صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 42

موضوع: ویژه نامه ولادت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام {ماه بنی هاشم }

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پیش از تو هیچ ماهی قدم بر خاک نگذاشته بود.
    پیش از تو مرد شب‌های نخلستان کوفه،

    مضطرب خورشیدِ معصوم خویش بود
    که چگونه تنها بماند در توفان خونین آینده،


    ولی اینک تو آمده‌اى. اینک ماه، پشت و پناه خورشید است...
    اینک دست‌های شهر آشوبت، دلگرمیِ بی‌پایان کربلا خواهند شد.


    آه ای نو رسیده! از همین آغاز، تو مرد به ‌دنیا آمده‌اى.
    کودک نیستی انگار.

    مهیّا برای سرکوب کردن فتنه‌ها، پا به عالم نهاده‌ای
    و علی در رخسار نوظهور تو، خویش را خواهد دید
    و دست‌هایت را شایسته عرصه‌های ستیز و نبرد خواهد یافت.

    پدر را تماشا کن
    تو فرزند تمام رشادت‌و غیرت او هستى.
    از پدر بیاموز، صبر و استقامت و مهر را از او فرا بگیر.
    این شیر شرزه پیکار و این قلب کبوتریِ غمگسار عالم، پدر توست.


    او قرار است در تو تجلّی کند، شبیه پدر باش.
    شبیه ذوالفقاری که باطل را همواره نوید مرگ است

    و حق را مژده تداوم و تجدید. شبیه سینه شکیبایی
    که اندوه هیچ غریبی را تاب نمی‌آورد
    و هیچ مظلومی را تنها رها نمی‌کند.


    آه ای مرد فردای عطش!
    گویا تو علی هستی که امروز متولد شده...

    امروز پدرت، چاه‌های عالم را از اشک خونینش سیراب می‌کند.
    فردا تو دریاهای هستی را شرمنده لب‌های تشنه خودخواهی کرد.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    نرگس منتظر (10-04-2019)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    زیباترین طلوع عشق!



    ای نگاه نورانی ماهتاب در مشایعت آفتاب
    ای مهربان ترین سرفصل عاطفه در سراپرده عاشورا


    ای تبسم خونین دست های عاطفه، در بریدگی خنجرها
    ای زیباترین طلوع عشق و ای دست های بریده احساس!
    تو فصل بزرگی و نوری.


    تو حماسی ترین صفحات کتاب عشقستان کرببلایی.
    تو کیستی که تمام لب های ترک خورده و تشنه که
    از ساحل آتشین عشق آمده اند، بر گِرد ضریحت می گردند؟


    تو سینه سینای عشق در سرزمین سبز سیادتی.

    تو صاحب بال های آسمانی در بهشت برینی.

    تو سرخ ترین ترانه انتظار رهایی هستی.
    تو چونان شمشیر آخته ای بودی بر فرق خفتگان ستم.


    همّت تو، پای پایمردی را بلندتر کرد و مشک آبی که
    بر دوش کشیدی، عطش مردمان را برای ساحت
    خورشیدی ات افزون ساخت.

    ولادتت خجسته باد.

    حمزه کریم خانی


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 27-03-2020 در ساعت 15:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عباس يعني ....

    عباس یعنی تا شهادت یکه تازی عباس یعنی عشق، یعنی پاکبازی
    عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق
    یعنی مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
    جوشیدن بحر وفا ، معنای عباس
    لب تشنه رفتن تا خدا، معنای عباس
    بی لب نهادن لب به جام باده عشق
    بی کام نوشیدن تمام باده عشق
    این است مفهوم بلند نام عباس
    در ساحل بی ساحلی، آرام عباس





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پنداری دروغ نیست که بگوییم او مادری دلاور
    و پاک‌سرشت به پاکی فرشته‌ها داشت.

    لافی گزاف نیست که بگوییم پدرش علی نام داشت
    و بردن این نام کافی است تا بدانیم از نسل کیست؟


    جنت و رضوان و حور و کوثر،
    همگی آیت و نشانه‌ای از خوی وی است.
    او آبشاری است که از کوهی استوار چون على،
    در طبیعتی چون ام‌البنین جاری شد و در سرشاری از عطش سوخت.

    قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور جمالش خجل می‌شوند، افسانه و اساطیر نبود؛
    مردی بود که مثل یک عَلَم هیچ وقت بر زمین نماند.


    لقب «اَسَدُ الله الْغالِبْ» را چون علی بر او نهادند تا دوباره
    حمله‌های حیدری در میدان‌ها تکرار شوند


    و هنوز بعد از این همه سال، زیر نور مهتاب،
    چهره‌اش در زلالی آب می‌لرزد؛

    گویی تنها بعد از خدا از آب می‌ترسد.
    مردی که افسانه نیست.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    ای سنّت وفا!
    ای چشمه زلال ادب!
    ای فانوس دریایی ساحل حسین علیه السلام
    در توفان خاکستری عاشورا!

    نگهبان نسترن و یاسی و پاسبان خیمه الماس؛
    در هجوم سهمگین پیچک ها
    در مِهِ غلیظِ مترسک ها

    و دستان تو،
    پشت و پناه اقاقی،
    ای به خیمه ها ساقی!
    و دستان تو

    «باب الحوائج» کبوترها،
    ای شکوفه شجاعت حیدر!
    نیلوفر وفا و سخاوت مادر!

    هنوز رجز رسای تو در تار و پود فرات جاری است:
    وَ اللَّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یَمِینی
    اِنِّی أحامِی اَبَّدا عنْ دِینی

    هنوز، وصیت تو، هر ساله بر ما جبرئیل می شود که:
    دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
    شرمنده لعل لب عطشان حسین است

    آقا!
    آب آور حرم!
    نگهبان خیمه ها! پشت و پناه حسین!
    امیر دل زینب!





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. تشكر

    نرگس منتظر (10-04-2019)

  9. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    امشب است آن شب كه شادى بر در دربارعشق
    حلقه مى‌كوبد كه عقل آمد پى دیدار عشق


    ساقیا لبریز كن امشب ز مى پیمانه را
    تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق


    سینه زن‌ها، سینه چاكان، سینه سرخان را بگو
    دست افشانى كنید آمد سپه‌سالار عشق

    تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون
    زد قدم در ملك عالم میر و پرچمدار عشق


    نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است
    آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق


    تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما
    آمد آن جانبازى قطعه قطعه پیكار عشق


    آن كه با تیغ كجش شد قامت اسلام راست
    آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق


    تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد
    جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق


    بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست
    داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق


    دست داد و دست از فرزند زهرا برنداشت
    كز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق

    چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت
    تا كه شد سیراب از سرچشمه سرشار عشق


    می‌شود مستور زیر ابر تا روز معاد
    ماه بیند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق


    از على باید چنین فرزند تا روز مصاف
    همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق


    شیر حق را شرزه شیرى داد حق، كز هیبتش
    روبهان را مى‌كند در دهر تار و مار عشق


    اى بنازم بر چنین آزاد مردى كزشرف
    گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق

    آفرین بر همت مردانه‌اش كز یك نگه
    چون على وا مى‌كند صدها گره از كار عشق


    رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین
    این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق


    تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى
    شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. تشكر

    نرگس منتظر (10-04-2019)

  11. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    آغوشش را که گشود، میهمان لبخندهای صمیمی حضرت
    امیر علیه السلام شد و میزبان بی قراری و بی تابی زلالش.


    آغوشش را که گشود، آشوب در چشم هایش موج می زد
    و شوق و التهاب، از بی قراری اش سر به اوج.


    نگاهش لبریز از عطش بود و دست هایش سرشار از شکفتن.
    فرات از سرانگشتان زلالش جاری بود و آفتاب، از افق نگاهش پیدا.


    اولین تمنای او حسین علیه السلام بود، تا آخرین
    آغوشش را در اولین تمنای خویش رها کند.


    گهواره اش، دست های ترک خورده حضرت امیر علیه السلام
    بود و آرام بخش بی تابی اش، مهربانی مالامال حسین علیه السلام .


    هم بازی اش، عشق بود و عطوفت و هم کلامش، آب بود و آب؛
    آبی که چند سال بعد، خود را در دست های عباس شعله ور خواهد یافت.

    آبی که سرشار از تصویر کودکان لب تشنه
    می شود و لبریز از تشنه کامی مشک سقا.


    و عباس علیه السلام ، همچنان لبخند می زد و به دست های
    خویش می نگریست؛ به دست هایی که هیچ زمانی از کار نمی افتند،
    به دست هایی که باید گره گشایی کنند. و عباس همچنان لبخند می زد.


    کمی که بزرگ تر شد، فهمید که عطش، اتفاقی است
    که یک روز در چشم های بارانی اش می افتد.


    بزرگ می شد و بزرگ تر؛ بزرگ تر از تمامی نام ها و نشان ها
    در سایه های زخم های حضرت امیر علیه السلام و همراه
    غربت برادرش امام حسن علیه السلام .

    هنوز زمان مانده بود تا دست در آغوش وداع کند
    و دست های عطوفت پرور خویش را در نسیم فرات رها سازد.


    هنوز زمان مانده بود تا نبض دستانش، به آسمان آغشته شود.
    قلبش لبریز بود از عشق و جرأت، ایمان و حرارت
    تپش و شجاعت، محبت و عطوفت؛

    قلبی که در آن، هیچ هراسی به خویش
    جرأت نزدیک شدن به آن را نداد.


    و اینک، عباس علیه السلام بزرگ شده است؛
    بزرگ تر از آن چه که تصورها به خاطر بیاورند
    و تصویرها به صفحه نشان دهند؛

    بزرگ تر از آن چه که بزرگ ترها شنیداند و دیده اند؛
    بزرگ تر از آن چه که تاریخ، قادر به تماشایش باشد.


    و قامت عباس علیه السلام سایه سار تنهایی حسین علیه السلام شد.
    روزها به استقبال آغوش حسین علیه السلام می رفت
    و شب ها به خویشتن نمی اندیشید.

    سر به زیر می انداخت و لبخندهای
    برادر را از زمین می چید.


    وقتی می گریست، فرشته ها زیر باران اشک هایش شستشو
    می کردند.و وقتی نمی گریست، هوا ابری بود؛

    که عباس علیه السلام ، در بی تابی نگاه برادر بزرگ شده بود
    و در کنار سکوت شب های نخلستان، بالغ.

    عباس علیه السلام بزرگ شد، تا سرها به کوچکی رفتار خود پی ببرند
    و سرفرازی را از بلندای نگاه عباس علیه السلام بیاموزند.


    عباس علیه السلام ، ترنمی تازه و شکفتنی بی انداز شد
    که تمام اعتراف ها آن را به زبان آوردند.


    عباس علیه السلام ابوالفضل شده بود، عباس علیه السلام
    سقا شده بود و حسین علیه السلام می دانست که دست های
    عباس علیه السلام کار سازنند و گره گشا؛

    دست های عباس علیه السلام مهربانند و مهر گستر.

    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام
    توان تماشای تشنگی کودکان را ندارد.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، تابلویی است
    که با دست های عباس علیه السلام کشیده می شود.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، جاده ای است
    که با دست های عباس علیه السلام بریده می شود

    حسین علیه السلام می دانست که جز خیانت و خنجر، هیچ کس
    و هیچ چیز را توان ایستادگی در مقابل شکوه فزاینده
    و مواج عباس علیه السلام نیست.


    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام تازه ترین تبسم
    تاریخ است و سرشارترین شکفتن به یاد ماندنی.


    حسین علیه السلام می دانست و عباس در خود نمی گنجید
    حسین می دانست و عباس آغوشش را می گشود؛

    آغوشی که بی قراری و بی تابی در آن موج می زد و شوق
    و التهاب سر به اوج. آغوشش را گشود و در عطشی سیری ناپذیر
    خیمه زد تا فرات از سرانگشتان زلالش بنوشد و بنوشاند.


    محمّد کامرانی اقدام





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكر

    نرگس منتظر (10-04-2019)

  13. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مادر، ام البنین، چهار پسر داشته است، یکی از یکی زیباتر، رشیدتر، باصلابت تر و با شکوه تر.
    سالهای سال پای این سروها نشسته است. هر چهار را به خون جگر آب داده است، پرورده است…
    از میان این چهار، عباس، سر آنهاست؛ گل آنهاست و ماه آسمان آنهاست.
    و اما عباس، تنها ماه آسمان خانه ام البنین نیست، ماه آسمان بنی هاشم است؛ بنی هاشمی که همه، به زیبایی شهره اند و به رشادت مشهور.
    ابروانشان پیوسته است، چشمانشان درشت، مشکی، سرشار از صلابت و جذبه و محبت، با سایه بانی بلند از مژگان سیاه.


    بدنها همه متناسب و تنومند، قدها همه رشید، دستها همه استوار و اجزای اندام همه موزون و بی عیب و نقص، و در میان این همه، برتری یافتن، ممتاز شدن و چون ماه نو مشارالیه همگان قرار گرفتن، کاری سخت است و چیزی افزون می طلبد.
    و عباس دارنده این فزونی است؛ آنقدر که به هنگام عبور او از کوچه و بازار مدینه، همگان واله و شیدا و خیره می مانند و بعضی بی اختیار، «و ان یکاد» می خوانند.
    «ماه بودن» بی همانند عباس، دوست و دشمن را هماره به تواضع واداشته است. دوست را از سر محبت و دشمن را از سر صلابت، خویش را از سر جمال و بیگانه را از سر جلال.
    مادرش افتخار زنان بنی هاشم، ام البنین، و پدرش برترین پدر عالم، علی است(ع).
    بنابراین عباس، برادر حسین(ع) است و هر دو فرزند علی مرتضایند(ع) و طبیعی است که یکدیگر را برادر خطاب کنند و حسین(ع) همیشه او را برادر می خواند و حسن(ع) نیز و زینب و ام کلثوم هم –علیهماالسلام.
    اما عباس، هیچگاه حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند و نه آن سه دیگر را، برادر و خواهر.
    در مقابل حسین(ع) بال می گسترد و هر بار او را با الفاظی چنین می خواند:
    - سید من! آقای من! مولای من ! امام من! فرزند رسول من!
    و در مقابل زینب:
    - بانوی من! سرور من! پیامبرزاده من!
    و این یکی از ظرائف و شگفتی های «ادب» عباس است در مقابل حسین برادر، حسین رهبر و اهل بیت پیامبر علیهم السلام.
    و همیشه در توجیه این ادب ظریف، پاسخی مودبانه تر و ظریف تر در آستین دارد:
    حسین(ع)- جانم به فدایش- فرزند فاطمه(س) است، دختر پیامبر، و من فرزند فاطمه(س) نیستم. اگر چه مفتخرم به فرزندی علی(ع)، اما مادر او برترین زن عالم امکان است، فاطمه (س) است، من چگونه او را برادر بخوانم؟
    یا باید او را تا خودم پایین بیاورم، یا خود را تا او بلند بشمرم و برادر خطاب کنم، حاشا که این هر دو خلاف ادب است و جسارت به ساحت مقدس حسین(ع).
    راستی فرزندان حسین(ع)؛ سکینه و رقیه هم، او را عمو خطاب می کنند و او بال در می آورد از شنیدن این لفظ، آنقدر که از فراز دشمنان تا فرات پرواز می کند... ولی او حسین(ع) را برادر خطاب نمی کند.
    اما در تمام طول عاشورا و در همه ارض کربلا فقط یک جا هست، یک لحظه هست که ناگاه لفظ برادر بر زبان عباس جاری می شود:
    - اخی! ادرک اخاک!
    برادر! برادرت را دریاب!
    اینجا کجاست؟ این لحظه چه لحظه ای است؟

    این درست است که عباس، در این لحظه در نهایت استیصال است. دشمن او را محاصره کرده و فهیمده است که او قصد جنگیدن ندارد؛ فقط می خواهد مشک آب را، بار امید را، به مقصد خیمه ها برساند و این به دشمن جسارت بخشیده است؛ آنقدر که هر دو دست او را بریده اند، عمودی آهنین بر فرقش فرود آورده اند، مشک امیدش را متلاشی کرده اند، سر و رو و چشم و اندام او را، غرق تیر و نیزه ساخته اند و او را از اسب به زیر افکنده اند.
    اینها همه درست، ولی هیچکدام سبب نمی شوند که عباس از آن ادب معهود خود عدول کند و حسین (ع) را برادر بخواند.
    تنها یک چیز می تواند در آن لحظه غریب، عباس را مجاز یا وادار به اداری لفظ برادر کرده باشد و آن اینکه:
    فاطمه- سلام الله علیها- در آن لحظه غریب، در آن محاق مظلومیت با سر و موی آشفته حضور یافته باشد، سرعباس را پیش از آنکه به زمین بیفتد، بر دامن گرفته باشد و گفته باشد:
    فرزندم! پسرم! عباسم!
    مادری فاطمه، فرزندی عباس ... جواز ادای لفظ برادر...
    برادر! برادرت را دریاب!


    منبع:
    شجاعی، سید مهدی، ادب در کربلا، صص7-10-

    امضاء

  14. تشكرها 2


  15. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اسوه ی ایثار

    سالگرد میلاد حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام ، روز جانباز نام‏گذاری شده است.
    عباس علیه‏السلام بزرگ جانباز تاریخ انسانیت است که صحنه کربلا را تجلیگاه ایثار و جانبازی نمود.
    فداکاری‏های برادر رشید امام حسین علیه‏السلام در تاریخ بشر مانندی ندارد.
    دست حیدرآسای عباس علیه‏السلام شعر زیبای عشق و ایثار در راه ولایت را با خون سرخ بر زمین تفتیده، کربلا نگاشت، و راه و رسم عاشقی و شیوه جانبازی را به جهانیان آموخت.

    امام جانبازان

    هر ورق از دفتر زندگی امیرالمؤمنین علیه‏السلام جلوه‏ای از امامت و ولایت است.
    علی علیه‏السلام در عرصه ایمان امام مؤمنان، در جبهه ‏های نبرد امام مجاهدان، در عبادت امام عابدان، در زهد و تقوا امام متّقیان، در عشق به محبوب سیّدالعشاق، و در همه ابعاد دینی و اجتماعی پیشوای اهل ایمان است.
    او امام جانبازان نیز هست. هرگز از مرگ نهراسید و همواره مشتاق شهادت بود و بلاهای کوچک و بزرگ را به جان می‏خرید.
    «لَیلَة‏المَبیت» یکی از صحنه‏ های درخشان جانبازی اوست.
    امیرالمؤمنین علیه‏السلام بارها جان رسول‏اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم را از خطر تهدید بت‏پرستان نجات داد و اسلام را حیات دوباره بخشید.
    این گوشه‏ای از جانبازی‏های علی علیه‏السلام در راه اسلام و یاری پیامبر بود.


    امضاء

  16. تشكرها 2


  17. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    جانبازی در قرآن

    در لیلة المبیت پس از این‏که امیرالمؤمنین علیه‏السلام در بستر پیامبر خوابید و بزرگ‏ترین خطر را به جان خرید تا پیامبراسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس م ، با سلامت کامل بتواند به مدینه هجرت کند و حکومت مقتدر اسلامی را در آن‏جا ایجاد نماید، درباره این فداکاری و جانبازی علی علیه‏السلام این آیه شریفه نازل شد: «و از گروه مردم کسی هست که از جان خویش در راه تحصیل رضایت خداوند می‏گذرد و خداوند بر بندگان خود مهربان است».

    جانبازان در کلام روح خدا

    حضرت امام خمینی رحمه‏الله بارها با کلام الهی خود جانبازان و ایثارگران را مورد تفقّد قرار داده، آنها را مایه سرافرازی ملت ایران خوانده‏اند.
    ایشان، با آن مقام والای الهی خود را در برابر جانبازان کوچک شمرده، می‏فرماید: «وقتی امثال شما قدرتمندان روحی را می‏بینم با این روحیه بزرگ و با این عظمت روح، خجالت می‏کشم که خودم را یک انسان متعهد بدانم.
    زبان و پیام ما عاجز از ترسیم مقام بلندپایه عزیزانی است که برای اعتلای کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده‏اند».
    و در جای دیگر می‏فرماید: «به اسلام بزرگ برای داشتن این جانبازان در راهِ حق، که برای اسلام و میهن اسلامی خود از همه چیز خویش می‏گذرند تبریک تقدیم می‏کنم».



    امضاء

  18. تشكرها 2


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi