نکوهش دلبستگی به دنیا و لذتهای آن
لذت، خود، مطلوب و متناسب با فطرت انسان است و اگر در مواردی نکوهش شده، منظور لذت محدود و حرامی است که مانع از رسیدن به لذتهای ابدی آخرت میشود؛ مانند لذت گذرایی که از استعمال مواد مخدر به انسان دست میدهد، اما ناراحتیها، رنجها و محروم ماندن از لذتهای طولانی زندگی را در پی دارد. آنچه مذموم و نکوهیده است ترجیح دادن لذتهای محدود دنیا بر لذتهای نامحدود آخرت است. آنچه مذمت شده محاسبات نابهجایی است که انسان در زندگی دارد و در پی آنها به لذتهای محدود تعلق و دلبستگی پیدا میکند و خود را از لذتهای بینهایت محروم میسازد. بهراستی کسی که حاضر میشود برای چند لحظه لذتجویی و ارضای شهوت خود، زندگی خویش را تباه سازد، یا کسی که برای رسیدن به لذت گذرای نگاه حرام و یا شنیدن موسیقی حرام، آتش جهنم و عذابهای طولانی جهنم را برای خود فراهم کند، دیوانه نیست؟
خداوند درباره کسانی که دلبستة دنیا شدهاند و با سرمست شدن از لذتهای آن، از لذتهای نامحدود آخرت صرفنظر کردهاند میفرماید:
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا * وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى؛(30) لیکن [شما] زندگی دنیا را برمیگزینید، با آنكه [جهان] آخرت نیکوتر و پایدارتر است.
پیامبران کوشیدند تا انسانها را به شأن و منزلت والایشان آگاه سازند و این باور را در آنها پدید آورند که لذتهای انسان در لذتهای محدود دنیوی و حیوانی منحصر نیست و آدمی میتواند از لذتهای نامحدود و نامتناهی معنوی و اخروی نیز برخوردار شود. پس در شأن او نیست که دلبستة لذتهای کودکانه و حیوانی شود و این دلبستگی مانع دستیابی به لذتهای نامحدود گردد. انسان در برخورداری از لذتهای حیوانی، نظیر خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی، با حیوانات مشترک است و حتی برخی از این لذتها در حیوانات شدیدتر است. پس اگر همت و تلاش انسان تنها مصروف این لذتها شود، در حد یک حیوان تنزل کرده و از منزلت و شأن انسانی خویش بیبهره مانده است. پس چنین انسانی سزاوار مذمت و نکوهش است.
بدین ترتیب، آیات و روایاتی که خوف و حزن را مطلوب شمردهاند، با فطرت انسان هیچ ناسازگاریای ندارند؛ زیرا حزن و خوف حالاتی فطریاند، لکن انسان باید به درستی از آنها بهره برد، که در این صورت آثار ارزشمند و سازندهای در پی خواهند داشت. مثلاً خوف و خشیت از عظمت الاهی موجب میشود که انسان به وظایف خود عمل کند؛ با دیگران مهربان باشد؛ به خلق خدا خدمت کند؛ بیشتر در برابر خداوند خضوع کند؛ و برای تقرب به او اعمال صالح انجام دهد. در مقابل، وقتی شادی و سرمستی باعث غفلت انسان از وظایف فردی و اجتماعی میشود، نکوهیده و مخالف فطرت انسانی است.