یکی از مسائلی که در چند وقت اخیر توسط مسئولین کشوری و لشکری (به ویزه لشکری) عنوان شده، مسئله اضافه شدن بخش تهاجمی به دکترین دفاعی ایران و تغییر تاکتیک های دفاعی به هجومی بود. پیرو همین صحبت ها است که رزمایش های آبخاکی سپاه و پس از آن ارتش به اجرا در آمد. هدف هر دو رزمایش البته ارسال پیام به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است. در نهایت البته پیام این رزمایش ها جدی گرفته نشد و مباحث زیادی پیرامون آن شکل نگرفت. دلیل این مسئله یک چیز است. برنامه ریزی های ما در حوزه دکترین دفاعی است و مبنای بازدارندگی موشکی نتیجتا در حوزه هجومی توان چندانی نداریم. اما چرا توان چندانی نداریم؟ چون دکترین هجومی نیازمند سلاح های متنوع و تجهیزات تخصصی در بخش های مختلف است.
وقتی شما از حالت دفاعی با حالت هجومی تغییر تاکتیک بدهید به نیروی هوایی و هوانیروز به روز و مجهز نیاز دارید، به پدافند لشکری نیاز دارید، به تجهیزات انفرادی و انواع سلاح های انفرادی و جمعی به روز نیاز دارید، به زنجیره کاملی از زرهی نیاز دارید، به تقویت حوزه مهندسی رزمی نیاز دارید و ... و ..... و ........ در حوزه هایی که نام برده شد توان ایران حداکثر دفاعی است و نه تهاجمی و این مسئله ای است که طرف مقابل نیز به خوبی میداند. در دکترین دفاعی شما جهت مقابله با دشمن اگر تانک به روز ندارید حداقل موشک دهلاویه و طوفان و ........... دارید و در یک استراتژی دفاعی از تسلیحات ضد زره جهت مقابله با زرهی دشمن استفاده میکنید و نتیجه میگیرید. اما وقتی صحبت تهاجم مطرح باشد در اینجا دیگر موشک دهلاویه کفایت نمیکند و نیاز به زرهی نیرومند دارید. اگر ما به دنبال تغییر استراتژی و دکترین دفاعی به هجومی باشیم باید در حوزه تجهیزات و تسلیحات متعارف و معمول در سطح دنیا به جایگاه به مراتب بالاتری برسیم، جایگاهی که در حال حاضر فرسنگ ها با آن فاصله داریم.