صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 48

موضوع: مقامات عرفانی نماز در قرآن

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shapark مقامات عرفانی نماز در قرآن

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  2. تشكر

    مدير محتوايي (18-05-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مقدمه


    نماز در سراپرده گفتگو با او مقام خاص است، هر چند که اوقات آن بار عام الهی است برای همه بندگان. برای ورود به سراپرده حق باید از مقام تکبیر تا مقام تهلیل را پیمود. توحید او به نوای نبوت و صلای ولایت نمازگزار را به وادی فلاح می کشاند تا با خیرالعمل عظمت و کبریایی حق را حمد گزارد. هر کسی را از نماز بهره ای است به اندازه معرفت و رهیابی او به مقامی از مقامات نماز. اما دخول به مقامی و صعود به مرتبه ای مستلزم رهسپاریی است ولی:
    دیدن روی ترا دیده جان بین باید - وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
    باید دیده و جان را شست تا بهتر دید و بهتر درک کرد.
    چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است - نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
    و هیچ آبی برای شستشو برتر از آب معرفت نیست. چه بهتر که خود را در جویبار جاری معرفت نماز شستشوی دگر دهیم.
    معاونت تحقیق 5 و تألیف ستاد اقامه نماز










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. تشكر

    مدير محتوايي (18-05-2019)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    چرا نماز؟

    مگر، خداوند تبارک و تعالی، یکی از مقدس ترین دستاوردهای حکومت صالحان را نماز ندانسته و بر آن بشارت نفرموده؟
    مگر نه این است که تمام پیامبران و پیشوایان ادیان و مذاهب آسمانی به نماز مأمور شده بودند؟
    مگر نه این است که مهم ترین نقطه اشتراک میان همه ادیان آسمانی نماز است؟
    مگر این فریضه مقدس، بر آدم، نوح ابراهیم، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام و پیروانشان فرمان نبود؟
    مگر خانه خدا کعبه معظمه به عنوان نخستین قبله، برای نمازگزاران و مؤمنین تاریخ، وضع نگردیده؟
    مگر نماز ما به الامتیاز مؤمن و کافر نیست؟
    مگر کروبیان و فرشتگان و جنیان به آن مأمور نیستند؟
    مگر نماز، هماهنگی با جهان آفرینش نیست؟
    مگر انقلاب اسلامی مان، با نماز و مسجد آغاز نگردید؟
    مگر جبهه حق در جنگ علیه باطل، با نماز رونق نیافت؟
    مگر عناصر ضد انقلاب را با نماز و تکبیرمان، محو نکردیم؟
    مگر امام را حل قدس سره، در پی هر نماز، فریاد انقلاب سرنداد؟
    و مگر هم او، آخرین نماز را با تن نحیف، در حصار قیود اتاق عمل، ایستاده نخواند؟
    و مگر رهبری معظم انقلاب - که خدایش نگه دار باد - با اتکال به خدا و اتکاء به نماز فریادهای دشمن شکن سر نمی دهد؟
    و مگر نوباوگان و فرزندانمان، صفوف نماز جماعت را به منزله صفوف مقدم جبهه نمی دانند و به یاد روزی که هم قطارانشان به نماز عشق در جبهه می ایستادند، سر از پا نشناخته، به مساجد رو نمی کنند؟
    و مگر ملتمان که دوران امتحانات الهی را می گذارند، با کارنامه نماز، از کوران آزمایش ها به در نمی آید؟
    و مگر ملتمان که دوران امتحانات الهی را می گذراند، با کارنامه نماز، از کوران آزمایش ها به در نمی آید؟
    و مگر صدای اذان همسایگانمان، گوش دلمان را نمی نوازد؟
    و مگر صدای تکبیر نمازمان، فرش را تا عرض به زیر پایمان نمی گستراند؟
    و خلاصه، مگر قد است، لطافت و ابهت نماز نیست که عواطف انسانی ما را در گردونه ارتباطات سازنده عاطفی قرار می دهد و جامعه نمازگزاران را از نشاط و شوق، امید و بزرگواری لبریز می سازد؟
    پس بیاییم شهرمان را به مسجد و مساجدمان را به محل عارفانه نماز بدل کنیم و جامعه ای نمونه، بدان گونه که مرض خدا و رسول است، بسازیم.
    رسیده ساعت فیض حضور و وقت نماز - بیار جام تدلی به گاه راز و نیاز
    بده می ناب از سبیل کوثر دوست - که نا گه از سر زلف نگار گره شد باز
    فراز مسند عشق است لحظه های نماز - که پرده از رخ دلبر شود به ناگه باز
    رساند از طرف مصر دلبرم نسیم وصال - شمیم پیرهن آن عزیز بنده نو از
    تبارک الله از آن چشم و خط و خال و نگاه - از آن قیامت قامت، از آن کرشمه و ناز
    منم غریب دیار و تویی غریب نواز - دمی به حال غریب دیار خود پرداز (1)
    خداوند در آیه 56 سوره نور، اقامه نماز، پرداخت زکات و اطاعت از رهبری الهی را، بازیاب استخلاف و قدرت یابی بندگان مؤمن عنوان کرده و آن را تأمین کننده رحمت الهی بیان نموده است. در آیه 41 سوره حج نیز، اقامه نماز، پرداخت زکات و امر به نهی از منکر را از آثار مهم و برکت خیز قدرت و تمکن و فرمانروایی مؤمنین و فرمانروایی مؤمنین دانسته و آن را منشأ عاقبت به خیری و نیک فرجامی قلمداد کرده است.
    بنابراین، حکومت صالحان را همین سزاوار است که با اقامه نماز و پرداخت زکات دعوت کرده، همگان را به تعهد و تقید به آن فرا بخواند تا هم مشمول رحمت الهی گردند و هم سرانجام به قرب حق و رضوان الهی نائل شوند. یعنی هم دنیایشان تأمین گردد و هم آخرتشان.
    نکته مهم و لازم دیگری که در همین جا باید به آن بپردازیم این است که در کتاب عزیز خدا، قرآن کریم، 87 آیه درباره نماز نازل گردیده که در آنها کلمه صواة و اشتقاقات آن ذکر شده است، به استثنای آیاتی که کلمات ذکر، رکوع، سجده و قرآن و تسبیح آمده که در بعضی موارد به معنای نماز می باشد و تعداد آنها نیز زیاد است.
    آیات نماز بعضی در مکه و برخی دیگر در مدینه نازل شده است و با مراجعه به این آیات، مطالب بس عزیز و مهم به دست می آید که به بعضی از آنها در سلسله مقامات آتیه اشاره خواهد شد. آن شاء الله
    اما آنچه فعلاً در این جا یادآوری می کنیم این است که بیش ترین آیات مربوط به نماز پس از هجرت پیامبر (ص) در مدینه نازل شد. اگر چه بعضی از آیات مذکور در سال های قبل از هجرت - از سال دوم تا دوازدهم بعثت - به طور پراکنده وارد شده است، اکثر آیات مربوط به نماز در سوره های بقره، آل عمران، نساء انعام و اعراف آمده که مربوط به بعد از هجرت می باشد. یعنی یازده آیه سوره بقره در سال های پنجم، هشتم و نهم هجری، یک آیه سوره آل عمران بین سال های دوم و سوم هجری، شش آیه سوره نساء در سال های ششم، هشتم و درهم هجری، دو آیه سوره انعام در سال ششم هجری و شش آیه سوره مائده بین سال های هفتم، نهم، دهم و یازدهم هجری نازل شده اند و بدین ترتیب نزول آیات مربوط به نماز به طور میانگین بنی سالهای هشتم نهم و دهم بعد از هجرت صورت گرفته است.
    بنابراین بیش ترین تذکر مربوط به اقامه نماز، در سال های هشتم و نهم هجری می باشد، همان گونه که بیش ترین آیات مربوط به دیگر احکام نیز در همین سال های نازل شده است. در سال های اول بعثت، نماز یک رکعتی و یا دو رکعتی بوده، ولی در سال هایی که ذکر شده نمازهای یومیه به ترتیبی که موجود است تأیید گردید.
    در سال های نهم و دهم هجرت حدود 20 و 21 سال بعد از بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) احکام و از جمله سفارش های مؤکد مربوط به نماز نازل گردیده است. می دانیم که همه جنگ های رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در مدینه رخ داد و بسیاری از اماکن تخریب شد، عده ای به شهدت رسیدند. یعنی ضمن این که انقلاب رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) تثبیت شده بود ولی مشکلات روحی و اقتصادی کم و بیش خود را می نمایاند و در همان شرایط سفارش به نماز مورد تأکید قرار گرفت و امروز که همان کیفیت تکرار می شود، سفارش به نماز مورد تأکید است.
    مطلب مهم قرآنی دیگر این است که از سیاق آیات قرآنی مربوط به نماز چنین استفاده می شود که مسائل نماز به سه شکل مطرح شده است.
    یک دسته آیاتی است که به ظواهر موضوعات و مسائل مربوط به نماز اشاره دارد. مثلاً به اقسام طهارت، وضو، غسل و تیمم، یا نماز مسافر، نماز خوف، نماز جنگ و نماز مستحب و یا اوقات نمازهای پنجگانه، نماز انفرادی، نماز جماعت و اذان، که می توانید در این باره به آیات: بقره /43، نساء/102 و 103، مائده /6 و 85 و 91، توبه /99، هود /114، اسراء /78 آل عمران /39 و مائده /58 مراجعه کنید.
    دسته دیگر از آیات مربوط به نماز، آیاتی است که در مورد ارتباط متقابل نماز و مسائل اقتصادی، نماز و اخلاقیات، نماز و جهاد، نماز و علم، نماز و بعضی مسائل دیگر می باشد که در نشریات دیگر به آنها پرداخته ایم.
    دسته سوم از آیات نماز، آنهایی است که به تأثیر در تقویت ملکات فاضله انسانی و ساختار روحی آدمی پرداخته است، همان تأثیراتی که نمازگزار را در رسیدن به مقامات بلند عرفانی و سیر سلوک الی الله، کمک می کند. از جمله مقامات و منازل عرفانی مذکور در آیات مربوط به نماز، عبارت اند از: (2)
    احسان، اخبات، اخلاص، اطمینان، انابه، تقوا، تزکیه، تفضل، توکل، رضایت، صبر، طمانینه، طهارت، عبودیت، قنوت، کرامت، وجل، ولایت، هدایت، یقظه و ...، که ان شاء الله در ادامه این بحث، در حد توانمان به توضیح آنها خواهیم پرداخت. البته کتاب هایی که به تفسیر عرفانی نماز پرداخته اند کم نیستند و می توان از کتاب معروف سرالصلوه حضرت امام (ره) یا کتاب مرحوم آیت الله شاه آبادی که سرآمد دیگر کتب مربوط هستند، یاد کرد ولی آنچه ما می خواهیم مطرح کنیم، مقاماتی است که صریحاً در آیات مربوط به نماز ذکر شده است ولا غیر.
    قابل توجه این است که عمده مطلب مشترک میان هر سه دسته از آیات ذکر شده، بیان محورها و اساس تشویق و تحریض به نماز است.
    و به تعبیر دیگر این آیات از رهگذر پنج موضوع مؤمنین را به اقامه نماز ترغیب می نمایند:
    1 - باور ساختن ایمان به غیب (3)
    2 - تقویت احساس بندگی نسبت به خداوند (4)
    3 - توجه هر چه بیشتر به وحدانیت حق تعالی (5)
    4 - وعده و مژده دادن به جنات مکرمون، جنة الوراثه و جنات عدن و خلاصه بهره های اخروی که در اکثر آیات مربوط ذکر شده است.
    5 - وعید و ترساندن از عقاب و درکات عذاب الهی، مانند: سقر، سعیر، ویل، غی و جهنم (6).
    به بیان دیگر، نتایج دنیوی و اخروی به عنوان انگیزه ای کارساز برای نمازگزاران به شمار می آید.
    در این سلسله نوشتار، به بعضی از مقامات عرفانی نماز که در آیات قرآنی مذکور است، می پردازیم و تنها آیاتی مورد نظر ماست که نماز و یکی از مقامات در آن آمده است.
    البته این تمنا و آرزو برتر از فکر ناتوان و بیش از بضاعت مزجاة ماست، ولی امیدواریم با عنایات الهی و یاری انفاس پاک بزرگواران، اشاره ای داشته باشیم.









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. تشكر

    مدير محتوايي (18-05-2019)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اول: مقام احسان (7)


    قوله تعالی:و اقم الصلوه طرفی و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکرین و اصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین (8)
    یعنی؛ به پای دار نماز را در دو سوی روز و پاسی از شب، چرا که حسنات، پلیدی ها و بدی ها را می زداید، این یادی است مر یادآورندگان را، و خویشتن دار و بردبار باش که خداوند، پاداش محسنین و نیکوکاران را ضایع نخواهد ساخت.
    و هم چنین در آیات اولیه سوره لقمان آمده است که محسنین و نیکوکاران کسانی هستند که نماز را به پا می دارند و زکات را می پردازند و به قیامت یقین دارند و هم اینان مشمول هدایت ربوبی بوده، رستگارند.
    خداوند متعال در این دو آیه کریمه، اقامه نماز را منشاء نیل به مقام احسان بیان فرموده است.
    احسان در لغت، به معنای انجام کار خوب به شکل نیکو می باشد. یعنی احسان دارای دو جنبه نیکی است؛ یکی نفس عمل، دوم اجرای عمل، کار خوب را با ابزار بد انجام دادن و یا کار بد را با ابزار خوب انجام دادن، هیچ یک مشمول احسان نخواهد بود. از این جهت در آیات قرآنی، صبر، جهاد، معیشت حلال، ثروت حلال، خدمت به والدین و هم چنین نماز، کظم غیظ و عفو و گذشت که همه فی نفسه نیک و خوب هستند، وقتی به شکل خوب انجام گیرند، مشمول احسان دانسته شده اند. در این مورد می توانید به آیات 80 و 12 نحل، 134 آل عمران، 22 یوسف، 90 یوسف، 69 عنکبوت، 44 مرسلات، 112 و 83 بقره مراجعه کنید.
    احسان در منازل السائرین، پنجاه و یکمین منزل سیر و سلوک است و در بیان خواجه عبدالله انصاری در کتاب صد میدان، پنجاه و چهارمین است.
    در کتاب صد میدان، خواجه عبدالله انصاری می گوید:
    از میدان مراقبت، میدان احسان زاید. احسان آن است که پیغمبر خاتم سید ولد آدم صلی الله علیه و آله، روح القدس را علیه السلام پرسید. او در جواب گفت: و ان تعبد الله کانک تراه؛ خدای را آن چنان پرستش کنی که وی را می بینی و بدانی که او تو را می بیند.
    در این میدان مردم سه دسته اند: یکی غرقه گشته در دریای توحید و از زندگانی نومید، یعنی همه جا با خدا بودن و نسبت به خود و زندگی خود نیندیشیدن. دومی واله گشته در هیبت و سرگردانی در غیبت، همانند پر کاهی در گردونه عظیم خلقت. سوم غرقه گشته در وجد، و به مقام حضور، بلکه به شهود حق نائل گشتن و به قول عرفا به نورانیت اشراق منور گردیدن.
    و به عبارتی دیگر، هوای نفس در عزم گم شود و اسباب در جمع گم شود و تفرق در وحدت گم شود و خلاصه هواهای نفسانی از رهگذر تصمیم به کمالات، مورد توجه نباشد و چون همه چیز را در ید قدرت خدا می داند همه اسباب را نفی کند که آیه قرآنی ما رمیت اذ رمیت به آن متوجه است و چون به وحدت در هستی رسیده است، هیچ چیزی را متفرق نپندارد.
    که در این صورت از تن سمع پیدا و بس، و از زبان ذکر پیدا و بس و از دل درد پیدا و بس، به دل دیده و پندارد که به عیان دیده، از تلاشی انسانیت و خمود هوا و عنای علایق رها شده. و این است احسان و آثار آن.
    توضیحی که خواجه در منازل السائرین بیان کرده، برگرفته از معنای لغوی و اصطلاحات قرآنی است که در یک کلام خلاصه شده است و آن عبارت است از: ان تعبد الله کانک تراه؛ یعنی خدا را عبادت کنی، بدان گونه که او را می بینی.
    عبادت خدا یک عمل صددرصد مطلوب و نیکوست و برای آن که این عمل در حد کامل نیکویی انجام گیرد، باید ذهن و فکر از غیر او خالی گردد و قصد و نیت نماز، از ریا و عجب مهذب شود و انسان در حالتی قرار گیرد که خود و حالش را از دیگران پنهان سازد، در خود روحانیت و طمانینه ایجاد کند، قلق و اضطراب و وحشت های کاذب و تفرق ذهن را از خود دور سازد و در دل سرور و فرح لقای خداوندی بیابد تا سرانجام به وقت برسد؛ وقت مشاهده و حضور، (وقت به تعبیر عرفا، عبارت است از خروج از غیب به شهود و تجلی جلوات خاصه) و خلاصه چنین کیفیت والای روحی، به مقام احسان تعبیر می شود. و وقتی انسان نمازگزار، در چنین وضعی قرار گیرد مشمول ان تعبد الله کانک تراه خواهد بود. شیخ عبدالرزاق کاشی در رساله اصطلاحات فی صحائف نیز همین مطلب را یاد می کند:
    الاحسان هو التحقق بالعبودیه علی مشاهده حضرة الربوبیه بنور البصیره ؛ یعنی احسان عبارت است از این که به کمک نورانیت بصیرت، دیدار کامل حضور ربوبی به منظور تحقق عبودیت، صورت گیرد.
    روایت معروفی در میزان الحکمه نقل شده است، در این روایت از پیغمبر درباره احسان سوال شد و حضرتش فرمود:
    ان تعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک ؛ یعنی احسان آن است که عبادت کنی خدا را بدان گونه که او را می بینی، که اگر نبینی قطعاً توجه داشته باشی که او تو را می بیند.
    فراز اول این بیان، احسان به معنای اتم و اکمل می باشد و فراز دوم ناظر به احسان در مرتبه نازل تر است؛ یعنی دیدار تو او را با دیدار او تو را و همین بیان رسول (ص) خداست که سرمایه سخن عرفا و مایه بینش عرفان اسلامی در موضع احسان است.
    در پایان این مقام، اشاره به چند نکته ضروری است:
    نکته اول این که بر طبق آیه دوم از سوره ملک، خداوند فلسفه و علت عمر انسان و محدوده مرگ و زندگی او را، احسن عمل معرفی کرده و فرموده است:
    لیبلوکم ایکم احسن عملا، نه، اکثر عملاً
    از این آیه چنین استنباط می شود که چون نماز، بهترین عمل است، پس فلسفه عمر انسان، اقامه نماز، یعنی احسان عبادی است. و این نتیجه ای است که از شکل منطقی حاصل می شود، یعنی خداوند مرگ و زندگی را برای احسن عمل آفریده است و نماز، احسن عمل است، پس خدا مرگ و زندگی را برای نماز آفریده است و به عبارت دیگر، فلسفه عمر، عبادات است و بالاترین و بهترین عبادت، نماز است.
    نکته دوم: گروه هایی که در قرآن محبوب درگاه الهی ذکر شده اند، مانند توابین، مطهرین، متطهرین، متقین، صابرین، متوکلین، مقسطین و مقاتلین و محسنین هستند. که در مورد محسنین 5 بار محبوبیتشان تکرار شده است. به آیات 195 سوره بقره و 134 و 148 آل عمران، و 13 و 93 مائده مراجعه فرمایید. یعنی مقام احسان به مراتب بالاتر از تقوا، طهارت و توکل است. ناگفته پیداست که رابطه مستقیمی میان طهارت، تقوا، صبر، توکل، قسط و قتال با نماز وجود دارد. یعنی همه شایستگی های انسانی که محبوب خدایند، با نماز و در نماز خود را نشان می دهند.
    نکته سوم: به مناسبت احسان و ارزشیابی حسن، یادآوری می شود که حسن و قبح، عقلی و ذاتی است و ملاک تشخیص خوب و بد و زشت و زیبا، فرآیند ذاتی موضوعات و سلامت فطرت و خردمندی است، نه آن که ملاک تشخیص شرعی باشد. پس تشخیص خوبی و بدی دارای مایه عقلانی و فطری است و انجام عمل زشت از خدا، از نظر عقلی محال است.(9)
    نکته چهارم: با استفاده از آیه فوق الذکر و بعضی از آیات دیگر، مایه های اصلی رسیدن به مقام احسان، در چند چیز است، اول نماز و دوم صبر.
    نیل به مقام احسان فقط از طریق عنایت الهی حاصل می شود و بس که در دعای ماه رجب می گوییم:
    لا صنع لی و لا لغیری فی احسان الا بک ؛ من و غیر من جز به وسیله تو دستی در احسان نداریم.
    نکته پنجم: رسیدن به مقامات عرفانی و از جمله احسان، منحصر به مردان نیست، بلکه برای زنان نیز میسر است که فرمود: فان الله اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما (10)











    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. تشكر

    مدير محتوايي (18-05-2019)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دوم: مقام اخبات

    قوله تعالی:و بشر المخبتین، الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و الصابرین علی ما اصابهم و المقیمی الصلوه و مما رزقناهم ینفقون (11)
    و مژده و بشارت بده به مخبتین، هم آنان که چون یاد خدا می شود، دل هایشان می لرزد و بر هر چه به ایشان می رسد، صابر و شکیبایند، همان ها که نمازگزارند و از آنچه به آنها داده ایم، انفاق می کنند.
    خبت در لغت به معنی زمین بلندی است که دارای شیب مطمئنی باشد، و اخبات یعنی رفتن به سرازیری قابل اطمینان و عمیق.
    بنابراین در حیثیت لغوی، دو مطلب مطرح است:
    یکی اطمینان و دیگری شیب عمیق، یعنی با اطمینان خاطر به عمق سراشیبی رفتن، اخبات است.
    پس وقتی انسان مؤمن، کمال آرامش روحی خود را به هر چه کوچک تر شدن در برابر خدا بداند و به نهایت کوچکی و ذلت در پیشگاه احدیت برسد، از آن به مقام اخبات تعبیر می شود که در آن جا کوچکی و ذلت همراه با اطمینان قلب است.
    مقام اخبات:
    مقامی است که مؤمن به سکونت خاطر و سکینه روحی (در مورد سکینه روحی به بخش 12 مراجعه کنید) نائل می شود، نه از غیر خدا می ترسد و نه از خطری می هراسد، عبودیت و فروتنی در برابر حق تعالی را بر هر چه عزتمندی ظاهری است، ترجیع می دهد.
    اخبات پنجمین باب و پانزدهمین مقام و منزل در سیر آدمی است. در کتاب صد میدان، خواجه عبدالله انصاری، اخبارت را میدان سی و نهم دانسته، چنین می گوید:
    از میدان تذلل، میدان اخبارت زاید و قوله تعالی و بشر المخبتیناشاره به آن است. اخبارت نرم خویی است، و تنگ دلی و ترس کاری مردی است که حقیقت اخلاص چشیده و عذر خلایق دیده و از خویشتن رسته.
    نشان چشیدن اخلاص، سه چیز است:
    از تیمار رزق و از کوشیدن و از ساختن جهان برآسودن و در مداومت خدمت و استغراق اوقات و تصفیه انفاس آویختن و جهان و جهانیهان و آدمیان و جز ایشان را، از ادای دین خویش آزاد داشتن، که این سیره ابدال می باشد. (12)وقتی مؤمن از حضیض دولت و بی ارزش لجن بودن به سوی خدا بالا برود (همان گونه که آدم از حضیض ذلت خاک و گل و لجن بودن با نفخه الهی به مقام دریافت علوم نائل و در پی فعلم آدم الاسماء کلها اخبات برایش حاصل گردید) و وقتی آدمی به نقطه اوج برسد، سکون روحی پیدا می کند، که به آن اخبات می گویند. از این جهت، خواجه در منازل السائرین می گوید:
    الا خبات هو السکون الی من انجذب الیه بقوة الشوق
    پس در اخبات، سکونت و آرامش روحی وجود دارد که پس از جذب شدن به محبوب، ایجاد می شود.
    و این که قرآن فرمود:
    و اخبتواالی ربهم، به معنای آن است که سکنوا الی ربهم؛ یعنی در ظل اطف خدا، آسوده اند، که همان معنای فوق الذکر، یعنی رسیدن به نقطه اطمینان و سکینه روحی است.
    از توضیحی که داده شده به خوبی روشن می شود که اخبات اولین مقام طمأنینه و سکونت روحی است که لازم است نمازگزار در ابتداء تحت تأثیر نورانیت الهی، تمایلات خود را سرکوب سازد (چون وجود تمایلات، نشانه تعلقات نفسانی است) و با کمال قدرت، رضایت الهی را اراده کند و با حق مأنوس باشد، تا آن جا که نه از مدح و تعریف خرسند شود و نه از نکوهش، ملامت مذمت متأثر باشد. در آن صورت به مقام ولای اخبات نائل می شود؛ مقامی که از خود کوچک بینی شروع و به خود نادیده گرفتن و سرانجام به طمأنیه و سکونت روحی می رسد و خلاصه اخبات آرامش پس از طوفان تکثر و تفرق، و ندیدن خویشتن است که دیگر خودی باقی نیست، بلکه مقام توحیدی را حاصل می سازد. که خداوند در قرآن فرمود:
    ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم اولئک اصحاب الجنة (13)
    یعنی آنان که ایمان آورده، عمل صالح انجام داده، خودی نمی بینند و به سوی پروردگارشان با فروتنی و ذلت رهسپارند، از بهشتیان هستند.
    و خلاصه، اخبات نخستین مرحله طمأنیه است که آدمی را به سوی مأمن و آسایشگاه روحی پیش می برد.
    رسیدن به چنین مقامی را شرایطی است، از جمله این که باید نورانیت حقیقت بر تمایلات نفسانی غلبه کند، امیال حیوانی سرکوب گردد، قلب انسان به سمت حقائق اراده یابد و پذیرش حق و شدت اشتیاق به آن، مانع سرنگونی انسان به حفره ها و دره های هولناک و عمیق نفسانی شود، هیچ چیزی اراده انسان را خلل پذیر نسازد و هر لحظه اراده آدمی در این راه تقویت گردد نه از چیزی بترسد و نه از قدرتی بهراسد و خلاصه از خلق و ما خلق چشم بپوشد، که در این صورت به مقام اخبات رسیده است و از آثار اخبات این است که:
    1- با یاد خدا حالت لرزش دل پیدا می کند.
    2- خویشتن دار و شکیباست، نه از آینده می ترسد و نه برگذشته محزون است، نه قدرت او را می لرزاند و نه معصیت او را می لغزاند.
    3- به اقامه نماز همت دارد و حیثیت نماز را در شؤون فردی و اجتماعی محکم می سازد.
    4- در راه خدا انفاق می کند و از آنچه بهترین است بدون منت و آزار می بخشد.
    چنین کسی به مقام اخبات نائل گردیده است و از ادامه ذکر و نماز نه تنها خسته نمی شود، بلکه لذت هم می برد.
    حرام دارم با دیگران سخن گفتن - که تا حدیث تو گویم سخن دراز کنم (14)
    چگونه ممکن است کسی به این مقام رسیده باشد، و در او حزن و خوف درد و الم و خستگی و کسالت از عبادت باشد؟










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. تشكر

    مدير محتوايي (18-05-2019)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    سوم: مقام اطمینان


    قوله تعالی : و یهدی الیه من اناب الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القولب (15)
    یعنی، خداوند هر کسی را که انابه کند هدایت می کند، هم آنان که از رهگذر ایمان و ذکر خدا به مقام اطمینان دل رسیده اند، آری، دل آرام گیرد به یاد خدا. در این آیه اطمینان قلبی در ارتباط با ذکر بیان شده و می دانیم که فرد اعلای ذکر، همانا نماز است.
    البته ذکر دارای معنایی عام است که شامل انواع مختلف می شود: ذکر جلی، خفی، لسانی، قلبی، روحی سری، علمی و عملی و دیگر انواع ذکر، ولی با توجه به بعضی از آیات کریمه قرآن از جمله آیه 114 سوره هود، آیه 103 سوره نساء و آیه 37 سوره نور، فرد اعلای ذکر، نماز است. نماز قوی ترین ذکر است. به طوری که خداوند در سوره طه آیه 14 فرموده است: و اقم الصلوة لذکری (16)
    بنابراین مراد از یاد خدا، به معنای خاص و تامم کلمه، نماز است که آرامش و اطمینان قلبی را تأمین می کند.
    مقام اطمینان، مقام سکونت و آرامش، توأم با امنیت و مؤانسست می باشد. به عبارت دیگر، در میدان احسان که قبلاً توضیح داده شد، مقام مشاهده، ملحوظه است و از مقام مشاهده، ملحوظ است و از مقام مشاهده، یقین به دست می آید و از یقین، امنیت علمی حاصل می گردد، و آدمی از امنیت علمی به سکونت روحی می رسد و وقتی که سکونت به عنوان یک صفت ماندگار و ثابت در آید و به مرحله باورهای قطعی بی دغدغه و امنیت کامل برسد، مقام ولای اطمینان حاصل می شود.
    بنابراین، اطمینان عبارت از سکونت روحی است که با امنیت مطلق، توأم گردد و از هر خطر، اثر، اضطراب و قلق، فارغ و رها باشد.
    در آیات کریمه قرآن، مراحل اطمینان در سه مرحله آمده است:
    یکی اطمینان عقلی و فکری، که آدمی به کمک هدایت عام الهی، از تردید و تحیر علمی خلاص می گردد، چنانچه در آیات 94 و 95 سوره اسراء مذکور است.
    دیگری اطمینان قلبی که عبارت از رها شدن از خطر هجران است و با ذکر خدا حاصل آید؛ که ذکر مرتبه وصول است، چنانچه در آیه 28 سوره رعد که در صد بحث ذکر شده، آمده است.
    و حضرت ابراهیم (ع) همان اطمینان را می طلبید، البته با زبان کنایه نه با آن بیان صریح که موسی (ع) خواسته بود؛ در آیه 260 سوره بقره حضرت ابراهیم دیدار خدا و مقام وصول را از راه زنده کردن مردگان طلب می کند و می گوید: رب ارنی کیف تحیی الموتی؛ خدایا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خطاب می رسد: اولم تؤمن و از می گوید چرا ایمان دارم ولکن لیطمئن قلبی. یعنی بازبان کنایه اطمینان قلبی را می طلبد، ولی حضرت می گوید: رب ارنی انظر الیک؛ خدایا به من نشان بده تا به تو بنگرم، یعنی موسی اطمینان قلبی را با صراحت از دیدار حق می طلبد، که در هر دو حال اطمینان قلبی مطرح است.
    و سوم اطمینان نفسانی، که رها شدن از ناروایی به رضایت الهی است؛ همان گونه که در آیه 27 سوره فجر آمده است: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة که در این مقام نفس انسانی سزاوار ورود به بهشت قرب و جنت الذات خواهد بود.
    به هر حال: نماز بیشترین و بالاترین درجه اطمینان را به دل و روح آدمی فرا می آورد که فرمودند: ولذکر الله اکبر.
    و ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و موجب جلب رضایت حق تعالی است حق تعالی است، که بالاترین و بیشترین درجه قرب به خداوند است که فرمود: رضوان من الله اکبر یعنی ذکر اکبر که نماز است، بالاترین مقام را که رضوان خدا می باشد، نصیب انسان می گرداند.
    و در نتیجه عذاب دردناک الهی را که آن هم اکبر است، رفع می سازد که فرمود: العذاب الاخرة اکبر و در نتیجه به اجر بزرگ تر اخروی نائل می شود که فرمود: ولا جر الاخرة اکبر و در نتیجه به اجر بزرگ تر از اخروی نائل می شود که فرمود: و لا جز الاخرة اکبر و این مقام بالاترین مقام و نماز بالاترین عبادت است که اطمینان کامل قلبی را فراهم می آورد؛ و رسیدن به این باور، عبارت است از اطمینان نفس.
    در این جا مناسب است سخن خواجه عبدالله انصاری را درباره میدان پنجاه و دوم یعنی مقام اطمینان، باوریم که می گوید:
    از میدان سکینه میدان طمأنینه زاید که فرمود:
    یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک...
    خلاصه این که اطمینان، آرامشی است توأم به انس، و آن سه قسم است: بر نقد بر امید، بر مهر، که طمأنیه بر نقد، خواه نقد حال یا نقد مقال یا نقد مثال است.
    طمأنیه بر امید، امید بر مواقف و منازل آتی است که در سیر و سلوک پیش آید و دیگری طمأنیه بر مهر، است که بی مهر معشوق همه چیز عبث است که گفته اند:
    اگر از جانب معشوق نباشد کشش - کوشش عاشق بیچاره جایی نرسد
    اول آن بر سه است: از غافلان به ملک و تملک و جذبه، از عاقلان به تجربه، از عارفان به ضمان (که جوانب طمأنینه بر نقد است)
    و دوم آن بر سه است: مزد مکتسب، مزد منتظر، مزد منقطع، که جوانب طمأنیه بر امید است.
    و سوم آن بر سه است: مشغول بودن به کار روی از کار خود و به یاد وی از یاد خود و به مهر وی از مهر خود. یعنی آنچه از توانایی ها که داریم و بر کمالاتی که باید حاصل شود مهم تر از همه با مهر و کشش خداوندی، و الهامات او، مرحله اطمینان حاصل می گردد.
    رموز سر انا الحق چه داند آن غافل - که منجذب نشد از جذبه های
    سبحانی
    تو بودی آن دم صبح امید کز سر مهر - بر آمدی و سر آمد شبان ظلمانی









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  13. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    چهارم: مقام اعتصام


    فاقیموا الصلوة و آتوا الزکاة و اعتصموا بالله هو مولاکم (17)
    یکی دیگر از مقامات و منازل سیر و سلوک، مقام اعتصام است که پس از نماز ذکر شده است. محی الدین بن عربی می گوید:
    الا عتصمام هو الا نقطاع عما سواه تعالی و التمسک و به واعتصموا بحبل الله ای بعهد فی قوله الست بربکم
    اعتصام: عبارت از جدا شدن و انقطاع از هر چه غیر اوست و تمسک و توسل و توکل به او، و منظور از این که فرموده به رشته الهی اعتصام کنید، یعنی به پیمانی که در عالم ذر و روز الست بسته اید پایدار باشید.

    در هر صورت اعتصام باالله، یعنی به حمایت خدا در آمدن. از آیات کریمه قرآن چنین استفاده می شود که بندگی و نیایش بر درگاه حضرت ربوبی، انسان را از هر چه غیر اوست به نیاز می سازد. از این جهت در آیه مورد بحث بیان می فرماید: در راه خدا از هیچ کوششی فرو گزار نکید، چرا که او شما را برگزیده و هیچ رنج و سختی در دین شما قرار نداده است. این از قبل در ملت ابراهیمی آمده که شما را ملسمان نامیده تا پیغمبر بر دیگران گواه باشد. پس اقامه نماز و ایتای زکات کنید و به خدا اعتصام ورزید که او سرپرستی خوب و نیکویاوری است.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  14. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    مراتب اعتصام:

    در آیات کریمه قرآن مراتبی برای اعتصام ذکر شده است.
    1- اعتصام من الله
    که فرمود: قل من ذاالذی یعصمکم من الله ان اراد بکم سواءاً (18)
    بگو چه کسی شما را به هنگامی سختی و ناروایی ها، در مقابل خداوند حمایت می کند؟ اگر اعتصام از خدا نباشد، چه کسی دیگر چنین خواهد کرد؟ و هم فرمود:
    والله یمعصمک من الناس (19)
    و خداوند تو را از مردم در پناه خود خواهد آورد.
    این اعتصام به معنای حمایت و اعانت است، که خود در خور بحث مفصل می باشد. شامل شدن حمایت و اعانت خداوند برای هر انسان مقدمات و لیاقوت هایی می خواهد که از همه مهم تر اخلاص و ذکر است.
    2- اعتصام بحبل الله
    که فرمود: واعتصموا بحبل الله جیمعاً و لا تفرقوا (20) از جمله شرایط این مرحله پرهیز از حرام، شبهه و دروغ است تا اعتصام بر ریسمان الهی حاصل گردد.
    یعنی همگی به رشته و ریسمان الهی چنین بزنید و متفرق نشوید که بعضی گفته اند: ریسمان الهی عبارتند است از قرآن یا اهل بیت اطهار (علیه السلام) و یا رسول خدا یا اسماء الهی و عبارت و نماز ار هم بیان داشته اند.
    3- اعتصام بالله تعالی
    که فرمود: و اعتصموا بالله (21)
    اعتصام به خدا کنید که در این جا به انقطاع از ما سوای خدا اشاره نموده و به معنای این است که اعتصام های دیگر، اعتباری است بلکه باید از همه ماسواء قطع امید کرد و به یکباره به او و برای او از همه چیز منقطع گردید.
    اعتصام بالله کمال الانقطاع است و در مناجات شعبانیه خوانده می شود. (22) با استفاده از این آیات کریمه و ادعیه مأثوره، عارفان مسلمان گفته اند که اعتصام من الله کشش و توفیقات الهی است و اعتصام به حبل الله محافظت بر طاعت و مراقبت از اوامر حق است و اعتصام بالله، رها شدن از تمایل قیود و او هامات و تریدهاست.
    عارفان مسلمان مراتب اعتصام را بدین گونه بیان کرده اند:
    1- اعتصام به معنای انجام کارهای خوب است که بر اساس امر و نهی و اعراف به عهده و وعیدهای خداوندی بیان شده، و این اعتصام عامه است.
    2- اعتصام خاصان است که به معنای انقطاع و اعراض و دور شدن از تعلقات نفسانی و یکباره به عشق و علاقه خداوندی توجه کردن از خود سلب اختیار نمودن است.
    از ابو یزید بسطامی می پرسیده شد چه می خواهی؟ او گفت: فقال ارید ان لا ارید(23) می خواهم که چیزی نخواهم، که از این موقعیت به مقام رضاهم تعبیر شده است و مرتبه ای از اعتصام خاصان است. یکی از بزرگان گفته است که در سخن با یزید دوبار از خودیت سخن به میان آمده (با کلمه متکلم وحده) که با اعتصام خواص خاصان ناسازگار است. آری آن جادیگر میدان اراده عبد نیست.
    3- اعتصام خاصان خاص، این است که آن چنان از همه چیز دور می شوند که به یکباره به مقام اتصال می رسند که عبارت از شهود و دیدار حقانیت حق است که در آن صورت به نهایت استکانت و خضوع و خشوع نائل می شوند.
    نمازگزار از همه چیز بریده می شود و به درجات قرب می رسید، بدان گونه که چیزی جز خدا نمی بیند و به تعبیر عرفاء للاتصال ثلاث درجات الدرجة الا ولی اتصال الاعصتال ثم اتصال الوجود یعنی اتصال به مقام قاب قوسین که در معراج حضرت رسول به آن اشاره شده، داری سه درجه است:
    درجه اول، اتصال اعتصامی (دل بریدن از ماسوا و پیوستن به او) که او همه، و همه اوست.
    درجه دوم، اتصال شهودی (ندیدن ماسوا و دیدن او) که او عین ظهور و شهود است بک عرفتک
    درجه سوم، اتصال وجودی (نبودن ماسوا و بودن مطلق ) که او وجود صرف و صرف الوجود است.
    اتصال اعتصامی، عبارت است از تصحیح القصد ثم تصفیة الارادة ثم تحقیق الحال
    یعنی قصد و نیت به آن گونه اصلاح و تصحیح شود که جز ذات حق را نخواهد، سپس اراده خود را زلال و بی غش کند و بعد از آن موقعیتی را که دارد به سمت حقیقت یابی سوق دهد که در این موقع به مقام اتصال اعتصامی رسیده و به ولایت حضرت حق در آمده است که فرمود: هو مولاکم.
    یکی از آثار اعتصام، هدایت الهی است به صراط مستقیم و منظور، ایصال الی المطلوب است، که فرمود:
    و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم (24)
    و ورود در بهشت برین و رحمت همه جانبه الهی است که فرمود فاما الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسید خلهم فی رحمة منه
    امام علی (ع) در مناجات می گوید: الهی فی هذه الدنیا هموم و احزان و غموم وبلاء و فی الاخرة حساب و کتاب و عقاب فاین الراحة و الفرج الهی خلقتنی بغیر امری و تمیتنی بغیر اذنی و قلت لی استمسک فکیف استمسک ان لم تمسکنی (25)
    یعنی خدایا دنیا پر است از اندوه و غم و غصه و گرفتاری و آخرت هم حساب است و کتاب و عقاب، پس کی راحتی است و کجا فرجی حاصل می شود؟ خدایا بدون نظر من، مرا آفریدی، بدون خواسته من هم می میزانی، پس همه کارها به دست توست. مرا تکلیف کردی که گرد گناه نگردم، حلا که همه چیز به دست توست، این را هم تو خود مواظب باش و مرا از نگاه بازدار و به مرحله عصمت برسان.
    و مرحله عصمت برسان.
    الهی لا سبیل الی الاحتراس من الذنب الا بعصمتک
    یعنی خدایا برای خویشتن داری از گناه راهی ندارم جز این که تو به من کمک کنی.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پنجم: مقام انابه

    آب که جو تشنگی آور به دست - تا بجوشد آبت از بالا و پست
    پیش حق یک ناله از روی نیاز - به که عمری به نیاز اندر نماز
    چون خدا خواهد که مان یاری کند - میل ما را جانب زاری کند از مولوی
    رابطه میان مقام انابه و نماز چنین آمده است:
    قوله تعالی:
    منیبین الیه و اتقوه و اقیموا الصلواة و لا تکونوا من المشرکین (26)
    در اصطلاحات قرآنی، سه کلمه است که در معنای نزدیک به یکدیگر به کار برده می شوند، کلمات: توبه، انابه و اوبه، که توب، نوب و اوب اشتقاق یافته اند.
    برای توجه به تفاوت های آنها، ناگزیر به ذکر مثال هستیم.
    وقتی که اتومبیلی بر خلاف مقررات قانونی وارد خیابان ورود ممنوع می شود و پلیس راهنمایی به او می رسد، راننده ناگزیر توقف می کند، پشیمان می شود، زبان به عذر خواهی می گشاید و بلافاصله در صدد بر می آید که راه رفته را باز پس گردد و جبران مافات کند، و قول می دهد که دیگر تکرار نکند، ضمن آن که قبض جریمه را هم دریافت و وجه آن را پرداخت می کند.
    خلاصه این که راننده به راه اصلی بر می گردد و راه را برای نیل به هدف تعقیب کرده، می پیماید، و در این طی طریق تمایل جود را به علائم راهنمایی معطوف داشته، مراقب است لحظه ای غفلت نکند تا به هدف برسد.
    در این جا سه مرحله اقدام شده است:



    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 21-05-2019 در ساعت 18:03
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  16. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مرحله اول: توقف، پشیمانی، عذر خواهی و جبران مافات است، عزم علی ان لا یعود که این مراتب را توبه گویند (27) و سومین مرتبه توبه را استغفار نامند که عبارت از عذر خواهی است.
    مرحله دوم: برگشت به راه اصلی و ورود عملی به صراط مستقیم است که آن را انابه خوانند و در موضوع مورد بحث همین بخش مدنظر است.
    مرحله سوم: مواظبت های دقیق پس از آن تا رسیدن به هدف که آن را، اوبت گفته اند، عبدالکریم هوازن قشیری به نقل از ابوعلی دقایق می گوید: رجوع بر سه قسمت بود: (28)
    اول وی توبه و اوسط آن انابت و آخرش اوبت است. توبه را بدایت کرد و اوبت را نهایت و انابت را واسطه. هر که توبه کند از بیم عقوبت، او صاحب توبه بود، که خود بر سه قسم است، توبه عام و توبه خاص و توبه اخص. توبه عام عبارت است از توبه از سیئات که یبدل الله سیئاتهم حسنات و توبه خاص آن است که در تجری به گناه را در برابر رحمت واسعه خداوند گناه بداند و ثواب را به هیچ نگیرد. (29)
    توبه اخص، توبه از توبه هاست، پس هم توبه از گناه و هم توبه از عبارت ها و هم توبه از توبه خواستن، در آن ملحوظ است. و هر کس که توبه کند به طمع ثواب و نیل به هدف مطلوب، صاحب انابت بود و هر که توبه کند از روی مراعات امر، نه از بیم و نه از طمع، صاحب اوبت بود. (30)



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi