صفحه 18 از 26 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 255

موضوع: پیدایش و گسترش تشیع

  1. Top | #171

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    موضع شیعه امامیه و نیاکان آن ها نسبت به غلو و غلات

    در میان امامان شیعه که بعدها به عنوان ائمه اثنی عشریه و ائمه معصومین معروف شدند، عده ای از آن ها که معاصر با غلات بودند، در مقابل آن ها رد کردند، سرسختانه ای گرفتند و از آن بیزاری جسته و هرگونه ارتباط خود را با آن رد کردند، مقاومت شیعیان میانه رو و پیشوایان آن ها در مقابل غلات شکل های متعددی به خود گرفت و ائمه در این کار از روش های مختلفی استفاده کردند که در همه آن ها هدف نابود کردن و خرد کردن دعوت غلات بود. از جمله مشهورترین این روش ها عبارتند از:
    1-تاکید بر ضدیت غلو با اسلام: از حضرت علی (ع) روایت شده است که فرمود: کفر بر چهار پایه استوار شده است: فسق، غلو، شک و شبهه(303). امام صادق (ع) فرمود: کمترین چیزی که انسان با انجام آن ایمانش را از دست می دهد، آن است که غلو کننده ای بنشیند و به سخن او گوش دهد و حرفش را تصدیق کند. پدرم برای من از قول پدرش و او از جدش روایت کرده که پیامبر (ص) فرمود: دو صنف از امت من از اسلام بی بهره اند، غلات و قدریه(304). نوبختی که خود از شیعیان امامیه است، هنگام بحث از غلات گفته است: این فرقه های غلو بودند که تشیع را به خود نسبت می دادند و حال آن که بازگشت همه آن ها به خرمدینیه و مزدکیه و زندیقیه و دهریه است که خدا آن ها را لغنت کند، همه آن ها بر نفی ربوبیت خدایی از آفریدگار بزرگ و... اثبات آن در جسم مخلوق اتفاق دارند(305) سعد اشعری نیز که از امامیه است، پس از این که عقاید غلات بیان نموده گفته است: خدا منزه و برتر است از آنچه آن ها می گویند که خداوند آن ها را لغنت کند(306). در جای دیگر نیز می گوید: فرقه ای از غلات که خدای لعنتشان کند، اظهار دعوت به تشیع کردند، در حالی که مجوس بودن خود را پنهان داشتند(307)
    کشی روایت کرده است که امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود فرمود: به غلو کنندگان بگو به درگاه خدا توبه کنید، چرا که شما با این عقیده، فاسق و کافر و مشرکید(308)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #172

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-ائمه وجود پیوند اعتقادی بین خود و رهبران غلات را رد کرده و تصریح کرده اند که رهبران غلات بر آن ها دروغ بسته اند.
    در بسیاری از مناسبت ها ائمه (ع) از غلات بیزاری جسته و وجود هر گونه پیوند و ارتباط عقیدتی را بین خود و رهبران آن ها رد کرده اند، چنان که کشی روایت کرده است حضرت رضا (ع) فرمود:(309) بنان بر علی بن حسین (ع) دروغ می بست، خداوند گرمی آهن را به او چشانید. مغیره بن سعید نیز بر امام باقر(ع)(310) دروغ می بست، خداوند داغی آهن را به او نیز چشانید. محمد بن بشیر(311) بر امام موسی بن جعفر (ع) دروغ می بست، خداوند داغی آهن را به او چشانید و همچنین ابوالخطاب بر امام صادق (ع) دروغ می بست خدای متعال داغی آهن را به او نیز چشانید(312)
    امام صادق (ع) وجود ارتباط بین پدرش امام باقر (ع) و مغیره بن سعید را رد کرد، همچنان که رابطه بین خود و ابوالخطاب را نیز رد کرد. روزی به اصحابش فرمود: خداوند مغیره بن سعید و زن یهودیه را لعنت کند، زیرا که مغیره با آن یهودیه رفت آمد می کرد و از او سحر و شعبده و کارهای غیر عادی فرا می گرفت. مغیره بر پدرم و دروغ بست، پس خداوند گرمی آهن را به آن ها بچشاند... من از آنچه اجدع براد بنده بنی اسد ابوالخطاب - که خداوند لعنتش کند- به من نسبت داده، به درگاه خداوند از آن بیزاری می جویم. به خدا قسم! بر فرض این که به وسیله ما مورد آزمایش قرارگیرند و ما آن ها را به آن کار امر کنیم (که چنان ادعاهای نادرستی کنند) بر شما واجب است که آن قبول نکنید. من شما را شاهد می گیرم که مردی هستم از فرزندان رسول خدا (ص) و برائتی از خدا با من نیست (که هر عملی انجام دهم به من کاری نداشته باشد، بلکه بنده ای هستم) که اگر او را اطاعت کنم، به من رحم می کند و اگر معصیت کنم، مرا عذاب می کند...(313)
    روزی امام صادق (ع) به بشارت شعیری (ت: 180ه) فرمود: از نزد من خارج شو! خدا ترا لعنت کند! پس از این رفت، امام فرمود: وای بر او (او که می خواست چنین ادعاهای نادرستی کند، چرا آنچه یهود گفتند، نگفت؟ چرا آنچه نصارا گفتند، نگفت چرا آنچه مجوس گفتند، نگفن؟... به خدا قسم! احدی خدا را مانند این تبهکار کوچک نکرد.... بعد امام درباره او چنین فرمود: او شیطان پس شیطان است، او خروج کرده تا شیعیان را گمراه کند و امام در اواخر شیعیان خود را از شعیری برحذر می داشت و می فرمود: من بنده خدا و فرزند بنده خدایم، سوگند به خدا! من از پشت پدران و رحم مادران به وجود آمده ام و می میرم و در روز قیامت زنده می شوم(314)
    از حدیث مذکور به دست می آید که در نظر امام بلا و مصیبت گزافه گویی و افراط و غلو در حق امام از خطر یهودی و مسیحی و مجوسی شدن بیشتر است. چنان که به دست می آید که امام بر بندگی خود در مقابل پروردگارش تاکید کرد تا ویژگی های خدایی را که غلات و از جمله شعیری به آن حضرت نسبت می دادند، رد کند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #173

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3-کوشش ائمه برای قطع راه دستبرد غلات به احادیث و منع آن ها از نسبت دادن احادیث به خودشان. رهبران غلات در نهان به احادیث ائمه (ع) دستبرد می زدند و در آن تصرف کرده و احادیثی را به خود نسبت می دادند. آن ها از این کار دو هدف را در کنار هم دنبال می کردند، چرا که نسبت دادن احادیث با هدف های معین از طرفی موجب می شود عده ای از غلات پشتیبانی نموده و آن ها را تائید نمایند و از طرف دیگر نیز این کار به نابودی مذهب اسلام کمک می کند و این دو، از هدف های اصلی جنبش غلو بود.
    چنین پیداست که ائمه از روش غلات در نسبت دادن احادیث امامان به خودشان آگاه شدند، از این رو سعی کردند تا آن را در نطفه نابود سازند، ولی تمام آرزوهایشان در آن فرصت تحقق پیدا نکرد(315). از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: احادیثی را که از قول ما گفته می شود، به جز آنچه موافق با قرآن و سنت باشد یا از احادیث قبلی گواه و قرینه ای بر صحت آن وجود داشته باشد، قبول مکنید؛ زیرا مغیره بن سعید که لعنت خدا بر او باد! در کتاب های صحابه پدرم مخفیانه تصرف کرده و احادیثی را از قول پدرم نقل کرده که پدرم آن ها را نگفته است. پس از خدا بترسید و آنچه به ما نسبت داده می شود و مخالف گفته پروردگارمان و سنت پیامبرمان حضرت محمد (ص) می باشد، قبول مکنید...(316)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #174

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از بعضی موارد چنین به دست می آید که غلات احادیث را جعل کرده و به ائمه نسبت می دادند و سپس آن ها را از زبان راویان معتبر شیعه نقل می کردند تا با این کار پذیرش و رواج آن را در بین عموم مردم و به خصوص گروه های غلات تضمین کنند. سعد اشعری گفته است از بین فرقه های غلات حربیه قائل به غلو وتناسخ واظلله(317) و دور(318) می باشند و ادعا می کنند، این مطالب را جابربن عبدالله انصاری و جابربن یزید جعفر(319) روایت کرده اند و آن دو بر همین مذهب و اعتقاد بوده اند. حربیه با این عمل تمام واجبات و احکام و سنت های را باطل کردند(320)
    گاهی غلات احادیثی را که خود به دروغ به ائمه نسبت داده بودند، مخفیانه آن ها را وارد کتاب های شیعه می کردند و چنین به نظر می رسد که ائمه متوجه این عمل شده و شیعیان را از آن برحذر می داشتند. کشی روایت کرده است که هشام بن حکم از امام صادق (ع) شنید که می فرماید: مغیره بن سعید عمدا بر پدرم ظاهر می شدند و کتابها را از صحابه پدرم می گرفتند و به مغیره می دادند، او مطالب کفرآمیز و زندقه را در آن داخل می کرد و آن ها را به پدرم نسبت می داد. سپس کتاب ها را به پیروان خودش بر می گرداند و به آن ها دستور می داد تا آن کتاب ها را در میان شیعه تثبت نمایند (به گونه ای که شیعیان تصور کنند، همه مطالب را ائمه گفته اند). پس تمام مطالبی که پیرامون غلو در کتاب های صحابه پدرم وجود دارد، مغیره بن سعید مخفیانه آن ها را وارد آن کتاب ها نموده است(321)
    چنین بر می آید که نسبت دادن احادیث ساختگی به ائمه به وسیله غلات و نوشتن آن ها در کتاب های شیعه میانه رو، با کشته شدن مغیره در سال 119ه پایان نیافت، بلکه از پاره ای مطالب به دست می آید که این کار تا آغاز قرن سوم هجری وجود داشته است و شاید این امر از جهتی، بیانگر عمق جنبش غلو و از جهت دیگر، بیانگر تداوم این حرکت باشد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #175

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    کشی نقل کرده که یونس بن عبدالرحمان گفت: عراق را گشتم و در قسمتی از آن اصحاب امام باقر (ع) را یافتم... پس به حرف آن ها گوش فرا دادم و کتاب هایشان را گرفتم، بعدها آن ها را به امام رضا (ع) (ت 203ه.) عرضه داشتم، آن حضرت منکر این شد که احادیث زیادی در بین آن ها از ابی عبدالله (امام صادق) (ع) باشد و به من فرمود: ابوالخطاب بر امام صادق (ع) دروغ بست، خداوند او را از رحمت خود دور نماید.
    همچنین پیروان ابوالخطاب این گونه احادیث را مخفیانه تا امروز در کتاب های اصحاب حضرت صادق (ع) وارد کردند. پس آنچه مخالف قرآن است و به ما نسبت داده می شود، قبول مکنید، زیرا اگر ما سخن و حدیثی بگوییم، موافق با قرآن و سنت می باشد...(322)
    ما بحث غلو و غلات را با نظریات و نکات زیر پایان می دهیم:
    1-در نظر اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان حضرت علی (ع) و خاندانش به عنوان می کزی همواره با نظر محبت آمیز نگریسته می شدند. بنابراین جای شگفتی نیست که غلو در آغاز پیدایش خود بیشتر متوجه این خاندان شود و پیدایش آن هم در کوفه و اطراف آن که محیطی شیعه نشین بود، باشد. هر قدر که دشمنان علی (ع) از میان مسلمان ها سعی کردند، مقام آن حضرت را پایین آورده و آن را بد جلوه دهند و در این جهت احادیث و اخباری در مذمت آن حضرت جعل کنند، از آن طرف هم عده ای مقام آن حضرت را بالا بردند و برخی از مسلمان ها را به گمراهی کشاندند و بدون اطلاع یا رضایت آن حضرت، او و خاندانش را از مرتبه بشریت تا مقام ربوبیت (خدایی) رساندند. شیخ مفید روایت کرده است که شعبی می گفت: (بسیار) می شنیدم که خطبای بنی امیه روی منبرها امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) را دشنام می دهند، ولی با وجود این، این عمل آن ها چنان بود که گویا بازوهای او را گرفته به آسمان بلندش می کردند و می شنیدم که این خطابه در بالای همان منبرها گذشتگان (آباء و اجداد) خود را ستایش می گنند، ولی گویا پرده از روی مرداری بر می دارند (که هر چه آن ها را می ستودند، و بوی تعفن آنان بیشتر می شد.) روزی ولید بن عبدالملک به فرزندش گفت: بر تو باد به پیروی از دین. ندیدم دین، پایه چیزی را بگذارد و دنیا (بتواند) آن را فرو ریزد، ولی بسیار دیدم ، دنیا پایه های و نباهایی ساخت و دین همه آن ها را فرو ریخت. (به عنوان نمونه) من همیشه می شنیدم پیروان و طرفداران ما علی بن ابی طالب (ع) را دشنام می دادند و فضایل او را پنهان می کردند و مردم را برکینه توزی و دشمنی با او وادار می کردند، اما همه این ها جز نزدیک کردن او به دل ها کاری از پیش نمی برد و می دیدم که کوشش می کردند، خود را به مردم نزدیک کنند، اما این کار جز دور کردن آن ها از دل های مردم اثر دیگری نداشت(323)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #176

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آری به این صورت عوامل بی شماری را می یابیم که دست به دست هم دادند تا جایگاهی در جهت غلو برای علی (ع) و خاندانش ایجاد کنند که بسیاری از مردم با ورود به آن گمره شدند. این حالت، نگرانی و آزادگی امامان (ع) و شیعیان میانه رو آنان را فراهم کرد. در نتیجه آن ها با آگاهی از این جریان به طور جدی تلاش می کردند، جلو غلو را بگیرند، ولی چنان که قبلا گفتیم، وسایل و ابزار لازم برای آن ها جهت رسیدن به این هدف به قدر کافی وجود نداشت، زیرا در اغلب موارد هر چه از غلات بیشتر بیزاری می جستند و بیشتر آن ها را تکذیب می کردند، گمراهی آن ها افزوده می شد (چرا که آن ها اظهارات ائمه را بر طبق دلخواه خود ترجیه می کردند).
    چنین پیداست که علمای امامیه پس از این که در زمان غیبت، رهبری مذهب تشیع را به دست گرفتند، به این مورد توجه کرده و به مشکل مزبور پی بردند؛ از این رو از یک طرف با بعضی از اندیشه های غالیان از قبیل دعوت به این که امامان پروردگار جهان هستند نه خداوند، و اعتقاد به تناسخ و حلول و نزول وحی به امامان به مبارزه برخاستند و ائمه را از این نسبت های ناروا منزه دانستند و از طرف دیگر صفاتی را که خداوند ویژه امامان (ع) قرار داده است، از صفاتی که دیگران به آنان نسبت داده اند، جدا ساخته و بر طبق عقیده خودشان، آن ها را تنظیم کردند که بعضی از آن صفات عبارتند از: عصمت، الهام، علم و غیر این ها که از ویژگی های امامان می باشند. از این رو علمای امامیه معتقد بودند که امام باید از گناهان پاک و معصوم باشد، چرا که در غیر این صورت ممکن است، گناهانی را مرتکب شود که دیگران نیز مرتکب می شدند و در این حال باید بر او حد جاری شود (و لازمه آن این است که کسی دیگر بر او اقامه حد نماید) چنان که او بر دیگران اقامه حد می کند و در این هنگام امام محتاج به امام دیگری است و لازمه آن وجود امام تابی نهایت است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #177

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همچنین امامیه می گویند: بر امام وحی نمی شود، زیرا به اجماع (اتفاق) امت، پس از پیامبر وحی به طور کامل قطع شده است(324) ولی به اعتقاد آن ها خداوند از راه های مختلفی مطالب لازم را به امام آموخته و او را در جریان آنچه بخواهد، قرار می دهد.
    برخی از آن ها عبارتند از: الهام و خطور در قلب، رسیدن صدا به گوش، خواب دیدن، از طریق فرشته ای که با او صحبت کند و نیز از راه هایی دیگر مانند این که از مناره یا ستون یا چراغ آنچه می خواهد، می بیند یا اعمال مردم بر او عرضه می شود، زیرا بر طبق اخبار صحیح که دارای سند معتبری نیز هستند، همه این ها از نشانه های علم امام و جهات آن به حساب می آیند و رد آن جایز نیست...(325)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #178

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3-دسته ای از مفاهیم و افکار شیعه در رابطه با بداء و رجعت مورد پاکسازی و اصلاح قرار گرفت و از بسیاری از افکار عجیب و غریبی که غلات آن را در میان شیعه وارد کرده بودند، پاک گردید و به قرآن و سنت و مباحث علم کلام متکی شد، به گونه ای که محتوا و هدف آن مفاهیم با آنچه غلات می گفتند، فرق داشت.
    ممکن است اندیشه انتقال ارواح انبیا و حجت های الهی از صلبی به صلب دیگر به این سبب باشد، تا جای تناسخ و حلول را که غلات به آن اعتقاد داشتند، بگیرد، کشی روایت کرده است که محمد بن فرات از امام باقر (ع) در مورد فرموده خدای متعال: و تقلبک فی الساجدین، یعنی: حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند، سوال کرد. امام در تفسیر تقلبک، فرمود: یعنی در صلب پیامبران و در روایت حسن بن احمد فرمود: منظور انتقال از صلب پیامبری به صلب پیامبر دیگر است(326)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #179

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روایاتی دیگر نیز وارد شده است که به علی (ع) و یا سایر ائمه نسبت داده شده است. به عنوان نمونه: از امام باقر (ع) روایت شده که علی (ع) فرمود: انا وجه الله و اناجنب الله و انا الاول و انا الاخر... یعنی: من چهره خدایم، من پهلوی خدایم، من اولم، من آخرم، من ظاهرم، من باطنم، من وارث زمینم، من راه خدایم و بدان راه قصد او کردم
    معروف بن خربوذ در مورد این حدیث گفته است: این حدیث تفسیری داردغیر از تفسیری که اهل غلو در باره آن کرده اند(327)
    من معتقدم که روایت فوق و مانند آن از ساخته های اهل غلو می باشد، ولی تفسیرهایی که ابن خربوذ به آن اشاره کرده، از اظهارات علمای شیعه میانه رو است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #180

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل چهارم عقاید اساسی شیعه امامیه

    در این فصل ابتدا به بحث در مورد عقاید اساسی فرقه امامیه مانند امامت، عصمت و غیبت می پردازم و در دنباله آن بحث مختصری در مورد تقیه، رجعت و سایر مسائلی که جنبه فرعی دارند و با عقاید فرقه مذکور ارتباط دارند، خواهم داشت. در این فصل در درجه اول کوشش و همت من متوجه آن دسته از مسائل عقیدتی است که با تاریخ فرقه امامیه در ارتباط بوده و آنان را از سایر فرقه ها مشخص و متمایز می گرداند، اما اعتقاداتی که مربوط به الهیات و عبادات این فرقه است، در این کتاب مورد بحث و بررسی قرا نگرفته و جای آن در کتاب های دیگر است.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 18 از 26 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi