صفحه 6 از 8 نخستنخست ... 2345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 71

موضوع: اشعار ویژه شهادت مولای متقیان علی علیه السلام

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
    فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

    دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
    صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

    دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
    زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

    خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
    آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

    یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
    اشک شبش به غربت روزش گواه بود

    دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
    عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

    هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
    حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

    مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
    زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

    وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
    عباس را به صورت بابا نگاه بود

    «میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
    رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

    استاد سازگار






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    از سر شانه ی در حال نماز سحرش
    چقدر بال ملک ریخته تا دور و برش


    او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا
    آسمان است و رسیده است زمان سفرش


    همه ی شصت و سه سالش به غریبی طی شد
    می رود تا که خدایش نکند بیشترش

    یاد شرمندگی از فاطمه می اندازد
    بخداوند قسم دیدن چشمان ترش


    ایستاده است کسی پشت در خانه ی او
    جبرئیل آمده انگار به مسجد ببرش


    سحر نوزدهم خانه ی دختر برود
    آنکه دلسوز ترین است برای پدرش


    دخترش نیز یقین داشت شب آخر اوست
    کاسه ی آب نپاشید اگر پشت سرش

    همه مبهوت و همه محو نمازش بودند
    کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش


    این طرف دست توسل به عبایش که بمان
    آن طرف حضرت صدیقه بود منتظرش


    علی اکبر لطیفیان


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    خانه ویران شده‌ام غُصه‌ی بابا سخت است
    حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است

    دیدنِ رویِ تو و لَخته‌یِ خون‌ها سخت است
    سوختم از نَفَسَت سوختن، اما سخت است

    باز هم روضه نخوان روضه‌یِ زهرا سخت است
    شعله هایِ نَفَسِ شعله‌وَرَت جمع نشد

    زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد
    لکه خون‌های رویِ بال و پَرَت جمع نشد

    بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت جمع نشد
    زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است

    آه‌ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان
    حرفِ ناگفته بگو پیشِ پرستار بمان

    پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان
    گرچه بی دست، ولی آب نگهدار بمان

    از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است
    شبِ آخر شده‌ای کوکبِ اِقبال مَرو

    روضه‌ی باز مخوان این همه از حال مَرو
    سَرِ آن پیکرِ اُفتاده‌ی پامال مَرو

    جانِ بابا جگرم سوخت به گودال مَرو
    بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است

    کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید
    پنجه‌ها از همه سو پیرهنش را نکشید

    تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید
    نیزه‌ها شرم کنید و دهنش را نکشید

    پیشِ مادر زدنِ سنگ به لب‌ها سخت است
    منم و دیدنِ او لحظه‌ی اُفتادنِ او

    منم و ضربه‌ی سرنیزه به روی تنِ او
    وقتِ ضربه زدن و خَم شدنِ دشمن او

    منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او
    زدن ضربه به سینه، ولی با پا سخت است

    حسن لطفی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
    این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست

    این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
    به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست

    منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
    پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست

    آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
    بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست

    لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
    که جهان، آینه در آینه حیران علی ست

    کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
    تا بدانیم کلید در این خانه علی ست

    از دم صبح ازل نام علی را می خواند
    دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست

    محمد حسین صفاریان




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آن گل سرخ که بار سفرش را بستند

    اشک مرغان چمن رهگذرش را بستند

    آشنای غم ما را به تماشاگه راز

    بار دادند و به بیگانه درش را بستند

    گرم پرواز شد و با ابدیت پیوست

    آن پرستوی مهاجر که پرش را بستند

    آسمان روز خوشی داشت اگر پیش از این

    اختران پنجره های سحرش را بستند

    چشم بیدار علی را خبر از خواب نبود

    پلکها چشمه خون جگرش را بستند

    نازنینان حرم عقده دل وا کردند

    تا که با دست دعا زخم سرش را بستند

    تا سحر خلوت او غرق غم زهرا بود

    آن شب قدر که چشمان ترش را بستند

    شبنم اشک «شفق» بدرقه راهش باد

    آن گل سرخ که بار سفرش را بستند

    لاله ها، حجلهای از داغ فراهم کردند

    دوستان دسته گل از باغ فراهم کردند

    محمّدجواد غفورزاده (شفق)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    شب قدر است و امشب راز دارم
    نگه تا صبح امشب باز دارم

    شب قدر است و بايد قدر دانم
    قدم در پيشگاه قدر دانم

    شب قدر است و امشب هجر مولاست
    دلم از عشق پر شور و غوغاست

    شب قدراست و اخترها غمينند
    تو گويى جملگى سر در جبينند

    بلى امشب شب بيمارى اوست
    شب توديع يار خوب و نيكوست

    شب سرخ شهادت بين تو امشب
    شب درد سعادت بين تو امشب

    چه امشب ديده‏اش خونبار و گريان
    نظر افكند او بر شير يزدان

    على اى فاتح هم بدر و خيبر
    على اى بر يتيمان جمله سرور

    سر خونين خود بردار اى دوست
    ببين زينب كه طور، رخساره‏ ى اوست

    حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
    عنايت كن، كرم بنما، نما بذل



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌نظیر
    ای رکوع سربلند و ای قیام سر به زیر

    در هجوم بغض‌ها ای صبور استوار
    در میان تیرها ای شکست‌ناپذیر

    شرع را تو رهنما عقل را تو رهگشا
    عشق را تو سر پناه مرگ را تو دستگیر

    فرش آستانه‌ات بوریایی از کرم
    تخت پادشاهی‌ات دستبافی از حصیر

    کاش قدر سال بود آن شب سیاه و تلخ
    آسمان تو غافلی زان طلوع ناگزیر

    بعد از او نه من نه عشق از تو خواهم ای فلک
    یا ببندی‌ام به سنگ یا بدوزی‌ام به تیر

    دست بی‌وضو مزن بر ستیغ آفتاب
    آی تیغ بی‌حیا شرم کن وضو بگیر

    لَختی ای پدر درنگ پشت در نشسته‌اند
    رشته‌های سرد اشک، کاسه‌های گرم شیر






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,729
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,631 در 2,117
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شب بود وشهرکوفه پر از آه و درد بود
    حال و هوای کوفه غم انگیز وسرد بود

    شب بود و ظلمتی که فضارا گرفته بود
    از بار غم تمامیِ دل‌ها گرفته بود

    مردی غریب سوی مصلی روانه بود
    دریای دیدگان ترش بی کرانه بود

    میرفت وآسمان هم ازاین درد میگریست
    مردی که در نهایت قدرت؛ غریب زیست

    غیر از غم مدینه به لب صحبتی نداشت
    غیر از وصال فاطمه اش حاجتی نداشت

    تنهاترین، غریب‌ترین مرد کوفه بود
    کیسه بدوش کوفه و شبگرد کوفه بود

    عمری ز خاطرات مدینه کباب شد
    تنها انیس، راز دلش چاه آب شد

    هم بازی تمام یتیمان کوفه بود
    فکر غذا و سفره‌ی بی نان کوفه بود

    پایان رسیده لحظه‌ی چشم انتظاری اش
    دلشوره داشت زینب از این بیقراری اش

    محمد حسن بیات لو





    امضاء

  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    امشب چه سینه‌سوز است بانگ اذان مولا
    خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا

    از لحظه‌های افطار در شوق وصل دلدار
    بر چهره می‌درخشید اشک روان مولا


    مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
    قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا

    زهرا کنار محراب با ذکرِ واعلیّا
    یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا

    زخم سرعلی را دیدند اهل مسجد
    دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا

    ای نخل‌ها بگریید ای چاه‌ها بنالید
    دیگر علی ندارید ای دوستان مولا


    حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
    سرهایتان سلامت ای خاندان مولا

    ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
    تا سر نهیم امشب بر آستان مولا


    ریزید ای یتیمان در سفره‌های خالی
    خون جگر به جای خرما و نان مولا

    «میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
    از دست رفته دیگر تاب و توان مولا



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #60

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
    محراب پر ز خون دل بوتراب شد


    سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
    آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد


    لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
    جانها ز داغ او، همه در التهاب شد

    پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
    روح الامین به سوی زمین با شتاب شد


    بر سر زدند جمله مَلَک‏های آسمان
    گریان، که پایگاه هدایت خراب شد


    گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
    وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد


    کشتند چونکه شیر خدا را به سجده‏گاه
    دیگر برای کشتن حق فتح باب شد


    جسمی به خاک رفت که جان‏ها فدای اوست
    داغی به جای ماند، که دل‏ها کباب شد



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 6 از 8 نخستنخست ... 2345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi