در اين ميان به افرادي كه از قـوانين رسـمي جامعـه پيـروينمي كنند اما به سن قانوني نرسيده اند، بزهكار مي گوينـد. مجـرم بـه فـردي گفتـهمي شود كه به تكرار از قوانين رسمي جامعه تخطي مي كند، اما شدت انحـراف اوبالاست و آسيب فردي و اجتماعي شديدي براي جامعه به همراه خواهد داشت. قانون گريزي را بايد شکلي از رفتار نظام تلقي کرد. در اين صورت، تحليل چنين رفتاري را مي توان به شيوة کلمن تحليل دروني رفتار سيستم» ناميد.( مقتبس از مقاله بررسي دلايل رفتار قانون گريزي شهروندي، نوشته ، عليرضا فتحعلي- ميثم نادري،1389، پایگاه مقالات علمی مدیریت ) در اين شيوه، « تبيين رفتار نظام هاي اجتماعي مستلزم بررسي فرآيندهاي دروني نظام است که اجزاي تشکيل دهنده يا واحدهاي آن را در سطحي پايين تر از سطح نظام در بر مي گيرد.» پيش فرض اين شيوة تحليل آن است که با شروع از سطح فردي، امکان مداخلات اجتماعي و بهبود اوضاع بيشتر مي شود. چنين رويکردي به ويژه در مورد نظام هاي کم شمار و در وضعيت نبود داده هاي کافي کاربردي است، و در نهايت، تبيين در سطح اجزا رفتار آنها را قابل مطالعه و پيش بيني پذير ساخته و تحليل نظام را پايدار مي کند.