الف) ابهام در واژة نوآوری و دیگر واژگان انتزاعی
پیش از پاسخ به این پرسشها باید دانست که واژة نوآوری همچون بسیاری از واژههای انتزاعی، با گونهای ابهام آمیخته است، و این ابهام موجب سوء استفاده از آن میشود. توضیح آنكه در نتیجة دگرگونیهایی که در الفاظ در زبانهای مختلف پدید آمده، برخی الفاظ مشترک لفظی شدهاند؛ آنسان که یک لفظ برای چند معنای متفاوت به کار
میرود. مانند لفظ «عین» که در عربی چند معنا دارد. همچنین برخی الفاظ مشترک معنویاند؛ بدین معنا که لفظی برای معنایی کلی که بر چند فرد انطباق مییابد وضع شده است. یا بر اثر تحول زبانی، لفظی از معنایی به معنای جدیدی نقل داده میشود و از آن پس معنای جدید از آن لفظ متبادر میشود و دیگر معنای پیشین به ذهن نمیآید؛ مانند لفظ «الصلوة» که برای «دعا» وضع شده بوده و در شریعت اسلامی برای نماز، که كارها و ذكرهای ویژهای دارد، وضع شد. گاه نیز لفظی افزون بر معنای حقیقی و معنای موضوعله آن، در معنایی مجازی که لفظ در آن وضع نشده است به كار میرود و این به دلیل وجود علاقه و مناسبت بین معنای موضوعله و معنای مجازی است. گاهی یک لفظ بیش از یک معنا ندارد، اما در عرفهای گوناگون معانی گوناگونی از آن استفاده میشود. محض نمونه، واژة «تقیه» در لغت به معنای نگاه داشتن و حفظ کردن است و از این نظر با واژههای همخانواده خود، مانند «تقاه» و «تقوا»، تفاوتی ندارد و در نهج البلاغه نیز به معنای لغویاش به کار رفته است؛ آنجا که امیر مؤمنان(علیه السلام) میفرمایند:
فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِیَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ؛(214) پس، از خدا چونان کسی پروا کنید که سخن حق را شنید و فروتنی کرد.
اما بهتدریج و بهویژه در زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) با توسعهای که در معنای «تقیه» پدید آمد، بهویژه در عرف شیعه، معنای اصطلاحی خاصی از آن به دست آمد که عبارت است از پوشیده داشتن اعتقادات، از مخالفان و عدم تظاهر به عقاید و آداب دینی در آنجا که در نتیجة ظاهر ساختن آنها به دین یا جان انسان زیانی وارد میسازد. آنگاه تقیه به تقیة خوفی (تقیه از سَرِ خوف) که شخص به دلیل ترس بر جان، آبرو، مال، برادران دینی و اسلام تقیه میکند و نیز تقیة مداراتی (تقیه برای مدارا) که برای
جلب دوستی و محبت مخالفان و رسیدن به یک دیدگاه مشترک با آنان صورت میپذیرد، تقسیم شده است. تقیه در اسلام و بهویژه در تشیع چنان جایگاه و اهمیتی یافته است که امام صادق(علیه السلام) به معلی بن خنیس فرمودند:
إِنَّ التَّقِیَّةَ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ؛(215) تقیه از دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه را رعایت نکند دین ندارد.
ممکن است کسی بر اثر جهل، غفلت یا از سَرِ شیطنت و برای تحریف حقیقت، دگرگونی معناییای را که در واژههایی چون تقیه و بدعت و نوآوری پدید آمده در نظر نگیرد و در مقامی که این واژهها در معنای اصطلاحی به کار رفتهاند، معنای لغوی آنها را لحاظ کند، یا به عکس، در جایی که واژة بدعت و نوآوری در معنای لغویاش به کار رفته است، معنای اصطلاحی آن را لحاظ کند، و از سَرِ جهل یا بهعمد از این نکته که برای فهم معنای لفظ باید قراین و فضای تخاطب را در نظر گرفت، چشم بپوشد.
طی نیم قرن اخیر تحریفهای فراوانی در برخی الفاظ و اصطلاحات و از جمله در معنای نوآوری صورت گرفته است و در اینباره، گروهی با مغالطه و خلط معانی كوشیدهاند افکار غلط خود را در پوشش الفاظی چون نوآوری ترویج دهند. اكنون، پیش از پرداختن به سوء استفاده از واژة نوآوری، به حوزههایی که در آنها نوآوری صورت گرفته است نگاهی میافکنیم.