گؤن لریز موتلو
روزهاتون خوش
کونلونوزه حضور دولسون
دلتون پر از آرامش
موتلولوق لار عومروزجه
خوشبختی تون همیشگی
هرشی گؤنلوزجه اولسون
همه چی دلخواهتون
گون آیدین عزیز یولداشلار
❤ |
گؤن لریز موتلو
روزهاتون خوش
کونلونوزه حضور دولسون
دلتون پر از آرامش
موتلولوق لار عومروزجه
خوشبختی تون همیشگی
هرشی گؤنلوزجه اولسون
همه چی دلخواهتون
گون آیدین عزیز یولداشلار
❤ |
ضرب المثل #آتا_سوزی
آدی (نامش) منیم (برای من) دادی(لذتش) سنین (برای تو)
«آدی منیم
دادی سنین»
به نام من ...به کام تو
❤ |
آتمــــــــــاجـا (كنایه)
بــــــــارماغین
بشی ده بیر اولمار
ترجمه:هر پنج انگشت شکل هم نمی شوند
(کنایه از تفاوت انسان ها با یکدیگر اگر چه برادر هم باشند )
❤ |
اورگین خوش اولسا؛
دلت که خوش باشه
بوتون دونیا گؤزونه
همه دنیا به چشمت
گؤزل گؤرونر
زیبا میاد
اوشاقلانیب اوشاقلار لا
بچه میشی و با بچه ها
اوینارسان
بازی میکنی
خوش دانیشیب
خوش صحبت
هامینی گولدوررسن...
میبینی همه رو
آی نه گؤزل دی اورک
آی چقدر زیباست که آدم دلش
خوش اولسون
خوش باشه
❤ |
آلمالی اولسایدی
اگر خریدنی بود
آلاردیم بوگون!
میخریدم امروز
آناما یئنی دن یاشام
برای مادرم زندگی از نو
آتاما جوانلیق
برای پدرم جوانی
اؤزومه اوشاقلیق
برای خودم کودکی
almalı olsaydı alardım bu gün!
anama yenidən yaşam
atama cavanlıq
@amozeshtorki_azarjan
❤ |
عبارات دیداری تورکی
تورکجه گؤروش سؤزلری
salam
سلام
Xoş gördük
خوش گؤردوک
شاد باشید و یا شاد میبینیمتون
gözümüz aydın
گؤزوموز آیدین
چشممون روشن
necəsən
نئجه سن
چطوری
xoş gəldin
خوش گلدین
خوش امدی
səfa gətirdin
صفا گتیردین
صفا آوردی
həmişə sə gələsən
همیشه سن گلسن
همیشه بیایی
nə var nə yox
نه وار نه یوخ
چه خبر
nə edir sən
نه ائدیرسن
چکار میکنی
nə qayrırsan
نه قایریرسان
چکار میکنی
gün aydın
گون آیدین
روز بخیر
❤ |
در زبان ترکی برای بیان زمان انجام فعل طیف بسیار گسترده ای وجود دارد که در ترجمه آنها به زبانهای دیگر باید از جمله استفاده کرد. اگر مطرح ترین زبانهای دنیا 10 تا 15 زمان دارند در زبان ترکی 46 نوع زمان وقوع فعل وجود دارد که تصورش هم محال
بیان تمامی این ازمنه در حوصله این مجال نیست لیکن به اختصار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم. از توضیح درباره زمانهای ماضی، حال و آینده که در هر زبانی موجود است پرهیز می کنیم:
در ترکی زمان دائم وجود دارد که دامنه زمانی اش از گذشته ی دور تا آینده دور است و از اضافه شدن "ار" به فعل امر ساخته می شود. مانند: چیخار، گلر، ایتر ، باتار. مثلا می گوییم: "گون چیخار" ترجمه فارسی اش می شود: "آفتاب طلوع می کند" درحالیکه در ترجمه زمان حال "گون چیخیر" نیز می گوییم: "آفتاب طلوع می کند"! ترک زبان می داند که این دو در ترکی متفاوتند. فعل دائم انجام یک فعل بصورت قطعی و مبرهن در تمامی ازمنه است و اگر می گوییم: "گون چیخار" ، در ترجمه اش باید گفت: "قطعا آفتاب باید طلوع کند".
در ترکی زمان های "گذشته در آینده" و "آینده در گذشته" داریم. مثلا برای آینده در گذشته می گوییم: "آلاجاغیمیشام" یعنی "بایستی در گذشته آنرا می گرفته ام".
در ترکی ماضی استمراری دائم داریم. در ترکی برای آلماق (گرفتن) در زمان ماضی می گوییم: آلدیم (گرفتم) و برای ماضی استمراری می گوییم: آلیردیم (می گرفتم) و برای ماضی استمراری دائمی داریم: آلاردیم (همواره می گرفتم). این زمان تا حال ادامه داشته است. در فارسی هر دو زمان ماضی استمراری موقت و دائم یکی هستند.
حال بدون تعریف و اشاره به زمان ها مصدر آلماق را به چند زمان منتقل می کنیم تا تنوع و جذابیت زمان در ترکی را بیشتر احساس کنیم:
آلیم (بگیرم)
آلام (باید بگیرم)
آلدیم (گرفتم)
آلاجام (خواهم گرفت)
آلمیشام (گرفته ام)
آلمیشدیم (گرفته بودم)
آلمالییام (حتما باید در آینده گرفته باشم)
آلاجاغیمشیام (بایستی در گذشته می گرفته ام)
آلاجاغیدیم (اشتباه کردم نگرفتم باید می گرفتم)
آلیردیم (می گرفتم)
آلاردیم (همواره تا امروز می گرفته ام)
آلارمیشام (نمی دانستم که همواره می گرفته ام)
آلایدیم (ای کاش می گرفته ام)
آلیناجاق (گرفته خواهد شد)
آلیناجاغیمیش (بایستی گرفته می شده است)
آلسایدیم (اگر قبلا می گرفته ام)
آلمالیمیشام (بایستی قطعا قبلا می گرفته ام ولی نگرفتم)
آلمیشیمیش (نگو که قبلا گرفته بوده است)
آلدیغیم (آنچه را که گرفته ام)
آلدیردیم (با واسطه آنرا گرفتم)
آلدیرتدیم (با واسطه مجبور کردم که بگیرند)
❤ |
"ایل لردی سن سیزم"
(سالهاس که بی توأم)
ایل لردی سن سیزم
(سالهاس که بی توأم)
باخ یوخدور هئچ کسیم
(ببین هیچکسی رو ندارم)
ایل لردی آغلیرام
(سالهاس که گریه می کنم)
چیخمیر داها سَسیم
(دیگه صدام در نمیاد)
سن سیز لیغین منی
(این بی تو بودن ... منو)
سالدی بو پیس حالا
(به این حال و روز بد انداخت)
بوشدور یئرین هَله
(جای تو هنوزم خالیه پیش من)
بوشدا گرک قالا
(همینطور خالی هم باید بمونه).
ایل لردی سن سیزم
(سالهاس که بی توأم)
باغریم دؤنوب قانا
(دلم خون شده)
یوخدور بیری دئیه م :
(یکی هم نیست که بهش بگم)
جانیم ؟ دئیه : جانا ؟!
(جانم ؟! بگه : جانم )(۲)
گوز یاشیم آخدی
(اشک چشمم سرازیر شد)
باخ گور نه واختی
(ببین چند وقته که)
من سنی هرنفس آرزولیرام
(من توی هرنفسم تورو آرزو می کنم)
گئتدی جاوانلیق
(جوانی که رفت)
الینه ساغلیق
(دست تو درد نکنه)
اوزومی لاپ بوشونا یورورام
(خودم رو بی جهت خسته می کنم)
سن منی آتدین
(تو منو ول کردی)
هئچه ساتدین
(به هیچ فروختی)
من نیه سنن اینجیمیرم؟!
(من چرا از تو دلگیر نمی شم ؟)
هرگئجه تک قالیب
(هرشب تنها می مونم و)
عکسیوه گوز سالیب
(به عکست نگاه می کنمو)
اوتوروب عکسیوی دیندیریرم
(می شینم با عکست درددل می کنم)
ایل لردی سن سیزم
(سالهاس که بی توأم)
باغریم دؤنوب قانا
(دلم خون شده)
یوخدو بیری دئیه م :
(یکی هم نیست که بهش بگم)
جانیم ؟ دئیه : جانا ؟!
(جانم ؟! بگه : جانم )(۲)
❤ |
خداحافظی در زبان ترکی
hələlik
هله لیک(فعلا)
görüşərik
گؤرشریک(باميد ديدار)
xoş ca qal
خوشجا قال(خوش باشى)
Allah amanında
الله آمانین دا(در امان الله)
gülə qülə
گۆله گۆله(خندان -خندان)
yaşa
یاشا (زنده باشی)
❤ |
hara
هارا(کجا)
haraya
هارایا(به کجا)
harda
هاردا(در کجا)
hardan
هاردان(از کجا)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)