در روایات بالا، امام علیه السلام قیام زیدبن علی علیه السلام و مانند او را که داعی به حق هستند، تأیید می کند و قیامهای اشخاصی چون: محمد بن عبدالله(32)، که مردم را به خود فرا می خوانند، محکوم می کند.
گواه دیگر این که: ائمه علیه السلام قیام حسین بن علی، شهید فخ را که در زمان حکومت هادی، برادر هارون الرشید، انجام گرفته تأیید کرده اند.
بنابراین، قیام زیدبن علی و شهید فخ و نهضتهایی از این دست را، نمی توان از نمونه های طاغوت شمرد.
افزون بر اینها، اگر با استناد به این روایات، هر گونه قیام و نهضتی را محکوم و غیر مشروع بدانیم، این گونه برداشت، با روایات جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و همچنین با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیه السلام تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد.
همچنین در گذشته، روایاتی را که از فریقین نقل کردیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام به برخی از قیامهای پیش از قیام قائم علیه السلام اشاره کرده و آنها را تأیید کرده اند.(33)
با توجه به آنچه آوردیم، معنای حدیث این است که: هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشت شود و رهبر آن مردم را به سوی خود فرا خواند، صاحب این چنین پرچمی، طاغوت است.
اما اگر شخص صالحی در دوره غیبت قیام کند، به نیابت از امام علیه السلام و تشکیل حکومت دهد، بدون تردید، مشمول این روایات نخواهد بود.