صفحه 3 از 38 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 374

موضوع: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دسته دوم (امکان سوءعاقبت برای همه)

    پیش از این گفته شد: دومین دسته از آیات و روایاتی که بر اهمیت سوء و حسن عاقبت تأکید دارند، آنهایی هستند که امکان ابتلای هر انسانی را به سوء عاقبت یادآور می شوند. شاید دلیل اینگونه تذکارها این باشد که انسان ها در هر حالی که باشند معمولا، به همان حال، عادت می کنند و چنان عمل می کنند که گویا این حال، همیشه برای آنها باقی خواهد ماند. زنده ها، معمولا مرگ را جدی نمی گیرند، سالم ها، از بیماری احتمالی غفلت می کنند، رؤسا، برای روزی که شاید زیردست شوند فکری نمی کنند، بویژه، اگر حال فعلی، حال خوشی باشد و زمانی نسبتا طولانی داشته باشد، زمینه های غفلت بیشتر فراهم می شود لذا، آنان که در حال خوش شهوانی قرار دارند و در کنار آن از چیزی رنج نمی برند، این حال خوش ممکن است بتدریج آنها را به مستی لایعقل تبدیل کند که حتی سود و زیان خود را نفهمند. بنابراین، امکان ابتلای کسانی که از نعمت های دنیا بهره مندترند بیشتر است.











    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دلیل غفلت خوبان


    آنانکه از حال خوش دنیوی برخوردارند بیشتر، زمینه نگرانی از دست رفتن آنها را دارند تا آنانکه از حال خوش معنوی بهره مندند زیرا، خوش گذرانان و دل دادگان به دنیا، گاهی هم به حوادثی غیراختیاری برخورد می کنند که آنها را متوجه می کند که انسان همیشه به یک حال نیست، زلزله و طوفان ممکن است قصرها را پائین آورد و همه خویشان و دوستان را یکجا از انسان بگیرد و یک کودتا ممکن است به طور ناگهانی، پادشاهی را از أریکه قدرت به زیر کشد و او را به یک زندانی مجرم مبدل سازد و چون این گونه حوادث در اختیار انسان نیست، طبیعی است که انسان احتمال از دست رفتن حالات خوش دنیوی خود را جدی بگیرد اما، انسان های با معنویت، شاید احتمال از دست رفتن حال خوش معنوی خود را جدی نگیرند زیرا که، آن را با اختیار بدست آورده اند و تنها با عمل اختیاری خود ممکن است آن را از دست دهند بنابراین، به سادگی نمی توانند باور کنند که روزی با خود چنین کنند، چنین فردی با خود می گوید: چگونه ممکن است حال مطلوبی که، عقل و ایمان و فطرت من بر آن صحه می گذارند با اختیار خود آن را از دست دهم. سوءعاقبت، برای انسان خداباوری که عشق به خدا و همه خوبی ها، وجود او را گرفته است و به دنیا و مافیها، بی رغبت شده است از این قبیل است. اما، واقعیت این است که تنها، عقل، ایمان و فطرت در این جهان حاکم نیستند اگر چنین بود، همه مردم از خوبان بودندم در برابر این سه منشأ خیر، دو منشأ شر، به نام هوی و شیطان نیز وجود دارند که در هیچ حالی انسان را رها نمی کنند. اگر عارفان هم به مقاماتی رسیده اند به سبب مبارزه سختی بوده است که با این دو عامل داشته اند و بر آنها غلبه کرده اند و بهمین دلیل است که معصومین (علیه السلام) پیاپی ما را بیم می دهند و وجود دشمنانی خطرناک که حال فعلی ما را تهدید می کنند، به ما یادآور می شوند و به ما هشدار می دهند که مبادا به حال خوش فعلی خود دل خوش کنیم و از دشمنی که دائما در کمین ماست و ممکن است روزی ما را از پا درآورد، غافل شویم و مبادا، دیگرانی را که به راه خطا رفتند و اکنون در حال گناهند، ملامت کنیم چرا که، شاید ماهم، روزی به جای آنان قرار گیریم. باید از یاد نبریم که عاقبت امر، ملاک سنجش است نه وضعیت امروز.










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    فصل سوم: اهمیت توجه به امکان سوءعاقبت در آیات قرآن کریم

    آیات بیدارکننده


    آیات زیادی از قرآن کریم به گونه های مختلف به اهمیت موضوع حسن عاقبت و سوءعاقبت پرداخته اند که بعضی از مهمترین آنها را در اینجا یادآور می شویم.


    أ) درخواست عارفان (مرگ با نیکان)

    از جمله آیات کریمه ای که بر اهمیت این موضوع دلالت دارد آیه 193 سوره آل عمران است که می فرماید:
    ربنا اننا سمعنا منادیا ینادی للایمان أن آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار.
    (پروردگار ما، هر آینه شنیدیم صدای منادی را که ندای ایمان می داد به پروردگار خویش ایمان آورید پس ایمان آوردیم، پس، گناهان ما را ببخش و بدی های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران).
    اهمیت این موضوع در این آیه، آنگاه عیان می شود که بدانیم این دعا، مناجات کسانی است که دائم الذکرند و دوام ذکر آنها، از ایمانی عمیق و از خردوزی و تفکر آنها نشأت می گیرد یعنی این مرتبه از نگرانی، از آن درجه از ایمان آنها برخاسته است زیرا آیه شریفه فوق، در پایان توصیف کسانی است که قرآن کریم درباره آنها می فرماید:
    الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الأرض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار(آل عمران 190).
    (اینها، کسانی اند که در حال ایستاده و نشسته و در حالیکه بر پهلوهایشان هستند خدا را یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند و (می گویند): پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریدی، تو منزهی پس ما را از عذاب آتش نگه دار).
    به نظر می رسد مراد از مردن با نیکان در آیه فوق، حسن عاقبت و پاک از دنیا رفتن است که از نتایج آن، همراهی و محشور با نیکان است البته می توان، معنای ظاهری آیه را حفظ کرد در این صورت می توان گفت: مراد از مرگ با نیکان، مردن بهمراه افراد مؤمن و نیکوکار است که از مصادیق آن شهادت در راه خدا، در صحنه های جنگ میان ایمان و کفر در کنار دیگر شهیدان راه خداست، بهرحال، از لوازم قطعی آن حسن عاقبت است.










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ب) دعای سحره فرعون (جان دادن در حال اسلام)

    جان دادن در حال اسلام (یا، در حال تسلیم در برابر خدا) تعبیر دیگری است که قرآن کریم به وسیله آن، نگرانی مؤمنین را از سوءعاقبت بیان می کند. این تعبیر یک بار از زبان سحره در قرآن کریم آمده است.
    ساحران فرعون بعد از اینکه به خدا ایمان آوردند، فرعون آنها را به مرگ با شکنجه و مثله کردن بدنهایشان تهدید کرد. این تهدید، بیش از آنکه، آنان را از رنج شکنجه و مرگ به دست فرعونیان نگران کند آنها را از احتمال بی صبری در تحمل این سختی ها و سست شدن ایمانشان نگران می کرد از این رو، پس از اینکه فرعون به آنها گفت: لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنکم اجمعین(اعراف 124) (هر آینه دستان و پاهای شما را بر خلاف یکدیگر (یکی از راست، یکی از چپ) جدا می کنم سپس همه شما را به دار می کشم) آنها در جواب گفتند:
    انا الی ربنا منقلبون و ما تنقم منا الا أن آمنا بایات ربنا لما جاءتنا ربنا افرغ علینا صبرا و توفنا مسلمین(الاعراف 125 - 126)
    (همانا، ما به سوی پروردگارمان برمی گردیم و تو از ما انتقام نمی گیری مگر به این خاطر که وقتی پروردگارمان نشانه های خود را آورد به آنها ایمان آوردیم، پرودگارا، به ما صبر کامل عنایت فرما و جان ما را در حال اسلام، بگیر).
    نکات آیه
    آیات فوق، دارای نکات ارزنده ای است که بعضی از آنها عبارتند از:
    أ) قوت روح و استقامت در برابر سختی ها، یکی از اسباب حسن عاقبت و مسلمان جان دادن است زیرا در این آیه شریفه، ابتدا می فرماید افرغ علینا صبرا و پس از آن می فرماید و توفنا مسلمین.
    ب) حسن عاقبت، چیزی جز در حال تسلیم و رضا، مردن نیست زیرا نمی فرماید مؤمن بمیریم بلکه می فرماید و توفنا مسلمین یعنی در حال تسلیم بمیریم.
    ج) تسلیم در برابر همه تقدیرات الهی، کاری آسان نیست و بدون عنایت ویژه الهی برای انسان ممکن نیست از این رو، باید با استغاثه از خدای متعال یاری ویژه خواست و در این استغاثه، بالاترین عنایتها را طلبید که سحره فرعون هم با عبارت افرغ علینا صبرا این عنایت ویژه را خواستند زیرا همانطور که برخی از بزرگان و مفسرین گفته اند فرغ علی به معنای خالی کردن کامل آب یا مایع یک ظرف است(51) و کاربرد این واژه در این آیه، اشاره به این دارد که اینها از خدا خواستند به آنها صبری کامل عنایت کند، یعنی در مقام تحمل شکنجه های فرعون، آنها را مشمول بالاترین امدادهای خود قرار دهد.
    د) یکی از شگفتی های داستان ساحران فرعون این است که این گروه در صبح هنگام از دوستان و یاران فرعون بودند و در پایان همان روز توفیق شهادت در راه خدا را یافتند. مفسر بزرگ مرحوم طبرسی درباره آنها می گوید: کانوا اول النهار کفارا سحرة و آخر النهار شهداء بررة (در اول روز کافرانی ساحر و در پایان همان روز از شهدا و نیکان بودند(52)).










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ج) دعای حضرت یوسف (جان دادن در حال اسلام)

    قرآن کریم، مشابه دعای ساحران فرعون را از زبان حضرت یوسف نقل می کند که می گوید: خدایا در حال اسلام، جان مرا بگیر. در قرآن آمده است:
    رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السماوات و الارض انت ولیی فی الدنیا و الاخرة توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین.(یوسف 101).
    (بارالها، به من قدرت و حکومت عنایت فرمودی و به من تعبیر خواب آموختی، تو آفریننده آسمان و زمینی، تو ولی من در دنیا و آخرتی، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما).
    این آیه شریفه، مناجات یکی از پیامبران بزرگ الهی، یعنی حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) است. یوسف پیامبر (سلام الله علیه)، هنگامی این سخن را به زبان آورد که امتحانات سختی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود و در مقام ادای شکر به درگاه ایزد منان بود، شکر برای نعمت های فراوان مادی و معنوی، که خدای متعال آن را بازای شکیبایی در برابر سختی ها و موفقیت در امتحانات به او عنایت فرموده بود.
    نکات آیه
    با وجود اینکه، حضرت یوسف در آن زمان از زندگی خویش، بهره های معنوی زیادی داشت اما، گویا، اینها را برای سعادت خود کافی نمی دانست و به اینها قانع نبود از این رو، از خدای متعال می خواهد که این نعمت ها را از نعمت های جاودانه اخروی که تنها با حسن عاقبت بدست می آید جدا نکند و گویا همه این نعمت های بزرگ را در برابر نعمت حسن عاقبت که حیات سعادتمندانه جاودانه را بهمراه دارد کوچک می شمرد و حاضر نیست این نعمت ها را با نعمت همراه بودن با صالحان مبادله کند.
    استظهار دیگری که برخی، از این آیه شریفه کرده اند این است که درخواست حسن عاقبت حضرت یوسف (سلام الله علیه)، با توجه به این بود که به تازگی به قدرت و حکومت رسیده بود، زیرا هر یک از نعمت های دنیوی، به ویژه قدرت، حکومت و شهرت می تواند زمینه غفلت و بی توجهی به مقامات معنوی را فراهم آورد و بتدریج به سوء عاقبت بیانجامد. کلا أن الانسان لیطغی أن راه الستغنی(علق 6 - 7) (هرگز، همانا انسان وقتی که احساس بی نیازی کند هر آینه، طغیان خواهد کرد). البته، این، حقیقتی است که کمتر چیزی به مانند حب جاه، ریاست طلبی و قدرت طلبی ایمان را تهدید می کند.
    در اینجا این سخن زیبای امام محمدباقر (علیه السلام) جالب توجه است که می فرمایند که حب دنیا و ریاست به گرگی می ماند که به جان گوسفندی بی چوپان می افتد. این روایت چنین است:
    ما ذئبان ضاریان فی غنم لیس لها راع هذا فی أولها و هذا فی آخرها باسرع فیها من حب المال و الشرف فی دین المؤمن(53).
    (سرعتی را که حب مال و حب جاه در نابود کردن ایمان مؤمن دارند هرگز دو گرگ درنده ای که از دو سو، گوسفندی بی چوپان را احاطه کنند، ندارند).
    دو نکته مهم دیگر، از آیه شریفه ای که از زبان حضرت یوسف نقل شده قابل استفاده است: یکی اینکه، هرچند حسن عاقبت و سوءعاقبت ریشه در اعمال اختیاری ما دارند اما، توفیق همین اعمال اختیاری را باید از کسی خواست که همه چیز به دست اوست از این رو، حضرت یوسف پس از اینکه می گوید: تو صاحب اختیار من در دنیا و آخرتی، از خدا می خواهد که مسلمان بمیرد انت ولیی فی الدنیا و الاخرة توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین (یوسف 101) (تو ولی من در دنیا و آخرتی مرا مسلمان بمیران و به شایستگان ملحق فرما). دیگر اینکه، دل واپسی این پیامبر عظیم الشأن الهی نشان می دهد حتی کسانی که به مقام نبوت رسیده اند و از نعمت عصمت برخوردارند و امتحانات بسیار سختی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند، نباید خود را از سوءعاقبت در امان ببینید و این نکته اخیر، از مهمترین دلایل امکان سوء عاقبت برای هر کسی در هر مقامی است و از بالاترین نشانه های اهمیت توجه به این مطلب است.
    نمونه های زیادی از دل واپسی از سوءعاقبت در روایات و تاریخ زندگی بزرگان دین و پیروان آنها وجود دارد که برخی از آنها را در اینجا یادآور می شویم.










    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    د) سفارش انبیاء (جز مسلمان نمیرید)

    سفارش ابراهیم خلیل و یعقوب (علیه السلام) به فرزندانشان به اینکه جز با اسلام و در حال تسلیم نمی میرند یکی دیگر از دلایل اهمیت والای توجه به این امر خطیر در زندگی یک مؤمن واقعی است. در آیه 132 از سوره بقره چنین می خوانیم:
    و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی أن الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون.
    (ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به آن (اسلام) سفارش کردند: ای فرزندان من همانا خدا این دین را برای شما برگزید، پس نمیرید جز آنکه مسلمان باشید).
    آیات قبل و بعد از این آیه، مراد این آیه را روشنتر می سازد. در این آیات شریفه، سخن از آئین ابراهیم و اسلام است که به معنای تسلیم محض در برابر اراده تکوینی و تشریعی الهی است، اما از آنجا که این پذیرش و تسلیم، تنها در صورتی می تواند مؤمن را از فواید معنوی و اخروی آن بهره مند سازد که تا هنگام باقی ماند، این دو پیامبر عظیم الشأن الهی از فرزندانشان می خواهند که تلاش کنند ایمان خود را تا هنگام مرگ باقی نگه دارند و با آن بمیرند.
    نکات آیه
    در این آیه شریفه، چند نکته قابل تأمل است:
    نکته اول، در پاسخ به این سؤال مطرح می شود که مگر مرگ و زمان آن از اختیار انسان خارج نیست، اگر چنین است که هست آیا سفارش به مرگ در حال اسلام و نهی از مردن جز در حال اسلام، سفارش به نهی از امری غیراختیاری نیست؟! و اگر چنین است آیا چنین نهی ای چگونه ممکن است از این دو پیامبر عظیم الشأن اهلی صادر شده باشد؟
    پاسخ به این سؤال، این است که مراد از آیه این است که چنان زندگی کنید و چنان به آئین اسلام پای بند باشید که شایسته مسلمان مردن باشید، البته بالاترین راه تضمین مسلمان بودن در هنگام مرگ این است که تلاش کنیم در همه لحظات زندگی به اسلام پای بند و تسلیم اوامر و تقدیرات الهی باشیم و اگر این امر اختیاری را رعایت کنیم قطعا در هنگام مرگ هم که یکی از لحظات این زندگی است، مسلمان خواهیم بود، زیرا از دست دادن ایمان در هر لحظه ای از لحظات زندگی ممکن است سوءعاقبت در لحظه مرگ را بدنبال داشته باشد چون به زمان مرگ خویش ناآگاهیم و شاید خدای ناکرده، درست همان زمانی که دست از اسلام برداشته ایم، مرگ ما فرا رسد، البته، برای این که بتوانیم در هر لحظه پای بند به اسلام بمانیم، ایجاد شرایط روحی ویژه لازم است چون، همه حالات زندگی، یکسان و آرام نیست، گاهی انسان، در زندگی با طوفان های سهمگین و تهدید کننده ایمان روبرو می شود که جز با قوت های روحی بالا نمی توان در برابر آن مقاومت کرد.
    نکته دوم، این آیه هم مثل آیه توفنا مسلمین به جای مردن با ایمان، مردن با اسلام را سفارش نموده است، راز استفاده از این تعبیر این است که یکی از نقاط مشترک میان ادیان الهی، تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است و طبق این امر مشترک، همه ادیان الهی، اسلامند و تسلیم بودن در برابر امر الهی اقتضا دارد که اگر دینی نسخ شد مؤمن به این دین نسخ آن را هم بپذیرد و هر دین جدید الهی مستلزم نسخ دین قبلی است. چنانکه مسیحیت به معنای نسخ احکام عملی یهود است و اسلام به معنای نسخ شریعت مسیحیت است. پس، اسلام در زمان هر دینی، همان دین است.
    البته، همانطور که پیش از این اشاره شد مسلمان مردن، علاوه بر اینکه به معنای مردن با ایمان به اسلام است لازمه آن، مردن با تسلیم در برابر مقدرات الهی است که از جمله این مقدرات، خود مرگ است. یعنی مومن، در هنگام مرگ باید مرگ خود را هم با طیب خاطر پذیرا باشد.
    نکته سوم: این آیه شریفه، بر خلاف آیه توفنا مسلمین به جای اینکه به مردن در حال اسلام سفارش و امر کند از مردن در غیر حال اسلام، نهی کرده است لازمه این بیان، نفی همه ادیان و مکاتب غیر از اسلام است و اقتضای آن این است که تنها دین مورد قبول درگاه الهی، دین اسلام باشد آیه شریفه و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین(آل عمران 85) (و هرکس، غیر از اسلام، دینی را بطلبد از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیان کنندگان است) هم تاکیدی بر این است که تنها، دین اسلام، حق مطلق است.
    منحصر بودن حق در یک دین الهی، از جمله اعتقادات مورد اتفاق همه دین باوران بلکه مورد قبول همه کسانی است که به مکتبی از مکاتب ساخته بشر، دم می زنند و دلیل اصلی آن، عدم امکان پذیرش اصول متناقض و متعارض است بنابراین،، حقانیت انحصاری دین پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم) منافاتی با پذیرش مشترکات ادیان الهی، بویژه در اعتقادات و حقانیت هر یک از ادیان الهی قبل از نسخ شریعت آنها، ندارد، تنها، مخالف این دیدگاه، ادعای برخی از مکاتب غربی است که امروز بر اساس، مبانی شک گرایی و نسبی گرایی فلسفه غرب، اساسا، هیچ حقیقتی را نمی پذیرند و گاهی با تعبیر نادرستی دیگر، همه باورها و آئین ها را یا، همه باورهای متعارض و متناقض را به نحوی، حق به حساب می آورند، مع الاسف برخی از خود باختگان فکری این دیار هم، از این افکار الحادی و انحرافی حمایت می کنند(54).
    علاوه بر آنچه گذشت آیات دیگری از قرآن کریم هم بر حقانیت منحصره اسلام دلالت دارد و از جمله آنها این آیه شریفه است که می فرماید ان الدین عندالله الاسلام(آل عمران 19) همانا، دین، نزد خدا اسلام است. یعنی، تنها دین مورد قبول نزد خدا، اسلام است و اگر گفته شود آیاتی از این قبیل، تنها دین حق را دین اسلام به شمار آورده اند و ادیان قبل از دین پیامبر خاتم هم، اسلام بوده اند جواب این است که لازمه پذیرش هر دین جدیدی که از طرف خدا می آید قبول همه آن است و لازمه پذیرش همه آن، قبول همه مواردی از سخن جدید خداست که با ادیان قبلی تعارض دارد و لازمه این سخن، کنار گذاشتن همه احکامی است که در ادیان قبلی با دین جدید تعارض دارد، یعنی نسخ شده است.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ه) کارنامه ای غیر منتظره

    هشدار غیرمستقیم دیگری که از آیات قرآن کریم استفاده می شود بیان این حقیقت که بعضی از انسان ها، در روز پاداش با نتایجی از اعمال خود روبرو می شوند که هرگز به مخیله آنها خطور نمی کرد که به چنین نتیجه ای برسند.
    یکی از آیات کریمه ای که در مظان این معناست، این آیه شریفه است:
    ولو أن للذین ظلموا ما فی الارض جمیعا و مثلا معه لافتدوا به من سوء العذاب یوم القیامة و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون(زمر47)
    (و اگر همه آنچه روی زمین است از آن ستمکاران می بود بلکه مثل آن را هم با آن می داشتند هر آینه آن را در برابر شدت عذاب روز قیامت می دادند (تا از عذاب قیامت نجات یابند) و برای آنان آشکار خواهد شد چیزی که گمان آن را هم نمی بردند).
    عبارت آخر این آیه، شاهد کلام ماست که می فرماید: ستمکاران با چیزی روبرو خواهند شد که هرگز حساب آن را نکرده بودند.
    آیات 103 و 104 سوره کهف هم، با مضمونی مشابه بلکه روشنتر از آیه مزبور، به این مطلب می پردازند. در این دو آیه می خوانیم:
    قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا.
    (بگو آیا شما را خبر دهم به زیانکارترین انسان ها، اینها کسانی اند که تلاش آنها در زندگی دنیوی تباه شده در حالیکه می پنداشتند که کار خوبی می کنند).
    این آیه به صورت مستقیم به این نکته اشاره دارد که برخی به ناگاه با سوء عاقبتی روبر می شوند که هرگز باور نمی کردند روزی، چنین شود. زیرا که، شاید خود را در مسیر حق می دیدند یا عاقبتی این چنین را باور نداشتند. یکی از سوالاتی که ممکن است نسبت به این دو دسته آیات شریفه، به ذهن آید این است که ظاهر این آیات، این است که کافران در روز قیامت با نتیجه ای از اعمال روبرو می شوند، که قبل از این، باور آن را نداشتند. در حالیکه می دانیم خداوند متعال، منزه است از اینکه جاهل به تکلیف و جاهل به نتایج سوءیک عمل را به دلیل ارتکاب آن، عقاب کند پس مراد از این آیات چیست؟
    جواب این سوال، این است که اولین آیه ای که ذکر شد یعنی آیه 47 از سوره زمر، اساسا، حکایت از بی اطلاعی بدکاران از زشتی و عقاب داشتن اعمالشان ندارد بلکه تنها به این مطلب دلالت دارد که آنها تنها از این مقدار از شدت عذاب بی اطلاع بودند و می توان گفت: حتی این آیه دلالت بر بی اطلاعی کامل آنها، از شدت عذاب هم ندارد، چون اینگونه آیات، برای آگاه کردن آنها به شدت این عذاب ها کافی است بلکه، هدف اصلی این گونه آیات، در واقع، بیدار کردن و بازداشتن آنها از گناهانی است که عذاب هایی اینچنین دارد. بنابراین، مراد این آیات این است که برخورد آنها، با آیات عذاب به گونه ای بوده است که گویا، آن را باور نکرده اند یعنی این افراد، دچار چنان غفلتی شده اند که گویا، نسبت به آن جاهل بوده اند.
    اما، آیات 103 و 104 سوره کهف، ظهور در این دارد که اینان، به سبب اعمال زشتی که خود آن را نیک می پنداشتند دچار عذاب جهنم خواهند شد، زیرا در ادامه این آیات می فرماید: ذلک جزاوهم جهنم بما کفروا و اتخذوا آیاتی و رسلی هزوا(کهف 106) (پاداش آنها، دوزخ است به سبب کفری که ورزیدند و آیات الهی و پیامبران خدا را به مسخره گرفتند).





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    و) مکر و کیدالهی

    1) املاء و استدراج

    یکی از هشدارهای غیر مستقیم الهی به امکان سوء عاقبت، آیاتی از قرآن کریم است که کبر، مکر و تدبیرهای الهی را برای به دام انداختن بدکاران یادآور می شود که از جمله این تدبیرهای الهی، فراهم آوردن زمینه های خطا و گناه برای گنهکاران و رها کردن آنها، برای افزایش گناهان است. این سنت الهی به اصطلاح قرآنی املاء(55) و استدارج(56) نام دارد.
    املاء و استدراج در واقع از مکرهای الهی اند که بر مکرهای مشرکان غلبه دارند: و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین(آل عمرن 54). آیه کریمه ی ان ربک لبالمرصاد(الفجر14) (همانا پروردگار تو در کمینگاه است) هم، اشاره ای به همین سنت است.
    یکی از اشتباهات گنهکاران این است که وقتی خود را در گناه و ستم خویش توانا و آزاد دیدند و مانعی بر سر راه گناه خود احساس نکردند، بر غفلت آنها از وجود رقیب عتید افزوده می شود و خود را یکه تاز میدان می بینند غافل از آنکه، مدبری در کمین آنهاست. البته، خدای متعال مهربانتر از این است که با یک خطا و دو خطا، گنهکاران را رها کند معمولا خطاهای اول، نهیب ها، هشدارها بلکه عقوبت هایی دنیوی در پی دارد. برای تبیین این حقیقت است که قرآن کریم می فرماید:
    و لقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون ... فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شی ء حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمدلله رب العالمین(الانعام 45-42).
    (و همانا به سوی امت های پیش از تو (رسولانی) فرستادیم پس آنها (امت ها) را به بلاها و مصیبتهایی دچار کردیم تا شاید تضرع کنند اما، چون تذکرات الهی را به فراموشی سپردند درهای هر چیزی (هرلذتی) را به روی آنها باز کردیم، آنگاه که به آنچه به آنها داده شد دلخوش داشتند آنها را گرفتار ساختیم و به ناگاه خوار گشتند پس، ریشه قوم ستمگر زده شد و سپاس مخصوص خدای عالمیان است).








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    مفهوم آیات فوق، این است که وقتی بلاها هم نتواند ستمکاران را از غفلت خارج سازد و به تضرع وادارد و از منجلاب پلیدی های گناه رها سازد، در واقع آنها، شایستگی خود را برای رحمت الهی اثبات کرده اند یعنی، به روشنی نشان داده اند که بیماری های نفسانی و اخلاقی آنها، بسیار عمیق تر از این است که هشدارهای الهی بتواند آنها را سالم سازد. یعنی، دیگر گوش شنوایی برای حق ندارند و دلی آماده که سوهان های بلاها بتواند آن را نرم سازد در آنها وجود ندارد.
    در این صورت، چون بلاهای هشدار دهنده برای آنها بی فایده است تداوم آن بلاها، درباره آنها، بی حکمت است این است که نوبت به سنت دیگر الهی می رسد، آن سنت این است که دنیا را بهشت کافران قرار دهد.
    آنگاه که بلاها، نتواند گنهکاران را به بازگشت وادارد مصداق این آیه شریفه می گردند که:
    من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلاها مذموما مدحورا(الاسراء 18).
    (هر که این جهان زودگذر را بخواهد به زودی به او در این دنیا خواهیم داد و هر چه را که بخواهیم و برای هرکس که بخواهیم می دهیم اما بدنبال آن دوزخی قرار خواهیم داد که با ذلت و در حالیکه رانده شده است به آن وارد خواهد شد).








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    آیه شریفه 20 سوره اسراء هم به این حقیقت اشاره دارد که می فرماید: کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک و ما کان عطاء ربک محظورا (همه را، این گروه را و آن گروه را، با عطای پروردگارت یاری خواهیم داد و منعی در بهره مندی از عطای پروردگارت وجود ندارد) و این آیه بدین معناست که همه زمینه های مقابله با حق و فرو رفتن در منجلاب پلیدی ها برای چنین گنهکارانی فراهم می شود که البته همین هم به نحوی برای آنها عقاب است اما چون دنیا، اصالتا، جایگاه عقاب نیست می توان گفت: فراهم شدن شرایط عصیان بیشتر، در واقع، برای این است که هرکس، واقعیات وجود خود را آشکار سازد تا در هنگام عقاب اخروی، حتی در ظاهر هم، هیچ گنهکاری نتواند استحقاق خود را برای عذاب های الهی منکر شود. این است که خدای تعالی می فرماید:
    و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب و لکن الله یجتبی من رسله من یشاء فامنوا بالله و رسله و أن تؤمنوا و تتقوا فلکم اجر عظیم و لا یحسبن الذین یبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمامة ولله میراث السماوات و الأرض و الله بما تعملون خبیر(آل عمران 180 - 178).
    (کسانی که کفر ورزیدند نپندارند مهلتی که به آنان داده ایم به نفع آنهاست. تنها به این دلیل به آنها فرصت دادیم که بر گناه خود بیافزایند و برای ایشان عذابی خوارکننده است، خداوند بنا ندارد مؤمنین را به حال خود رها کند مگر برای اینکه پاک و پلید از یکدیگر جدا شوند و خداوند بنا ندارد که شما را به نهان های عالم آگاه سازد بلکه خدا از پیامبرانش هرکس را که بخواهد برمی گزیند پس، به خدا و پیامبرانش هرکس را که بخواهد برمی گزیند پس، به خدا و پیامبرش ایمان آورید که اگر ایمان آورید و پرهیزگار باشید پاداشی بزرگ دارید و کسانی که در آنچه خدا از روی فضلش به آنها عطا کرده است، بخل می ورزند، میپندارند که به نفع آنها است بلکه به ضرر آنها است و به زودی، در روز قیامت بخلشان طوقی بر گردنشان خواهد شد).









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 38 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi