بیان علی علیه السلام (درباره مهدی موعود)
قبل از این که اولین حادثه تاریخی در این زمینه را عرض بکنم، جمله هایی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام را - که در نهج البلاغه است و من از مرحوم آیة الله العظمی بروجردی شنیدم که این جمله ها متواتر است یعنی تنها در نهج البلاغه نیست و سندهای متواتر دارد - نقل می کنم.
امیرالمؤمنین در آن مصاحبه ای که با کمیل بن زیاد نخعی کرده است (مطالبی در این باب بیان نموده است) که کمیل می گوید: شبی بود، علی علیه السلام دست مرا گرفت، (ظاهراً در کوفه بوده است) مرا با خودش برد به صحرا، فلما اصحر تنفس الصعداء(366) به صحرا که رسیدیم یک نفس خیلی عمیقی، یک آهی از آن بن دل برکشید و آنگاه درد دلهایش را شروع کرد.
آن تقسیم بندی معروف: الناس ثلاثة(367) مردم سه دسته هستند: عالم ربانی، متعلمین، و مردمان همج رعاع، و بعد شکایت از این که کمیل! من آدم لایق پیدا نمی کنم که آنچه را می دانم به او بگویم. یک افرادی آدمهای خوبی هستند ولی احمقند، یک عده ای افراد زیرکی هستند ولی دیانت ندارند و دین را وسیله دنیاداری قرار می دهند. مردم را تقسیم بندی کرد و همه شکایت از تنهایی خود: کمیل! من احساس تنهائی می کنم من تنهایم، ندارم آدم قابل و لایق که اسراری را که در دل دارم به او بگویم. در آخر یک مرتبه می گوید: بله، البته زمین هیچ گاه خالی نمی ماند:
اللهم بلی، لا تخلوا الارض من قائم لله بحجة، اما ظاهراً مشهوراً، و اما خائفاً مغموراً، لئلا تبطل حجج الله و بیناته (...) یحفظ الله بهم حججه و بیناته، حتی یودعوها نظراء هم، و یزرعوها فی قلوب اشباههم .(368)
فرمود: بله، در همین حال هیچ وقت زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، یا حجت، ظاهر آشکار و یا حجتی که از چشمها پنهان و غایب است.