ابو سعید خرار گفت: توکل اضطراب است و سکونی است بی اضطراب که در نزد تو، اندک و بسیار یکسان باشد و این که گردن تسلیم به پیش مجاری حکم و قضا بگذاری. توکل آفتابی است که از برج سعادت تابد، و یادی است که اسرای قرب وزد، بویی است که بشارت وصل آرد، و منزلی است شریف و مقامی است بزرگوار (47)
بزرگ مردی گفت: وانهادن امور به خداوند، چهار مرتبه را داراست:
اول آن توکل مطلق، دوم تسلیم، سوم تفویض، چهارم توکل اخص.
اول صفت عامه، دوم صفت پیمبران، سوم صفت خاص ابراهیم نبی در هنگامی که او را به آتش افکندند، چهارم صفت خاص مصطفی است که با توکل به قاب قوسین رسید.
متوکل گوش بر وعده حق دارد، صاحب تسلیم با علم حق آرام گیرد و صاحب تفویض به حکم خدا رضا دهد و بالاتر آن که خودی نمی داند و بقا می طلبد و در توکل اخص متوکل خود را در خدا محو و نابود می داند و به آستانه فنا راه می یابد (48)
رسول اکرم (ص) فرمود:
تواناترین مردم، کسی است که به خدا توکل کند، سعادتمندتر آن کسی که تقوا پیشه سازد و غنی ترین کسی، آن که روزی خدایی را استوارتر از دارایی خود بداند، پس توکل، نفی خود و خودی و همه چیز به او سپردن است که در برابر و توکل به او، استقلال خودی محو و نابودی می گردد. خواجه عبدالله انصاری می گوید: التوکل کلة الامر کله الی مالکه و التعویل علی و کالته و هو من اصعب منازل العامه علیهم و او هن السبل عند الخالصة (49)
یعنی: توکل، واگذار کردن تمام امور به مالک حقیقی و باور داشت وکالت اوست که یکی از سخت ترین منازل سلوک برای عامه و ساده ترین آنها برای خاصان است.