صفحه 34 از 38 نخستنخست ... 24303132333435363738 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 331 تا 340 , از مجموع 374

موضوع: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول)

  1. Top | #331

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مرة بن منقذ عبدی (مجاهد و فرمانده جنگ های صفین،... و قاتل علی اکبر (علیه السلام)


    مرة بن منقذ عبدی هم، یکی از بدعاقبتان حادثه عاشوراست. او و پدرش، هر دو، از یاران و فرماندهان علی (علیه السلام) در جنگ جمل بودند. پدرش لیاقت شهادت در جنگ جمل پیدا کرد و پس از او فرزندش مرة به جای پدر، پرچم را بدست گرفت.
    مرةبن منقذ کسی است که در جنگ صفین و نهروان هم حضور داشت و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را یاری می کرد، اما سرانجام منحرف شد و در جریان کربلا به لشکر عمرسعد پیوست و در برابر امام حسین (علیه السلام) ایستاد و جنایات زیادی انجام داد که از جمله آنها این بود که دستش به خون فرزند رشید امام حسین (علیه السلام) حضرت علی اکبر (علیه السلام) آلوده شد. او در روز عاشورا با نیزه ای به پشت و با شمشیری به سر مبارک حضرت علی اکبر (علیه السلام) زد و آن حضرت را به شهادت رساند(449).




    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #332

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زحربن قیس (مجاهد جمل و شکنجه گر اسرای اهل بیت (علیه السلام)


    یکی از بدعاقبتان مربوط به جریان کربلا شخصی به نام زحر بن قیس یا زحیر بن قیس است ز حر کسی است که ابن زیاد، سرهای امام حسین و یاران امام حسین (علیه السلام) را به او سپرد تا آنها را به شام ببرد و به یزید تحویل دهد زحر بن قیس سرهای شهدا را به شام رساند و با آنها بر یزید وارد شد و خطاب به یزید گفت:
    بشارت باد ترا به یاری و پیروزی از سوی خدا، حسین بن علی با هجده نفر از اهل بیتش و شصت نفر از شیعیانش بر ما وارد شدند از آنها خواستیم که یا تسلیم شوند و به حکم امیر، عبیدالله بن زیاد تن دهند یا با آنها خواهیم جنگید این گروه، جنگ را بر تسلیم ترجیح دادند، پس هنگام طلوع آفتاب به آنها حمله ور شدیم و از هر طرف آنها را محاصره کردیم، تا اینکه شمشیرها برای کشت سران آن قوم به کار افتادند، به گونه ای که زاد و توشه خود را رها کرده و پا به فرار گذاشتند و مانند کبوتری که از ترس مرغان شکاری به دنبال پناهگاهی می گردد، از ترس ما به کوه ها و دره ها پناه بردند. ای امیرمؤمنان! به خدا سوگند به اندازه کشتن یک شتر یا، خواب قیلوله ای نگذشت که همه آنها را کشتیم و اکنون این جسدهای آنهاست که برهنه است و لباس های آنهاست که خون آلود و صورت های آنهاست که غبار گرفته در زیر آفتاب مانده است و در معرض وزش بادهایند و اکنون زائرانی جز کرکسان و عقابان ندارند(450).
    وقتی کلام زحر بن قیس به اینجا رسید، حضرت زینب (علیه السلام) برخواستند و در جواب او فرمودند: عزادران به عزای تو بنشیند، ای دروغگو! همانا، شمشیر برادرم حسین، خانه ای را در کوفه باقی نگذاشت مگر آنکه صدای گریه و نوحه زنان و مردانی از آن بلند است(451).
    وقتی سخنان زحر تمام شد یزید، اندکی خاموش، سر خود را به زیر انداخت و آنگاه سر را بلند کرد و گفت: اگر کار خود را بدون کشتن حسین انجام می دادید، خشنودتر بودم و طبق روایتی نه تنها، یزید به وی جایزه ای نداد بلکه وی را بیرون کرد.
    شایان ذکر است که امام حسین (علیه السلام) پیش از این جریان به زهیر بن قین خبر داده بودند که زحر بن قیس سر مرا به امید گرفتن جایزه ای می برد اما، یزید به او چیزی نمی دهد(452).
    جرائم زحر بن قیس به بردن سر امام حسین (علیه السلام) و شهدای دیگر به مجلس یزید، منحصر نیست او کسی بود که در مسیر راه، بر اهل بیت (علیه السلام) بسیار سخت می گرفت و پی در پی بر سر آنها فریاد می زد و با تازیانه آنها را کتک می زد(453).




    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 30-10-2020 در ساعت 20:03
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #333

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    حسن سابقه زحر بن قیس

    سابقه زندگی زحر بن قیس بسیار درس آموز و عبرت انگیز است. زحر در زمان خلافت امیرمؤمنان (علیه السلام) از یاران حضرت بوده است او کسی است که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) او را با نامه ای به سوی مردم کوفه فرستادند تا پاسخگوی سؤالات مردم درباره واقعه جمل باشد. همچنین او کسی است که با سرودن اشعاری از ولایت امیرمؤمنان تبلیغ می کرد. بیت اول یکی از اشعار زحر در جنگ جمل این بود:

    أضربکم حتی تقروا لعلی - خیر قریش کلها بعد النبی
    می زنم شما را تا به ولایت علی (علیه السلام) اعتراف کنید - بهترین همه قریش پس از پیامبر

    همچنین این بیت هم در مدح رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) از اوست:

    فصلی الاله علی أحمد - رسول الملیک تمام النعم(454)
    درود خدا بر احمد - پیامبر صاحب قدرت و کامل کننده نعمتها






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 30-10-2020 در ساعت 20:04
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #334

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فصل نهم: خوش عاقبتان و بدعاقبتان از دوران امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)


    حلم امام باقر (علیه السلام) و هدایت نصرانی


    از دوران امام محمدباقر (علیه السلام)، داستان نصرانیی که به آن حضرت اهانت کرد اما سعه صدر و بزرگواری آن حضرت در برابر اهانت های او موجب شد جالب توجه است این جریان را چنین روایت کرده اند:
    یک نصرانی، (با اشاره به نام امام پنجم، یعنی، باقر) به آن حضرت گفت: أنت بقر، یعنی، تو گاو هستی، امام باقر (علیه السلام) فرمودند: نه، من باقرم. گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. آن حضرت فرمودند: آشپزی شغل او (مادرم) بود. گفت: تو پسر زن سیاه پوست بدزبان، هستی. حضرت فرمودند: اگر راست می گویی خدا او را ببخشد و اگر دروغ می گویی خدا ترا ببخشد. (حلم و اخلاق امام باقر (علیه السلام) در آن مرد تحولی ایجاد کرد) و آن اهانت کننده، مسلمان شد(455).








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #335

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سید حمیری (شاعر خوش عاقبت اهل بیت)


    در دوران امام صادق (علیه السلام) نیز خوش عاقبتان و بدعاقبتان زیادی وجود داشتند که داستان بعضی از آنها بسیار عبرت آموز است. سید حمیری یکی از خوش عاقبتان دوران امام صادق (علیه السلام) است که داستان زندگی او درس های زیادی را دربر دارد.
    سید حمیری نام یکی از محبین نامدار و یکی از یاران وفادار و شاعران دلداده اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) است که در اخلاص و ایمان، و مقبولیت در درگاه اهل بیت (علیه السلام) کمتر کسی به او نزدیک است. او در زمان امام صادق (علیه السلام) زندگی می کرد و در همان زمان دار فانی را وداع گفت. نام او اسماعیل بن محمد است. مادرش او را سید می خواند و چون از قبیله حمیر بود به سید حمیری شهرت یافت.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #336

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پدر و مادر حمیری


    جذابیت تاریخ زندگانی او در این است که پدر و مادرش از ناصبی های اباضیه یعنی، پیرو، یکی از فرق خوارج بودند و به تعبیر خودش در خانه ای بزرگ شد که محل لعن و سب امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بود(456) و قبیله او حمیر هم از طرفداران معاویه بودند(457) و او خود، از پیروان مذهب کیسانیه بود. این فرقه محمد بن حنفیه را مهدی قائم می دانستند و معتقد بودند که او از دنیا نرفته بلکه از انظار غایب شده و در کوه رضوی مستقر است و روزی بر خواهد گشت و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد(458).
    آنچه از تاریخ به خوبی قابل استفاده است این است، که او با عنایت و هدایت امام صادق (علیه السلام)، به حقانیت تشیع پی برد اما، روشن نیست که از چه زمانی محبت اهل بیت (علیه السلام) در دل او جا گرفت و با وجود اینکه پدر و مادرش دشمن اهل بیت بودند، چگونه با امام صادق (علیه السلام) آشنا شد و از محبین آن حضرت گردید.
    آنچه روشن است این است که وی قبل از اینکه به حقانیت تشیع پی برد و رسما، آئین تشیع را بپذیرد اهل برخی از فسق و فجورها هم بوده است اما، پس از اینکه شیعه شد از همه کارهای گذشته خود دست برداشته و زندگی اش را وقف تمجید از اهل بیت و ذکر فضائل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، نمود.







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #337

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    کیفیت شیعه شدن

    وقتی از او سؤال می شد که چگونه شیعه شدی؟ می گفت: غاصت علی الرحمة غوصا(459) (رحمت الهی بر من نازل شد، نازل شدنی) و همچنین نقل شده است که می گفت: صبت علی الرحمة صبا کما صبت علی مؤمن آل فرعون(460) (رحمت الهی بر من فرو ریخت، فرو ریختنی، همانطور که بر مؤمن آل فرعون فرو ریخت).
    همچنین، درباره نحوه شیعه شدنش از خود او چنین نقل شده است:
    من از غالیان بودم و به غیبت محمد بن علی - که لقبش محمد بن حنیفه بود - باور داشتم، مدتی در این گمراهی بودم تا اینکه خدای متعال از طریق جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) بر من منت گذاشت و مرا از آتش نجات داد و به صراط مستقیم هدایتم کرد... از طریق دلایل روشنی که از او دیدم فهمیدم که او حجت خدا بر من و بر همه اهل زمان خود است و او امامی است که خدا اطاعت و پیروی از او را واجب کرده است...(461).
    درباره کیفیت آشنایی او با حقانیت تشیع، داود رقی نیز، چنین گفته است:
    ((سید حمیری شنید که نام او نزد امام صادق (علیه السلام) برده شده است و آن حضرت فرموده اند: سید کافر است، سید حمیری نزد امام صادق آمد و گفت: ای مولای من، با این محبت زیادی که به شما دارم و با اینکه با دشمنان شما دشمن هستم کافرم؟!
    امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون تو به حجت دهر و امام زمان خود کافری. محبتی هم که به ما داری برایت فایده ای ندارد. سپس امام صادق (علیه السلام) دست او را گرفتند و او را داخل اطاقی بردند که در آن قبری بود. حضرت در آن اطاق دو رکعت نماز خواندند و دست خود را به آن قبر زدند قبر شکافته شد و شخصی از آن خارج شد که خاک از موهای سر و محاسنش می ریخت، امام. به این شخص فرمودند: تو کیستی؟ گفت: من محمد بن علی هستم که مرا محمد بن حنفیه می خوانند. فرمود: من چه کسی هستم؟ گفت: شما جعفر بن محمد، حجت خدا در این عصر و زمان هستید.
    سید پس از مشاهده این جریان از آن اطاق خارج شد. در حالیکه این اشعار را می خواند:

    تجعفرت باسم الله و الله اکبر - وأیقنت أن الله یعفو و یعفو
    و دنت بدین غیر ما کنت دانیا(462)
    با نام خدا به امام جعفرصادق ایمان آوردم و خدا بزرگتر است - و یقین کردم که خدا می بخشد و می آمرزد
    و به دینی ایمان آوردم که قبلا نداشتم

    و بدین وسیله سیدحمیری ایمان خود را به امام جعفر صادق (علیه السلام) و شیعه اثنی عشری اعلام کرد.






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #338

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    سرودن اشعاری برای اهل بیت


    علاوه بر فضیلت محبت اهل بیت، وی، از شعاری بی نظیر بود به طوری که از رجال کشی نقل شده است:
    روزی امام صادق (علیه السلام) به او فرمودند: سمتک امک سیدا و وفقت فی ذلک، فأنت سیدالشعراء (مادرت ترا سید نامید و تو در این نام موفق بودی، چون تو سید شعرائی).
    سید حمیری در سرودن شعر بقدری توانمند بود که گویا، هر گاه اراده می کرد به راحتی، راجع به هر چیزی که می خواست شعر می گفت، از جمله، به محض اینکه امام صادق (علیه السلام) آن تمجید را از او کردند، بی درنگ این اشعار را سرود:

    و لقد عجبت لقائل لی مرة - علامة فهم من الفقهاء
    سماک قومک سیدا صدقوا به - أنت الموفق سید الشعراء(463)

    نوشته اند: او هزار قصیده در فضائل اهل بیت سروده است(464).
    در ذکر فضائل او بیان این جریان نیز شایسته است:
    سید حمیری روزی ادعا کرد که اگر کسی بتواند یک فضیلت از علی بن ابیطالب (علیه السلام) را بیان کند که من درباره آن شعری نگفته باشم، این اسبم و آنچه را که با خود دارم به او خواهم بخشید. کسانی که آنجا بودند مشغول صحبت با او شدند و هر کسی تلاش می کرد فضیلتی را بیان کند که او درباره آن، شعری نگفته باشد اما، هر فضیلتی که بیان می شد او شعری را که درباره آن سروده بود. برای آنها می خواند، تا اینکه مردی از أبی رعل مرادی نقل کرد که روزی امیرمؤمنان (علیه السلام) برای گرفتن وضو و تطهیر برای نماز، کفش های خود را از پا درآوردند، بلافاصله یک افعی، به سرعت، داخل کفش آن حضرت رفت. آن حضرت، به ظاهر بی اطلاع، خواستند کفش خود را بپوشند که ناگاه کلاغی از راه رسید و کفش حضرت را برداشت و با خود به بالا برد و از بالا آن را رها کرد و این باعث شد افعی از کفش بیرون بیاید و آن حضرت از آن افعی، در امان قرار گیرند.
    سید حمیری با شنیدن این فضیلت که گویا آن را نشنیده بود و برای آن شعری نگفته بود به وعده خود عمل کرد، یعنی اسب و اموالی راکه بهمراهش بود به آن مرد داد و بلافاصله درباره همین فضیلت امیرمؤمنان (علیه السلام) هم شعری سرود(465).





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #339

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    مرثیه سید برای امام حسین (علیه السلام)


    گاهی سید برای امام صادق (علیه السلام) و خانواده آن حضرت، مرثیه امام حسین (علیه السلام) را می خواند. به عنوان نمونه از علی بن اسماعیل تمیمی نقل شده است:
    خدمت امام جعفر صادق (علیه السلام) بودم که دربان آن حضرت، وارد شد و برای سید حمیری اجازه ورود خواست، امام صادق (علیه السلام) به اهل بیت خود فرمودند: شما هم بیایید و پشت پرده بنشینید و به مرثیه ای که سید برای امام حسین (علیه السلام) می خواند گوش دهید. سید داخل شد و سلام کرد و نشست. حضرت به سید فرمودند که مرثیه بخواند. او هم شروع به خواندن این اشعار نمود:
    امرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزکیة
    راوی می گوید دیدم اشک های جعفر بن محمد (علیه السلام) بر گونه هایشان جاری شد و صدای گریه و فریاد از خانه آن حضرت بلند شد تا آنکه امام صادق (علیه السلام) از سید خواستند که دیگر ادامه ندهد(466).





    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #340

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    رؤیای امام رضا (علیه السلام) برای سید


    یکی از فضایل سید حمیری خوابی است که امام رضا (علیه السلام) درباره یکی از قصائد حمیری که مربوط به جریان غدیرخم و ولایت امیرمؤمنان (علیه السلام) بود دیدند. این قصیده که با لام عمرو باللوی مربع شروع می شود پنجاه و چهار بیت دارد. این خواب را علامه امینی (رحمةالله) از بحارالانوار، چنین نقل کرده اند:
    سهل بن ذبیان می گوید: روزی، پیش از همه، بر امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) وارد شدم. به من فرمودند: خوش آمدی ای پسر ذبیان، الان فرستاده ما می خواست ترا نزد ما بیاورد، عرض کردم: برای چه یابن رسول الله؟ فرمودند: به خاطر خوابی که امروز صبح دیدم و مرا ناآرام نمود و دل مرا سوزاند. عرض کردم: انشاءالله که خیر است.
    حضرت فرمودند: ای پسر ذبیان در خواب دیدم برایم نردبانی قرار داده شده است که صد پله دارد، به بالای آن نردبان رفتم. عرض کردم: عمر صدساله را به شما تبریک می گویم. (یعنی، شاید تعبیر این خواب این باشد که صد سال عمر خواهید کرد). امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر چه خدا بخواهد. سپس فرمود: ای پسر ذبیان، وقتی به بالاترین پله نردبان رسیدم گویا داخل قبه سبزرنگی شدم که درونش از بیرونش پیدا بود. جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را در آنجا دیدم که نشسته بودند و در سمت راست و چپ آن حضرت دو نوجوان نیکو رو بودند که از چهره شان نور می تابید و زنی نیکو خلقت را مشاهده کردم و مردی نیکو خلقت را دیدم که پیش روی آن حضرت نشسته بودند و مردی در پیش روی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ایستاده بود و می خواند: لام عمرو باللوی مربع.






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 09-11-2020 در ساعت 22:03
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 34 از 38 نخستنخست ... 24303132333435363738 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi