صفحه 15 از 22 نخستنخست ... 5111213141516171819 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 219

موضوع: خورشید مغرب غیبت، انتظار،تکلیف

  1. Top | #141

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    9 - احتجاج

    در قرآن کریم، سخن خلافت الاهی در زمین رفته است: خدا به فرشتگان گفت: جانب خود، در زمین خلیفه ای بگذارم و بگمارم(239). درباره این موضوع در فصل بعد سخن خواهیم گفت.
    در اینجا، یاد آوری می کنیم که مقصود تعبیرهای ولی مطلق، ولی کامل، ولی زمان، ولی عصر، حجت ناطق، و صاحب شب قدر...همان خلیفه خدا است در زمین. و پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و پایان یافتن دور نبوت و پیامبری، این مرتبه بزرگ،از آن اوصیای پیامبر است، یعنی: علی و یازده فرزندش.
    با، توجه به این حقایق قرآنی و اسلامی، چگونه می توان به ذهن خطور داد، که چنین امری، و چنین ارتباطی با خدا و باطن عالم و اسرار تقدیر، متعلق به خلفای عباسی باشد، امثال منصور دوانیقی، و هارون الرشید، و جعفر متوکل، یا متعلق به خلفای اموی باشد، امثال یزید ابن معاویه، و ولید ابن عبدالملک، و مروان بن حمار؟! آیا اینان می توانند وارث عهد الاهی باشند و خلیفه خدا باشند در زمین؟ خلافت عهد خدایی است. و عهد خدایی: جز به پاکان، و نیکان، و معصومان، و مطهران نخواهد رسید. اینانند که میتوانند وارث علوم انبیا، و حامل عهد خدا باشند، که لاینال عهدی الظالمین...(240)
    این است اینها، که مسئله شب قدر، و خلافت الاهی در زمین، و حضور مداوم آن - که به تعبیری دیگر: ادامه بقای قرآن است در ارض و ادامه حجیت آن - در رابطه مستقیم قرار دارد با لزوم امام. و اینجاست که سوره قدر، و سوره دخان، مهمترین دلیلهای حضور و لزوم امامت حقه و خلافت الاهیه است در زمین. و عظیمترین اسناد تداوم ناموس الاهی است، در جهان ارض. و بر اساس این شناخت قرآنی است، که امام نهم، حضرت جواد علیه السلام، تعلیمی به شیعه می دهد، بسیار گرانقدر، و معرفت آموز، می فرماید:
    - ای پیروان تشیع! با مخالفان امامت، به سوره انا انزلناه استدلال کنید، تا پیروز گردید.(241) به خدا سوگند، این سوره، پس در گذشت پیامبر، حجت خدای متعال است بر خلق.(242) این سوره، نقطه اوج دین شماست. این سوره، نشانه ابعاد علم ماست. ای شیعیان! همچنین به سوره حم دخان، که در آن، آیه انا انزلناه فی لیله مبارکه آمده است، استدلال کنیم! این سوره (و این مقام)، پس رسول الله، خاص ولی امر (حجت خدا) است در هر عصر....












    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #142

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    10 - معیار انسان


    انسانی که در کره زمین زندگی می کند، در بسیاری امور با جانوان شریک است. جانوران نفس می کشند، حرکت می کنند، می خورند، می خوابند، تولید مثل می کنند، اصوات را می شنوند، اشیا را می بینند، عواطف و لذتهای دارند، و دردها و آسیبهای نیز به آنها می رسد. انسان عادی، این جهتها مانند جانوران و حیوانات است.(243) بلکه انسان تربیت نیافته، و انسان گمراه، در بسیاری امور و صفات و احوال حیات مادی، جانوران نیز پست تر است و ناتنوان تر - بل هم اضل سبیلا.(244)
    انسان، چه وقت، مرحله حیوانیت می گذرد، و به مرز انسانیت می رسد، و به تعبیر سعدی: آدمیت؛ وقتی که به مرتبه طیران آدمیت برسد، خویشتن را حضیض طبیعت رهایی دهد، و به اوج واقعیت برساند. انسان تا هنگامی که همین ظواهر را بنگرد، و با همین ظواهر سر و کار داشته باشد، و اسیر خور و خواب و خشم و شهوت باشد، و شناخت درستی از حقایق عالم، و حقایق وجود خود نداشته باشد، با حیوانات، فاصله چندانی ندارد. انسان هنگامی این مرحله فاصله می گیرد، که حرکت در ظاهر، دیدن ظاهر، شنیدن ظاهر، و حضور ظاهری، در مرحله حیات این جهانی، بگذرد، و به مرحله باطن، و دیدن باطن و شنیدن باطن، و حرکت در باطن، و حضور باطنی برسد. و به سخن دیگر: وجود ملکی خود فراتر رود، و به ملکوت (واقعیت وجودی، ماهیت باطنی) خویش پی برد، و به آن برسد، و آن را بیابد، و سپس راه پی بردن به واقعیت وجودی خویش، به واقعیت وجودی دیگر اشیا و ملکوت آنها نیز پی ببرد و برسد و بیاید. آنچه - با جمال - ذکر شد، در گرو شناخت صحیح است خود، و عالم. و آن شناخت صحیح، در گرو شناخت رابط وجودی و ماهیت حقیقی اشیاء است. و شتاخت دوم، در گرو شناخت ید الله المبسوطه است در عالم، و توجه به آن، که همان ولی زمان است یعنی: هویت باطنه عالم. و برای هدایت به همین شناخت است، و باور به همین واقعیت، که پیامبر اکرم ((صلی الله علیه و آله و سلم))می خواهد تا مردم، به شب قدر باور دارند. زیرا این باور و اعتقاد، جنبه نظری و شناختی، موجب می شود تا شناخت انسان، درست و مطابق واقع و موافق قانون خدایی جهان باشد، و جنبه عملی و اقدامی سبب می گردد تا انسان دارای موضع صحیح، و سیاست درست، و رهبری خدایی باشد، و در نتیجه به حرکت تکاملی و کمالی دست یابد و به سعادت بزرگ برسد.
    شیخ مفید، با اسناد، آورده است که حضرت امام جواد علیه السلام پدران خود، امیر المومنین علیه السلام پیامبر اکرم ((صلی الله علیه و آله و سلم))نقل کرده است که به اصحاب فرمود:
    آمنو بلیله القدر، فانه ینزل فیها امرا لسنه. و ان لذلک ولاه من بعدی: علی ابن ابیطالب واحد عشر من ولده(245)
    - شب قدر را باور بدارید! در این شب تقدیر امور سال فرستاده می شود. این شب را، پس من نیز صاحبانی است. صاحبان ای شب پس من، علی و یازده فرزند اویند.
    حدیث مشهوری نیز، پیامبر اکرم ((صلی الله علیه و آله و سلم))نقل شده است، ناظر به همین حقایق است:
    من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه.
    - هر کس، بی آنکه امام زمان خود را شناخته باشد، جهان برود، همچون مردم دوران جاهلیت جهان رفته است.
    انسانی که خط حرکت صحیح را، در حیات خود نشناسد، حرکات و سکنات و فعالیتهای او در زندگی، در جهت تکامل نخواهد بود. حرکت تکاملی انسان، حرکت روی خط صحیح وجود و تکلیف و غایت است. شناخت این خط، که همان صراط مستقیم است، بدون شناخت راهنمای خط ممکن نیست. و حرکت در غیر خط، انحطاط است و ابطال فرصت و عمر. به سخن دیگر: حرکت تکاملی، حرکت به کمال است. و بهترین و بالاترین کمال، کمال مطلق است. کمال مطلق خداست. پس حرکت تکاملی، حرکت در راه خدا، و به سوی خداست. بلکه باید گفت، حرکت تکاملی، منحصر است به حرکت به سوی خدا: لا اله الا الله. و معلوم است که حرکت به سوی خدا، بدون شناخت حجت خدا، که راهنمای خط است، ممکن نیست. این است که حضرت امام رضا علیه السلام - در حدیث مشهور - خود را، به عنوان حجت خدا، شروط لا اله الا الله می داند - و انا من شروطها.
    بنابراین، نشناختن امام، نشناختن خط حرکت تکاملی و خصوصیات آن است. و نشناختن این خط، یا مستلزم رکود است و سقوط، یا انحراف و حرکت در جهت ضد. و اینها همه، دوری و دور شدن هدایت است، و سقوط در ورطه هلاک و جاهلیت.
    و همین است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در حدیث مشهور ثقلین، که یاد شد، دو چیز را با هم، و تفکیک ناپذیر، عامل هدایت و نجات شمرده و معرفی فرموده است: قرآن و عترت، یعنی: برنامه و راهنما، کتاب معلم. کتاب بدون معلم و جدا معلم، و معلم بدون کتاب و جدا کتاب، مفید فایده چندان نخواهند بود. کتاب حق (نزل الکتاب بالحق).(246) و معلم صادق (وکونوا مع الصادقین)(247)، عامل هدایت تام و تمام است، و تمسک به این هر دو، و پیروی این هر دو، مستلزم نجات است، و بیرون آورنده انسان است ظلمات طبیعت، و جهل، و جاهلیت.
    گفته اند:
    هر کس حقیقت زمان خویش را، که امام زمان - حاضر یا غایب - مظهر آن است، درک نکرده بمیرد، معدوم محض می شود...نابودی محض در آن است که شخص حقیقت زمان خویش را درک نکند.
    البته، انسان هیچگاه معدوم محض نمی شود. انسان برای بقا و زندگی در جهان جاوید آفریده شده است، و به حقایق وجودی خود پایدار است و فنا و موتی ندارد، فقط به عوارض وجودی فانی می شود و می میرد، یعنی به بدن. پس انسان، در هیچ حال، معدوم نخواهد شد، لیکن نظر فقدان جوهر انسانی، در صورت نشناختن حقیقت زمان، انسان در حکم معدوم خواهد بود، و نظر هدایت الاهی و معرفت اسلامی، و سعادت جاودانی، و بقای مینوی، در زمره هدایت نایافتگان و مردمان عصر جاهلیت.
    حاج شیخ عباس قمی، در این مقام بیانی دارد، که توجه به آن سودمند است، می فرماید:
    مشکوف باد، که در میان علمای اسلام، شبهه ای نیست که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:
    من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه - هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، بر کفر و مردن زمان جاهلیت مرده. و این حدیث، در کتب شیعه و سنی، فوق حد استفاضه روایت شده، بلکه در جمله ای صحاح عامه، و در اکثر کتب اهل سنت، به طور ارسال مسلم، نقل شده... همچنین در طریقه شیعه متواتر است که هیچگاه روی زمین حجت الله، یعنی: امام و خلیفه پیغمبر - صلی الله علیه و آله - خالی نخواهد بود، اگر طرفه العینی زمین بی حجت باشد، اهل خود را فرو می برد. و این مطلب، مطابق است با قواعد عقلیه، که ممکن در استفاضه حضرت واجب تعالی، واسطه فیض می خواهد، که صاحب عصمت و جنبه قدسیه باشد. پس بر هر مسلمانی واجب است که اگر خواهد کفر جاهلیت خارج شود، امام زمان خود را بشناسد، و او را واجب الاطاعه، و واسطه نزول رحمت و الطاف الهیه قرار دهد. کسی که اعتقاد داشته باشد به رسالت حضرت خاتم الانبیاء، محمد ابن عبدالله - صلوات الله علیه و آله - و به امامت امامهای گذشته که اول ایشان، امیر المومنین علی ابن ابیطالب - علیه السلام - است، و یازدهم ایشان، حضرت امام حسن عسکری - علیه السلام - است، باید اعتقاد داشته باشد که امام زمان، و امام ثانی عشر، حضرت خلف صالح، حجت بن الحسن العسکری - صلوات الله علی - مهدی موعود، و قائم منتظر، و غایب انظار، و سایر در اقطار است، که به حسب نصوص متواتره، حضرت رسول، و امیر المومنین، و سایر امامان گذشته - صلوات الله علیهم اجمعین - تصریح به اسم و وصف و شمایل و غیبت آن جناب رسیده، بلکه اختلافی نیست در میان فرق معروفه مسلمین، در اینکه حضرت رسول ((صلی الله علیه و آله و سلم))خبر دادند به آمدن مهدی - علیه السلام - در آخر الزمان، که همنام است با آن حضرت (محمد). و دین آن حضرت را رواج دهد، و زمین را عدل و داد پرکند.(248)
    این است که باید کوشید تا - به هر اندازه که ممکن است - با حقیقت زمان و سر دوران، و روح جهان آشنا شد، و به او متوجه گشت، تا حیات انسان، حیات بیداری و شناخت باشد، و مرگ او نیز مرگ بیداری و شناخت و صعود، نه مرگ جاهلیت و سقوط (زیرا انسان هر آنگونه که زندگی کند، همانگونه می میرد) و تا مرگ انسان، در گاهی باشد، برای ورود به جهان حیات واقعی، جهانی که فنا و تغیر و زوال در آن نیست، جهانی که لهی الحیوان است، حیات است در حیات و زندگی است در زندگی، و همه چیز آن، حضور است و جاودانگی...





    امضاء


  4. Top | #143

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    فصل نهم: در علوم عقلی

    1 - نظر گاههای علوم عقلی


    در فصلهای پیشین، مسائل موضوع را، نظر گاههای علوم نقلی(249) دیدیم: و با آیاتی چند قرآن کریم در این باره، بویژه سوره قدر، بیشتر آشنا شدیم، و حقایقی مستند، و مطالبی والا آگاهی یافتیم.(250) اکنون می خواهیم وارد حوزه علوم عقلی شویم، و با دیدگاههای این علوم نیز، درباره مسئله مهدی موعود، آشنا گردیم.
    می دانیم که علوم غیر عقلی، به دو بخش تقسیم می شود: علوم عقلی، و علوم تجربی و آزمایشی؛ یا علوم عقلی و علوم حسی؛ یا علوم تجریدی و علوم مادی. بحث درباره طول عمر را نظر علوم تجربی و حسی، برای فصل بعد می گذارم. در این فصل، به رشته های علوم عقلی می پردازیم، و به مسائل مهدویت دیدگاههای این علوم.

    الف - در معارف قرآنی


    نظر معارف حقه قرآنی، و شناختهای اسلامی، زمین - و جهان ارض - مرکز خلافت الاهیه است. همواره زمین جایگاه خلیفه الاهی است، و تا زمین باشد اینچنین است، و هیچگاه جز این نخواهد بود - چنانکه در فصل پیش اشاره کردیم. قرآن کریم می فرماید:
    و اذ قال ربک للملائکه: انی جاعل فی الارض خلیفه...(251)
    - امام، امانتدار خداست در زمین، و حجت خداست در میان مردمان، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها...
    تعبیرهای قرآن کریم، و حدیث شریف، در این مقام، قابل توجه و تامل بسیار است، بویژه تعبیر فی الارض، (یا: فی ارضه)، تعبیر امین الله. با تامل در تعبیر فی الارض، پی می بریم که تکون انسانی ارض، با حضور خلیفه خدا محقق خواهد گشت، و گرنه زمین سیاره ای خواهد بود مانند سیاره های دیگر. آنچه زمین را، هویت الاهی می دهد، و آن را، به عنوان محل سکونت انسان، برقرار می دارد، و به صورت نشئه تربیت و آزمایشگاه جهان وجود در می آورد، و محل نزول فیض، و آمد و شد گاه فرشتگان می سازد، حضور خلیفه خدا، و صاحب سر الاهی (ولایت کلی) است در این سیاره. و این چگونگی که یاد شد، تا هر زمان که زمین اهلی و ساکنانی داشته باشد ادامه دارد، یعنی تا هنگام پدید آمدن نشانه های رستاخیز، و به هم ریختن اوضاع کیهانی این منظومه.
    بنابراین، تا زمین به عنوان مسکن انسان بر سر پاست، هیچ آن خالی حجت خدا - پیامبر یا امام - نخواهد بود. اگر یک انسان در زمین باشد، همو، حجت و خلیفه خداست. اگر دو تن یا بیشتر باشند، یکی آنان حجت و خلیفه خداست - چنانکه در تعالیم آمده است.(252) و چنانکه در فصل پیشین، به پاره ای این حقایق، اشاره کردیم.






    امضاء

  5. Top | #144

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ب - در فلسفه الاهی


    فلاسفه اسلام نیز، به مسئله ولی کامل، و حضور خلیفة الله در زمین توجه کرده اند. آنان نیز این حقیقت را بر پایه مبانی و استدلالهای خویش مبرهن ساخته اند، و با تعبیرهایی که ویژه اصحاب فلسفه است، آن را توضیح داده اند. شیخ فلاسفه اسلام، ابو علی ابن سینا، در کتاب الشفاء در فصلی که راجع به امام و خلیفه گفتگو می کند، و مقامات و مراتب باطنی و اخلاقی و علمی انسان کامل را گزارش می دهد، می گوید:
    ... و من فاز، مع ذلک، بالخواص النبویه، کاد یصیر ربا انسانیا...و کاد ان تفوض الیه امور عباد الله. و هو سلطان العالم الارضی، و خلیفة الله فیه(253)
    - هر کس، علاوه بر آنچه (درباره امام و خلیفه) گفته شد، دارای خواص پیامبری باشد، چنین کس رب النوع انسان تواند بود...و امور بندگان خدا به دست او سپرده تواند شد. و اوست فرمانروای جهان خاکی، و همو خلیفه الله است در زمین.
    روشن است که مقصود العالم الارضی، جمیع کاینات ارضی است(254)، که تحت استیلای ولایتی امام است، چنانکه تعبیر ربا انسانیا نیز استفاده می شود، که مقصود، صاحب تاثیر بودن است در تربیت صورت نوعیه. و تعبیر تفویض امور، هم شامل ولایت تکوینی است، و هم ولایت تشریعی.
    فیلسوف بزرگ، میرداماد حسینی نیز، حقیقت یاد شده را، با تأیید و تاکید، نقل کرده و تقدیر فرموده است.(255)






    امضاء

  6. Top | #145

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ج - در فلسفه سیاسی


    در فلسفه سیاسی اسلامی نیز، مسئله امام و مربی الاهی و حاکم اسلامی، به صورتی شایسته، مطرح گشته است. در اینجا نظرم به فلسفه سیاسی فلسفی است(256)، یعنی: آراء و تحقیقات و شناختها و جهان بینی های فیلسوفان بزرگ اسلامی، در مسئله حکومت و سیاست، و تشکیل جامعه درست، و مدیریت صحیح اجتماع.
    در این باره، معلم ثانی، ابو نصر فارابی، صاحب تحقیقات و نظریات بسیار مهم است. او در کتاب آراء اهل المدینه الفاضله، نظرهای خود را برداشته است.
    هر عضوی اعضای مدینه فاضله را صلاحیت آن نیست، که ریاست مدینه فاضله را بر عهده گیرد. رئیس مدینه فاضله نمی تواند هر کسی باشد، زیرا ریاست به دو چیز است: یکی آنکه شخص حیث سرنوشت و طبیعت، آماده آن مقام باشد، دیگر آنکه واجد ملکه و هیئت ارادی چنان کاری باشد...چنین انسانی، انسان کاملی است که بالفعل، هم عقل است و هم معقول...این رئیس، هم معلم است، و هم مرشد، و هم مدبر...همه مردم، بر حسب فطرت، به معلم نیازمندند، و هم باید راه تربیت و تمرین، به مراحلی که برای آن آمادگی دارند برسند. فارابی، نظام اجتماعی خود را بر اساس عالم اکبر و عالم اصغر نهاده است، و برای بر پای بودن اجتماع، وجود معلم را که همان امام باشد، ضرورت می داند. و این یکی عقاید شیعه است، که باید امام بر اجتماع، اشراف کامل داشته باشد. میان نظریه فارابی در مورد ارتباط رئیس مدینه فاضله با خدا به توسط عقل فعال و عقاید نصیر الدین طوسی، درباره امام معصوم، شباهت بسیاری است...(257) و همچنانکه بقای روح و جسم عالم، مرهون وجود امام است، بقای مدینه نیز وابسته به بقای رئیس مدینه است...امام متصل به عقل الاهی است. اوست که حقایق پرده بر می گیرد، و برکت علم تاویل، همه معارف حسی و وهمی و خیالی، در قالب صحیح معقولات مطلقه و وحی الاهی، در نظر او روشن است...(258)
    فارابی، فیلسوف بزرگ، امام را عقل بالفعل می داند، یعنی انسانی که همه امکانات عقلی، طبعی، و کسبی، در وجود او، در مرتبه کمال و نهایی، به فعلیت رسیده است، و دایم الاتصال به عقل فعال است، بلکه خود، به گونه ای، عقل فعال است.(259) فارابی چنین کسی را شایسته آن می داند که در راس جامعه قرار گیرد، و معلم و مربی و امام و رئیس باشد. در نظر او، اینگونه رئیسی، در جامعه، به منزله قلب است در بدن انسان.
    جالب نظر است که این فیلسوف آگاه، به مسئله غیبت نیز توجه می نماید، و طریق اداره جامعه را، در عصر غیبت رئیس واقعی (امام): اینگونه پیشنهاد می کند:
    و ان اتفق ان لایوجد مثله، فی وقت من الاوقات، اخذت الشرائع والسنن التی شرعها هذا الرئیس و امثاله - ان کانو توالوا فی المدینه - فاثبتت(260)
    - اگر چنین پیش آمد که به روزگاری، اینگونه رئیسی برای مدینه فاضله در دسترس نبود، باید شرایع و احکامی را که این رئیس، و دیگر همانند او - که در پیش بوده اند - وضع کرده اند، بگیرند، و همانها را قوانین قطعی جامعه قرار دهند.
    بخوبی مشهود است که در این سخنان، مسئله غیبت رئیس مدینه فاضله (امام) مطرح است، و لزوم عمل کردن به همان احکام و فقه رئیس غایب و رئیسان پیش او. در گفته این فیلسوف، چهار نکته قابل دقت است.
    1 - احتمال پیشامد غیبت رئیس مدینه (امام) و در دسترس نبودن او.
    2 - قابل قبول بودن غیبت و بیان راه حل، در مورد مدیریت جامعه، در عصر غیبت.
    3 - غیبت و فقدان رئیس مدینه فاضله، در صورتی اتفاق خواهد افتاد، که پیش رئیس غایب، تنی چند رئیسان واجد شرایط(261) آمده باشند، و شرایط و قوانینی بیان داشته باشند - چنانکه در تاریخ امامت اتفاق افتاده است.
    4 - به هنگام غیبت رئیس مدینه، خط ریاست و امامت هم نخواهد گسست. برای ادامه مدینه فاضله (جامعه اسلامی)، باید شرایع و قوانینی که خود این رئیس و رئیسان پیش او بیان کرده اند، ملاک عمل قرار گیرد، و همانها به عنوان قوانین و موازین ثابت و حتمی اداره جامعه پذیرفته شود.
    این مسائل، همان مسائل امامت و غیبت است: نخست، یازده امام می آیند، و مبانی و احکام قرآن و سنت پیامبر ((صلی الله علیه و آله و سلم))را توضیح می دهند، و تعالیم و مقررات را می آموزند، و آثاری و احادیثی بر جای می گذارند، و قوانینی در همه امور بیان نی دارند، و شاگردان و عالمان و پیروانی تربیت می کنند. سپس در روزگار امام دوازدهم، امر غیبت پیش می آید، آنهم پس دوران غیبت صغری، که بسیاری هدایتها و تعلیمها، سوی امام دوازدهم به وسیله نایبان خاص و سفیران و وکیلان به مردم رسیده است. و بدینگونه است که در دوران غیبت کبری نیز جامعه، بر مبنای شرایع و احکام خود امامان اداره می شود: دستورات آنان را می گیرند و ملاک قرار می دهند.
    می نگرید که این همان نیابت عامه و فقاهت و اجتهاد است، جنبه حقوقی؛ و ولایت فقیه است، جنبه اجرایی و نظارت عام دینی، که در عصر غیبت معمول می گردد.



    امضاء


  7. Top | #146

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    د - در فلسفه اشراقی


    در فلسفه اسلامی، جریان اشراقی نیز، مسئله امام و رئیس جامعه مطرح گشته است، و به موضوع غیبت نیز توجه شده است. شیخ شهاب الدین سهروردی، در آغاز کتاب حکمه الاشراق، وارد بحث درباره رهبر و اقسام رهبر و رئیس جامعه می شود، و بر طبق مبانی اشراقی خویش، شرایط کسی را که می تواند رئیس و مربی جامعه باشد بیان می دارم. او امر غیبت را نیز مورد نظر قرار می دهد، و آن را قابل تحقق و قبول می داند. وی، در این باره، چنین می گوید:
    ...العالم ما خلا قط عن الحکمه، و عن شخص قائم بها، عنده الحجج والبینات، و هو خلیفه الله فی ارضه. و هکذا یکون مادامت السماوات و الارض...فان اتفق فی الوقت، متوغل فی التاله و البحث، فله الرئاسه، و هو خلیفة الله...و لا یخلو الارض، عن متوغل فی التاله ابدا...ولست اعنی بهذه الرئاسه التغلب، بل قدیکون الامام المتاله، مستولیا ظاهرا مکشوفا، و قد یکون خفیا. و هو الذی سماه الکافه القطب. فله الرئاسه، و ان کان فی غایة الخمول. و اذا کانت السیاسة بیده، کان الزمان نوریا...(262)
    - جهان، هیچگاه، حکمت (علم کامل)، و وجود کسی که دارای حکمت باشد، و حجج و بینات خدا نرد او باشد، خلی نبوده است. و اینچنین کس، خلیفه خداست در زمین. و تا زمین و آسمان بر پاست، چنین خواهد بود (و زمین وجود چنین کسی خالی نخواهد ماند)...پس در هر زمان، چون شخصی به هم رسد، که خدایی باشد، و نمونه کامل علم و عمل، ریاست جامعه با اوست. و او خلیفه خداست در زمین. و زمین هرگز چنین انسانی، تهی نخواهد بود...اینکه می گویم ریاست با اوست، مقصود من، بالزام، حکومت ظاهری او نیست، بلکه گاه، امام خدایی(263)، حکومت تشکیل می دهد، و آشکار است و مبسوط الید، و گاه، در نهایت پنهانی (غیبت) به سر می برد. و این امام: همان کسی است که مردم او را قطب زمان (ولی عصر) می نامند. ریاست جامعه با این انسان است، اگر چه نشانی او در دست نباشد. البته اگر این رئیس، ظاهر باشد و در راس حکومت قرار گیرد، زمان، زمان نورانی خواهد بود.
    فیلسوف اشراقی، بصراحت، مسئله امام متاله و حتمیت او را برای ریاست و تربیت جامعه مطرح می کند، و ریاست را آن او می داند، اگر چه پنهان باشد. اینکه امام متاله را حتی در زمان پنهانی، رئیس جامعه می داند، تا حدود بسیاری منطبق با اعتقادات و جهانبینی شیعی است. در تفکر اعتقادی شیعه، ریاست جامعه، در عصر غیبت نیز با امام عصر است، و ولی امر واقعی اوست، منتهی این ریاست و ولایت، به دست نایبان عام سپرده شده است، و طریق نیابت عامه، اعمال می شود. این است که مردم ما خود را، در نهایت، تحت ولایت امام عصر علیه السلام و قیمومت شرعی آن امام می دانند. در این باره، خلاصه در فصل سوم، گذشت، و در فصل یازدهم، مطالبی خواهد آمد.




    امضاء


  8. Top | #147

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ه- در فلسفه اخوان الصفا


    فیلسوفان اخوان الصفا نیز، در فلسفه خویش، به اهمیت امر مهدی علیه السلام توجه کرده اند، و با بیانی زیبا، مسئله غیبت و ظهور را، و مسئله مهدویت را، شرح داده اند:
    اخوان الصفا معتقد به مهدی هستند، و معتقدند که او باز می گردد، تا زمین را پر عدل و داد کند، بعد آنکه پر جور و ظلم شده باشد. و مردم را عبودیت می رهاند. و دعوت اخوان الصفا را آشکار می کند، و جمع پراکنده ایشان را گرد می آورد. و بدینگونه با ظهور آن نفس زکیه (جان پاک)، هر حقی به صاحبش باز می گردد...می گویند: امام در میان مردم است، جز اینکه برای امامان دو دور وجود دارد: دور کشف، و دور ستر.
    در دور کشف، امامان در میان مردم ظاهر باشند، و در دور ستر غیر ظاهر. و این امر، روی ترس نیست. و اما دوستان ایشان، جای امامان غایب را بدانند، و هر گاه اراده کنند نزد آنان روند. و اگر چنین نباشد، زمانه امام - که حجت خداست بر خلق - خالی خواهد ماند، و حال آنکه خداوند، هیچگاه، خلق را بی حجت نگذارد، و رشته ای را که در میان او و مردم کشیده شده است قطع نکند. امامان میخهای زمینند، و - چه در دوره کشف و چه در دور ستر - خلفای حقیقی خدا هستند. در دوره کشف، قدرت و تصرفشان در ابدان و اجسام ظاهر گردد، و در دوره ستر، اثرشان در جانها و خردها، صاحبان مملکت ارضی و خلافت جسمانی جاری باشد...هر کس بمیرد، و امام زمان خود را نشناسد، چون مردم عصر جاهلیت (یعنی بی هیچ دینی) مرده است. نیز هر کس بمیرد، و در گردن او بیعت امام نباشد، چون مردم عصر جاهلیت مرده است.(264)




    امضاء

  9. Top | #148

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    و - در علم کلام و اعتقادات

    متکلمان و متخصصان علوم اعتقادی نیز، وجود مهدی را مستند شناخته اند، و در کتابهای علم کلام و عقاید(265)، در این باره، به بحثهایی چند پرداخته اند، از جمله، تفسیر غیبت، فواید وجود امام در حال غیبت، صحت طول عمر، و...
    متکلمان و علمای بزرگ عقاید، مسئله مهدویت را، در ارتباط با قاعده لطف الاهی - که در علم کلام معروف است - تفسیر کرده اند، و ضرورت وجود امام را با این قاعده به ثبوت رسانیده اند. در این مقام فیلسوف معروف و متکلم بزرگ جهان اسلام، خواجه نصیر الدین طوسی، چنین می گوید:
    انحصار اللطف فیه معلوم للعقلاء، و وجوده لطف، و تصرفه لطف آخر، و عدمه منا.(266)
    - در نزد خردمندان روشن است که لطف الاهی (پس از فرستادن پیامبر)، منحصر است در تعیین امام (تا مردمان، بی راهبر و مربی و معلم نمانند، و کتاب و سنت، شارحی لایق و مطمئن داشته باشد، و واسطه فیض قطع نگردد)، و وجود امام - به خودی خود - لطف است از سوی خداوند.(267) و تصرف او در امور (و حضور اجتماعی او، و تشکیل حکومت اسلامی و نشر تربیت قرآنی به وسیله او) لطفی دیگر است. و غیبت او، مربوط به خود ماست.
    در این بخش، که به نظریات علمای عقاید توجه داریم، فشرده ای از گفتار دو دانشمند علوم اعتقادی را نیز می آوریم: مولف کفایه الموحدین، و مولف بیان الفرقان. یاد شدگان، در این مقوله گفتاری دارند، که خلاصه آن این است:
    چون مهدی - علیه السلام - آخرین خلیفه و حجت خدایی است، لازم بود که خود را از گزند حوادث و دستهایی که او را می جستند تا از میان ببرند، مصون بدارد، و در کنف غیبت الاهی مستور گرد. و چون موقعیت امام، به منزله موقعیت پیامبر است پس از تبلیغ (یعنی: احکام تبلیغ شده است) پس با پنهان بودن او، مردم - اگر چه از دیدارش محرومند - عبث رها نخواهند شد، بلکه باید به احکامی که در دست است عمل کنند. البته اگر روزی، تمام نوامیس دین ضایع گشت، آناً ظهور خواهد کرد.(268)
    در کتابهای عقاید، به دلیل قطعی بودن مسئله مهدی بر اساس اسلام و مدارک اسلامی، و احادیث فراوان نبوی، اعتقاد به این مسئله را جزء ضروریات اسلام شمرده اند. و منکر آن را، منکر ضروری دانسته اند.(269)



    امضاء

  10. Top | #149

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ز - در مکاشفات و عرفان

    عارفان اسلامی، از مذاهب مختلف، و اصحاب مکاشفات نیز، اعتقاد به مهدی موعود را مطرح کرده اند، و بر عظمت و مقام آن امام تاکید نموده اند. برخی از آنان به وجود امام غایب علیه السلام، از طریق مکاشفه پی برده اند، و برخی سخن از مشاهده و رویت نیز گفته اند. آنان این مطالب را به گونه هایی به دیگران رسانیده اند، و در این باره، به شعر و نثر، مسائلی ابراز داشته اند.
    بطور کلی، در میان عارفان مسلمان، اعم از سنی و شیعه، و اعم از آنان که ادعای رویت و مشاهده کرده اند، یا آنان که چنین ادعایی نکرده اند، به چهره های مشهوری بر می خوریم، که هر کدام به گونه ای، وجود مهدی علیه السلام، و غیبت و ظهور او را مورد تاکید قرار داده اند، و این موضوعات را از حقایق مسلم دین و وقایع حتمی جهان دانسته اند، کسانی از رده:
    1 - شیخ محیی الدین ابن عربی.(270)
    2 - شیخ صدر الدین قونیوی.
    3 - جلال الدین رومی.(271)
    4 - شاه نعمه الله ولی.(272)
    5 - شیخ حسن عراقی.
    6 - شیخ عبدالوهاب شعرانی.
    7 - شیخ فرید الدین عطار نیشابوری.
    8 - حافظ رجب برسی.
    9 - شیخ محمود شبستری.
    10 - شیخ احمد جام نامقی (ژنده پیل).
    11 - شیخ ابو یعقوب بادسی.
    12 - خواجه محمد پارسا.
    کسانی که نام بردیم برخی از عرفای اهل سنتند و برخی شیعه. در اینجا لازم است بگوییم که در میان اهل سنت، بویژه عالمان ومحققان و عارفان و شاعران ایشان، کسان بسیاری به هم رسیده اند، که نسبت به مقام والای مهدی آل محمد ((صلی الله علیه و آله و سلم)) اظهار ارادت و اخلاص کرده اند، و شیفتگی نشان داده اند، تعبیراتی زیبا در این باره به کار برده اند(273)، و قصاید و اشعاری - چنانکه یاد شد - سروده اند. جمعی از عالمان متصوف آنان، مهدی علیه السلام را، قطب زمان، و ولی دوران، و خاتم اولیاء دانسته اند. و از راه کشف و مشاهده، وجود مهدی را اثبات کرده اند. در این مقوله، فیلسوف اجتماعی معروف، ابن خلدون مغربی، چنین آورده است:
    متصوفان متاخر، درباره اثبات وجود این ولی فاطمه طریقه ای دیگر دارند و استدلالی دیگر، آنان از راه کشف و شهود - که اصل طریقه آنان است - وجود وی را اثبات می کنند. از متاخرین تصوف و عرفان، کسی که بیشتر از همه، درباره این ولی فاطمه سخن گفته است، محیی الدین ابن عربی است، در کتاب عنقاء مغرب، و ابن قسی است، در کتاب خلع النعلین...محیی الدین او را خاتم اولیاء نامیده است... اما متصوفانی که با ما هم عصر بوده اند بیشتر آنان به ظهور مردی اشاره می کنند، که مجدد احکام دین و مراسم حق و آیین است...برخی از آنان می گویند: این مرد فاطمی و از فرزندان فاطمه است. برخی دیگر، به طور مطلق می گویند. ما این مطلب را از جماعتی از آنان شنیده ایم که بزرگتر ایشان، رئیس اولیا در مغرب، ابو یعقوب بادسی است. این عارف در آغاز این قرن، قرن هشتم، می زیسته است. نواسه او که دوست ماست: یعنی: ابو یحیی زکریا، از پدر خود، ابو محمد عبدالله، از جد خود ابو یعقوب مذکور، مطلب مهدی را برای من نقل کرد.(274)
    سخنان عرفا و اصحاب ریاضات، در کتابهای مربوط نقل شده است. برخی از ایشان در سخنان خویش یاد کرده اند که اولیا و اهل توجه، همواره در طلب مهدی هستند و متوجه به حضرت مهدویه اند. ما در این رساله،به نقل دو قطعه منظوم، از دو عارف معروف، بسنده کنیم:





    امضاء

  11. Top | #150

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    1 - شیخ فرید الدین عطار نیشابوری:


    (در گذشته 618 ه ق)
    صد هزاران اولیا، روی زمین - از خدا خواهند مهدی را یقین
    یا الاهی، مهدیم، از غیب، آر - تا جهان عدل گردد آشکار
    مهدی هادی ست تاج اتقیا - بهترین خلق برج اولیا
    ای ولای تو معین آمده - بر دل جانها همه روشن شده
    ای تو خاتم اولیای این زمان - وز همه معنی نهانی، جان جان
    ای تو هم پیدا و پنهان آمده - بنده عطار ت ثنا خوان آمده(275)




    امضاء

صفحه 15 از 22 نخستنخست ... 5111213141516171819 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi