صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 48

موضوع: مقامات عرفانی نماز در قرآن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    یحیی بن معاذ گفت: توبه صفت مؤمنان است جمیعاً که فرمود توبوا الی الله جمیعاً (31) و انابه صفت مقربان و خاصان و نمازگزاران است که فرمود: خرراکعاً و اناب(32) اوبت صفت انبیاء مرسل بود که فرمود: نعم العبد انه اواب(33)
    ابونصر طوسی گفت: توبه آن است که گناه را فراموش کنی و اناب آن است که گناه را فراموش نکنی و همیشه در نظر آوری که در توبه جبران مافات است و در انابت اندیشه آثار گناه. در بعضی تفاسیر دیده شده که مطهرین توابین اند و متطرین منیبین اند.
    خواجه عبدالله انصاری می گوید: از میدان مروت، میدان انابت زاید، همان گونه که مروت از میدان توبه زاید
    در انابت قوله تعالی است که فرمود:
    و ما یتذکر الا من ینیب (34) بنابراین، انابت باز گشتن است و دارای سه مرحله است: یکی سیر الی الحق من الخلق که گفته اند سیر الی الله من منازل النفس الی الوصول الی الافق المبین و دیگر انابت توحیدی که دیگران را هم فرا خواند و انیبوا الی ربکم(35) و سوم باز گشتن و در حال با وی شدن است که فرمود: و انابوا الی الله(36) که در مرحله اول خوف با حریت و آزادی و رهایی است و در دوم اقرار و اخلاص و فرمان وی را گردن نهادن است و در سیم حرمت داشتن و از معصیت دور بودن و در خلوت با خلق، انس داشتن است. (37)
    بر طبق بعضی از روایات اهل بیت (علیه السلام) نماز قوی ترین نقطه شروع راه راست و صراط مستقیم است. یعنی آغازین مرحله انابت است که تا آخرین قدم های راه ادامه خواهد یافت. پس نماز شروع سیر الی الله است و همه خطاهای گذشته را جبران می کند، همانند کسی که ورود به راه مستقیم را آغاز کرده است و دیگر به خطا نمی رود.
    که فرمودند: الصلوة کفارة لماقبله، و هی التی قال الله ان الحسنات یذهبن السیئات که در مثال مشخص شد.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بعضی بزرگان در تأویل 7 تکبیر ابتدائیه نماز سخنی گفته اند که ماحصل آن چنین است: مراتب قذف و نزع و خلع و قطع یعنی دور افکندن، دل کندن، رها ساختن، متلاشی کردن دل از همه تعلقات گذشته در چهار تکبیر اولیه مراد است که گفت:
    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق - چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
    که مربوط به گذشته می شود تا به مراتب عزم و اراده و اتصال به حضرت معبود می رسید و آن را در 3 تکبیر بعدی متعین می سازد. پس تکبیر الاحرام، اولین لحظه شروع راه خواهد بود، و معنای انابه به خداوند تبارک و تعالی همین است. پس قذف و نزع و خلع و قلع و عزم و اراده و اتصال مراحل هفتگانه ای است که در 7 تکبیر ابتدائیه ملحوظ است. البته تمام این مراحل هفتگانه از اصطلاحات قرآنی است و در قرآن به عنوان ابعاد هجرت ذکر گردیده است.
    خواجه بزرگ عبدالله انصاری، انابت را بنابر آنچه در کتاب منازل السائرین آمده چهارمین منزل دانسته و گفته است که انابت بعد از یقظه و توبهو محاسبه حاصل می شود. سپس می گوید: فرق میان توبه و انابت این است که، توبه رجوع از مخالفت به موافقت است و انابت رجوع به سوی خدای تبارک است. نمازگزاران باید از آثار و تبعات گناهان گذشته خارج شود و آثار لغزش های گذشته را جبران کند و بر اساس وفاداری به حق تعالی، وارد نماز بشود. هیچ لذتی را بهتر از لذت معنوی نداند و هیچ چیزی را مانع و رادع نپندارد و عبارتش را ناچیز بداند و خود را بین یدی الله، بیخود دانسته و فراموش کند و به قول سعدی:
    چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی - تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد.
    نماز کردم و از بیخودی ندانستم - که در خیال تو عقد نماز چون بستم



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خلاصه این که مقام انابت برتر از مقام توبت است. یعنی انابت بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت. ولی توبت باز گشت بنده است از معصیت به اطاعت. انابت از وادی نفاق و تردید با قدم صدق به وادی آرامش آمدن است و از وادی بدعت و نوآوری های غلط با قدم تسلیم به وادی سنت شدن. و از وادی تفرقه با قدم انقطاع به وادی جمع آوردن است و از وادی دعوی با قدم انقطاع به وادی تفرید رسیدن است و در نهایت به سوی حق آمدن است.
    در صورتی که توبه شفیعی است مطاع که با شفاعت او سیئات به حسنات تبدیل می شود و وکیلی است مشفق و نائبی کریم. یعنی نقش گناه را محو می کند و حق به شفاعت توبه، بنده گناهکار را عفو می کند، و دیوان عمل بندگان را از عصیان و نافرمانی پاک می نماید و مرد توبه کار را با مرد بی گناه برابر کند که فرمود توبه از گناه چنان است که گناه نکرده باشد: التائب الذنب کمن لا ذنب له توبه تائب را به جنت النعیم می برد ولی انابه، انابه کننده را به جنت لذات می رساند و خطاب وادخلی جنتی به سویش و برایش گفته می شود، که یکی از آثار نماز همین است.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ششم: مقام اخلاص

    قوله تعالی:و ما امروا الا لیعبدوالله مخلصین له الدین حنفاء و یقیمواالصلوه (38) یعنی فرمان داده نشدند، مگر آن که، بپرستند خدا را خالصانه و یکتا پرستانه و نماز را به پای دارند. در این آیه رابطه خلوص و نماز ذکر شده است.
    اخلاص در لغت عبارت است از:
    تصفیة الشی ء عن الشوب و الخلط
    یعنی چیزی را از اضافات و زوائد پاک و مصفا کردن.
    و به گفته خواجه عبدالله انصاری: نصفیة العمل من کل شوب یعنی: صاف کردن عبادت از هر ناخالصی و اضافه ای، اخلاص نامیده می شود. انتظار نتیجه از غیر خدا داشتن، امید به غیر خدا بستن، سپاس و شکر گزاری دیگران خواستن، عمل نیک را برای جلب رضایت دیگران انجام دادن قدح و مدح دیگران را به حساب آوردن، ریا و سمعه در کار عبادت وارد کردن، همه اینها اضافاتی است که خلوص را از بین می برد، تا آن جا که طلب بهشت و رهایی از دوزخ نیز با اخلاص کامل در تنافی است، چون در همه این موارد آدمی برای خود، یک شخصیت و جودی قائل است و می خواهد آن شخصیت وجودی و اعتباری را راضی کند، و به اصلاح گوید:
    من می خواهم، من انتظار بهشت دارم، و من از دوزخ می ترسم. خلاصه این که نوعی انانیت برای خود قائل است که اینها با اخلاص سازگار نخواهد بود، چون اخلاص به معنای از بین بردن انانیت و اعتبار خودی است. البته رسیدن به چنین مقامی به سادگی میسر نیست، به طوری که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) که در حدیث قدسی از خداوند نقل کرد: اخلاص رازی است که من آن را در دل هر یک از بندگان که دوست خویش به ودیعت نهادم و گشتن از هر دو عالم و پشت پا زدن به هر دو نشئه از آثار آن است که خواجه شیرازی گفت:
    در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست کس - هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 22-05-2019 در ساعت 17:53
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    و این حقیقت آن اخلاصی است که در روایت فرمود: هر کسی چهل روز با اخلاص بگذراند، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می شود.
    من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحمة علی قلبه و من قلبه علی لسانه
    این چنین اخلاصی نتیجه دوستی و اثر بندگی است. هر که جامعه اخلاص بپوشد، هر کاری کند از میان دل کند، چون که دوستی حق با آرزوهای پراکنده در یک دل جمع نشود، که فریضه تن، نماز و روزه است و فریضه دل، اخلاص است. خطاب آمد به رسول الله علیه و آله و سلم که:
    ای محمد، هر کجا نورانیت تو نیست، تاریکی شرکت است، و هر جا انس شریعت تو نیست، همه سراسر، زحمت شک است و هر جا که دوستی تو نباشد اخلاصی نیست. پس تویی مایه خلوص و اخلاص و استخلاص: فاعبد الله مخلصاله الدین ای محمد اکنون همه، ما را باش، سر خود با ما بپرداز و از اغیار دل بدار و بندگی ما را خالص بساز. شیخ بزرگ و محقق، محیی الدین بن عربی گفته است: الا الله الخالص، عن شوب الغریة و الانانیه پس اخلاص با هر شائبه غیرت و انانیت منافات دارد. (غیریت آن است که خود را از او ندانم و انانیت آن است که برای خود استقلال قائل شوم).



    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 22-05-2019 در ساعت 17:53
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آیت الله علامه سید بحرالعلوم، رسیدن به درجه ولای خلوص را پس از عبور از مراحل سخت و عمیق و خاصی دانسته است که عبارتند از: اسلام ابتدایی، ایمان ابتدایی، اسلام اکبر، ایمان اکبر، هجرت بزرگ، جهاد اکبر، اسلام اعظم، ایمان اعظم، هجرت برتر و جهاد کامل، که پس از عبور از این مراحل ده گانه مقام خلوص حاصل می گردد. البته در مراحل قلبی هم خلوص نسبی موجود است.
    خلوص کامل واقعی، یکی از مقامات بسیار والایی است که مقامات و منازل دیگر در آن جمع می باشد و در نهایت انسان را به مقام فنا و بقا نائل می سازد، یعنی به مصداق کل من علیها فان انسان به مقام فنا می رسد و می داند که خداوند عین وجود و هستی است. و جز او همه فانی است و به مصداق والله خیر وابقی به مقام بقا می رسد و خداوند را باقی می داند و بس اگر میان آبگیر کوچک و دریای وسیع و ماندگار و مطلق، راه اتصالی باشد، مادام که دریا موجود است، آبگیر هم موجود و باقی است. آب کم آبگیر در ارتباط با دریا علی الدوام تازه می ماند. خلوص، راه زلال و خالص میان عبد و خداوند است و نماز خالصانه همین ارتباط مدام می باشد. ولی خلوص در مراحل و مراتب پایین تر، برای عامه مؤمنین و عموم عبادت کنندگان و نمازگزاران خواهد بود و لازم است وجود داشته باشد. و آن این است که در موقع عبادت، خوف از ملامت لائم و شادمانی بر تعریف و چشمداشت به اجر دنیوی نداشته باشد و تنها رضایت پروردگار عالم را مد نظر قرار دهد. یعنی نه از ملامت نگران شود و نه از تعریف شادمان گردد و رضایتمندی خدا را بر رضای دیگران ترجیح دهد. البته این کیفیت نفسانی و روحانی که محتوای نیت را تشکیل می دهد، در تمام درجات خلوص، جاری و ساری است و نسبت به باورها، اعتقادات و موقعیت روحی مؤمنین، دارای درجات است و تنها خداوند به مقدار آن آگاه است. خلوص در درجات بالاتر وقتی حاصل می شود که بنده خدا هیچ چشمداشتی را خدا هم نداشته باشد جز قرب او، نه بهشت را آرزو کند و نه دوزخ را دور خواهد و مهر و قهر او ناز و نیاز او را یکسان بداند و وقتی به این درجه رسید جز مخلصین می شود، یعنی خداوند او را خالص می گرداند و دستش را می گیرد. از این روی فرمود: خلوص از اسرار الهی و دقیق و عمیق و لطیف و پوشیده است و ظهور و تعین و نمودی خاص ندارد.
    از مجموع روایات اهل بیت اطهار چنین استفاده می شود، که اخلاص غایت دین، منتهای یقین، ملاک عبادت، اشراف نهایت، جلب یاری خدا، بی نیاز از ماسوا، جبران قلت عمل، ملاک قبولی عمل، عبادت مقربین، مکانت مؤمنین طهارت دل، تسلیم نفس، رضایت روح، اصلاح نیت، محو ریا، هویت حقیقی نماز، اهمیت راز و نیاز، حق حقیقت و رهایی از معصیت و گشاینده درهای بهشت می باشد. اینها مجموع اوصافی است که در روایات برای خلوص ذکر شده است.
    امام صادق (ع) فرمود:
    لا خلاص یجمع فواضل الاعمال
    یعنی اخلاص اعمال با فضیلت را جمع می کند، یعنی آثار اعمال نیک یکجا در اخلاص جمع می باشد.
    امام علی (ع) در نهج البلاغه فرمود: همه کارکنان زیانکارند جز عبادت کنندگان، و همه عابدان زیان کارند جز آگاهان و همه آنان زیان خواهند دید جز کسانی که از روی صدق و حقیقت عمل می کنند و آنان نیز زیان خواهند دید جز کسانی که از روی خلوص نیت عمل می کنند و آنان هم ضرر می کنند جز کسانی که اهل تقوایند و آنها نیز اهل ضرر و خسرانند مگر افرادی که به مرحله یقین رسیده اند و این است که فرمود:
    و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین. (39)
    بنابراین بیان اعمالی مورد قبول حضرت احدیث است که با آگاهی، صداقت، خلوص، تقوا و یقین همراه باشد، آن هم در بالاترین درجه آنها.
    حضرت امام علی (ع) به خاطر خلوصی که در بخشش انگشتری بی مقدارش به مستمند در هنگام نماز داشت، به مقام ولایت نائل شد و خلوص او و همسر اطهرش در افطار سه روز روزه نذری، که قرص نان جو به مستمند و یتیم و اسیر دادند، آنان را به اخذ مدال طهارت و ولایت برتری رسانید که آیاتی از قرآن کریم در شأن و منزلتشان نازل گردید.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ناگفته نماند که در آیات کریمه قرآن، مراتب متعددی برای اخلاص ذکر شده است. یکی مرتبه خلوص که در آن انسان به جز خدا به هیچ چیز دیگر نیندیشد و همه برنامه های دینی را فقط برای او انجام دهد که در آیه 146 سوره نساء فرمود: و اخلصو دینهم الله فاولئک مع المومنین مرتبه دیگر مخلص به کسر لام بودن، به یکباره از غیر خدا چشم بستن و همه اسباب را دور ساختن است، بدان گونه که ابراهیم در آتش نمرودیان کرد و در آیه 65 سوره عنکبوت ذکر شده است که فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین و نیز در آیه 32 سوره لقمان به آن اشاره گردیده است. اما مرحله سوره مخلص به فتح لام شدن است که خداوند انسان را خالص گردانیده، دست او را می گیرد که درباره ابراهیم و اسحاق و یعقوب فرمود: انا اخلصناهم بخالصة در این صورت آدمی خلص می شود که خداوند در آیه 24 سوره یوسف فرمود: انه من عبادنا المخلصین و در این مرحله است که بر طبق آیه 40 سوره حجر، شیطان را به مخلصین راهی نیست و بر طبق آیه 40 سوره صافات بیشتر از آنچه عمل کرده اند در قیامت پاداش خواهند داشت و به علاوه محاسبه اعمال ندارند. و بر طبق آیه 160 سوره صافات فقط این گروه خدا را به همان گونه که شایسته است، توصیف می کنند.
    یعنی مخلصین دارای چهار ویژگی مهم اند که دیگران ندارند:
    1- شیطان نمی تواند آنها را بفریبد.
    2- بیش از آنچه عبادت کرده اند پاداش می بینند، هم تفضلاً و هم استحقاقاً 3- محاسبه عمل ندارند، بلکه خود میزان اعمال دیگرانند و مستقیماً به بهشت می روند.
    4- فقط این گروه توصیف کنندگان واقعی خداوندند.
    نکته: وقتی سخن از خلوص به میان می آید ناگزیر به نقطه مقابل آن، ریا هم اشاره می شود. ولی چون توضیح درباره ریا که صفت ناپسندی است با سیاق مطالب این نوشته موافق نیست، علاقه مندان را به کتب مربوط ارجاع می دهیم.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    هفتم: مقام توکل

    قوله تعالی:انما المؤمنین الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته ذارتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون. الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون (40)
    مؤمنون کسانی هستند که هرگاه یاد خدا شود، دل هایشان می هراسد و هر وقت آیت های الهی بر ایشان خوانده شود، ایمانشان افزون می گردد و بر پروردگارشان توکل کنند و هم آنان که نماز را به پا می دارند و از آنچه خدا به آنان داده می بخشند.
    در این آیه توکل و اقامه نماز، از صفات بارز ایمان به خدا ذکر شده است.
    توکل واگذاری همه امور به مالک حقیقی است، دیگران هر چه دارند اعتباری است و حق تعالی مالک حقیقی است. مالک همه امور خلقی جعلی تکوینی، تشریعی، ابتدایی و وضعی خداست. یعنی خداوند مالک حقیقی اصل وجود و آثار و توابع و خواص همه موجودات مادی و معنوی است. خداوند هم هستی آنان را آفریده و مالک است و هم خواص و آثار آنها را مالک. یعنی خداوند هم مالک وجود، بلکه مالک ایجاد و ابقاء است و هم مالک آثار و خواص. وقتی آدمی به این مرحله برسد که اینها همه را از خداوند بداند و آنها را به او بسپارد، از خود خلع ید کند، و به دیگران در این امر اصالت و استقلال نبخشد، یعنی بداند دیگران نیز مملوک و محتاج خداوندند و دارای هیچ ذره ای از ذرات استقلالی نیستند، در این جا به مرحله توکل رسیده است. البته ناگفته نماند که حق تعالی مالک شرور و بدی ها و خواص نازیبا و آثار زشت اشیاء نخواهد بود، همان گونه که در بسیاری از آیات به این مطلب اشاره شده است به علاوه به تعبیر شهید مطهری (ره) شرور و بدی ها از مقوله عدم هستند و از نبودن ها پیدا می شوند، نه این که خود امری وجودی باشند و مالکیت عدم مساوی با عدم مالکیت است. مهم تر این که چه می دهد نورانیت است، اگر در جایی سایه باشد، به علت نرسیدن نور و وجود حاجت و مانع است به هر حال حضرت حق تعالی، منشاء وجود است و وجود هویت خیرمندی دارد. پس خداوند مالک حقیقی خیر و خوبی هاست که اشیاء ظاهر می گردد. پس هر چه خوبی است از اوست و هر چه بدی است از جانب مخلوق است و بنابراین، تفویض امور به مالک حقیقی را توکل نامند.
    توکل، یکی از سخت ترین منازل در سیرو سلوک است و به تعبیر بزرگان هو حد الیقین ان لا یخاف مع الله شیئاً و هو طرح البدن فی العبودیة و تعلق القلب بالربوبیة یعنی توکل سر حد یقین است که موجب عبودیت در قالب و ربوبیت در قلب است.
    حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود التوکل کاس مختوم بختام الله عزوجل فلا یشرب بها ولا یفض ختامها الا المتوکلون (41)
    یعنی توکل مانند کاسه ای است که به مهر الهی ممهور است، که این مهر را نمی گشایند و از آن نمی نوشند، مگر آنان که در توکل اند و باز گفته شده است: پایین ترین درجه توکل آن است که بیش از مقدرات خود نطلبی و از قسمت فراتر نخواهی و به آنچه واقع نخواهد شد، دل نبندی.




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 23-05-2019 در ساعت 20:58
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    حضرت رضا (ع) فرمود:
    ایمان بر چهار پایه استوار است: توکل رضایتمندی تسلیم و تفویض امور به خدا که چون توکل آید، آن مراتب سه گانه، خود حاصل گردد. از پیغمبر سؤال شد که توکل چیست؟ فرمود: آن که بدانی مخلوق، زیان و نفع مستقلی ندارد و به یکباره از هر چه غیر اوست نومید باشی (42) به عبارت ساده تر این که، انجام هر کاری به عوامل مادی و معنوی نیازمند است، این عوامل یا شناخته شده و محسوس و مورد بهره گیری اند، یا ناشناخته و پنهان،
    در هر کاری باید شرایط و عوامل شناخته شده را با توکل به خدا مورد استفاده قرار داد و آنچه را که ناشناخته است یکباره به خداوند تبارک و تعالی موکول کرد. مریض را باید با امید به خدا به طبیب رسانید و فقیر را باید به کار کردن و فعالیت و بهره گیری از استعدادها فرا خواند داشته باشیم و این پایین ترین مرتبه توکل است که مورد قبول عامه است، ولی یک مرحله بالاتر آن است که معتقد باشیم تأثیر و فعل و انفعال در عوامل شناخته شده و محسوس و مادی هم با اراده پروردگار عالم و بر مدار خلق و جعل وضع اوست (43) که این آثار ظاهری را هم او قرار داده است و در این عوامل ظاهری هم از توکل به خداوند دور نمانیم. مرحله بالاتر آن است که بدانیم که او خود صحاحب اختیار و مالک این تأثیرات بوده و هست و هر زمان اراده کند، اثری غیر از آنچه می بینیم و می شناسیم، قرار خواهد داد، همان طوری که در بارداری حضرت مریم، باروی درخت خشکیده خرما و سخن گفتن حضرت عیسی (ع) انجام یافت و توکل در مرحله بالاتر از اینها است که اصولاً از چنین تصویرها و باورهای خودی هم دور باشیم؛ مگر ماکی هستیم که ادعا کنیم عوامل شناخته شده ای هم داریم، مگر ما قدرت ادعا کردن داریم و آیا در این صورت توکل را در ظرفیت انانیت خود تصویر نکرده و برای خودمان اعتباری قائل نشده ایم؟ ! عاشق در بلندای عشق به هیچ واسطه ای نمی اندیشد جز به معشوق، و در راه او اسباب و وسایل را به سخریه می گیرد که این توکل برای خاصان حاصل است که فرمود: الله یحب المتوکلین و بس.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    از این جهت است که امام صادق (ع) می فرماید:
    توکل را کسی جز توکل داران نخواهند چشید، و نیز به ابوبصیر فرمود: حد توکل، یقین است.
    از امامان (ع) بیانات زیادی در این مورد رسیده است، از جمله فرموده اند: توکل موجب قوت قلب، پیروزی قطعی، قدرت مندی انسان روشن کننده شبهات و کفایت امور می باشد. (44)
    رسول خدا فرمود: اعقلها و توکل
    یعنی با توکل زانوی اشتر ببند، یعنی هم پاهای او را ببند و هم اسرار پشت پرده را به خدا واگذار کن، که اگر در حد یقین حاصل گردید، قطعاً تباه نمی شود.
    ابوالقاسم قشیری گوید:
    محل توکل قلب است. اگر کاری دشوار شود به تقدیر اوست و اگر آسان گردد هم به تیسیر اوست. یعنی عبارت از یک امر صددر صد قلبی است که آثارش در بیرون وجود پیدا خواهد شد. (45)
    ذولنون مصری گوید: توکل دست بداشتن است که تدبیر نفس و اطاعت اغیار برون آمدن و به طاعت خدا پیوستن و خویشتن به صفت بندگی داشتن است. یعنی نفس تدبیری ندارد و غیر خدا تأثیری ندارد و جز او سزاوار عبودیت نیست، هر چه هست اوست و از اوست و از او و برای او و به سوی اوست (46)





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi