صفحه 8 از 58 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 572

موضوع: دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تلاش دشمن جهت تضعیف اسلام

    ملّت ایران بداند: امروز بزرگترین تلاشها و جهادها در سطح جهان که از نظر خدای متعال در جهت تحکیم اسلام و پیام اسلام است، این است که ایران اسلامی آباد و برکاتش آشکار شود. باید زندگی در این کشور مایه ی رشک ملتهای دیگر شود، تا بخواهند از آن درس بگیرند. این، عاملی است که دشمن را محکوم میکند. دشمن میخواهد وانمود کند که اگر کشور و ملّتی به آغوش اسلام پناه برد، باید در فقر زندگی کند، از پیشرفتهای علمی محروم بماند و نتواند خود را اداره کند. ملّت ایران! شما در طول این شانزده سال ـ از اوّل انقلاب تا امروز ـ با این خواست دشمن جنگیده و مبارزه کرده اید. شما ملّت بزرگ، عزیز، هوشیار و توانا، کاری کردید که کشور شما که در آغوش و زیر پرچم اسلام زندگی میکند، بتواند برای کشورهای دیگر الگو باشد. شما ملّت ایران برای بازسازی این کشور خیلی زحمت کشیدید. هشت سال جنگ تحمیلی را از سر گذراندید؛ با دخالت دشمن مبارزه کردید؛ مرزها را حفظ کردید؛ استقلال را تأمین کردید و تا امروز، در آبادی این کشور سعی کرده اید. از امروز به بعد، وظیفه ی عمومی این ملّت این است که این کشور را هر چه میتواند آبادتر و آبادتر کند. (بیانات در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در مرقد مطهر 14/3/1374)





    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فصل چهارم: ماهیّت و ویژگیهای دشمن



    شروع توطئه دشمن همزمان با پیروزی انقلاب


    از روز دوازدهم بهمن، توطئه ی دشمن شروع شده است. البتّه تاریخ انقلاب یک بحث دیگر است. باید تاریخ انقلاب را کسانی بنویسند. تاریخ انقلاب هم فقط تاریخ پیروزی انقلاب نیست؛ تاریخ شروع نهضت است. حقیقتاً مردم ما از قضایای طولانی این نهضتی که از روز شروع تا روز پیروزی، پانزده، شانزده سال طول کشید، به تفصیل مطلع نیستند. از قضایای بعد از پیروزی هم، گاهی به وسیله ی بعضی افراد، مختصر سخنی گفته میشود؛ امّا به طور کامل و جامع و ریز، بخصوص با شکلهای هنری و ماندگار و نافذ، ثبت نشده، یا خیلی کم ثبت شده است. من از کسانی که توانایی این قبیل کارها را، بخصوص در زمینه های هنری دارند، واقعاً انتظار دارم. باید تاریخ انقلاب را ثبت کنند. من حالا نمیخواهم تاریخ بگویم. با امروز کار دارم؛ امروز، دشمن در دشمنی خود، یک لحظه کوتاه نیامده است! الآن هم آن دشمنان اصلی، با شدت تمام دشمنی میکنند. البتّه بعضیها وسط راه میبرند. دشمن، اینطور است. همیشه انسانها در هر بخش، یک طیف هستند؛ بالاخره بعضی زودتر تسلیم میشوند و بعضی جان سختی نشان میدهند. (بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران 12/11/1375)




    امضاء


  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    شروع توطئه دشمن همزمان با پیروزی انقلاب

    از روز دوازدهم بهمن، توطئه ی دشمن شروع شده است. البتّه تاریخ انقلاب یک بحث دیگر است. باید تاریخ انقلاب را کسانی بنویسند. تاریخ انقلاب هم فقط تاریخ پیروزی انقلاب نیست؛ تاریخ شروع نهضت است. حقیقتاً مردم ما از قضایای طولانی این نهضتی که از روز شروع تا روز پیروزی، پانزده، شانزده سال طول کشید، به تفصیل مطلع نیستند. از قضایای بعد از پیروزی هم، گاهی به وسیله ی بعضی افراد، مختصر سخنی گفته میشود؛ امّا به طور کامل و جامع و ریز، بخصوص با شکلهای هنری و ماندگار و نافذ، ثبت نشده، یا خیلی کم ثبت شده است. من از کسانی که توانایی این قبیل کارها را، بخصوص در زمینه های هنری دارند، واقعاً انتظار دارم. باید تاریخ انقلاب را ثبت کنند. من حالا نمیخواهم تاریخ بگویم. با امروز کار دارم؛ امروز، دشمن در دشمنی خود، یک لحظه کوتاه نیامده است! الآن هم آن دشمنان اصلی، با شدت تمام دشمنی میکنند. البتّه بعضیها وسط راه میبرند. دشمن، اینطور است. همیشه انسانها در هر بخش، یک طیف هستند؛ بالاخره بعضی زودتر تسلیم میشوند و بعضی جان سختی نشان میدهند. (بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران 12/11/1375)



    امضاء


  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تقسیم بندی دشمن

    چند نوع دشمن داریم: بعضی دشمنها، دشمن هستند؛ امّا دائماً نمیخواهند به صورت انقلاب پنجه بزنند. بعضیها نه، دایم میخواهند در چشم انقلاب و نظام اسلامی انگشت فرو کنند و پنجه بزنند. وقتی نگاه میکنی، میبینی بعضی از اینها کسانی هستند که بسیار تند و داغ، خیلیها را قبول نداشتند؛ مثل شعله ای که از روی خس و خاشاک بلند میشود. البتّه از چوب محکم هم گاهی شعله ی مفصّل بلند میشود؛ امّا از خس و خاشاک هم که هیچ چیز ندارد، شعله بلند میشود، ولی فوراً میخوابد. گاهی ما کسانی از این قبیل داریم؛ ایمان اینها مستقر نیست؛ مستودع و زوال پذیر و بدون تكیه ی به یک استدلال محکم است. همانطور که عرض کردیم، این ایمان زایل شده اینطور نیست که وقتی بخواهد برود، زنگ بزند و خبر کند و بگوید رفتم و از این ساعت من دیگر کافر میشوم و نماز نمیخوانم؛ بتدریج انسان نمیفهمد و ملتفت نمیشود که چگونه این ایمان از او زایل شد. خیلی باید مراقب بود و به خدا پناه برد. (بیانات دردیدار اعضای هیئت دولت 20/8/1383)





    امضاء


  6. Top | #75

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دشمنان درونی و بیرونی دولت اسلامی

    دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه ی سلطه گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه ی زندگی معتقد نیستند ـ به اصطلاح سکولارها ـ اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ میگویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرّکات و نشاطهای مردمی عمومی از دین جدا باشد. مخالفتها هم در طیف وسیعی انجام میگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه های جدّی کردن. مترفین بین المللی ـ یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده ی جهانی را در اختیار خودشان میخواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را میکنند ـ اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی اند. عرض کردیم دشمنها لزوماً دشمنی نمیکنند؛ بعضی از آنها دشمن اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان میشوند و گلاویز میشوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد. (بیانات دردیدار اعضای هیئت دولت8/6/1384)





    امضاء


  7. Top | #76

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نحوه ی توطئه دشمنان

    شما ملاحظه کنید ببینید توطئه های دشمن چگونه است. گروههایی هستند که در اساسی ترین مسائل، فکرشان یکی است؛ در اعتقاد به اسلام، در اعتقاد به شریعت، در اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، در تدیّن، گاهی در رعایت حتى مستحبات، فکرشان، عقیده شان، راهشان، حتّى عملشان یكی است؛ امّا با تلقین دشمن اینها احساس جدایی و نفرت از هم میکنند؛ در مراکز مربوط به نظام، جلو هم صف آرایی میکنند؛ در بین مردم، جلو هم صف آرایی میکنند؛ در بخشهای مختلف، جلو هم صف آرایی میکنند. در میان این مجموعه ها، هر کدام که نسبت به دیگران سختگیرتر، با اعلام دشمنی صریح، تند کننده تر و تیزکننده تر آتش اختلاف باشد، این چه بداند و چه نداند، بیشتر در خدمت دشمنان این ملّت و این نظام است. اتحاد و وحدت هم یکی از شرایط لازم است. این ساختن و تأمین کردن آینده ی این نظام است. البتّه حرف در این باره زیاد است. (بیانات در دیدار پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانش آموزان 11/8/1379)




    امضاء


  8. Top | #77

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    پنج دشمن اصلی جامعه ی نبوی

    پنج دشمن اصلی، جامعه ی تازه متولد شده پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تهدید میکنند:
    ١. یک دشمن، کوچک و کم اهمیّت است؛ امّا در عین حال نباید از او غافل ماند. یک وقت ممکن است یک خطر بزرگ به وجود آورد. او کدام است؟ قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه. به فاصله ی ده فرسخ، پانزده فرسخ، بیست فرسخ از مدینه، قبایل نیمه وحشی ای وجود دارند که تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است. پیغمبر اگر بخواهد در مدینه نظام اجتماعی سالم و مطمئن و آرامی به وجود آورد، باید حساب اینها را بکند. پیغممبر فکر اینها را کرد. در هر کدام از آنها اگر نشانه ی صلاح و هدایت بود، با آنها پیمان بست؛ اوّل هم نگفت که حتماً بیایید مسلمان شوید؛ نه، کافر و مشرک هم بودند؛ امّا با اینها پیمان بست تا تعرّض نکنند. پیغمبر بر عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری میکرد و پایدار بود؛ که این را هم عرض خواهم کرد. آنهایی را که شریر بودند و قابل اعتماد نبودند، پیغمبر علاج کرد و خودش سراغ آنها رفت. این سریه هایی که شنیده اید پیغمبر پنجاه نفر را سراغ فلان قبیله فرستاد، بیست نفر را سراغ فلان قبیله، مربوط به اینهاست؛ کسانی که خوی و طبیعت آنها آرام پذیر و هدایت پذیر و صلاح پذیر نیست و جز با خونریزی و استفاده از قدرت نمیتوانند زندگی کنند. لذا پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند.










    امضاء


  9. Top | #78

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ٢. دشمن دوّم، مکّه است که یک مرکزیّت است. درست است که در مکّه حکومت به معنای رایج خودش وجود نداشت؛ امّا یک گروه اشرافِ متكبّرِ قدرتمندّ متنفّذ با هم بر مکّه حکومت میکردند. اینها با هم اختلاف داشتند، امّا در مقابل این مولود جدید، با یکدیگر همدست بودند. پیغمبر میدانست خطر عمده از ناحیه ی آنهاست؛ همینطور هم در عمل اتّفاق افتاد. پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکّه حرکت نکرد. راه کاروانی آنها از نزدیکی مدینه عبور میکرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهمترین این تعرّضها در اوّل کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد. آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع اینگونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمیکرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید ـ یعنی نظام اسلامی ـ را که از آن احساس خطر میکردند، ریشه کن کنند. جنگ اُحد و جنگهای متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.


    امضاء


  10. Top | #79

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    آخرین جنگی که آنها سراغ پیغمبر آمدند، جنگ خندق ـ یکی از آن جنگهای بسیار مهم ـ بود. همه ی نیرویشان را جمع کردند و از دیگران هم کمک گرفتند و گفتند میرویم پیغمبر و دویست نفر، سیصد نفر، پانصد نفر از یاران نزدیک او را قتل عام میکنیم؛ مدینه را هم غارت میکنیم و آسوده برمیگردیم؛ دیگر هیچ اثری از اینها نخواهد ماند. قبل از آنکه اینها به مدینه برسند، پیغمبر اکرم از قضایا مطّلع شد و آن خندق معروف را کند. یک طرف مدینه قابل نفوذ بود؛ لذا در آنجا خندقی تقریباً به عرض چهل متر کندند. ماه رمضان بود. طبق بعضی از روایات، هوا بسیار سرد بود؛ آن سال بارندگی هم نشده بود و مردم درآمدی نداشتند؛ لذا مشکلات فراوانی وجود داشت. سخت تر از همه، پیغمبر کار کرد. در کندن خندق، هرجا دید کسی خسته شده و گیر کرده و نمیتواند پیش برود، پیغمبر میرفت کلنگ را از او میگرفت و بنا میکرد به کار کردن؛ یعنی فقط با دستور حضور نداشت؛ با تنِ خود در وسطِ جمعیت حضور داشت. كفّار، مقابل خندق آمدند، امّا دیدند نمیتوانند؛ لذا شکسته و مفتضح و مأیوس و ناکام مجبور شدند برگردند. پیغمبر فرمود تمام شد؛ این آخرین حمله ی قریش مکّه به ماست. از حالا دیگر نوبت ماست؛ ما به طرف مکّه و به سراغ آنها میرویم.




    امضاء


  11. Top | #80

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ٣. دشمن سوّم، یهودیها بودند؛ یعنی بیگانگان نامطمئنی که على العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ امّا، دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمیداشتند. اگر نگاه کنید، بخش مهمّی از سوره ی بقره و بعضی از سوره های دیگر قرآن مربوط به برخورد و مبارزه ی فرهنگی پیغمبر با یهود است. چون گفتیم اینها فرهنگی بودند؛ آگاهیهایی داشتند؛ روی ذهنهای مردم ضعیف الایمان اثرِ زیاد میگذاشتند؛ توطئه میکردند؛ مردم را ناامید میکردند و به جان هم می انداختند. اینها دشمن سازمان یافته ای بودند. پیغمبر تا آنجایی که میتوانست، با اینها مدارا کرد؛ امّا بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. پیغمبر، بیخود و بدون مقدّمه هم سراغ اینها نرفت؛ هر کدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بنی قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمانها ماند. دسته ی دوّم، بنی نضیر بودند. اینها هم خیانت کردند ـ که داستان خیانتهایشان مهم است ـ لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. دسته ی سوّم بنی قریظه بودند که پیغمبر امان و اجازه شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلّاتشان وارد مدینه شود؛ امّا اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند! یعنی نه فقط به پیمانشان با پیغمبر پایدار نماندند، بلکه در آن حالی که پیغمبر یک قسمت مدینه را ـ که قابل نفوذ بود ـ خندق حفر کرده بود و محلّات اینها در طرف دیگری بود که باید مانع از این میشدند که دشمن از آنجا بیاید، اینها رفتند با دشمن مذاکره و گفتگو کردند تا دشمن و آنها ـ مشتركاً ـ از آنجا وارد مدینه شوند و از پشت به پیغمبر خنجر بزنند! پیغمبر در اثنای توطئه ی اینها، ماجرا را فهمید. محاصره ی مدینه، قریب یک ماه طول کشیده بود؛ در اواسط این یک ماه بود که اینها این خیانت را کردند. پیغمبر مطّلع شد که اینها چنین تصمیمی گرفته اند. با یک تدبیر بسیار هوشیارانه، کاری کرد که بین اینها و قریش به هم خورد ـ که ماجرایش را در تاریخ نوشته اند ـ کاری کرد که اطمینان اینها و قریش از همدیگر سلب شد. یکی از آن حیله های جنگی سیاسی بسیار زیبای پیغمبر همین جا بود؛ یعنی اینها را على العجاله متوقف کرد تا نتوانند لطمه بزنند. بعد که قریش و همپیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکّه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلو قلعه های بنی قریظه میخوانیم؛ راه بیفتیم به آنجا برویم؛ یعنی حتی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد.

    بیست و پنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگتر بود و قابل اصلاح نبودند. پیغمبر با اینها اینگونه برخورد کرد؛ یعنی دشمنی یهود را ـ عمدتاً در قضیه بنی قریظه، قبلش در قضیه ی بنی نضیر، بعدش در قضیه یهودیان خیبر ـ اینگونه با تدبیر و قدرت و پیگیری و همراه با اخلاق والای انسانی از سر مسلمانها رفع کرد. در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نقض عهد نکرد؛ حتی دشمنان اسلام هم این را قبول دارند که پیغمبر در این هیچ نقض عهدی نکرد؛ آنها بودند که نقض عهد کردند.



    امضاء


صفحه 8 از 58 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi