نظریه چهارم تاریخ شیعه را بعد از برگشت حضرت علی (ع) از صفین می داند.
از مشهورترین کسانی که به این نظریه معتقدند، استاد وات مونتگومری می باشد. او می گوید: آغاز حرکت شیعه یکی از روزهای سال 658م / 37ه بوده است، زمانی که گروهی از پیروان علی (ع) گفتند: ما دوستدار کسی هستیم که ترا دوست بدارد و دشمن کسی هستیم که ترا دشمن دارد؛ این گفته بدان معناست که آن ها آماده بودند تا حکم علی (ع) را در کارهای مهم به طور مطلق بپذیرند.(43)
چنین پیداست که استاد وات در نظریه خود به نصی تکیه نموده است که طبری نقل کرده، طبری می گوید: هنگامی که علی (ع) به کوفه وارد شد و خوارج از او دوری گزیدند و شیعیان در پیروی او ثابت ماندند، شیعیان گفتند: بر گردن ما بیعت دومی است؛ ما دوست کسانی هستیم که شما آن ها را دوست داری و دشمن کسانی هستیم که شما ما دوست کسانی هستیم که شما آن ها را دوست داری و دشمن کسانی هستیم که شما آنان را دشمن داری.(44)
با توجه به آنچه قبلا راجع به آغاز ظهور تشیع بیان کردیم و نیز به زودی در صفحات آینده بیان خواهیم کرد، نظریه وات خالی از ضعف نیست. پس از آن که برخی از نظریات را در مورد آغاز پیدایش شیعه علی (ع)، بیان کردم، مایلم اشاره کنم که شیعه علی (ع) واژه است که پیچیدگی و غموض آن را احاطه کرده به گونه ای که معنای رایج و معمولش از آن فهمیده نشده، مگر بعد از این که زمانی طولانی بر تاریخ استعمال آن گذشته است. به این جهت بیشتر تاریخ هایی که نویسندگان مذکور، آن را برگزیده اند، دارای نوعی پیچیدگی می باشد و این از آن جا ناشی می شود که آن ها به خوبی فرق نگذاشتند، بین ظهور تشیع علوی به معنای خاص آن - من آن را تشیع عقیدتی (معنوی) نامیدم - که شامل اقرا به امامت علی (ع) است و اینکه امامت آن حضرت بر طبق وصیت رسول اکرم (ص) و اراده الهی است - و بین تشیع علوی به معنی عام آن که عبارت از اقرار به حقانیت آن حضرت برای خلافت و تلاش جهت برگرداندن این حق، بدون هیچ گونه التزام کلی نسبت به مساله وجود نص بر امامت آن حضرت می باشد، فرقی نگذاشتند(45).
عقیده من آن است که بذر تشیع علوی به معنای عقیدتی آن در زمان خود پیامبر (ص) پاشیده شد و قبل از این که حضرت علی (ع) عهده دار خلافت مسلمانان گردد، رشد کرد .