صفحه 3 از 26 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 255

موضوع: پیدایش و گسترش تشیع

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنابراین آزمایشی که بعد از پیامبر (ص) صورت گرفت و باگذشت یک چهارم قرن به دست آمد، تایید کننده همان نتیجه گیری قلبی ماست، مبنی بر این که واگذاری مستقیم رهبری فکری و سیاسی به گروه مهاجرین و انصار بلافاصله پس از وفات پیامبر (ص) کاری بود ناشیانه و عجولانه و زودرس که قبل از فرار رسیدن زمانی طبیعی اش صورت می گرفت و به این جهت منطقی و معقول نیست که پیامبر این روش را در پیش گرفته باشد.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    راه سوم

    راه سوم که تنها راهی بود که با طبیعت اوضاع و شرایط آن زمان سازگار بود و با توجه به شرایط دعوت و مبلغان آن و رفتار و سلوک پیامبر (ص)،خردمندانه می نمود، آن است که پیغمبر اسلام (ص) نسبت به آیند اسلام در زمان بعد از خودش، موضعی مثبت (نه منفی) در پپش گیرد (و برای آن اقدام نماید) و به امر خداوند متعال شخصی را برگزیند و روح دعوت را در اعمال وجودش تزریق کند و سپس او را جهت عقیدتی و رهبری ویژه آماده نماید تا مرجعیت فکری و رهبری سیاسی اسلام در او شکل گیرد و بعد از پیامبر اسلام (ص) به کمک پایگاه مردمی آگاه یعنی مهاجزین و انصار، رهبری اسلام و بازسازی عقیدتی امت را به عهده گیرد و آن را تا جایی ادامه دهد که امت شایستگی پیدا کند تا خود مسوولیت های رهبری را پذیرا شود.
    و بدین سان، این راه را، تنها راهی می یابیم که ممکن بود سلامتی آینده اسلام را تصمین کند و نگذارد اسلام در مسیر پیشرفت و گسترش خود، دچار انحراف گردد و پیامبر اکرم (ص) نیز چنین کرد.
    احادیث و نصوصی که به طور متواتر از پیغمبر (ص) روایت شده است و دلالت می کند که آن حضرت مشغول آماده سازی عقیدتی و فرهنگی ویژه در مورد یکی از پیام رسانان و مبلقان اسلام بوده - در حدی که وی را برای عهده دار شدن رهبر فکری و سیاسی مهیا کرده - و این که پیامبر (ص) او را به پیشوایی فکری و سیاسی پس از خود توصیه نموده است، همه گویای این مطلبند که پیامبر (ص) روش سوم را برگزید و مقتضای شرایط و اوضاع نیز چنان که دانستیم، همین روش بود.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شخصی که برای رهبری رسالت پرورش یافت و جهت عهده دار شدن آینده اسلام و رهبری فکری و سیاسی آن منصوب شد، کسی نیست جز علی بن ابی طالب (ع)؛ شخصیتی که وجودش و افکارش در پناه اسلام شکل گرفت و پرورش یافت و اولین کسی بود که اسلام آورد و نخستین مجاهدی بود که در راه اسلام در مقابل دشمنان آن با پایداری جنگید و وجودش در زمان پیامبر (ص) شکل گرفت و ژرفا یافت.
    پیغمبر (ص) آن حضرت را پرورش داد و علی (ع) در کنار او چشم گشود و در پناه او رشد یافت و فرصت هایی برایش آمد تا از پیامبر بیاموزد و با آن حضرت هم سخن شود و طبق خواسته او عمل کند که چنین فرصت هایی برای هیچ انسانی دیگری پیش نیامد.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شواهد زیادی در زندگی پیامبر (ص)و علی (ع) وجود دارد که همه بیانگر آن است که پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را مهیای پذیرش چنین رسالت خاصی می نمود، زیرا بسیاری از مفاهیم دعوت و حقایق آن را برای آن حضرت بیان کرد و در این کار، او را بر دیگران مقدم داشت و زمانی که علی (ع) از آن حضرت (ص)سوال کرد و سوالاتش را به پایان می رساند، پیغمبر اکرم (ص) شروع به پاسخ دادن و بیان حقایقی می کرد که سطح فرهنگی و فکری آن حضرت را بالا می برد و تا آخرین روزهایی زندگانی مبارکش ساعت های زیادی از شبانه روز را با آن حضرت خلوت می کرد و او را با مفاهیم دعوت و مشکلات آن و نحوه عمل کردن و حل مشکلات آشنا می ساخت. حاکم در مستدرک از ابی اسحاق روایت کرده است که وی گفت: از قثم بن عباس سوال کردم، چگونه علی وارث پیغمبر است؟ وی گفت: به این سبب که علی نخستین کسی بود که از ما به پیغمبر (ص) پیوست و بیش از همه با وی در آمیخت. در حیله الاولیاء نیز از ابن عباس روایت شده است که وی گفت: به ما گفته شد که پیامبر (ص) به علی (ص) هفتاد سفارش مهم توصیه کرد که به غیر او چنین توصیه ای نفرمود.
    نسایی نیز در کتاب خصائص از حضرت علی (ع) روایت کرده است که فرمود: من در نزد پیغمبر (ص) مقامی داشتم که احدی از بندگان چنان مقامی نداشت. در هر شب بر آن حضرت وارد می شدم و هنگام ورود اگر در حال نماز بودن با گفتن تسبیحی اجازه ورود می داد و من داخل می شدم و اگر در نماز نبود به من اجازه ورود می داد و نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: در دو وقت با پیامبر (ص) دیدار می کردم، یکی در شب و یکی در روز. نسایی نیز از علی (ع) روایت کرده است که فرمود: هرگاه از پیغمبر (ص) سوال می کردم، پاسخ می داد و چون ساکت می شدم، او آغاز به سخن می کرد، این روایت را حاکم در کتاب مستدرک نیز آورده است و در آن جا گفته است: این روایت با معیار شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نسایی از ام سلمه نیز روایت کرده است که وی گفت: قسم به آن که ام سلمه به او سوگند یاد می کند، علی (ع) به پیغمبر از همه کسی نزدیک تر و مانوس تر بود، وی گفت: چون بامداد روزی رسید که پیامبر در آن روز رحلت کرد، پیغمبر (ص) کسی را به دنبال علی (ع) فرستاد. من گمان کردم که می خواهد او را در پی کاری بفرستد، پس تا سه مرتبه فرمود: علی (ع) آمد؟ علی (ع) قبل از طلوع خورشید رسید، در این وقت ما دانستیم که پیامبر با علی (ع) کاری دارد ( و لازم نیست ما در آن جا باشیم)، همه از خانه خارج شدیم و این زمانی بود که همه ما در خانه عایشه بودیم. من آخرین فردی بود که از خانه خارج شدم، پس در پشت در نشستم و از همه به در نزدیک تر بودم، علی (ع) به پیامبر (ص) چسبیده بود و آخرین کسی که بود که نزد پیغمبر (ص) بود و پیامبر (ص) به او محرمانه سخن می گفت و نجوا می کرد.
    امیرالمومنین (ع) در خطبه مشهور قاصعه در باره ارتباط بی نظر خود با پیغمبر (ص) و نیز توجه پیغمبر (ص) در آماده کردن و تربیت کردن او چنین فرموده است: و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابه القربیه و المنزله الخصیصه وضعنی فی حجره و انا ولد، یضمنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضع الشیی ء ثم یلقمنیه و ما وجدلی کذبه فی قول ولا خطله فی فعل... و لقد کنت اتبعه اتباع الفصل اثر امه یرفع فی کل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به، و لقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه و لایراه غیری ولا یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسارم غیر رسول الله (ص) و خدیجه و انا ثالثهما اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه.
    یعنی: شما موقعیتم را نزد رسول خدا (ص) به سبب خویشاوندی نزدیک و منزلت مخصوص می شناسید، در حالی که کودک بودم، مرا به سینه خود می چسباند و در بستر خود می خواباند و بدنش را با من تماس می داد و بوی خوشش را به من می بویاند و خوراکی را می جوید و سپس آن را در دهان من می گذاشت. نه در گفتار من دروغی یافت نه در کردار من سهو و خطایی. من به دنبال او روان بودم. آن سان که کودک خردسال به دنبال مادر خود روان است. هر روز رایتی از اخلاقی نیک خویش بر می افراشت و به من فرمان می داد که از او پیروی کنم، هر سال در حرا اقامت می گزید و من او را می دیدم و جز من فردی او را نمی دید و در آن روزها اسلام در خانه ای نبود جز خانه رسول ا... (ص) و خدیجه و من سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:35
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این نمونه ها و بسیاری شواهد دیگر ارائه دهنده تصویری است از آن آماده سازی اعتقادی و رسالتی ویژه که پیامبر در جهت آموزش امام علی (ع) در سطح رهبری رسالت، بدان می پرداخت.
    چنان که پس از پیامبر (ص) در دوران زندگی حضرت علی (ع) نیز موارد بسیاری وجود دارد که منعکس کننده آثار و نتایج آن آماده سازی ویژه است و نشان می دهد که آن آماده سازی ویژه از سوی پیامبر (ص) در باره امام علی (ع) انجام گرفته است.
    هر مشکلی که رهبری حاکم از حل آن عاجز می ماند، حضرت علی (ع) مرجع و پناهگاه حل آن بود. ما در طول تاریخ تجربه اسلامی در زمان خلفای چهارگانه به واقعه ای برنخورده ایم که امام برای دانستن نظر اسلام و در راه حل آن به غیر خود مراجعه کرده باشد. در حالی که در تاریخ به ده ها واقعه بر می خوریم که رهبری حاکم اسلام علی رغم بهره هایی که خود در این زمینه داشت، احساس می کرد، ناگزیر است برای حل آن ها به امام علی (ع) مراجعه نماید.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:35
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بنابراین از یک سو شواهد زیادی وجود دارد که همه گویا این حقیقت است که پیغمبر اسلام (ص) به علی (ع) آمادگی خاصی می داد و او را مهیای پذیرش رهبری جامعه در زمان پس از خود می کرد و از سوی دیگر شواهد زیادی نیز وجود دارد که همه بیانگر آن است که پیامبر (ص) ولایت و زمامداری علی بن ابی طالب (ع) را اعلام کرده و رسما رهبری فکری و سیاسی را بر عهده امام علی (ع) گزارده است و شمار این گونه شواهد از قسم اول کمتر نیست، چنان که ما نمونه هایی از آن را در حدیث دار، ثقلین، منزلت، غدیر و ده ها حدیث نبوی دیگر می بینیم.
    آری این چنین تشیع در حوزه دعوت اسلامی و بر طبق طرح رسول اکرم (ص)ایجاد شد، طرحی که پیغمبر (ص) آن را برای حفظ آینده اسلام و به امر خداوند متعال ارائه داد، بنابراین تشیع عارضه ای نو ظهور نبود که در صحنه حوادث و براثر وقایع پس از پیغمبر اکرم (ص)، ایجاد شده باشد، بلکه نتیجه ضروری طبیعت پیدایش دعوت و نیازها و اوضاع و شرایط اصلی آن بود که بر اسلام لازم می نمود تا تشیع را پدید آورد. به عبارت دیگر بر نخستین رهبر اسلام (پیامبر اکرم (ص)) واجب بود تا رهبر دوم آن را برگزیند و او را آماده نماید تا به دست او و جانشیناش اسلام به رشد انتلابی خود نایل شود و به جانب کامل شدن هدف دگرگونی جامعه یعنی از بین بردن تمام رسوبات جاهلیت و ریشه کن کردن آن ها و ساختن جدید در سطح خواسته ها و مسوولیت های دعوت نزدیک شود.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:35
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تاکنون چگونگی پیدایش تشیع را دانستیم. اکنون می پردازد به چگونگی پیدایش شیعه و تقسیمی که بر اساس آن، در امت اسلامی به وجود آمد (پاسخ به سوال دوم).
    هرگاه نخستین مرحله از زندگی امت اسلامی در عصر پیغمبر اکرم (ص) را بررسی کنیم، می بینیم ار نظر فکری، دو گرایش اساسی و متفات با هم همراه با پیدایش امت و آغاز تجربه اسلام از سال های نخستین، وجود داشتند و در میان امت کوچک و نوظهوری که به وسیله پیغمبر (ص) به وجود آمده بودند، به حیات خود ادامه دادند.
    اختلاف بین این دو گرایش و بینش منجر به آن شد که بلافاصله پس از پیغمبر اکرم (ص) تقسیم عقیدتی رخ دهد و امت اسلامی به دو گروه تقسیم شود. گروهی حکومت را به دست آورد و با به دست آوردن امکانات قادر شد تا عقیده خود را گسترش داده و بیشتر مسلمان ها را زیر پوشش خود در آورد، در حالی که گروه دوم از حکومت کنار گذاشته شدند و به وجود در داخل حوزه اسلامی به صورت اقلیتی مخالف ادامه دادند، چنین اقلیتی شیعه نام داشت.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:35
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این دو جهت فکری که از آغاز پیدایش امت اسلامی در زمان پیغمبر (ص) وجود داشتند، عبارتند از:
    1-گروهی که بر اساس تعبد، به دین و پذیرش حکمیت آن ایمان داشتند و در برابر نص دینی در تمام زندگی به طور مطلق و بی چون و چرا تسلیم بودند.
    2-گروهی که به دین ایمان داشند، اما معتقدد بودند تعبد و تسلیم بی چون و چرا پایبندی به نصوص دینی اختصاص به محدوده خاص عبادات و مسائل غیبی دارد و آنچه ایمان به دین، از آن ها می خواهد، همین است و معتقد بودن به اجتهاد در سایر مسائل ممکن است و بر این اساس می توان با بودن مصلحت به جز در عبادات و مسائل غیبی، در نصوص دیگری که مربوط به شوون زندگی است، تصرف کرد و آن را تغییر داد و یا اصلاح کرد، علی رغم این که صحابه تازه مومن و نیازمند به آگاهی، برترین و صالح ترین بذر، جهت به وجود آوردن امت عقیدتی بودند و حتی تاریخ بشریت نسلی عقیدتی پاک تر و نجیب تر از نسلی که پیامبر آن را به وجود آورد، سراغ ندارد، با این حال لازم است اعتراف کنیم، از زمانی که پیغمبر زنده بود، جهت فکری وسیعی وجود داشت که ترجیح می داد در ارزیابی مصلحت و به دست آوردن احکام، اجتهاد را بر نص دینی و پایبندی به آن مقدم دارد؛ چنان که گروه دیگری نیز وجود داشت که برخلاف گروه نخست به حکومت دین و تسلیم در مقابل احکام آن اعتقاد داشت و به تمام نصوص آن در هر زمینه ای از زندگی پایبند و متعبد بود.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:35
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از جمله عواملی که موجب شد در بین مسلمانان موضع اجتهادی گسترش یابد، آن است که چنین موضعی با میل طبیعی انسان برای انجام عملی که موافق با مصلحتی باشد که آن را درک و ارزیابی کرده، سازگارتر است تا کاری که موافق با قانونی باشد که مصلحت آن را درک نمی کند و آن را نمی فهمد. در این مورد می توان افراد با جراتی از بزرگان صحابه آن را نام برد که چنین موضعی (اجتهاد) را در پیش گرفتند: از جمله این افراد عمر بن خطاب است که با پیامبر (ص) مناقشه کرد و در موارد بی شماری بر خلاف نص، به اجتهاد پرداخت و معتقد بود تا زمانی که انسان بداند در تشخیص مصلحت بر طبق اجتهادش اشتباه نمی کند، چنین اجتهادی جایز است. در این رابطه می توان موضع او نسبت به صلح حدیبیه و مخالفش با این صلح و نیز نسبت به اذان و تصرف کردن در آن و ساقط کردن حی علی خیر العمل و موضعش نسبت به پیغمبر اکرم (ص) هنگام تشریع حج تمتع و غیر آن را نام برد.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-04-2019 در ساعت 18:34
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 3 از 26 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi