صفحه 19 از 22 نخستنخست ... 91516171819202122 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 190 , از مجموع 219

موضوع: خورشید مغرب غیبت، انتظار،تکلیف

  1. Top | #181

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ز - چگونگی ارتباط میان پیری و مرگ

    همواره چنین به نظر می آید، که میان پیری و مرگ، ارتباطی حتمی و قطعی وجود دارد، به طوری که به محض رسیدن عمر به مراحل بالا، باید صد - در صد، مرگ فرا برسد. این تصور، به دلیل وضع جاری و عرف و عادت است. در زندگانیهای معتاد بشری چنین است که پیری (در حد متعارف، از 80 - 90 سال تا 120) همواره با مرگ است، لیکن این وضع معتاد، نمی تواند دلیل کلیت آن باشد. میان کلیت و عمومیت فرق است. کلیت آن است که حتی یک مورد استثناء نداشته باشد. و ما دیدیم که در گذشته و حال، میان پیری متعارف و مرگ، رابطه ای کلی نبوده است، بلکه در مواردی استثناء پیش آمده است، پیری منجر به مرگ نگشته است، بلکه انسان سالخورده کهن، سالهای سال دیگر نیز، زندگی کرده است. و این موارد، متعدد هم بوده است. همچنین میان طول عمر و پیری نیز، رابطه ای چندان قطعی و کلی وجود ندارد، رابطه ای که بی استثناء باشد.
    در تحقیقات جدید نیز، به این مسائل اشاره شده است و چنانکه در یکی از منابع اطلاعاتی می خوانیم:
    لزومی ندارد که پیر شدن را، در همه موارد یک سیر طبیعی تلقی کرد. به - دنبال سالیان دراز تحقیقات ژرف و گسترده، انجمن انژیولوژی آلمان فدرال، گزارش امید بخشی بدین گونه منتشر کرد، که اکنون می توان با اقدام بهنگام، از پیر شدن مغز جلوگیری کرد.
    نیز در همان منابع آمده است:
    دکتر مورتون، استاد روانپزشکی دانشگاه شیکاگو، در یک کنفرانس اعلام داشت که مرگ انسان ها مدت ها قبل از حادث شدن آن، در بدن انسان جایگزین می شود، اما این موضوع هیچگونه ارتباطی به سن اشخاص ندارد.
    در اینجا خوب است اشاره کنم به بحث عمیق و زیبای عالم و متفکر اسلامی شهید، آیت الله، سید محمد باقر صدر، درباره مسائل مربوط به مهدی علیه السلام، در رساله بحث حول المهدی.(343)
    وی در این رساله، از جمله، مباحثی درباره طول عمر مطرح می کند، و این موضوع را، از نظر منطقی - فلسفی و از نظر علمی، و از نظر عملی، مورد گفتگو قرار می دهد، و آشکار می کند که امکان طول عمر، علاوه بر نظر گاه فلسفی، از نظرگاه علمی نیز قابل قبول است. وی در همین جا اشاره می کند به دو نظریه سببیت، و اقتران، و عدم رابطه ضروری میان پدیده ها - بنابر نظریات علم جدید - و امکان هر گونه استثنا و تخلف، در قوانین علمی و استقرائی.
    عالم و متفکر شهید، سپس، در خلال همین بحث ها، به مسئله ای ژرف و لطیف نیز اشاره می کند، می گوید:
    نمی دانم، آیا این - بواقع - یک تصادف است که دو تن، فقط دو تن، در تاریخ بپاخیزند، و عالم بشریت را، از محتوای فاسد خود خالی کنند، و سپس آن را از نوع بسازند؟ و این هر دو، عمری دراز داشته باشند، بسیار درازتر از عمرهای متعارف! یک نقش خود را، در گذشته تاریخ ایفا کند، یعنی:نوح پیغمبر، که قرآن کریم، بصراحت، می فرماید که 950 سال در میان قوم خود زیست. و پس از طوفان، جهان بشریت را از نو بنا کرد. و دیگری، نقش خود را، در آینده تاریخ ایفا نمایند، یعنی: مهدی، که تا کنون بیش از 1000 سال، در میان قوم خود زیسته است تم و او نیز به هنگام ظهور خود، جهان بشریت را از نوع بنا خواهد کرد.
    ما که طبق فرموده قرآن کریم نوح را با 1000 سال عمر می پذیریم، چگونه مهدی را نپذیریم؟!





    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #182

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ح - اسرار تغذیه


    واقع این است که علل مرگ و اسرار پیری، مرموزتر از آن است که بتوان درباره همه عوامل و مقتضیات، و همه موارد و مصداقهای آن، اطلاعی جزمی حاصل کرد. آنچه ما می دانیم برخی از علل - یا شبه علل - مرگ است، همانگونه که علل حیات نیز هنوز ناشناخته است.
    یکی از امور مهم، در مقابله پیری و مرگ، تغذیه است. تغذیه دارای چگونگیها و انواعی است. استفاده از انوار خورشید و کواکب به طرق خاص - در امر سلامت جسم، و توانایی آن برای بقاء، تاثیرهای عظیم دارد. بجز اشعه خورشید، اشعه دیگری نیز به ما می رسد. دانستن چگونگی از انوار خورشید و کواکب - و بویژه استفاده از انوار الکوکب به طرق خاص - در امر سلامت جسم، و توانایی آن برای بقاء، تاثیرهایی عظیم دارد. بجزء اشعه خورشید، اشعه دیگری نیز به ما می رسد. دانستن چگونگی استفاده از انوار و اشعه، در کار استوار ساختن نیروهای بدنی و سالم نگاهداری آنها، امری مهم و رازی عظیم است. مسئله دیگر، مسئله ادویه و ترکیبات آنهاست، چه گیاهی، و چه حیوانی، و چه کانی. در برخی از کانیها و کیفیت پروردن آنها فوایدی مهم نهفته است. گاه ممکن است دراز عمری، مستند به رازها و چیزها و خوراکها و آبهای موجود در طبیعت باشد. البته اگر کسی علم آن را داشته باشد.
    بشر، در گذشته، مسافتها را با زحمت و مشقت بسیار، و در مدت های دراز می پیمود. امروز که توانسته است نیروهایی را در مخلوقات خدا، و در عالم طبیعی، بشناسد و به کار گیرد، مسافتهای عظیم را، در زمانی بسیار اندک، با راحتی و آسایش، طی می کند...اگر صد سال پیش می گفتند، وسیله ای تواند بود که علاوه بر هجم سنگین خود، 500 - 600انسان را، و بارها و وسائل آنان را، حمل کند، و با پرواز در هوا، سیر از روی کوهها و هامونها و دریاها، در مدتی کوتاه، از این سوی کره خاک به آن سوی کره خاک ببرد، و هیچ اتصالی به زمین نداشته باشد، چه کسی به سادگی باور می کرد؟ اگر صد سال پیش، بلکه پنجاه سال پیش، از رادیو، تلویزیون، سفر به ماه و دیگر کرات، عکسبرداری از ته دریا، عکسبرداری از کرات، گفتگو با انسان پیاده شده در ماه از زمین، راهنمایی خودرو در ماه از زمین، راهنمایی خودرو در ماه از زمین، و امثال این امور، سخن گفته می شد، مردمان چه عکس العملی نشان می دادند. و امروز، این مسائل، برای مردم ما عادی است، و شگفتی بر نمی انگیزد.
    ما باید از این اتفاقات و اکتشافات، تجربه بیاموزیم، و بر سعه دید و درک خود بیفزاییم، و وسعت نیروهای جهان و اسرار زمان را بپذیریم. انسان خردمند، هیچگاه اسرار نامحدود جهان را، محدود به آزمایشها و اطلاعات فعلی، و وسایل کنونی نمی کند، و خود را از شناخت وسیع جهان وسیع، محروم نمی سازد. در مطلبی که سپس از استاد خود نقل می کنم، اشاره شده است به اهمیت نور در کار تغذیه و حفظ قوت و سلامت مزاج. وقتی همین مطلب را، با یکی از پزشکان در میان گذاشتم، او بر اهمیت این مطلب تاکید کرد، و با اظهار تعجب گفت، چگونه عالمی روحانی، و دور از محیط آموزشی، به نور و اهمیت آن در امر تغذیه و تاثیر آن در مزاج و بدن، توجه کرده است، و به این مطلب پی برده است؟ آری، آن پزشک تعجب کرد. و جه بسیار مطالب و حقایق مسلم بود که آن عالم روحانی دور از محیط آزمایشگاه می دانست(344) و صدها دانشمند تجربی و آزمایشگاهی از دانستن و پی بردن به آن حقایق و مطالب محروم بودند، و محروم هستند. این محرومیت به دلیل همان محدود اندیشی، و غروری است که در برخی پدید می آید، و سبب می شود تا هر دری را بر روی خود ببندند، و در چهار چوبه دانستنیهای بسیار محدود خویش محبوس گردند. البته باید یاد کرد که بسیاری از فرزانگان این علوم، به محدودیت و نارساییهای علوم تجربی و آزمایشگاهی بصراحت اعتراف کرده اند.(345) این محدودیت در خود این علوم نیز، و کشفهایی که پیوسته مسائل تازه ای مطرح می سازد، و داده های گذشته را مخدوش می کند، و مجهولات دیگری در پی می آورد، بخوبی نمایان است.





    امضاء

  4. Top | #183

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بشر، در گذشته، مسافتها را با زحمت و مشقت بسیار، و در مدت های دراز می پیمود. امروز که توانسته است نیروهایی را در مخلوقات خدا، و در عالم طبیعی، بشناسد و به کار گیرد، مسافتهای عظیم را، در زمانی بسیار اندک، با راحتی و آسایش، طی می کند...اگر صد سال پیش می گفتند، وسیله ای تواند بود که علاوه بر هجم سنگین خود، 500 - 600انسان را، و بارها و وسائل آنان را، حمل کند، و با پرواز در هوا، سیر از روی کوهها و هامونها و دریاها، در مدتی کوتاه، از این سوی کره خاک به آن سوی کره خاک ببرد، و هیچ اتصالی به زمین نداشته باشد، چه کسی به سادگی باور می کرد؟ اگر صد سال پیش، بلکه پنجاه سال پیش، از رادیو، تلویزیون، سفر به ماه و دیگر کرات، عکسبرداری از ته دریا، عکسبرداری از کرات، گفتگو با انسان پیاده شده در ماه از زمین، راهنمایی خودرو در ماه از زمین، راهنمایی خودرو در ماه از زمین، و امثال این امور، سخن گفته می شد، مردمان چه عکس العملی نشان می دادند. و امروز، این مسائل، برای مردم ما عادی است، و شگفتی بر نمی انگیزد.
    ما باید از این اتفاقات و اکتشافات، تجربه بیاموزیم، و بر سعه دید و درک خود بیفزاییم، و وسعت نیروهای جهان و اسرار زمان را بپذیریم. انسان خردمند، هیچگاه اسرار نامحدود جهان را، محدود به آزمایشها و اطلاعات فعلی، و وسایل کنونی نمی کند، و خود را از شناخت وسیع جهان وسیع، محروم نمی سازد. در مطلبی که سپس از استاد خود نقل می کنم، اشاره شده است به اهمیت نور در کار تغذیه و حفظ قوت و سلامت مزاج. وقتی همین مطلب را، با یکی از پزشکان در میان گذاشتم، او بر اهمیت این مطلب تاکید کرد، و با اظهار تعجب گفت، چگونه عالمی روحانی، و دور از محیط آموزشی، به نور و اهمیت آن در امر تغذیه و تاثیر آن در مزاج و بدن، توجه کرده است، و به این مطلب پی برده است؟ آری، آن پزشک تعجب کرد. و جه بسیار مطالب و حقایق مسلم بود که آن عالم روحانی دور از محیط آزمایشگاه می دانست(344) و صدها دانشمند تجربی و آزمایشگاهی از دانستن و پی بردن به آن حقایق و مطالب محروم بودند، و محروم هستند. این محرومیت به دلیل همان محدود اندیشی، و غروری است که در برخی پدید می آید، و سبب می شود تا هر دری را بر روی خود ببندند، و در چهار چوبه دانستنیهای بسیار محدود خویش محبوس گردند. البته باید یاد کرد که بسیاری از فرزانگان این علوم، به محدودیت و نارساییهای علوم تجربی و آزمایشگاهی بصراحت اعتراف کرده اند.(345) این محدودیت در خود این علوم نیز، و کشفهایی که پیوسته مسائل تازه ای مطرح می سازد، و داده های گذشته را مخدوش می کند، و مجهولات دیگری در پی می آورد، بخوبی نمایان است.





    امضاء

  5. Top | #184

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    2- بیان دیگری درباره امکان دراز عمری


    برای امکان دراز عمری، بیان دیگری در خور تقریر است، که اینک از آموزگار بزرگ معارف حقه، متاله اخیر خراسان، حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، نقل می کنیم: وی می گوید:
    مطابق قواعد فلسفه و حکمت، هر طبیعتی که در عالم موجود شود، و قابل زیاده و نقض باشد، به مقتضای اینکه طبیعت، کمال اقصای خود را طالب است، باید فرد کامل از آن، موجود گردد. برای قاعده، مسائل فلسفی چندی پیریزی شده، که از آن جمله است وجود فرد کامل در بشر، که از چنین فردی به نبی یا حکیم تعبیر شده است. مطابق این قانون مبرهن فلسفی، مزاج و استعداد عمر و زندگی، در بشر مراتبی دارد. و زندگی هزار سال یا دو هزار سال، یقیناً اقصی مراتب امکان زندگی نیست، بلکه بیش از اینها هم امکان دارد.
    قطع نظر از این قانون، طول عمر بعضی، خلافت طبیعت نیست، زیرا واضح است که زندگانی هر فرد بستگی دارد به صحت قوای مزاجی او، هر مقدار مزاج صحیح و قوی تر باشد، مقتضی بقا بیشتر خواهد بود. و تولید مزاج قوی در انسان و صحت آن به واسطه موجوداتی از قبیل نور، آب، هوا، خاک، اغذیه، ادویه و غیره اینهاست، و بقا و صلاح مزاج، در هر آنی، محتاج به بدل ما یتحلل، و حفظ اعتدال است. پس چه مانعی دارد اگر کسی در قوای روحی و علمی چنان قوی باشد که به کیفیت تولید مزاج صحیح و قوی، و حفظ آن، و خصوصیات نافع و مضر مزاج، و بدل مایتحلل، علم داشته باشد، که بتواند مزاج خود را به حد اعتدال نگه دارد و به زندگانی خود بیشتر ادامه دهد. و امروز نیاز بسیاری از دانشمندان برای حصول این مقصود، در سعی و کوشش می باشند.(346)




    امضاء

  6. Top | #185

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    3- درازی عمری و اقسام آن


    برای تکمیل نسبی بیان پیشین، باید یاد آور شویم که دراز عمر تنها یک گونه نیست. در اینجا برای بیشتر روشن شدن موضوع، به اقسامی از طول عمر اشاره می کنیم. تشخیص این اقسام و جدا ساختن هر یک از دیگری، صورتهای ممکن را قابل توجه و قبول می سازد. اینک اقسامی از طول عمر:
    1-طول عمر محال.
    2-طول عمر ممکن.
    قسم دوم نیز دو قسم است:
    1- ممکن عادی.
    2- ممکن غیر عادی.
    قسم دوم نیز دو قسم است:
    1- غیر عادی فعلیت نیافته.
    2- غیر عادی فعلیت یافته.
    قسم دوم نیز دو قسم است:
    1 - فعلیت یافته در گذشته.
    2 - فعلیت یافته در حال.
    اینک توضیحی درباره این اقسام.
    1 - طول عمر محال: مانند طول عمر، در مورد کسی که علم به طرق مختلف حفظ مزاج نداشته باشد، و اداره الاهی نیز، به آن تعلق نگرفته باشد.
    2 - طول عمر ممکن عادی: مانند طول عمر، از 80 سال تا 120 سال.
    3 - طول عمر ممکن غیر عادی فعلیت نیافته: مانند عمر 500 سال و 1000 سال، در مورد اغلب افراد بشر.
    4 - طول عمر ممکن غیر عادی فعلیت یافته در گذشته: مانند عمرهای معمرین، چه پیامبران و چه دیگران.
    5 - طول عمر ممکن غیر عادی فعلیت یافته در حال: مانند عمر حضرت حجت بن الحسن المهدی علیه السلام .
    پس طول عمر، دارای یک قسم و دارای یک حکم است. برخی از اقسام طول عمر عقلا محال نیست، یعنی عقل آن را محال نمی بیند، نهایت از نظر عرف و احوال عادی محال به نظر می آید، چون در مورد همه افراد بشر، یا جمع بسیاری، اتفاق نیفتاده است. اینگونه طول عمر، با اینکه بر حسب عرف و عادت، و نگرش محدود و سطحی، بعید و چه بسا محال به نظر آید، بر حسب موازین عقلی، و قوانین امکانی، هرگز محال نیست.





    4 - سنجش با کدام میزان؟

    آنچه اکنون در میان مردم وجود دارد، قسم دوم است: طول عمر ممکن عادی. و معلوم است که این قسم، نمی تواند میزان سنجش همه افراد آن طبیعت و کلی باشد - چنانکه در علم منطق توضیح شده است. بنابر این، اگر بخواهیم در این - باره شناختی درست برسیم، باید نخست معیار اندازه گیری را پیدا کنیم، همچنین اقسام مورد نظر را از هم جدا سازیم، تا حکم هر کدام را، جداگانه، تشخیص دهیم. ما نمی توانیم یک میزان کلی پیدا کنیم، و آن را در همه جا قابل انطباق بدانیم. چنین کاری، هم از نظر عقل صحیح نیست، هم از نظر علم، و هم از نظر تجربه تاریخی. آیا به حکم عقل، این کلیت را ثابت می کنیم؟ عقل که همه اقسام را متحمل می داند. آیا به مدد استقرار چنین کاری می کنیم؟ از استقرار که حکم کلی استنباط نمی شود؟ آیا به واقعیت خارجی و آنچه اتفاق افتاده است استناد می کنیم؟ واقع که دهها معمر را به ما معرفی می کند، که همه و همه نقض اندازه و معیاری است که متعارف است.
    اشکال کار این است که منکران طول عمر، آن را نسبت به خود و حدود خود می سنجند. باید این امر را نسبت به تاریخ بشر سنجید، و نمونه هایش را در امتداد جاری تاریخ جست.




    امضاء

  7. Top | #186

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    4 - سنجش با کدام میزان؟


    آنچه اکنون در میان مردم وجود دارد، قسم دوم است: طول عمر ممکن عادی. و معلوم است که این قسم، نمی تواند میزان سنجش همه افراد آن طبیعت و کلی باشد - چنانکه در علم منطق توضیح شده است. بنابر این، اگر بخواهیم در این - باره شناختی درست برسیم، باید نخست معیار اندازه گیری را پیدا کنیم، همچنین اقسام مورد نظر را از هم جدا سازیم، تا حکم هر کدام را، جداگانه، تشخیص دهیم. ما نمی توانیم یک میزان کلی پیدا کنیم، و آن را در همه جا قابل انطباق بدانیم. چنین کاری، هم از نظر عقل صحیح نیست، هم از نظر علم، و هم از نظر تجربه تاریخی. آیا به حکم عقل، این کلیت را ثابت می کنیم؟ عقل که همه اقسام را متحمل می داند. آیا به مدد استقرار چنین کاری می کنیم؟ از استقرار که حکم کلی استنباط نمی شود؟ آیا به واقعیت خارجی و آنچه اتفاق افتاده است استناد می کنیم؟ واقع که دهها معمر را به ما معرفی می کند، که همه و همه نقض اندازه و معیاری است که متعارف است.
    اشکال کار این است که منکران طول عمر، آن را نسبت به خود و حدود خود می سنجند. باید این امر را نسبت به تاریخ بشر سنجید، و نمونه هایش را در امتداد جاری تاریخ جست.




    امضاء

  8. Top | #187

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    5 - نوا در طبیعت، اسرار مجهول

    پیشتر اشاره کردیم که طبیعت دارای نوادر است. جهان، چه در مقیاس وجود انسان، چه در مقیاس این سیاره و این منظومه، و چه در مقیاس کهکشانها و کرات و منظومه های پهناور و بینهایت دیگر، همه و همه، حاکی از شگفتیها و قدرتهاست، و شامل نمونه های است نادر الوقوع. چگونه ممکن است انسان با خرد، جز آنچه با دانش محدود، و بینش مسدود، درک و کشف شده است و همواره با صدها مجهول توام است، چیزی دیگر را نپذیرد؟ یا دست کم، احتمال وقوع ندهد؟ آیا بشر امروز، همه اسرار زیست انسانی را، و انواع حیات و عمر را، و همه علل بقای سلامت و دراز زیستن، یا عوامل انحلال جسم و مرگ را، کشف کرده است؟ آیا دیگر در علوم، مجهولی باقی نمانده است؟ چنین ادعایی خنده آور است. گفتیم که دانشمندان علوم تجربی نیز، اینگونه ادعاهایی ندارد. آنان خود فریاد می زنند که واحدهای که بشر - به عنوان معیار - شناخته است، در برابر حجم واقعیت بسیار کوچک است. یک معلوم، غرق در هزاران مجهول است. و با هجوم این همه اسرار مجهول، و علامت سوال، گویی هنوز انسان به علمی نرسیده است، و چیزی نمی داند. آری:
    و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا.(347)
    - شما از دانش بهره ای اندک دارید.
    از کهکشانها و بیکرانها بگذریم، و به جهان طبیعت بنگریم. همین جهان و همین منظومه، با همه اکتشافها و تحقیقاتی که درباره آنها شده است، باز اسراری را، اندک اندک، مکشوف می دارد، که بشر تا کنون آنها را نمی دانسته است. این داده های تازه علم و تجربه و شناخت، ما را به این نتیجه می رساند که با زادن در بهاران و مرگ در دی نمی توان به زوایای اسرارآمیز، و گوشه های بیکران این باغ پی برد، و بر همه قوانین حاکم بر آن تسلط یافت:
    آدمی داند که خانه حادث است - عنکبوتی نی، که در وی، عابث است
    پشه کی داند که این باغ از کی است - کو بهاران زاد و مرگش در دی است
    کرم کاندار چوب زاید، سست حال - کی بداند چوب را، وقت نهال




    امضاء

  9. Top | #188

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    6 - مجهولات علم

    که بسیار اتفاق افتاده است، و اتفاق می افتد، که کشف تازه ای، در علوم تجربی گوناگون، قوانین و فرمولها و نظریه هایی را که درست می دانستند، بر هم می زند(348)، و مطالبی که کسی را زهره مخالفت با آنها نبود بر باد هوا می دهد. و این کار باید پیوسته اتفاق بیفتد، و گر نه علم، علم نیست. دانشمندان ژرف بین بخوبی دانسته اند که محدود انگاری حقایق، و دانش زدگی بیرون از اندازه، علم را به جهل مبدل می سازد. و اینجاست که می گویند:
    فیزیکدان فیلسوف، باید در ورای فیزیک، به حد فاصل جهان مادی و روحی، ناظر باشد.(349)
    و در مقام تدبر در عظمت عالم، و ژرفنگری در هزاران قانون و راز است که خرد پیشگان این قوم - یعنی اصحاب علوم آزمایشی - با شهامت و صراحت می گویند:
    تحقیقات علمی، منجر به معرفت بر ماهیت باطنی اشیاء نمی شود. در هر موقع که خواص یک جسم را به زبان کمیات فیزیکی بیان می کنیم، ما فقط عکس العمل وسایل مختلف اندازه گیری را، در برابر وجود جسم مزبور، عرضه میداریم و لاغیر(350)
    همچنین می گویند:
    باید در نظر داشت که فیزیک و فلسفه، حداکثر بیش از چند هزار سال از عمرشان نمی گذرد، ولی شاید هزاران ملیون سال دیگر در پیش داشته باشند. این دو رشته دارند تازه به راه می افتند. و ما هنوز به قول نیوتن، چون کودکانی هستیم که در ساحل دریای پهناوری به ریگ بازی مشغولند، و حال آنکه اقیانوس عظیم حقیقت، با امواج کوه پیکرش، در برابرمان همچنان نامکشوف مانده، و در عین نزدیکی، از دسترس ما خارج است.(351)
    همچنین می گویند:
    فیزیک در قرن نوزدهم معتقد بود که همه مسائل حیات را، حتی شعر را، می تواند توجیه کند. و امروز فیزیک معتقد است که حتی ماده را هرگز نخواهد توانست شناخت.(352)
    آری، درست گفت قرآن کریم:
    ...و ما اوتیتم من العلم الا قلیل



    امضاء

  10. Top | #189

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    7 - ژرفبینی فرزانگان

    دانشمندان بزرگ، و فرزانگان ژرف اندیش، به هیچ روی، دستخوش غرورهای کاذب نگشته اند. آنان با اسرار طبیعت، و نوادر موجود، و قوانین مجهول عالم، ژرفبینانه و با بصیرت برخورد کرده اند. و از ممکن نیست، و نمی شود گفته های بچگانه احتراز جسته اند. همچنین، حد علم و آزمایش را نگاه داشته اند، و احتمالات و امکانات هستی را در مد نظر قرار داده اند.
    سخن ابن سینا در این باره معروف است.(353) گفته ملای رومی را نیز دیدیم. نظر نیوتن و برخی دیگر از دانشمندان جدید را نگریستیم. نیوتن نویسنده کتاب فلسفه طبیعت اصول ریاضیات و کاشف قانون جاذبه زمین، و از بنیانگذاران ریاضیات عالیه در قرن جدید(354)، دانشمند آزمایشگر را به کودکی تشبیه می کند، که بر ساحل اقیانوسی نشسته است و سرگرم بازی است، و گاه دانه ای شن، یا سنگی براق، نظر او را جلب می کند، اما دریای مجهول معرفت، همچنان در برابر او امتداد دارد...
    پس از این نیز، نظریه دو اندیشه بزرگ بشریت، ابوریحان بیرونی، و خواجه نصیر الدین طوسی را خواهیم دید.
    فرزانگان، در هر باره، با نهایت دقت احتیاط، اظهار نظر کرده اند. ایکاش، برخی از مدعیان، و بتبع آنان، برخی از جوانان، به خود می آمدند، و همه چیز را، اعتقادات و اخلاق را، و دیگر اصول خویش را، فدای این علم ناقص و گاه علم غلط(355) نمی کردند. حد اطلاعات روز را نگاه می داشتند، و کاسه از آش داغتر نمی شدند. البته، آنان که این علوم را می دانند آنگونه اند، که خود گفتند تو یاد شد. لیکن برخی از آنان که این علوم را می خوانند اینگونه اند. کسانی، چند کتاب، در این باره ها از نظر عبور می دهند - و گاه در همین حد هم نیست - و سپس درباره همه چیز و همه عالم و آدم، از ازل تا ابد، و از کران تا بیکران فتوی می دهند، و اظهار نظر می فرمایند! همین مدعیان باعث می شوند تا گروهی جوانان بی اطلاع از موازین شناختی و اصول مطالعات علمی، تحت تاثیر قرار گیرند، و چه بسا فریب خورند و غیر علم را به جای علم، و علم ناقص توام با مجهولات را به جای علم کامل خالص بپذیرند. و بدینگونه مطالب و دریافتهای خویش را، علم و علمی بدانند و علم علمی بخوانند، تا بدانجا که تصور کنند هیچ چیز جز آنچه آنان دانسته اند درست نیست، و اصلا علمی جز آنچه آنان در کتابها مرور کرده اند نیست علمزدگی خود نوعی جهل است. و این حالت که بدان اشارات رفت، هزار مرتبه از علمزدگی نیز، منحطتر است.
    8 - نظر ابوریحان بیرونی

    پس از بحثهای گذشته، که دیدیم طول عمر و مقدار واقعی زندگی انسان را نمی توان در اندازه های معین، برای همه موردها و مصداقها، منحصر کرد، خوب است که سخن یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ علم را نقل کنیم. دانای بزرگ، ابوریحان بیرونی را بیانی است که یاد آوری آن بس سودمند است. او می گوید:
    برخی از نادانان حشویه، و دهریان سبکسر، طول عمری را که درباره مردمان گذشته گفته می شود...انکار کرده اند. همچنین امر را که گذشتگان دارای پیکرهایی عظیم بوده اند، نادرست پنداشته اند. و به قیاس مردمی که در عصر خود می بینند، طول عمر و بزرگی جثه برخی از پیشینیان را، بیرون از دایره امکان و داخل در ممتنعات دانسته اند...اینان سخن منجمان را نفهمیده اند، و بر خلاف مبانی صحیح تاثیر نجوم در عالم طبیعت، استدلال کرده اند.
    بیرونی، آنگاه، به تشریح مبانی صحیح این مقوله می پردازد و عمر نهصد و شصت ساله، و هزاران ساله را ممکن می شمارد. بعد، این نظر علمی را مطرح می کند، که اتفاقات و حوادث عالم چندین گونه است. و به صرف اینکه ما گونه ای از آنها را می شناسیم، گونه های دیگر را نمی توانیم منکر گشت. سپس به ذکر انواع اموری می پردازد، که در انسان و جانوران و گیاهان روی داده است، و روی می دهد، غیر عادی است. آنگاه پس از بحثهای چند، می گوید:
    بنابراین، دلیلی که دهریان از گفته منجمان آورده اند، درست نیست، زیرا - چنانکه گفتیم - دانشمندان نجوم، طول عمر را ممتنع نمی دانند، بلکه مطابق اقوال و آراء آنان، که نقل شد، آن را امری ثابت شده می شناسد. اگر کار انکار به این سخاوت باشد، که اشخاص هر چه در غیر زمان آنان یا شهر آنان اتفاق افتاده باشد منکر شوند - با آنکه عقل آن را محال نداند - و اگر بنا باشد که هر چه در پیش چشم مردم اتفاق نیفتد به آیندگان و مردم پس از آن قرن و پس از آن زمان، جز از راه خبر متواتر و نقل تاریخ نخواهد رسید. پس نمی توان همه آنچه را که ما ندیدیم و از راه گوش بدان رسیدیم منکر شد، که این، سوفسطاییگری محض است و انکار حقایق است. چنین مردمی لازم است که شهرها و مردمی را که خود ندیده اند نیز باور نکنند...
    ابوریحان بیرونی، پس از این مباحث، به این سخن که بشر دارای چند بلوغ است، و عمر انسان چند برابر سن بلوغ اوست می پردازد، و این مقیاس را برای تعیین قطعی طول عمر یاوه می داند. می گوید:
    مقاله ای دیدم از ابو عبدالله حسین بن ابراهیم طبری ناتلی، که در آن مقاله، مقدار عمر طبیعی را معین کرده بود، و منتهای عمر را، صد و چهل سال خورشیدی گرفته و گفته بود: بیشتر از این امکان ندارد، با آنکه کسی که بطور مطلق می گوید: امکان ندارد باید دلیل بیاورد تا انسان اطمینان یابد. ناتلی برای این سخن دلیلی نیاورده است، جز اینکه گفته است: آدمی را سه کمال است: یکی آنکه به حدی رسد که بتواند تولید مثل کند. و این در چهارده سالگی است. دوم آنکه نفس ناطقه و متفکر اوتام و کامل شود و عقلش از قوه به فعل آید. و این در آغاز چهل دو سالگی است. سوم آنکه بتواند خود را - در حالت انفراد - و خانواده را - در حالت تاهل - و توده را - در حالت فرمانروایی - اداره و رهبری کند، و شایسته چنین امری باشد. و دوران رسیدن به این سه کمال 140 سال است. دانسته نشد که وی این اعداد را به چه نسبتی استخراج کرده است، با آنکه نه در خود آنها، و نه در تفاضل آنها، تناسبی وجود ندارد.
    در این صورت، اگر ما کمال انسان را دارای سه مرحله بدانیم و برای هر کدام - مانند ناتلی - عددی قائل شویم، و آخر کار - اگر از ما دلیل بطلبند نترسیم و - بگوییم مدت رسیدن به این کمالات صد سال است یا هزار سال و امثال آن، میان ما و ناتلی در بی دلیل سخن گفتن تفاوتی نخواهد ماند. ما در روزگار خود، می بینیم که انسانهایی در غیر آن سالها و اوقاتی که او گفت، به آن مراحل و کمالات می رسند...(356)
    از سخنان این حکیم بزرگ، می توان بهره بسیار برد، و نکته های ژرف آموخت. من در اینجا، به یکی از آنها اشاره می کنم. و آن این است که حوادث عالم، از نظر وقوع عینی، و منطق تسلسل مناسب هر شی ء در طبیعت، دارای انواع و اقسام گوناگون است. مثلاً برخی روز به روز، برخی ماه به ماه، برخی سال به سال، برخی قرن قرن، و برخی هزار سال به هزار سال، یا دیرتر. پس چنانکه ملاحظه می کنیم، ممکن است حوادثی، با فاصله چندین قرن یکبار اتفاق بیفتد. از اینجا پی می بریم که ممکن است حوادثی در عالم رخ دهد که وقوع آن در ادوار باشد، و حوادثی که در اکوار وقوع یابد، و چه بسا در عالم یکبار اتفاق افتد... جای تفصیل این مسئله در علوم مربوط به آن است. فقط باید دانست که این خود، نوعی محدودیت فکری است که ما نتوانیم بفهمیم که ممکن است جهان صدها گونه پدیده و رویداد دیگر داشته باشد، که حتی دست تجربه نسلهای بسیار نیز، بدانها نرسیده است.
    9 - نظر خواجه نصیر الدین طوسی

    خواجه نصیر الدین طوسی - عقل بزرگ - نیز، دراز عمری را قابل تحقق شمرده است، و انکار آن را، جهل محض خوانده است. و این به دلیل وسعت دید علم اوست. عین سخن او را نقل می کنیم، تا معلوم شود که مغزهای غول آسای تاریخ علوم، و مراجع بزرگ عقلیات و ریاضیات عالیه، و اندیشه های پر هیمنه بشریت، چگونه با واقعیات پهناور جهان برخورد می کنند. او چنین می گوید:
    فایده: حرمان خلق از امام، و علت غیبت او، چون معلوم است که از جهت خدای سبحانه نباشد، و از جهت امام نبود، پس لابد از جهت رعیت بود. و تا آن علت زایل نشود، ظاهر نگردد، چه بعد از ازاحت علت، و کشف حقیقت، حجت خدای را باشد بر خلق، نه خلق را بر وی. و استبداد از درازی عمر حضرت مهدی - علیه السلام - نمودن، چون امکانش معلوم است و از غیر او، متفق،(357) جهل محض بود.(358)





    امضاء

  11. Top | #190

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    8 - نظر ابوریحان بیرونی


    پس از بحثهای گذشته، که دیدیم طول عمر و مقدار واقعی زندگی انسان را نمی توان در اندازه های معین، برای همه موردها و مصداقها، منحصر کرد، خوب است که سخن یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ علم را نقل کنیم. دانای بزرگ، ابوریحان بیرونی را بیانی است که یاد آوری آن بس سودمند است. او می گوید:
    برخی از نادانان حشویه، و دهریان سبکسر، طول عمری را که درباره مردمان گذشته گفته می شود...انکار کرده اند. همچنین امر را که گذشتگان دارای پیکرهایی عظیم بوده اند، نادرست پنداشته اند. و به قیاس مردمی که در عصر خود می بینند، طول عمر و بزرگی جثه برخی از پیشینیان را، بیرون از دایره امکان و داخل در ممتنعات دانسته اند...اینان سخن منجمان را نفهمیده اند، و بر خلاف مبانی صحیح تاثیر نجوم در عالم طبیعت، استدلال کرده اند.
    بیرونی، آنگاه، به تشریح مبانی صحیح این مقوله می پردازد و عمر نهصد و شصت ساله، و هزاران ساله را ممکن می شمارد. بعد، این نظر علمی را مطرح می کند، که اتفاقات و حوادث عالم چندین گونه است. و به صرف اینکه ما گونه ای از آنها را می شناسیم، گونه های دیگر را نمی توانیم منکر گشت. سپس به ذکر انواع اموری می پردازد، که در انسان و جانوران و گیاهان روی داده است، و روی می دهد، غیر عادی است. آنگاه پس از بحثهای چند، می گوید:
    بنابراین، دلیلی که دهریان از گفته منجمان آورده اند، درست نیست، زیرا - چنانکه گفتیم - دانشمندان نجوم، طول عمر را ممتنع نمی دانند، بلکه مطابق اقوال و آراء آنان، که نقل شد، آن را امری ثابت شده می شناسد. اگر کار انکار به این سخاوت باشد، که اشخاص هر چه در غیر زمان آنان یا شهر آنان اتفاق افتاده باشد منکر شوند - با آنکه عقل آن را محال نداند - و اگر بنا باشد که هر چه در پیش چشم مردم اتفاق نیفتد به آیندگان و مردم پس از آن قرن و پس از آن زمان، جز از راه خبر متواتر و نقل تاریخ نخواهد رسید. پس نمی توان همه آنچه را که ما ندیدیم و از راه گوش بدان رسیدیم منکر شد، که این، سوفسطاییگری محض است و انکار حقایق است. چنین مردمی لازم است که شهرها و مردمی را که خود ندیده اند نیز باور نکنند...




    امضاء

صفحه 19 از 22 نخستنخست ... 91516171819202122 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi