشایش او به انجام اعمال خیر و جبران کوتاهی‌ها بپردازد، بسیار ارزشمند است. اما اگر اندوه و ترس در زندگی نقش منفی داشته باشد و موجب افسردگی، بی‌حوصلگی، گوشه‌گیری، بی‌تحرکی و فرسایش جسم و روان شود، نامطلوب است. حزن و ترسی سازنده است که آدمی را به تحرک و جبران کوتاهی‌ها و دفع عواملی وادارد که باعث حزن و ترس شده‌اند. کسی که فرصت ارزشمند جوانی را بیهوده از دست داده است، باید ناراحت باشد؛ اما باید این ناراحتی و حزن او را به توبه و جبران گذشته و استفاده از فرصت‌های باقی مانده وادار سازد. این حزن و اندوه باید منشأ اثر مثبت و باعث ترقی و کمال روحی و معنوی او شود.
    بنابراین از نظر اسلام شادی، حزن و ترس مطلوب‌اند، اما نه به طور مطلق. شادی و
    ﴿ صفحه 47 ﴾
    سرور در برابر نعمتی که خداوند به انسان داده و او می‌تواند به وسیلة آن راه‌های تکامل را بپیماید، پسندیده است. شادی به‌خاطر سلامتی، موقعیت اجتماعی یا محبوبیتی که انسان در خانواده و بین دوستان و در جامعه به دست آورده است و آثار سازنده و ارزشمندی دارد، مطلوب است، و این مطلوب بودن از آن روست که انسان می‌کوشد تا از نعمت‌های الاهی در مسیر صحیح بهره بَرد و از یاد خداوند نیز غافل نمی‌شود. در مقام استفاده از نعمت‌های الاهی و ابراز شادمانی، انسان باید لذت‌های دنیوی را با لذت‌های بی‌نهایت آخرت بسنجد و شادی در برابر نعمت‌های مادی را با شادی حاصل از نعمت‌های اخروی مقایسه کند؛ آن‌گاه به گونه‌ای رفتار کند که لذت‌های دنیوی مانع دستیابی به لذت‌های اخروی نشوند، و این امر در صورتی تحقق می‌یابد که لذت‌ها و نعمت‌های دنیوی در راه حرام صرف نگردند.
    از سوی دیگر، ترس و اندوهی مطلوب است که اولاً، سازنده باشد و انسان را به توبه و جبران کوتاهی‌های گذشته و همت بیشتر بر انجام وظایفش وادارد؛ ثانیاً، ترس و اندوه در بی‌بهرگی از دنیا و نعمت‌های آن منحصر نیست و انسان باید بیشتر در برابر محروم گشتن از نعمت‌های ابدی آخرت و گرفتار شدن به عذاب الاهی ترسناک و اندوهگین باشد؛ ترس و اندوه او بیشتر باید ناظر به آثار بد و نامطلوب گناهانش که در آخرت نمایان می‌شوند، باشد.
    فرهنگ الحادی غرب بر آن است که انسان باید در پی شادی مطلق باشد، و ترس و اندوهْ بیماری، و برای جسم و روان او زیانبار است. بر این اساس، انسان باید خود را از هر ترس و اندوهی برهاند. اما از نظر اسلام هم شادی و آرامش مفید است و هم ترس و اندوه؛ زیرا اگر آدمی از بیماری و زیان‌های دنیوی ترسی نداشته باشد، بهداشت غذا و بدن را رعایت نمی‌کند و آنچه باعث می‌شود که او غذای فاسد مصرف نکند و از پرخوری بپرهیزد، ترس از بیماری است. همچنین ترس از زیان‌های دنیوی او را
    ﴿ صفحه 48 ﴾
    وامی‌دارد که با اطلاعات و آمادگی لازم و استفاده از فرصت‌ها و امکانات، به اهداف خود برسد و از خطرها و زیان‌های احتمالی مصون بماند. همچنین حزن و اندوه برای زندگی انسان مفید و سودمند است؛ زیرا وقتی انسان کار زشتی انجام می‌دهد، توجه به آن کار زشت اندوه و سپس پشیمانی در پی دارد، و این اندوه و پشیمانی باعث می‌گردد که انسان دیگر آن کار ناشایست را انجام ندهد و به کار نیک روی آورد. پس اگر در برابر کارهای زشت خود اندوهگین نمی‌شد به کارهای ناپسند می‌پرداخت و دنیای خود را نیز آشفته و تباه می‌ساخت.
    امضاء

  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    گفتار سوم:

    اندوه و ترس، لباسی بر قامت دوستان خدا (2)


    فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ، فَزَهَر مِصْبَاحُ الْهُدَى فِی قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ، فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ، وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ؛ پس اندوه را شعار خود سازد و لباس خداترسی در پوشد. پس دلش در پرتو چراغ هدایت روشن شود و سازوبرگ روزی که بر او دررسد آماده سازد. پس مرگی را که دور انگارند نزدیک بیند و سختی‌های زندگی را آسان گیرد.
    امضاء

  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ضرورت وجود غرایز و حالات روانی، و لزوم استفادة مناسب از آنها

    چنان‌كه گذشت، خداوند حکیم حالاتی را در وجود انسان قرار داده که همة آنها برای او سودمندند؛ چه، اگر فایده و تأثیر مثبتی نداشتند، خداوند آنها را در نهاد ما قرار نمی‌داد. لیکن می‌باید موارد کاربردشان را بدانیم و آنها را در جای خود به کار گیریم و در استفاده از آنها نیز افراط و تفریط پیشه نسازیم. معمولاً حالاتی چون غم، غصه،ترس و اندوه خوشایند انسان نیست، ولی این حالات آثار مفیدی دارند، و اگر بجا از آنها استفاده شود، می‌توانند سازنده باشند. مشکل اساسی ما این است که از حالات و غرایز خود به درستی بهره نمی‌گیریم و در استفاده از آنها دچار افراط و تفریط می‌شویم. ما معمولاً از شهوات و امور غریزی مانند خوردن، آشامیدن و شهوت جنسی که خواستنی و باب طبعمان هستند، خوشمان می‌آید، اما در اینکه آنها را از کجا برآوریم و در چه راهی به کار بریم و نیز در چه حدی از آنها استفاده کنیم،‌ دچار اشتباه می‌شویم. اما از حالات ناملایم با طبع، نظیر غضب که مقابل شهوت‌اند، خوشمان نمی‌آید. در صورتی که حالت غضب نیز در نهاد انسان زاید نیست بلکه خود نعمتی است که باید جای کاربرد آن را شناخت و حد استفاده از آن را رعایت کرد. آیا پسندیده است کسی که دشمن به او حمله برده و به او هتاکی و فحاشی کرده است،‌ خون‌سرد و بی‌اعتنا باشد و هیچ واکنشی نشان ندهد؟ آیا می‌توان کسی را که به مال یا ناموسش تجاوز می‌کنند و او ناراحت و خشمگین نمی‌شود، انسان نامید؟ انسان در مقام دفاع و در برابر خطرات باید از قوة غضب خود استفاده کند و واکنش نشان دهد؛ اما افزون بر آنکه باید بداند در کجا از این قوه استفاده کند، باید از افراط نیز بپرهیزد.
    از جمله مواردی که باید غضبناک و ناراحت شد و واکنش نشان داد، جایی است که به ناموس انسان جسارت کنند یا شرف او را پایمال سازند،‌ و مهم‌تر از اینها، جایی است که به دین بی‌حرمتی کنند. در این موارد نباید بی‌اعتنا بود.
    شادی و سرور، که در برابر امور خوشایند و مطبوع به انسان دست‌ می‌دهد، خود نعمتی الاهی و منشأ تحول، امید و تحرک انسان است. اگر نعمت شادی و نشاط از انسان گرفته شود، دل او پیوسته افسرده می‌ماند و دیگر نه انگیزة تلاش برای دنیا خواهد داشت و نه آخرت؛ و کسی نیز رغبت نمی‌کند با او معاشرت داشته باشد. در
    مقابل شادی، غم و اندوه نیز لازم و نعمت است؛ زیرا اگر انسان در برابر سرمایه‌هایی که از دست داده اندوهگین نشود، در‌صدد جبران بر‌نمی‌آید. افزون بر این، اگر در برابر آنچه به سبب کوتاهی از دست داده غمگین و ناراحت نشود، برای حفظ و استفاده از نعمت‌ها و سرمایه‌هایی که دارد نمی‌کوشد و قدر آنها را نمی‌داند.
    امضاء

  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقش شناخت و معرفت در بروز حالات روانی

    انسان در حد معرفت و شناخت خود، از آنچه منفعت یا ضرر تشخیص می‌دهد، شاد یا اندوهگین می‌شود. بر این اساس، کسانی که معرفتشان به امور دنیایی معطوف است و با این امور اُنس یافته‌اند و از دین بهرة چندانی ندارند، منفعت و نعمت را منحصر در امور دنیایی می‌دانند و اگر بهره‌ای از دنیا به آنها برسد یا آنان را بستایند و احترام کنند، خوشحال می‌شوند. در برابر، اگر سرمایه و مالی را از دست بدهند یا به آنها توهین کنند ناراحت می‌شوند. ما باید بیندیشیم که در برابر از دست دادن چه منفعت‌هایی و تا چه حد باید اندوهگین شویم، و در برابر چه کوتاهی‌هایی و تا چه حد باید ناراحت شویم. انبیا و فرستادگان خداوند کوشیدند تا به انسان‌ها بفهمانند که از تمایلات و حالات خود در چه زمینه‌هایی بهره گیرند. مثلاً در چه مواردی از غریزة شهوت، و در چه مواردی از غریزة غضب استفاده کنند؛ در چه مواردی شاد شوند و در چه مواردی غمگین. ما مسلمانان، با توجه به کتاب آسمانی‌مان، باید بنگریم که آیا شادی‌ها، ناراحتی‌ها و اِعمال غرایزمان با منطق قرآن سازگار است؟ به تعبیر دیگر، باید از منظر آموزه‌های قرآنی منافع و زیان‌های خود را تعریف کنیم و شادی و ناراحتی و اِعمال غرایزمان با آموزه‌ها و دستورات قرآن هماهنگ باشد. قرآن به ما می‌گوید که بیش از هر‌چیز باید از زیان‌های اخروی ترسید؛ زیرا چه بسا قابل جبران نباشند و برای همیشه انسان را بدبخت و بی‌چاره سازند، و همة زیان‌های دنیوی در برابر ضرر اخروی چیزی به شمار نمی‌آید.
    ﴿ صفحه 52 ﴾
    انسان بیشتر باید در برابر نعمت‌های اخروی که از کف داده اندوهگین باشد و از ضررهای دنیوی که بر او وارد آمده چندان ناراحت نباشد.
    بسیار شایسته است که انسان حساب کند در یک روز چه منفعت‌های ابدی‌ای را می‌توانسته کسب کند و نکرده و چه کارهای خیری را می‌توانسته انجام دهد و نداده و چه فرصت‌های ارزشمندی را می‌توانسته به‌ کار ‌گیرد و به کار نگرفته است. یا در یک روز چه کارهای زشتی را انجام داده که کیفر آنها آتش جهنم است و اگر مشمول عفو و آمرزش خداوند نشود، تیره‌بخت می‌گردد. گاه آدمی از اینکه فرصت به دست‌ آوردن منفعت مادی چشمگیری را از دست داده یا می‌توانست معاملة سود‌آوری انجام دهد و از فرصت استفاده نکرده، مدت‌ها غمگین و ناراحت است و افسوس می‌خورد؛ اما در برابر گناهی که مرتکب شده و کیفری که در انتظار اوست، اندوهگین نمی‌شود. به‌راستی آیا پشیمان نشدن از معصیت خدا، ناشی از ضعف باور به عذاب‌ها و کیفرها و انذارهای الاهی که در قرآن و روایات آمده، نیست؟ و ناراحت نشدن از گناه به معنای تغافل از سخنان خداوند و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نیست؟
    چه بسا انسان این حقایق را باور دارد و منکر آنها نیست، اما غفلت و وسوسه‌های شیطانی باعث می‌شود که به آنها پایبند نباشد و از زیر بار اطاعت دستورات الاهی شانه خالی کند. در این صورت، انسان باید به خود آید و نفس سرکش خود را ملامت و سرزنش کند که چرا به اعتقادات و باورهای دینی خود پایبند نیست.
    امضاء

  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,881
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,798 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ضرورت توجه به عذاب‌های اخروی و ننگ رسوایی در آخرت

    ما با آنکه آیات نازل شده دربارة گناهان و آثار آنها را باور داریم و می‌دانیم پاره‌ای گناهان عذاب‌های دهشتناک و خوارکننده در پی دارند که اگر انسان یکی از آنها را مجسم کند، چه بسا شب از ترس خوابش نبرد، باز گناه می‌کنیم. تصور کنید کسی را کهدر جمعی نشسته است و ناگهان فردی وارد می‌شود و ریش یا موی سر او را می‌گیرد و از جا بلند می‌کند و با درشتی و عصبانیتِ بسیار او را سرزنش می‌کند که تو چرا فلان کار را انجام دادی؛ یا فیلمی را که از کارهای زشت او تهیه کرده‌اند، نشان دیگران می‌دهد و او را رسوا می‌سازد. چه بسا او در چنین وضعیتی آرزوی مرگ ‌کند و از اینکه آبرویش نزد دیگران ریخته، دیگر نتواند سر بلند کند. چنین صحنه‌هایی، در قیامت، برای گناهکاران و در برابر میلیاردها انسان رخ می‌دهد و مأموران عذاب، به دستور خداوند، گنهکاران را غل و زنجیر می‌کنند و با تحقیر فراوان آنان را به جهنم می‌افکنند و عذاب می‌کنند و آنان افزون بر شکنجه‌های جهنم، در برابر بهشتیان و جهنمیان رسوا می‌شوند، که البته این عذاب سخت‌تر از هر عذاب دیگری است:
    خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ؛(32) بگیرید او را و در غُل کنید. آن‌گاه میان آتشش اندازید. پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است وی را در بند کشید.
    از بعضی از نیکان نقل شده که از سن تکلیف تا پایان عمر از سر عمد و علم هیچ گناهی نکرده‌اند؛ اما اغلب افراد مرتکب گناه می‌شوند. اگر کسی گناه می‌کند و آیات ناظر به بهشت و جهنم و کیفر گنهکاران را انکار می‌کند، کافر، و تکلیفش نیز مشخص است؛ اما کسی که قرآن، قیامت و کیفر گنهکاران را باور دارد چرا گناه می‌کند و زمینة عذاب خود را فراهم می‌سازد؟! پاسخ این است که دلبستگی به دنیا و توجه تام به لذت گناه و غلبة شهوت، به هنگام گناه، همچون پرده‌ای در برابر گنهکار قرار می‌گیرد و باعث می‌شود که او زشتی و پلیدی گناه را احساس نکند و از کیفر و زیانی که برای او در پی دارد غافل بماند. پس او در حال گناه فقط به فکر لذت گناه است و به پیامدهای آن نمی‌اندیشد. کسی که در هشیاری و توجه به سر می‌برد و شهوت یا غضب بر اوغلبه نکرده است، وقتی اندیشه گناه به ذهنش راه می‌یابد، به خوبی پیامدهای بد آن فرارویش نمایان می‌شود. اما کسی که شهوت و غضب بر او غلبه کرده، به عواقب کردار زشت خود نمی‌اندیشد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
    رُبَّ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلاً یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛(33) چه بسا چند لحظه شهوت‌رانی که در روز قیامت اندوهی طولانی در پی دارد.
    پس آنچه سبب انجام گناه و مانع توجه به آثار و پیامدهای آن می‌شود علاقه به دنیا و انس با لذت‌های مادی است که همچون پرده‌ای روی چشم و دل انسان قرار می‌گیرد تا حقایق را درک نکند و خود را به ننگ گناه بیالاید. در برابر، آنچه مانع آلوده شدن به گناه و دلبستگی به دنیا می‌شود، ترس و اندوه اخروی است: اگر انسان بیندیشد که گناه چه فرصت‌ها و توفیقاتی را از او می‌گیرد و چه عذاب‌هایی به بار می‌آورد و سبب می‌شود انسان از چشم خداوند و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) و اولیای خدا بیفتد، چه بسا مقهور هوس‌ها و لذت‌های دنیا نشود و خود را در دام گناه گرفتار نسازد. ترس و هراس از عذاب‌ها و گرفتاری‌هایی که گناهان در‌پی ‌دارند و اندوه از فرصت‌ها و توفیقات معنوی که انسان از دست داده، دلبستگی به دنیا و پرده‌ها را از میان بر‌می‌دارد و توجه او را به آخرت و معنویات افزون‌تر می‌کند و موجب انس با خداوند می‌شود. چنین ترس و اندوهی جلوی سرمست گشتن از لذت‌های دنیوی و غفلت را می‌گیرد. به دلیل همین آثار ارزشمند «ترس» از خداوند و عذاب‌های اخروی، و «اندوه» بر فرصت‌های معنوی از دست رفته است که امیر مؤمنان(علیه السلام) آنها را می‌ستاید وگرنه در شأن آن حضرت نیست که به ستایش ترس و اندوه بر دنیا بپردازند. دنیا با همة نعمت‌هایش، در برابر آخرت چه ارزشی دارد که انسان خود را به ترس و اندوه دربارة آن مبتلا کند؟ و از همین روی،‌ آموزه‌های دینی نیز سفارش کرده‌اند که سمت و سوی ترس و اندوه انسان، خدا و آخرت باشد و نباید از غیر خداوند ترسید.
    امضاء

صفحه 2 از 18 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi