صفحه 7 از 15 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 145

موضوع: آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز (ترجمه کتاب عدّة الداعی و نجاح الساعی)

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    حضرت عليه (ع ) وشير ورد شمس

    جويريه بن مسهر گفت : با امير المومنين به طرف بابل (عراق ) رفتيم جز ما دو نفر هيچكس نبود،پس از آنجا گذشتيم و ما در شوره زار راه مى رفتيم ناگهان شيرى را در راه نشسته ديديم و شير ماده در پشت سرش و شير بچگان پشت سر او بودند لگام مركب را كشيدم تا به عقب برگردم . حضرت فرمود:اى جويريه جلو برو او سگ خداست هيچ جنبنده اى نيست كه موى پيشانى او در دست خدا نباشد وشر آنرا جز خدا نمى گرداند ناگهان شير را ديدم كه به طرف آن حضرت آمده ودم تكان مى دهد و نزديك حضرت شد و صورتش را به پاى حضرت ماليد سپس خداى تعالى او را به سخن آورد با زبانى باز و گشاده گفت :السلام عليك يا اميرالمونين ! وصى خاتم النبيين ،حضرت جواب داد: وعليك السلام اى حيدر! تسبيح تو چيست ؟ شير جواب داد سبحان ربى ! سبحان الهى ! منزه است كسى كه مهابت و ترس مرا در دل بندگانش انداخت سبحانه سبحانه ! پس امير المومنين به راه افتاد و من هم با او بودم و همچنين زمين شوره زار بود و وقت نماز عصر رسيد و نزديك به فوت شدن بود. با خود گفتم واى بر تو اى جويريه آيا تو بهتر مى دانى و يا حريص تر از امير المومنين به نمازى ؟ در حالى كه داستان شير راديدى . پس راه افتاد و من هم با او بودم تا آنكه زمين شوره زار را پيموديم ، آنحضرت پاهايش در يك طرف قرار داد از مركب پايين آمد پس دو بند دوبند اذان گفت و دوبند دو بند اقامه گفت آنگاه به آهستگى لبانش را جنباند و با دستش اشاره كرد و خورشيد از همان جايگاه وقت عصر طلوع كرد و به هنگام مراجعت از خورشيد صدايى هولناك بلند شد پس نماز عصر را با امامت آنحضرت بجا آوردم وقتى كه نماز به پايان رسيد سر را بالا گرفتم خورشيد به حال خويش بود چشم به هم زدنى نگذشت كه ستارگان دميدند پس از آن اقامه گفت و مغرب را خواند. آنگاه سوار شد و رو به من كردفرمود: اى جويريه آيا تو گفتى اين ساحرى دروغگو است ؟ و وقتى كه طلوع و غروب خورشيد را ديدى پنداشتى كه سحر است يا چشمانم خيره گرديد! الان فكر شيطانى را د رمورد شير و گفتارش از سرت بيرون مى كنم آيا نمى دانى كه خداى عز و جل فرمود: و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها (51)خداى را اسماى حسنى است ، خداى را با آن بخوانيد اى جويريه ! رسول خدا (ص ) در حالت وحى بود و سرش در دامن من بود و من نماز عصر نخوانده بودم پس خورشيد غروب كرد و من نماز عصر را هنوز بجا نياورده بودم به من فرمود: آيا نماز عصر را خواندى ؟ عرضه داشتم خير: فرمود بار خدايا على در طاعت تو و حاجت پيامبرت مشغول بود و به اسم اعظم خداى را خواند، وخورشيد براى من بازگشت پس من به آرامى نماز گزاردم سپس غروب كرد بعد از اينكه طلوع كرده بود پس او كه پدر و مادرم فدايش باد خواند، به من ياد داد پس من الان خداى را با آن خواندم اى جويريه حقيقت در قلوب مومنين روشنتر از القاى شيطانى است ، همانا من از خداى خواستم كه القاى شيطانى را از قلب تو بر دارد در قلب خود چه مى يابى عرض ‍ كردم : اى آقاى من آن ترديد از قلب من برفت .

    بدانكه اين گفتار آن حضرت كه فرمودوقتى از خلايق نخواهد، به عبوديت اقرار نموده است دليل بر اين است كه ايمان سائل ،ضعيف ،و ايمان اميدوار ،قوى است ،زيرا وقتى بخشندگان غير خدا را نفى كرد، از درخواست از غير حق تعالى رويگردان مى گردد. و توحيدش خالص مى شود و عبوديتش كامل مى گردد. و در اين معنا رواياتى از امام صادق عليه السلام در گفتار حق تعالى كه فرمود: ما يومن اكثرهم بالله الا وهم مشركون (52)اكثر مردم ايمان به خداى نمى آورند جز در حاليكه مشرك هستند، وارده شده كه امام فرمود: منظور از اين سخن مردى است كه مى گويد اگر فلانى نبود ما هلاك مى شديم و اگر فلانى نبود من به چنان چيز نمى رسيدم و اگر فلانى نبود عيال من از دست مى رفت آيا نمى بينى كه اين مرد براى خدا در ملكش شريك قائل شد كه روزى مى دهد و بلا را دفع مى كند؟ عرضه داشتم : آيا اگر اينطور بگويد خدا بواسطه فلانى بر من منت نميگذاشت هلاك مى شدم ؟ فرمود: اينطور و نظير آن عيب ندارد. و فرمود :شيعه ما كسى است كه از مردم چيزى در خواست نكند ولو از گرسنگى بميرد و بهمين خاطر گواهى سائل و گدا مردود است . پيامبر اكرم (ص ) فرمود: شهادت و گواهى كسى كه پيش مردم دست دراز مى كند، مردود است . و امام على بن الحسين عليه السلام : در روز عرفه به مردى نگاه كرد كه از مردم گدايى ميكرد فرمود: ايشان بدترين مردم خلق خدا هستند مردم به خداى روى آورند و ايشان به مردم روى آورند.

    و ابو عبد الله عليه السلام فرمود: اگر كسى كه از مردم سئوال مى كند، مى دانست كه سؤ ال و در خواست از مردم چه گناه بزرگى است هرگز كسى از كسى در خواست نمى كرد و اگر شخص مورد درخواست مى دانست كه چه ثواب عظيمى دارد هرگز كسى ديگرى را از اعطامنع نمى كرد.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    فصل (پاره 2) درخواست حاجت از دیگران و بر آوردن حاجت ایشان

    درخواست حاجت از دیگران زشت است چنان که رد کردن در خواست دیگران ناپسند است. امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس بدون نیاز سؤال کند مثل اینکه آتش خورده است. و امام باقر علیه السلام فرمود: قسم به خدایی که حق است هیچ کس در سؤال را بر خود باز نکرده است جز آنکه خدا در فقر را بر وی باز کرده است. و سید عابدین امام سجاد ع فرمود: من ضامن بر پروردگارم باشم که هیچ کس بدون حاجت و نیاز سؤال نکرده جز آنکه خدای تعالی او را مجبور به سؤال و درخواست از دیگران در حالی که نیازمند است می کند. و روزی پیامبر (ص) به اصحابش فرمود: آیا با من بیعت نمی کنید عرضه داشتند: ای رسول خدا (ص)! ما با شما بیعت کردیم. فرمود: با من بیعت کنید که هرگز از مردم چیزی نخواهید! بعد از آن اگر تازیانه از دست کسی می افتاد برای آن از مرکب پایین می آمد و به احدی نمی گفت که به من بدهید. و فرمود: اگر کسی ریسمانی بگیرد و با آن بر پشتش هیزم بگیرد و بیاورد و بفروشد و آبرویش را حفظ کند بهتر از آن است که در خواست کند.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    رسول خدا و مرد نیازمند


    امام صادق فرمود: حال و روز مردی از اصحاب رسول خدا (ص) سخت گردید و زنش بدو گفت: اگر به پیش پیامبر می رفتی و از او درخواست می کردی خوب بود. آن مرد پیش پیامبر آمد، شنید که حضرت فرمود: هر کس از ما بخواهد به او می دهیم و هر کس بی نیازی پیشه کند خدا او را بی نیاز می کند، مرد گفت حتما مقصودش منم پس به سوی زنش برگشت و او را از ماجرا خبر داد.
    زن گفت: رسول خدا (ص) نیز بشری است، از حالت او را آگاه کن! دوباره به پیش پیامبر (ص) آمد وقتی آن حضرت او را دید فرمود: هر کس از ما درخواست کند ما به او عطایی می کنیم و هر کس بی نیازی جوید خدا او را بی نیاز می کند تا آن که مرد سه بار آمد (هر بار همین را می شنید) آنگاه آن مرد رفت و تبری را قرض کرد سپس به کوه آمد و بالا رفت و هیزمی جمع آوری کرد و آن را آورد و به نصف چارک آرد فروخت فردا نیز روانه گردید و هیزم بیشتری آورد و آن را فروخت و پیوسته مال بیشتری پس انداز نمود تا آنکه تبری خرید سپس مقداری بیشتری پس انداز نمود و با آن دو شتر جوان و غلامی خرید و به تدریج کار و بارش خوب شد آنگاه به پیش پیامبر (ص) آمد و او را از داستان مطلع کرد و قصه آمدن خود و گفتار آن حضرت را برای آن حضرت تعریف کرد حضرت فرمود:
    من گفته بودم که هر کس از ما بخواهد به او می دهیم و اگر بی نیازی جوید خدا او را بی نیاز می کند. و امام باقر علیه السلام فرمود درخواست حاجت از مردم سلب عزت می کند و حیا را از بین میبرد. و یأس از آنچه در دست مردم است باعث عزت مؤمنین است و همین یأس از خلق ثروت مهیا و آماده است و طمع فقر موجود است. و از پیامبر (ص)آمده است که هر کس بی نیازی جوید خدا او را بی نیاز می کند و هر کس عفت پیشه کند خدای تعالی او را عفیف می کند و هر کس از خدا بخواهد خدای او را اعطا می کند و هر کس باب درخواست را بر خود بگشاید خدای تعالی هفتاد در فقر را بر او می گشاید که کمترین آن را چیزی جبران نمی کند. و مردی از او سؤال کرد و عرض کرد: بوجه خدای از تو می خواهم. حضرت دستور داد که پنج تازیانه به او بزنند. سپس فرمود: بوجه لئیم خود بخواه و از وجه خدای کریم سؤال نکن.





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رد سائل ناپسند است

    و فرمود: درخواست سائل را رد نکنید. اگر گدایان دروغ نمی گفتند هرگز ردکننده فقیر رستگار نمی شد. و فرمود: سائل را با مال اندک یا به نرمی و مهربانی رد کنید زیرا سائلی غیر از جن و انس از شما سؤال می کند تا به ببیند شما چگونه در عطایای الهی رفتار می کنید. راوی گوید: ما صبحگاه بر در خانه امام صادق علیه السلام نشسته بودم گدایی به در خانه حضرت آمد و چیزی خواست او را رد کردند حضرت ایشان را ملامت بسیار کرد و فرمود: اولین سائلی که بر در خانه آمد و سؤال کرد، شما او را رد کردید سه نفر را اطعام کنید آنگاه مختارید اگر خواستید اضافه کنید، اضافه کنید و الّا حق آن روز را ادا کردید. و فرمود: یک نفر و یا دو نفر و یا سه نفر را بدهید بعد از آن مختارید. و از پیامبر (ص) وارد شده است که وقتی سائلی در شب، در خانه شما را زد او را رد نکنید. و حضرت فرمود: ما به غیر مستحق می دهیم از ترس آنکه مبادا مستحق رد شود. و علی بن الحسین علیه السلام فرمود: صدقه در شب خشم پروردگار را فرو می نشاند. و به ابی حمزه فرمود: اگر خواستی که خدای تعالی مرگ تو را پاکیزه گرداند و تو را به هنگام ملاقات با حق ببخشد، نیکی کن و در پنهان صدقه بده و صله رحم نما زیرا اینها بر عمر می افزایند و فقر را بر طرف می سازند و هفتاد نوع مرگ بد را بر طرف می سازند.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    صدقه پنهانی و صدقه بر ارحام

    و از پیامبر سؤال شد کدام صدقه افضل است فرمود: صدقه بر ارحامی که با تو در پنهان دشمنی دارند. و از امام صادق علیه السلام پرسیدند: که به چه کسی باید صدقه داد؟ و آیا به کسانی که به در خانه می آیند و یا از ایشان باز گیرد و به خویشان دهند؟ فرمود: اگر صدقه را به خویشان دهند اجر صدقه به فامیل بیشتر است. و فرمود: هر کس در ماه رمضان صدقه دهد هفتاد نوع بلا از او دور می شود. و از امام باقر علیه السلام روایت شده است که: فرمود وقتی قبل از روز جمعه خواستید صدقه دهید تا روز جمعه به تاخیر بیاندازید. و فرمود: هر کس تشنه ای را آب دهد خدای تعالی از رحیق مهر زده بهشتی به او دهد. و امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین صدقه سیراب کردن جگر تشنه است و هر کس جگر تشنه ای از حیوان یا غیر آن را سیراب کند، خدای تعالی در روزی که سایه ای جز سایه خدا نباشد او را در تحت سایه خود می گیرد.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ثروت ما زاد بر نیاز


    ) غذای اضافه وبال گردن صاحبش است، زیرا در غذای حرام عقاب است و در حلال آن حساب. ) عبد الله عمر روایت کرد که از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: امت من در دنیا به سه طبقه تقسیم می شوند: طبقه اول ثروت اندوزی و ذخیره اموال را دوست ندارند و در حفظ و احتکار آن کوشش نمی کنند و رضایت دنیوی شان در سدّ جوع و ستر عورت است و بی نیاز از دنیا هستند. تا آنکه به دار آخرت برسند. ایشان کسانی هستند که در امنیّت اند و ترس و اندوهی ندارند. ) طبقه دوم: علاقمند ثروت اندوزی از راههای حلالند که با آن صله ارحام نمایند و به برادران نیکویی کنند و با فقرا همراهی کنند اگر ایشان بر سنگ صاف و سخت دندان نهند بر ایشان آسانتر است که در همی از غیر حلال کسب نمایند یا حقی را منع کنند یا اینکه خازن اموال تا روز مرگشان باشند ایشان کسانی هستند که اگر در حساب نکته گیری شود عذاب می شوند، و اگر از ایشان عفو شود سالم می مانند. امّا طبقه سوم: کسانی هستند که جمع مال، خواه از حلال و، خواه حرام را دوست دارند و واجبات مالیه را ادا نمی کنند بر ایشان لازم می شود که به اسراف و تبذیر خرج کنند و با بخل و احتکار جمع مال نمایند ایشان همانی هستند که دنیا زمام قلوب ایشان را گرفته تا آنکه با گناهانشان وارد آتش شوند. و از آن حضرت روایت شده است که فرمود:
    هیچ مال حرام با صدقه اجر داده نمی شود و از انفاق برکت نمی یابد و بعد از مرگ باقی نمی ماند جز آنکه کاسب حرام را به آتش بکشاند.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مرد محتضر با اموالش

    و از امیر المؤمنین علیه السلام در مورد بزرگترین شقی پرسیده شد، فرمود: مردی که دنیا را برای دنیا ترک کند پس دنیا از او فوت شود و از آخرت زیان بیند و مردی که عبادت کند، ولی در اجتهاد و کوشش و روزه ریا کند، چنین مردی از لذات دنیا به خاطر دنیا محروم می شود و دچار زحمتی شده که اگر خالصانه می بود مستحق ثوابش می شد سپس وارد دار آخرت می شود و گمان می کند که میزان عمل او سنگین است، ولی آن را هباء منثورا می بیند. به او می گویند: حسرت چه کسی بیشتر است؟ می گوید آن کس که مال خود را در ترازو و میزان دیگری می بیند خدای تعالی او را در جهنم می کند و وارث او را بواسطه آن مال داخل بهشت می کند. عرضه داشتند:
    چطور چنین چیزی ممکن است؟ فرمود: چنان که بعضی از برادرانم از مردی برایم تعریف کرد که:
    در حال جان دادن شخصی وارد خانه وی شد آن شخص به من گفت ای فلان نظر تو در مورد صد هزاری که داخل صندوق است که زکاتش را ندادم چیست؟ گفتم برای چه جمع کردی گفت برای ادای حقوق سلطان (مالیات) و مباهات در فامیل و ترس از ناداری عیال و ترس از حوادث زمان، جمع آوری کردم حضرت فرمود: آنگاه هنوز از خانه اش خارج نشده بود که نفسش بیرون آمده بود. پس حضرت علی علیه السلام فرمود: سپاس خدای را که او را به خاطر اموال باطل در حالی که ملامت گردیده و مستحق ملامت شد از دنیا خارج کرد اموالی که در کیسه ریخت و سرش را محکم بست و حقوق صاحبانش را به آنها نداد و برای جمعش در بیابانهای بی آب و علف و صحراهای خشک و سوزان راه پیمود و در دل دریاها سفر کرد. ای آگاه! فریب مخور، چنان که رفیقت دیروز فریب خورده است، زیرا بیشترین حسرت را در روز قیامت کسی می خورد که مال خود را در ترازوی دیگران می بیند و خدای تعالی این را به آن مال وارد بهشت می سازد و به آن مال او را وارد آتش می کند.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اعمال بدون ولایت

    و امام صادق علیه السلام فرمود: زیانکارتر از این مرد حسرت کسی است که مال زیاد را با زحمت فوق العاده و دست بگریبان شدن با اهوال و حوادث جمع کند سپس مال خود را با صدقات و میراث فنا کند و جوانی و قوّت خود را در عبادات و نمازها بگذارد ولی برای حضرت علی بن ابی طالب حقی (ولایت) را قایل نباشد و محل او را از اسلام نشناسد و کسی را که یک دهم ارزش او را ندارد بلکه یک دهم از یک دهم او نباشد او را بالاتر از حضرت بداند بر ادله واقف می شود، ولی در مورد آن فکر نمی کند و بواسطه آیات و اخبار با او محاجّه می شود، ولی ابا می کند و جز به گمراهی اش نمی افزاید این حسرتش از هر حسرتی بیشتر است و در روز قیامت می آید و صدقاتش بسان افعی برای او متمثل می شود و او را میگزد و نمازها و عباداتش بسان ملایکه عذاب الهی متمثل می شوند او را به جهنم می کشانند می گوید وای بر من! مگر من از نمازگزاران نبودم آیا من از پاکان نبودم آیا از اموال و زنان مردم پرهیز نکردم، ولی چرا به این مصیبت و بلا دچار شدم؟ به او گفته می شود: ای شقی! عمل تو برای تو فایده ای ندارد، زیرا اعظم واجبات الهی بعد از توحید خدا و ایمان به نبوت حضرت محمد بن عبد اللَّه علیه السلام را ضایع کردی و شناخت حق علی ع ولی خدا را که لازم بود ترک کردی و خود را ملتزم به امامت دشمنان خدا کردی. که بر تو حرام بود اگر به عوض این اعمالت خدای را از اول دنیا تا آخرش عبادت می کردی و بدل صدقات همه اموال دنیا را صدقه می دادی، بلکه اگر زمین پر از طلا می بود و تو آن را صدقه می دادی، آن اعمال و صدقات جز دوری از رحمت خدا برای تو چیزی به ارمغان نمی آورد و به خشم خدا نزدیک تر می شدی.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #69

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ملک الموت و مرد ثروتمند


    و پیامبر (ص) فرمود: از مال بپرهیزید: در گذشته مردی بود که اموال و اولادی داشت و آن اموال را برای خود و عیالش جمع آوری و خزینه کرده بود، روزی ملک الموت در کسوت درویشان به در خانه اش آمد و در زد و خدمتگزاران جلوی در آمدند، فرمود: آقایتان را بخواهید (که با او کار دارم) گفتند: آیا آقای ما برای امثال تو به کنار در می آید و او را کنار زدند و از کنار در دورش کردند بار دیگر به همان هیبت و حالت (درویشان) به پشت در آمد و فرمود: آقایتان را صدا بزنید و او را خبر کنید که ملک الموت آمد. وقتی این سخن را آقایشان شنید از ترس نشست و ملایم شد و به اصحابش گفت با او به نرمی گفتگو کنید! و به او بگویید: شاید در طلب غیر از آقای ما هستی- خدا تو را مبارک گرداند- ملک الموت به ایشان گفت: خیر و داخل شد و به او گفت بلند شو! و آنچه می خواهی وصیت کن زیرا من روح تو را قبل از خروج از خانه می گیرم خانواده اش صیحه زدند و گریه کردند پس آن مرد گفت: صندوقها را باز کنید و آن را برگردانید تا طلا و نقره اش بریزد سپس روی به مالش کرد و او را دشنام می داد و می گفت: لعنت خدا بر تو باد ای مال! پروردگارم را از یادم بردی و از کار آخرت مرا غافل ساختی تا آنکه امر خدا مرا فرو گرفت. خدای تعالی مال را به سخن آورد و گفت: چرا مرا دشنام می دهید ملامت بر تو بیش از من است آیا تو در چشمان مردم پست نبودی مردم به خاطر من تو را بالا بردند آیا به در درهای سلاطین و بزرگان حاضر نمی شدی و خوبان هم می آمدند قبل از آنها داخل می شدی و ایشان بعد از تو داخل می شدند. آیا دختران سلاطین و بزرگان را نمی خواستی و صلحا و خوبان هم می خواستند، اما به تو می دادند و ایشان را رد می کردند اگر در راه خیرات هم مرا می بخشیدی من امتناع نمی کردم و اگر در راه خدایم خرج می کردی من کم نمی شدم چرا مرا دشنام می دهی و تو لئیم تری، تو و من هر دو از خاکیم و من بدون گناه به خاک بر می گردم و تو به گناه مالداری رهسپار می شوی. مال این گونه به صاحبش می گوید!







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #70

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    فصل (پاره 3) عاقبت مال اندوزی

    بدان که عاقبت مال اندوزی و تلاش در جمع ثروت ورشکستگی است و چنین انسانی از عقل سلیم برخوردار نیست، به دلایلی مطلب را روشن می کنیم اول: آنکه به خود ستم می کند زیرا ثروتمند متحمل رنج و اندوه ثروت می شود که این ثروت مورد ضمانت حق تعالی قرار گرفته است چون بار ثروت سنگین است و اندوه آن زیاد. اگر ثروتمند در میان جمع باشد فکر ثروت او را مشغول می سازد و اگر تنها باشد پاسبانی مال او را بی خواب می سازد. یکی از دانشمندان گفت: فقرا سه چیز را انتخاب کردند: یقین و فراغت بال و سبکی حساب. و ثروتمندان سه چیز را انتخاب کردند: رنج خود، اشتغال خاطر و سختی حساب.




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 7 از 15 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi