صفحه 8 از 15 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 142

موضوع: سوره کهف، راز زندگی‌های توحیدی

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حضور در صحنه‌ی ابدیت

    حضرت حق می‌فرماید:
    وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47)
    و به یاد آر روزی را که به راه می‌اندازیم کوه‌ها را، یعنی از جای خود برمی کنیم و زمین را صاف و بدون حائل می‌بینی و همه را جمع کرده و محشور می‌کنیم و احدی را برجای نمی‌گذاریم و همه را زنده می‌نماییم.
    ملاحظه کنید چگونه قرآن وجه باطنی دنیا را نشان می‌دهد تا افق و جهت حیات انسان‌ها مشغول این دنیا نشود. ذهن را متوجه شرایطی می‌کند که کوه‌ها برکنده می‌شوند و فرو می‌ریزند و همه جای زمین بروز و ظهور می‌کند و دیگر چیزی مانع از دیدن کرانه‌ی افق نیست. احتمال داده‌اند که این آیه می‌خواهد به آیه‌ای اشاره کند که می‌فرماید: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»(10) و زمین روشن گشت به نور پروردگارش و در همین رابطه فرمود: ما همه‌ی افراد بشر را زنده می‌کنیم و گرد می‌آوریم و احدی را برجای نمی‌گذاریم.
    وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (48)
    و همه در یک صف به پیشگاه پروردگارت عرضه می‌شوند. به آن‌ها گفته می‌شود اکنون نزد ما تنها آمده‌اید همان‌گونه که اول بار شما را آفریدیم، گمان می‌کردید هرگز برای شما موعدی نخواهد بود.
    آیه در مورد مشرکین است که گمان می‌کردند موعدی که خدا را ملاقات کنند مقرر نشده است. مشرکین که به اسباب ظاهریِ دنیا اعتماد کردند، دل خود را به زینت زندگی دنیا سپردند آن‌طور که باید به امری پایدار دل ببندند در حالی که همه‌ی این اسباب و ظواهر از بین می‌رود و جز پروردگارشان و نامه‌ی اعمالشان برایشان نمی‌ماند و در محضر او عرضه می‌شوند در حالی که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، در آن حال می‌بینید تنها خداوند همیشه نقش آفرین بوده و این‌ها خود را مشغول اوهام و خرافاتی کردند که سر سوزنی ارزش نداشت و چقدر در خطا رفتند که راه قرب به خدا را رها کردند.
    خداوند در این آیه چند نکته‌ی اساسی مطرح می‌فرماید: یکی این‌که همه به‌طور ناخواسته به سوی پروردگارشان عرضه می‌شوند و کفار در آن روز و در آن لقاء، کرامت و حرمتی نخواهند داشت، چون رسول خود را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «عَلی رَبّک» وگرنه می‌فرمود: «علی رَبّهم». دیگر این‌که انواع برتری‌های من در آوری همه از بین می‌رود و همه در یک صف محشور می‌شوند مثل وقتی که به دنیا آمدند. از همه مهم‌تر روشن می‌کند چگونه زینت دنیا و تعلق دل‌هایشان به اسباب ظاهری آن‌ها را از سلوک به سوی خدا باز داشته در حدّی که گمان کرده‌اند موعدی برای رسیدگی به حسابشان وجود ندارد و از یاد بردن قیامت سبب اصلی پشت کردن آن‌ها به طریق هدایت بوده همچنان که در جای دیگر فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»(11) كسانى از راه خدا گمراه شدند که روز حساب را فراموش كردند، برای آن‌ها عذابى سخت خواهد بود. وضع آن‌ها در عمل مانند حال کسی بود که گمان می‌کردند تا ابد در این دنیا باقی‌اند و هرگز به سوی خدا بازگشتی ندارند.
    روحشان روحی شده بود که درک معنویات را مزاحم زندگی خود می‌دانستند زیرا توجه به دنیا استعداد درک غیب را از آدم می‌گیرد در حالی که اگر صادقانه و خالصانه نظر به ربوبیت خدا داشته باشند و بندگی پیشه کنند استعداد درک قیامت در آن‌ها رشد می‌کند. زیرا قلب هر انسانی چشم و گوش دارد اگر با آزاد شدن از شیفتگی‌های دنیایی آن را آزاد کنیم با چشمش نور حضور ابدیت را می‌بیند و همچون حارثة بن مالک صدای زفیر جهنم را می‌شنود.(12)
    وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً(49)
    و کتابی را که اعمال همه‌ی خلایق در آن ضبط شده برای حساب نصب می‌کنند و مجرمین را - اعم از مشرک و غیر مشرک- در موقع نصب کتاب نگران می‌یابی و می‌گویند وای بر ما این چه کتابی است که هیچ کوچک و بزرگی را فروگذار نکرده و همه را شمرده. که نشانِ تسلط کتاب بر مطلق حوادث و از جمله گناهان است که هیچ گناه کوچکی را به خاطر کوچک بودنش و این که مهم نیست و هیچ گناه بزرگی را به خاطر این که واضح است و همه می‌دانند، از قلم نینداخته و آنچه حاضر در نزد خود می‌یابند خودِ عمل است که هریک به صورت مناسب خود مجسّم می‌شود - نه کتابِ اعمال و نوشته شده‌ی آن‌ها را - و چون خود عمل را می‌یابند دیگر ظلمی معنا ندارد و کسی جز خودِ فرد در آن دخالتی نداشته است.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (48)
    و همه در یک صف به پیشگاه پروردگارت عرضه می‌شوند. به آن‌ها گفته می‌شود اکنون نزد ما تنها آمده‌اید همان‌گونه که اول بار شما را آفریدیم، گمان می‌کردید هرگز برای شما موعدی نخواهد بود.
    آیه در مورد مشرکین است که گمان می‌کردند موعدی که خدا را ملاقات کنند مقرر نشده است. مشرکین که به اسباب ظاهریِ دنیا اعتماد کردند، دل خود را به زینت زندگی دنیا سپردند آن‌طور که باید به امری پایدار دل ببندند در حالی که همه‌ی این اسباب و ظواهر از بین می‌رود و جز پروردگارشان و نامه‌ی اعمالشان برایشان نمی‌ماند و در محضر او عرضه می‌شوند در حالی که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، در آن حال می‌بینید تنها خداوند همیشه نقش آفرین بوده و این‌ها خود را مشغول اوهام و خرافاتی کردند که سر سوزنی ارزش نداشت و چقدر در خطا رفتند که راه قرب به خدا را رها کردند.
    خداوند در این آیه چند نکته‌ی اساسی مطرح می‌فرماید: یکی این‌که همه به‌طور ناخواسته به سوی پروردگارشان عرضه می‌شوند و کفار در آن روز و در آن لقاء، کرامت و حرمتی نخواهند داشت، چون رسول خود را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «عَلی رَبّک» وگرنه می‌فرمود: «علی رَبّهم». دیگر این‌که انواع برتری‌های من در آوری همه از بین می‌رود و همه در یک صف محشور می‌شوند مثل وقتی که به دنیا آمدند. از همه مهم‌تر روشن می‌کند چگونه زینت دنیا و تعلق دل‌هایشان به اسباب ظاهری آن‌ها را از سلوک به سوی خدا باز داشته در حدّی که گمان کرده‌اند موعدی برای رسیدگی به حسابشان وجود ندارد و از یاد بردن قیامت سبب اصلی پشت کردن آن‌ها به طریق هدایت بوده همچنان که در جای دیگر فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»(11) كسانى از راه خدا گمراه شدند که روز حساب را فراموش كردند، برای آن‌ها عذابى سخت خواهد بود. وضع آن‌ها در عمل مانند حال کسی بود که گمان می‌کردند تا ابد در این دنیا باقی‌اند و هرگز به سوی خدا بازگشتی ندارند.
    روحشان روحی شده بود که درک معنویات را مزاحم زندگی خود می‌دانستند زیرا توجه به دنیا استعداد درک غیب را از آدم می‌گیرد در حالی که اگر صادقانه و خالصانه نظر به ربوبیت خدا داشته باشند و بندگی پیشه کنند استعداد درک قیامت در آن‌ها رشد می‌کند. زیرا قلب هر انسانی چشم و گوش دارد اگر با آزاد شدن از شیفتگی‌های دنیایی آن را آزاد کنیم با چشمش نور حضور ابدیت را می‌بیند و همچون حارثة بن مالک صدای زفیر جهنم را می‌شنود.(12)




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً(49)
    و کتابی را که اعمال همه‌ی خلایق در آن ضبط شده برای حساب نصب می‌کنند و مجرمین را - اعم از مشرک و غیر مشرک- در موقع نصب کتاب نگران می‌یابی و می‌گویند وای بر ما این چه کتابی است که هیچ کوچک و بزرگی را فروگذار نکرده و همه را شمرده. که نشانِ تسلط کتاب بر مطلق حوادث و از جمله گناهان است که هیچ گناه کوچکی را به خاطر کوچک بودنش و این که مهم نیست و هیچ گناه بزرگی را به خاطر این که واضح است و همه می‌دانند، از قلم نینداخته و آنچه حاضر در نزد خود می‌یابند خودِ عمل است که هریک به صورت مناسب خود مجسّم می‌شود - نه کتابِ اعمال و نوشته شده‌ی آن‌ها را - و چون خود عمل را می‌یابند دیگر ظلمی معنا ندارد و کسی جز خودِ فرد در آن دخالتی نداشته است.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چگونه در قیامت ظلمی واقع نمی‌شود؟


    وقتی حساب برقرار می‌شود مشرکین می‌یابند هیچ عملی از آن‌ها بی‌حساب نمانده زیرا «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» هرچه را انجام داده‌اند می‌یابند و آن خود عمل است و نتیجه‌ی آن را پیامبران خدا به ما خبر می‌دهند که این عمل شما در دنیا، در قیامت این‌گونه است و صورت قیامتی آن را برای ما توصیف می‌کنند و با توجه به این امر خداوند اصرار دارد که دائماً در هر عملی قیامت را مدّ نظر قرار دهیم و در این حال است که دنیا انسان‌ها را فریب نمی‌دهد. خداوند با طرح قیامت وعده‌ی دور نداده بلکه می‌خواهد قلب ما را بیدار کند تا صورت قیامتی عملمان را همین حالا در اخلاق و عقاید خود ببینیم. می‌فرماید: «فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینََ مِمَّا فیهِ» ای پیغمبر! می‌بینی مجرمین را که چگونه از آن‌چه برای خود ثبت کرده‌اند نگرانند. ملاحظه کنید که رسول خدا(ص) همین حالا آن را می‌بیند، درست بر عکس مشرکین، چون مشرکین در دنیا فرو رفته‌اند هیچ احساسی از صورت قیامتی اعمالشان ندارند، برخلاف مؤمنین که قرآن در موردشان می‌فرماید: «وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(13) و كسانى را كه ایمان آورده اند و كارهاى شایسته انجام داده اند مژده ده كه ایشان را باغ هایى خواهد بود كه از زیر آن‌ها جوی‌ها روان است، هر گاه میوه اى از آن باغ‌ها رزق ایشان شود مى گویند این همان است كه پیش از این [نیز] رزق ما بوده و مانند آن [نعمت ها] به ایشان داده شود و در آن‌جا همسرانى پاكیزه خواهند داشت و در آن‌جا جاودانه بمانند.
    از آن‌جایی که می‌فرماید: مؤمنین وقتی به بهشت می‌روند می‌گویند این‌ها همان‌هایی هستند که از قبل به ما وعده داده بودند، معلوم می‌شود در قبل تصوری و احساسی از آن نعمت‌ها را در دنیا داشته‌اند.
    این چه نظامی است که هیچ چیز را فروگذار نمی‌کند؟ چه کتابی است که دیروز و فردا را به امروز می‌آورد و همه در زمان حال، حاضر می‌شوند؟ مسلّم نظامی نیست که در آن تغییر و حرکت باشد تا نتوان در آن نظام، گذشته و آینده را جمع کرد. اگر حرکت نداشته باشد یعنی نقص ندارد چون حرکت در هر حال سیر از نقص به سوی کمال است، حرکت یعنی یافتن چیزی که شیء ندارد و از این لحاظ نظامی که در آن حرکت نیست و ثبات هست نظام کاملی است و در آن نظام هر موجودی به فعلیت خود رسیده و از موجودیت مادی خود خارج شده و به عبارت دیگر نظام، نظامی است نورانی و در آن هر موجودی تمام ابعاد خود را می‌یابد و با آن ابعاد یک‌جا به سر می‌برد. به همین جهت می‌فرماید: «لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» پروردگارت به احدی ظلم نمی‌کند، بلکه خودِ هر کس را تماماً و با همه‌ی ابعاد به خودش می‌دهد، در این حال اصلاً جایی برای ظلم نمی‌ماند. در سوره‌ی آل عمران می‌فرماید: «وَوُفِّیَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ»(14) به هر کس همه‌ی آنچه را کسب کرده است به صورتی تمام و کمال می‌دهیم و به آن‌ها ظلمی نمی‌شود و از این لحاظ به تعبیر قرآن «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد»(15) در قیامت هر کس آن‌چه را انجام داده به عینه می‌یابد، چه آن عمل، عمل خیری باشد و چه عمل سویی. همه‌ی این‌ها برای آن است که روشن شود چرا در آخر آیه‌ی مورد بحث، فرمود: «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» پروردگار تو به احدی ظلم نمی‌کند.
    وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً (50)
    آنگاه که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند جز ابلیس که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش سر برتافت. آیا با این حال او و ذریّه‌اش را به‌جای من اولیای خود می‌گیرید و حال آن‌که آن‌ها دشمن شمایند؟ ستمکاران – شیطان را – بد جانشینی – به‌جای خدا- گرفتند.
    در این آیه ماجرای میان خدا و ابلیس را یادآوری می‌کند، می‌گوید به یاد آر این واقعه را تا برای مردم روشن شود که ابلیس که از جن بود و همچنین ذرّیّه‌ی او، دشمنان انسانند و خیر انسان را نمی‌خواهند پس سزاوار نیست فریب او را که لذات دنیا و شهوات و اِعراض از یاد خدا را برایشان زینت می‌دهد بخورند و نیز سزاوار نیست او را اطاعت کنند و به سوی باطلی که او دعوتشان می‌کند قدم نهند. نتیجه این که دشمن را نباید ولیّ و سرپرست گرفت و اطاعت کرد و آیا باز هم او را ولیّ خود می‌گیرید در حالی که دشمن شماست؟ چون عمل مشرکین در حقیقت همان بَدَل گرفتن شیاطین است و چقدر این کار زشت است و هیچ خردمندی مرتکب آن نمی‌شود.
    ای پیغمبر بگو حادثه‌ای سرنوشت ساز قبل از حضور در این جهان اتفاق افتاده است و آن حادثه‌ای بود که میان خدا و ابلیس و تقابل شیطان با دستور خدا اتفاق افتاد. عمل مشرکین در حقیقت همان بَدَل گرفتنِ شیاطین به‌جای خداست و چقدر این کار زشت است و هیچ خردمندی مرتکب آن نمی‌شود.
    فرمود شیطانی در جای جای زندگی شما در صحنه است که موجود فاسقی است و در مقابل امر پروردگارش طغیان کرده، مراقب باشید تحت تأثیر او قرار نگیرید.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #75

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    نحوه‌ی ورود شیطان در روان انسان

    ملائکه به هر معنایی که تصور می‌فرمایید، به عنوان حقایق باطنی و غیبی عالَم، در خدمت آدم قرار گرفتند و تا عصیانی از ما صورت نگیرد از تجلی انوار معنوی آن‌ها محروم نخواهیم بود. خداوند در این آیه متذکر می‌شود نظامی که ما برای شما ساخته‌ایم نظامی است که ملائکه و ابلیس در آن در حال فعالیت هستند. ابلیس در آن فعال است تا به‌عنوان عاملی در مسیر انحراف انسان، موجب شود که به تقابل با آن برخیزیم و در این راستا قدم‌های استواری به سوی قرب الهی برداریم و چون از جن است باید با هوشیاری بالایی که بالاتر از تقابل با امور محسوس است با آن مقابله کرد. شیطان آنچنان نیست که بتوانید با استعدادهای مادی به جنگ با او بروید بلکه باید با نوری که از طرف خداوند به‌دست می‌آورید با او مقابله کنید. چون ورود او از طریق وَهم انسان است و با نور عقل و شرع می‌توان وَهم را کنترل کرد و راه ورود شیطان را مسدود نمود.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #76

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    وَهم و قوه‌ی واهمه وقتی در کنترل عقل و شرع نباشد، مزرعه‌ی شیطان است و او وسوسه‌های خود را به قوه‌ی واهمه‌ی انسان القاء می‌کند، همان‌طور که فرشتگان انوار معنوی و الهامات خود را به قلب انسان القاء می‌کنند تا انسان بتواند متذکر حقایق معنوی شود و از حیله‌های شیطان آزاد گردد. خداوند می‌فرماید: برنامه‌ی شیطان - با فسقی که دارد- دشمنی با خداست و این که مردم را از ولایت الهی خارج کند، مواظب باشید ولایت او را بر ولایت پروردگارتان ترجیح ندهید. کسی که دنیا را جدی بگیرد زمینه‌ی تأثیر وسوسه‌های شیطان را در قوه‌ی واهمه‌ی خود فراهم کرده و عملاً چیز بدی را به جای ولایت الهی برای خود برگزیده است. لذا در آخر آیه فرمود: «بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً» ظالمین چه بد بدلی را پذیرفتند از آن‌جایی که ولایت شیطان را به جای ولایت خدا برگزیدند.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #77

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    این موضوع یکی از موضوعات مهمی است که قرآن در اختیار ما می‌گذارد، آن‌چه شرط اولیه‌ی ارتباط با قرآن است تشخیص حریم و مقام قرآن می‌باشد. اگر بفهمیم مقام قرآن مقام اعلان اسرار زندگی است - آن اسراری که به راحتی در دسترس ما قرار نمی‌گیرد- آن وقت حریم قرآن را رعایت می‌کنیم. رعایت حریم قرآن آن است که در آن تدبّر کنیم زیرا سخنان قرآن، نقل واقعه نیست، گزارش اسرار عالم و آدم است. حقایق مهمی را می‌خواهد با زبان الفاظ و کلمات به ما متذکر شود. رو نمای عروس قرآن، رعایت ادب مخصوص به قرآن است و این ادب با معرفت به دست می‌آید و معرفت تواضع می‌آورد و نتیجه‌ی تواضع کردن، کناررفتن پرده‌هایی است که بین ما و قرآن حجاب شده‌اند. برای رسیدن به آن ادب باید مقدماتی را گذراند و به این نکته رسید که اسرار قرآن، در باطن این الفاظ است و تدبّر به معنای نظر به آن بُعد پنهانی و باطنی قرآن می‌باشد و بناست خداوند این اسرار را از طریق الفاظ قرآن برای ما روشن کند از این جهت به الفاظ به عنوان پنجره‌ی غیب نگاه می‌کنیم.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #78

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    وقتی معلوم شد خداوند از طریق همین الفاظ می‌خواهد اسرار نظام خود را تبیین کند و به ما متذکر شود در این نظام هم ملائکه هست و هم شیطان و مقام و جایگاه ملائکه در این نظام نسبت به انسان آن است که بر انسان سجده می‌کنند به آن معنا که در خدمت انسان قرار می‌گیرند، می‌فهمیم خداوند با این الفاظ می‌خواهد راز نظام تکوین را بیان کند و اگر می‌فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ» آن‌گاه که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید، عملاً از فعلی که در عالم به صورت تکوینی جریان دارد گزارش می‌دهد، نه آن‌که واقعاً گفت و شنودی - به آن صورتی که در بین ما مطرح است - در آن‌جا صورت گرفته باشد. هنر ما آن است که متوجه باشیم زبانِ تشریع اشاره به حقیقتِ تکوین دارد.
    خداوند می‌فرماید: به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنند ولی ابلیس سجده نکرد. معلوم است ابلیس در آن مقام بوده زیرا خطابی که به ملائکه شده شامل خطاب به او نیز بوده و در حالی که ابلیس از جن است ولی به جهت عبادات زیاد تا آن جاها صعود کرده است.



    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #79

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    با این همه چون ابلیس نظر به خود دارد و هنوز فانی در حق نشده، در جواب دستور خدا گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ»(16) من از آدم بهترم و نباید بر آدم سجده کنم و بدین لحاظ آیه می‌فرماید: «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»(17) از امر پروردگار خود خارج شد. زیرا هنوز گرفتار توهّم بود و برای فهم و برداشت خود در مقابل حکم خدا، اصالت قائل بود و با چنین وجودی در هر جا حاضر شود موجب ایجاد توهّم می‌گردد و با هر نوع بندگی که انسان در مقابل خدا داشته باشد، به دشمنی بر می‌خیزد و در همین رابطه باید متوجه بود جنس شیطان وَهم است و مقام وَهم، مقام غفلت از بندگی و نظر به میلِ خود است، ولی جنس وجودِ ملک وجود عقل است و تقابل با وَهم، مقام عقل، مقام هوشیاری نسبت به جایگاه بندگی انسان است. خداوند در این آیه و امثال آن سرّی از اسرار دنیا را گزارش می‌دهد تا مردم بدانند شیطانی از جنس جن در این عالم هست که چون از جنس جن است قابل ادراک حسی نیست و از طریق روحِ انسان‌ها با آن‌ها تماس می‌گیرد و اگر رویکرد انسان اصالت دادن به بندگی است باید نگهبان روح و قلبش باشد. وقتی فهمید چنین موجودی در این عالم هست باید درون خود را از تأثیر وَهم کنترل کند تا شیطان از طریق قوه واهمه‌ای که در کنترل عقل و شرع نیست به او حمله نکند. اگر چشم قلب بسته شود و جنبه‌ی معنوی انسان به حاشیه رود، شیطان به او حمله می‌کند.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #80

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    خداوند دو نوع عامل تحریکِ غیبی برای انسان گذاشته، یکی الهامات فرشتگان است که دائماً انسان را در دینداری و بندگی مدد می‌کنند از آن جهت که فرشتگان عبادِ مُکْرَم خداوند هستند و در ذات خود عین عبودیت می‌باشند و دیگری وسوسه‌های شیطان است از آن جهت که شیطان موجود مستکبر و خودخواهی است که خودخواهی‌اش برخداخواهی‌اش غلبه دارد. مثلاً وقتی نماز می‌خوانید در وسط نماز متوجه می‌شوید حواستان به نماز نیست این تذکر، همان وزیدن الهام ملک است، همان طور که گاهی ذهنتان به سمت بازار کشیده می‌شود، این وزیدن، همان وسوسه‌ی شیطان است. ما دائماً در معرض الهام و وسوسه هستیم و این راز زندگی در دنیا است تا جایگاه انسان نسبت به فرشته‌خویی و یا شیطان‌منشی معلوم گردد.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 8 از 15 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi