صفحه 12 از 38 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 374

موضوع: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول)

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    توبه قابیل؟!


    قرآن کریم می فرماید: قابیل از کار خود پشیمان شد فاصبح من النادمین اما، به نظر می رسد این آیه، بر توبه قابیل دلالتی ندارد زیرا، همانطور که برخی از مفسرین تصریح کرده اند پشیمانی و ندامت همیشه با توبه همراه نیست(123)، چه بسا، خطاکاری به این مطلب پی ببرد که از خطایش، نفعی عایدش نشده است، لذا از کار خود نادم گردد نه اینکه بسبب گناهی که کرده، به سوی خدا برگردد و تصمیم بگیرد که دیگر به این نوع کار روی نیاورد، بلکه، شاید از روایات فوق بتوان بدست آورد که او هیچگاه از پیامدهای سوء گناهش رهایی نیافت. زیرا طبق روایات، او مورد لعن قرار گرفت به علاوه، قرآن کریم در آیه شریفه بعد از نقل این جریان، اشاره می کند که قابیل به سبب این قتل، گویا در قتل همه انسان ها شریک شده است(124). این مطلب نشان می دهد که پیامدهای این گناه او، پس از او هم ادامه یافته است. علاوه بر این دو شاهد، حدیثی در منابع اهل تسنن از پیامبر نقل شده است که فرمودند لاتقتل نفس ظلما الا کان علی الین آدم الاول کفل من دمها لانه کان اول من سن القتل(125). این روایت هم به نحوی به مضمون آیه 32 سوره مائده نزدیک است.
    علاوه بر شواهد فوق، تهدیدهای قابیل نسبت به هبةالله - که وصی بعدی حضرت آدم بود - و اینکه هبةالله وصایت خود را تا آخر مخفی نگه داشت(126) - شاهدی دیگر، بر عدم توبه اوست. مجموع این شواهد، احتمال عدم بازگشت قابیل را بسیار قوی می کند و الله العالم.









    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #112

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نکات اخلاقی

    نکته اول
    از ظاهر آیات مربوط به داستان قابیل بدست می آید و در روایات هم به روشنی بیان شده است که علت اصلی تصمیم قابیل به کشتن برادرش، حسد شدید، نسبت به او بود. یعنی منشأ این گناه بزرگ و اینکه او ملعون و مطرود درگاه الهی قرار گرفت، یکی از صفات رذیله او بود و البته این صفت هم در او، امری غیر منتظره نبود چون دو مشکل اخلاقی دیگر در او قبل از این وجود داشت یکی اینکه طبق بعضی روایات، تقدیمی او به درگاه الهی، شی ای بی ارزش از محصول کارش بود تقدیم کردن این قربانی پست، نشان دهنده دل بستگی بی اندازه او به دنیا و بخل فراوان اوست و دیگر اینکه طبق صریح قرآن کریم منشأ پذیرفته نشدن قربانی او این بود که او انسانی پرهیزکار نبود.
    نکته دوم
    قرآن کریم با اشاره ای ظریف جریان منازعات درونی قابیل با خود را در تصمیم و اجرای قتل برادرش با واژه تطوع بیان می کند و می فرماید: فطوعت له نفسه قتل اخیه همانطور که برخی از مفسرین بیان کرده اند: تطوع با اطاع و انقاد در مفهوم تفاوت دارد، زیرا، در معنای تطوع، مفهوم تدریج، وجود دارد(127). از این مفهوم، چنین استفاده می شود که قابیل، در ابتدا نمی توانست خود را به این عمل راضی کند و در درون، با خود درگیر بود. اما سرانجام، به سبب ضعف ایمان و تقوا و صفات رذیله، ایمانش هوای نفس گردید و به اولین قتل در عالم بشریت دست می زد.
    نکته سوم
    نمی توان فراموش کرد که قابیل در ابتدای خلقت بشر قرار دارد که هنوز اسباب توجه به دنیا بسیار ناچیز است. این مطلب نشان می دهد برای فریفتگی در برابر دنیا لازم نیست انسان مجذوب زخارف دنیا و کاخ ها و ویلاهائی آنچنانی شود. اگر دنیاطلبی در زندگی انسان اصالت یابد متاع های ناچیز دنیا نیز می تواند انسان را به هر انحرافی مبتلا سازد.
    نکته چهارم
    جریان انحراف قابیل به خوبی نشان می دهد که اگر رذیله ای در انسان رسوخ کند، ممکن است منشأ، گناهاهن زیادی شود، صفت حسادت در قابیل، زمانی منشأ مخالفت او با وصایت هابیل شد و زمانی دیگر، همین حسادت منشأ قتل هابیل شد و زمانی دیگر، این صفت، مقابله با وصایت هبةالله را بدنبال داشت و سرانجام منشأ کفر قابیل گشت و بهرحال، او به سبب صفت رذیله حسادت، بنیانگذار یکی از بزرگترین گناهان کبیره در تاریخ بشریت شد.
    نکته پنجم
    قابیل فرزند پیامبر معصوم بود و برادرش هابیل از بزرگان اخلاق و تقواست و مادرش حوا، هم، زنی پاک است، پس عاملی از عوامل انحراف در خاندان او وجود ندارد، و اجدادی ندارد که بخواهیم به نحوی، ریشه انحراف او را در نسل های قبلی او بدانیم. دوست نابابی نداشته که کار آنها، منشأ انحراف قابیل، به شمار آید. پس، تنها عامل متصور درباره او، اختیار و انتخاب خود اوست و ریشه این انتخاب ضعف ایمانی و اخلاقی او و منشأ ضعف ایمان او صفات رذیله ای بود که در او ملکه شده بود.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #113

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نکته سوم
    نمی توان فراموش کرد که قابیل در ابتدای خلقت بشر قرار دارد که هنوز اسباب توجه به دنیا بسیار ناچیز است. این مطلب نشان می دهد برای فریفتگی در برابر دنیا لازم نیست انسان مجذوب زخارف دنیا و کاخ ها و ویلاهائی آنچنانی شود. اگر دنیاطلبی در زندگی انسان اصالت یابد متاع های ناچیز دنیا نیز می تواند انسان را به هر انحرافی مبتلا سازد.
    نکته چهارم
    جریان انحراف قابیل به خوبی نشان می دهد که اگر رذیله ای در انسان رسوخ کند، ممکن است منشأ، گناهاهن زیادی شود، صفت حسادت در قابیل، زمانی منشأ مخالفت او با وصایت هابیل شد و زمانی دیگر، همین حسادت منشأ قتل هابیل شد و زمانی دیگر، این صفت، مقابله با وصایت هبةالله را بدنبال داشت و سرانجام منشأ کفر قابیل گشت و بهرحال، او به سبب صفت رذیله حسادت، بنیانگذار یکی از بزرگترین گناهان کبیره در تاریخ بشریت شد.
    نکته پنجم
    قابیل فرزند پیامبر معصوم بود و برادرش هابیل از بزرگان اخلاق و تقواست و مادرش حوا، هم، زنی پاک است، پس عاملی از عوامل انحراف در خاندان او وجود ندارد، و اجدادی ندارد که بخواهیم به نحوی، ریشه انحراف او را در نسل های قبلی او بدانیم. دوست نابابی نداشته که کار آنها، منشأ انحراف قابیل، به شمار آید. پس، تنها عامل متصور درباره او، اختیار و انتخاب خود اوست و ریشه این انتخاب ضعف ایمانی و اخلاقی او و منشأ ضعف ایمان او صفات رذیله ای بود که در او ملکه شده بود.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #114

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نکته چهارم

    جریان انحراف قابیل به خوبی نشان می دهد که اگر رذیله ای در انسان رسوخ کند، ممکن است منشأ، گناهاهن زیادی شود، صفت حسادت در قابیل، زمانی منشأ مخالفت او با وصایت هابیل شد و زمانی دیگر، همین حسادت منشأ قتل هابیل شد و زمانی دیگر، این صفت، مقابله با وصایت هبةالله را بدنبال داشت و سرانجام منشأ کفر قابیل گشت و بهرحال، او به سبب صفت رذیله حسادت، بنیانگذار یکی از بزرگترین گناهان کبیره در تاریخ بشریت شد.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #115

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نکته پنجم
    قابیل فرزند پیامبر معصوم بود و برادرش هابیل از بزرگان اخلاق و تقواست و مادرش حوا، هم، زنی پاک است، پس عاملی از عوامل انحراف در خاندان او وجود ندارد، و اجدادی ندارد که بخواهیم به نحوی، ریشه انحراف او را در نسل های قبلی او بدانیم. دوست نابابی نداشته که کار آنها، منشأ انحراف قابیل، به شمار آید. پس، تنها عامل متصور درباره او، اختیار و انتخاب خود اوست و ریشه این انتخاب ضعف ایمانی و اخلاقی او و منشأ ضعف ایمان او صفات رذیله ای بود که در او ملکه شده بود.








    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #116

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    انحراف کنعان، پسر نوح

    پس از قابیل، کنعان فرزند نوح در میان منحرفان از خاندان انبیاء شهرت فراوان دارد. جریان فرزند نوح در آیات 40، 42، 43 و 45 تا 47 سوره هود چنین بیان شده است:
    حتی اذا جاء امرنا وفار التنور قلنا احمل فیها من کل زوجنی اثنین و اهلک الا من سبق علیه القول و من آمن و ما آمن معه الا قلیل و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی نوح ابنه و کان فی معزل یا بنی ارکب معنا و لا تکن مع الکافرین قال ساوی الی جبل یعصمنی من الماء قال لا عاصم الیوم من امر الله الا من رحم و حال بینهما الموج فکان من المغرقین و نادی نوح ربه فقال رب أن ابنی من اهلی و أن وعدک الحق و انت احکم الحاکمین قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح فلا تسالن ما لیس لک به علم انی اعظک أن تکون من الجاهلین قال رب انی اعوذ بک ان اسالک ما لیس لی به علم و الا تغفر لی و ترحمنی اکن من الخاسرین.
    (تا اینکه عذاب ما آمد و تنور فوران کرد به نوح گفتیم: از هر جفت دوتایی و هرکس که ایمان آورد و خاندانت را سوار کن مگر کسانی از خاندانت که قبلا، درباره او سخنی گفته شد. و ایمان نیاوردند با او، مگر اندکی. نوح فرزندش را که در فاصله دوری از او قرار داشت صدا زد: ای فرزند عزیزم، با ما سوار شو و با کافران مباش، فرزند نوح گفت: بالای کوهی جا می گیرم که مرا از آب حفظ کند نوح گفت: امروز هیچ کس از عذاب الهی در امان نیست مگر کسی که خدا به او رحم کند و بین نوح و فرزندش موجی فاصله شد و فرزند نوح جزء غرق شدگان قرار گرفت و نوح پروردگارش را صدا زد و گفت پروردگار من، همانا پسرم از خاندان من است و همانا وعده تو حق است و تو بهترین حاکم هستی. خدا فرمود: ای نوح، فرزندت از خاندان تو نیست او عملی ناشایسته است پس، آنچه را که نمی دانی نخواه و تو را موعظه می کنم که از نادانان نباشی. گفت: پروردگار من، پناه می برم به تو از اینکه چیزی از تو بخواهم که نمی دانم و اگر مرا نبخشی و رحم نکنی از زیان کاران خواهم بود.
    از آیات فوق به روشنی به دست می آید که از پیش به نوح گفته شده بود که به جز کسانی که استثناء شده اند بقیه خاندان تو اهل نجاتند و در سیل و طوفان عذاب الهی غرق نمی شوند. طوفانی آغاز شد و به تدریج همه کافران در حال غرق شدن بودند. نوح دید فرزندش سوار کشتی نشده است از او خواست که با کافران نماند و سوار کشتی شود اما او گفت: نیازی به کشتی نجات نوح ندارد و بلکه می تواند از کوهی بالا رود و از سیل در امان ماند. سرانجام سیل بیشتر شد و حضرت نوح احساس کرد که کم کم فرزندش در حال غرق شدن است، به تضرع به درگاه الهی پرداخت و گفت: خدایا تو فرموده بودی که خاندان من اهل نجاتند البته، حکم تو بهترین و وعده تو هم که قطعا حق است پس چرا فرزندم در حال غرق شدن است هرچند نوح، از استثنائی در خاندان خود خبر داشت اما گویا گمان می کرد آن استثناء تنها همسر اوست. خداوند متعال پاسخ داد: که تو بعضی حقایق را نمی دانی. او از خاندان تو نیست او عملی ناشایسته است و سرانجام بین نوح و فرزندش موجی از آب فاصله شد.
    درباره مراد از تعبیر انه لیس من اهلک در آیه شریفه فوق چهار قول وجود دارد(128) که دو تای آنها جای بررسی بیشتری دارد، طبق یکی از این اقوال مراد این آیه این است که پسرت به لحاظ اعتقادی از تو، و با تو نیست. برخی دیگر گفته اند: مراد این است که فرزند تو از جمله آن خاندانی که وعده نجات آنها به تو داده شده است نیست(129). حامیان هر دو قول، به آیه بعد از این آیه، یعنی انه عمل غیرصالح را موید سخن خود گرفته اند. حامیان قول اول می گویند: این عبارت در صدد بیان این حقیقت است که او به دلیل اعمال ناشایسته اش جزء خاندان تو به حساب نمی آید همانطور که مثلا سلمان فارسی به دلیل اعمال شایسته اش جزء اهل بیت شد و درباره او حدیث سلمان منا اهل البیت صادر شد و کنعان هم به دلیل اعمال ناشایسته اش از خاندان نوح خارج شد(130). شاید شعر معروف سعدی که می گوید:

    پسر نوح با بدان بنشست - خاندان نبوتش گم شد
    سگ اصحاب کهف روزی چند - پی نیکان گرفت و مردم شد(131)
    با توجه به این تفسیر از این آیه باشد.
    حامیان قول دوم که مرحوم علامه طباطبائی از جمله آنهاست می گویند: مراد این آیه این است که او جزء استثناءشدگان در آیه پیش است و آیه انه عمل غیر صالح نیز موید این تفسیر است(132) و بهمین دلیل ایشان می گویند قرائت کسانی که عمل را به صورت فعل ماضی، خوانده اند ترجیح دارد(133).
    اما به نظر می رسد این بخش از آیه به هر قرائتی که خوانده شود دلیلی بر ترجیح یکی از دو قول، نیست شاهد این مطلب این است که هر کدام از حامیان این دو قول بر مطلب مورد نظر خود بر آن استشهاد کرده اند و دلیلی هم برای ترجیح یکی از دو استشهاد وجود ندارد مگر آنکه مراد مرحوم علامه طباطبائی این باشد که البته همسر نوح هم، جز خاندان نوح بود و به خاطر اعمال ناشایستش استثناء شد نه اینکه اساسا، از خاندان حضرت نوح خارج شود و در این جهت فرزند نوح با همسر نوح تفاوتی ندارد. اگر مراد این باشد (که البته با برخی از عبارات ایشان سازگار است(134))، به نظر می رسد وجه خوبی برای ترجیح قول دوم است اما بهرحال قرائت عمل به صورت فعل ماضی یا اسم در این جهت دخالتی ندارد. موید دیگری که برای قول دوم می توان بیان کرد این است که طبق قول اول باید آیه را به نوعی مجازگویی حمل نمود در حالیکه در قول دوم، هیچ نوع مجازگویی وجود ندارد.
    چند نکته:
    1) در آیات شریفه قرآن، نام فرزند نوح ذکر نشده است اما طبق روایات او کنعان نام داشته است(135) و برخی گفته اند که در عربی به او یام می گفتند(136).
    2) سبب اصلی انحراف فرزند نوح در آیات و روایات ذکر نشده است اما برخی از مفسرین گمان دارند که وی به نوعی نفاق مبتلا بوده است زیرا، حضرت نوح تا آخرین لحظه ای از بی ایمانی او خبر نداشت(137) اما، سبب غرق شدن او در قرآن، انجام عمل ناشایست دانسته شده است و در برخی روایات آمده است که خالفه (نوح) فی دینه(138) (او با دین نوح به مخالفت برخاست) و در روایات دیگری آمده است که فاخرجه الله من ان یکون من اهله بمعصیته(139) (خداوند بواسطه معصیتش او را از خانواده نوح خارج ساخت).
    3) همانگونه که پیش از این اشاره شد نوح، نه تنها، اعتراضی به خدای متعال در غرق شدن فرزندش نداشت بلکه اگر می دانست فرزندش جزء کافران است به غرق شدن او رضایت داشت از این رو، از او نخواست که ایمان آورد گویا مطمئن بود او مؤمن است از این رو تنها از او خواست که با کافران و همراه آنها نماند و لاتکن مع الکافرین(هود 42) به علاوه خود نوح قبلا از خدا خواسته بود که اثری از کفار بر روی زمین باقی نماند(140). و قبلا هم از خدا شنیده بود که و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون(هود37)(141).
    مولوی این گفت و گوی نوح با خدای متعال را چنین بیان کرده است:

    گفت: ای نوح، ار تو خواهی جمله را - حشر گردانم بر آرم از ثری
    بهر کنعانی دل تو نشکنم - لیک از احوال او آگه کنم
    گفت: نی نی راضیم که تو مرا - هم کنی غرقه اگر باید تو را
    هر مانه غرق می کن من خوشم - حکم تو جان است چون جان می کشم(142)

    اینکه حضرت نوح در ادامه کلام خود درباره فرزندش به خدای متعال می گوید: انت احکم الحاکمین(هود45) دلیل این است که سخن او جنبه سؤال دارد و منشأ سؤال او این است که در شگفت بوده است که چرا علی رغم وعده الهی و ایمان فرزندش، او هم جزء غرق شدگان قرار گرفته است اما پاسخ خداوند متعال به اینکه انه عمل غیر صالح(هود46) به این معناست که تو از کارهای ناشایسته فرزندت خبر نداری و از این رو، به دنبال آن می فرماید: فلا تسالن ما لیس لک به علم انی اعظک أن تکون من الجاهلین(هود47)











    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #117

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    از آیات فوق به روشنی به دست می آید که از پیش به نوح گفته شده بود که به جز کسانی که استثناء شده اند بقیه خاندان تو اهل نجاتند و در سیل و طوفان عذاب الهی غرق نمی شوند. طوفانی آغاز شد و به تدریج همه کافران در حال غرق شدن بودند. نوح دید فرزندش سوار کشتی نشده است از او خواست که با کافران نماند و سوار کشتی شود اما او گفت: نیازی به کشتی نجات نوح ندارد و بلکه می تواند از کوهی بالا رود و از سیل در امان ماند. سرانجام سیل بیشتر شد و حضرت نوح احساس کرد که کم کم فرزندش در حال غرق شدن است، به تضرع به درگاه الهی پرداخت و گفت: خدایا تو فرموده بودی که خاندان من اهل نجاتند البته، حکم تو بهترین و وعده تو هم که قطعا حق است پس چرا فرزندم در حال غرق شدن است هرچند نوح، از استثنائی در خاندان خود خبر داشت اما گویا گمان می کرد آن استثناء تنها همسر اوست. خداوند متعال پاسخ داد: که تو بعضی حقایق را نمی دانی. او از خاندان تو نیست او عملی ناشایسته است و سرانجام بین نوح و فرزندش موجی از آب فاصله شد.
    درباره مراد از تعبیر انه لیس من اهلک در آیه شریفه فوق چهار قول وجود دارد(128) که دو تای آنها جای بررسی بیشتری دارد، طبق یکی از این اقوال مراد این آیه این است که پسرت به لحاظ اعتقادی از تو، و با تو نیست. برخی دیگر گفته اند: مراد این است که فرزند تو از جمله آن خاندانی که وعده نجات آنها به تو داده شده است نیست(129). حامیان هر دو قول، به آیه بعد از این آیه، یعنی انه عمل غیرصالح را موید سخن خود گرفته اند. حامیان قول اول می گویند: این عبارت در صدد بیان این حقیقت است که او به دلیل اعمال ناشایسته اش جزء خاندان تو به حساب نمی آید همانطور که مثلا سلمان فارسی به دلیل اعمال شایسته اش جزء اهل بیت شد و درباره او حدیث سلمان منا اهل البیت صادر شد و کنعان هم به دلیل اعمال ناشایسته اش از خاندان نوح خارج شد(130). شاید شعر معروف سعدی که می گوید:

    پسر نوح با بدان بنشست - خاندان نبوتش گم شد
    سگ اصحاب کهف روزی چند - پی نیکان گرفت و مردم شد(131)
    با توجه به این تفسیر از این آیه باشد.
    حامیان قول دوم که مرحوم علامه طباطبائی از جمله آنهاست می گویند: مراد این آیه این است که او جزء استثناءشدگان در آیه پیش است و آیه انه عمل غیر صالح نیز موید این تفسیر است(132) و بهمین دلیل ایشان می گویند قرائت کسانی که عمل را به صورت فعل ماضی، خوانده اند ترجیح دارد(133).
    اما به نظر می رسد این بخش از آیه به هر قرائتی که خوانده شود دلیلی بر ترجیح یکی از دو قول، نیست شاهد این مطلب این است که هر کدام از حامیان این دو قول بر مطلب مورد نظر خود بر آن استشهاد کرده اند و دلیلی هم برای ترجیح یکی از دو استشهاد وجود ندارد مگر آنکه مراد مرحوم علامه طباطبائی این باشد که البته همسر نوح هم، جز خاندان نوح بود و به خاطر اعمال ناشایستش استثناء شد نه اینکه اساسا، از خاندان حضرت نوح خارج شود و در این جهت فرزند نوح با همسر نوح تفاوتی ندارد. اگر مراد این باشد (که البته با برخی از عبارات ایشان سازگار است(134))، به نظر می رسد وجه خوبی برای ترجیح قول دوم است اما بهرحال قرائت عمل به صورت فعل ماضی یا اسم در این جهت دخالتی ندارد. موید دیگری که برای قول دوم می توان بیان کرد این است که طبق قول اول باید آیه را به نوعی مجازگویی حمل نمود در حالیکه در قول دوم، هیچ نوع مجازگویی وجود ندارد.
    چند نکته:
    1) در آیات شریفه قرآن، نام فرزند نوح ذکر نشده است اما طبق روایات او کنعان نام داشته است(135) و برخی گفته اند که در عربی به او یام می گفتند(136).
    2) سبب اصلی انحراف فرزند نوح در آیات و روایات ذکر نشده است اما برخی از مفسرین گمان دارند که وی به نوعی نفاق مبتلا بوده است زیرا، حضرت نوح تا آخرین لحظه ای از بی ایمانی او خبر نداشت(137) اما، سبب غرق شدن او در قرآن، انجام عمل ناشایست دانسته شده است و در برخی روایات آمده است که خالفه (نوح) فی دینه(138) (او با دین نوح به مخالفت برخاست) و در روایات دیگری آمده است که فاخرجه الله من ان یکون من اهله بمعصیته(139) (خداوند بواسطه معصیتش او را از خانواده نوح خارج ساخت).
    3) همانگونه که پیش از این اشاره شد نوح، نه تنها، اعتراضی به خدای متعال در غرق شدن فرزندش نداشت بلکه اگر می دانست فرزندش جزء کافران است به غرق شدن او رضایت داشت از این رو، از او نخواست که ایمان آورد گویا مطمئن بود او مؤمن است از این رو تنها از او خواست که با کافران و همراه آنها نماند و لاتکن مع الکافرین(هود 42) به علاوه خود نوح قبلا از خدا خواسته بود که اثری از کفار بر روی زمین باقی نماند(140). و قبلا هم از خدا شنیده بود که و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون(هود37)(141).
    مولوی این گفت و گوی نوح با خدای متعال را چنین بیان کرده است:

    گفت: ای نوح، ار تو خواهی جمله را - حشر گردانم بر آرم از ثری
    بهر کنعانی دل تو نشکنم - لیک از احوال او آگه کنم
    گفت: نی نی راضیم که تو مرا - هم کنی غرقه اگر باید تو را
    هر مانه غرق می کن من خوشم - حکم تو جان است چون جان می کشم(142)

    اینکه حضرت نوح در ادامه کلام خود درباره فرزندش به خدای متعال می گوید: انت احکم الحاکمین(هود45) دلیل این است که سخن او جنبه سؤال دارد و منشأ سؤال او این است که در شگفت بوده است که چرا علی رغم وعده الهی و ایمان فرزندش، او هم جزء غرق شدگان قرار گرفته است اما پاسخ خداوند متعال به اینکه انه عمل غیر صالح(هود46) به این معناست که تو از کارهای ناشایسته فرزندت خبر نداری و از این رو، به دنبال آن می فرماید: فلا تسالن ما لیس لک به علم انی اعظک أن تکون من الجاهلین(هود47)











    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #118

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    با توجه به این تفسیر از این آیه باشد.
    حامیان قول دوم که مرحوم علامه طباطبائی از جمله آنهاست می گویند: مراد این آیه این است که او جزء استثناءشدگان در آیه پیش است و آیه انه عمل غیر صالح نیز موید این تفسیر است(132) و بهمین دلیل ایشان می گویند قرائت کسانی که عمل را به صورت فعل ماضی، خوانده اند ترجیح دارد(133).
    اما به نظر می رسد این بخش از آیه به هر قرائتی که خوانده شود دلیلی بر ترجیح یکی از دو قول، نیست شاهد این مطلب این است که هر کدام از حامیان این دو قول بر مطلب مورد نظر خود بر آن استشهاد کرده اند و دلیلی هم برای ترجیح یکی از دو استشهاد وجود ندارد مگر آنکه مراد مرحوم علامه طباطبائی این باشد که البته همسر نوح هم، جز خاندان نوح بود و به خاطر اعمال ناشایستش استثناء شد نه اینکه اساسا، از خاندان حضرت نوح خارج شود و در این جهت فرزند نوح با همسر نوح تفاوتی ندارد. اگر مراد این باشد (که البته با برخی از عبارات ایشان سازگار است(134))، به نظر می رسد وجه خوبی برای ترجیح قول دوم است اما بهرحال قرائت عمل به صورت فعل ماضی یا اسم در این جهت دخالتی ندارد. موید دیگری که برای قول دوم می توان بیان کرد این است که طبق قول اول باید آیه را به نوعی مجازگویی حمل نمود در حالیکه در قول دوم، هیچ نوع مجازگویی وجود ندارد.






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 24-09-2019 در ساعت 18:39
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #119

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    چند نکته:
    1) در آیات شریفه قرآن، نام فرزند نوح ذکر نشده است اما طبق روایات او کنعان نام داشته است(135) و برخی گفته اند که در عربی به او یام می گفتند(136).
    2) سبب اصلی انحراف فرزند نوح در آیات و روایات ذکر نشده است اما برخی از مفسرین گمان دارند که وی به نوعی نفاق مبتلا بوده است زیرا، حضرت نوح تا آخرین لحظه ای از بی ایمانی او خبر نداشت(137) اما، سبب غرق شدن او در قرآن، انجام عمل ناشایست دانسته شده است و در برخی روایات آمده است که خالفه (نوح) فی دینه(138) (او با دین نوح به مخالفت برخاست) و در روایات دیگری آمده است که فاخرجه الله من ان یکون من اهله بمعصیته(139) (خداوند بواسطه معصیتش او را از خانواده نوح خارج ساخت).
    3) همانگونه که پیش از این اشاره شد نوح، نه تنها، اعتراضی به خدای متعال در غرق شدن فرزندش نداشت بلکه اگر می دانست فرزندش جزء کافران است به غرق شدن او رضایت داشت از این رو، از او نخواست که ایمان آورد گویا مطمئن بود او مؤمن است از این رو تنها از او خواست که با کافران و همراه آنها نماند و لاتکن مع الکافرین(هود 42) به علاوه خود نوح قبلا از خدا خواسته بود که اثری از کفار بر روی زمین باقی نماند(140). و قبلا هم از خدا شنیده بود که و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون(هود37)(141).
    مولوی این گفت و گوی نوح با خدای متعال را چنین بیان کرده است:

    گفت: ای نوح، ار تو خواهی جمله را - حشر گردانم بر آرم از ثری
    بهر کنعانی دل تو نشکنم - لیک از احوال او آگه کنم
    گفت: نی نی راضیم که تو مرا - هم کنی غرقه اگر باید تو را
    هر مانه غرق می کن من خوشم - حکم تو جان است چون جان می کشم(142)

    اینکه حضرت نوح در ادامه کلام خود درباره فرزندش به خدای متعال می گوید: انت احکم الحاکمین(هود45) دلیل این است که سخن او جنبه سؤال دارد و منشأ سؤال او این است که در شگفت بوده است که چرا علی رغم وعده الهی و ایمان فرزندش، او هم جزء غرق شدگان قرار گرفته است اما پاسخ خداوند متعال به اینکه انه عمل غیر صالح(هود46) به این معناست که تو از کارهای ناشایسته فرزندت خبر نداری و از این رو، به دنبال آن می فرماید: فلا تسالن ما لیس لک به علم انی اعظک أن تکون من الجاهلین(هود47







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #120

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    مولوی این گفت و گوی نوح با خدای متعال را چنین بیان کرده است:

    گفت: ای نوح، ار تو خواهی جمله را - حشر گردانم بر آرم از ثری
    بهر کنعانی دل تو نشکنم - لیک از احوال او آگه کنم
    گفت: نی نی راضیم که تو مرا - هم کنی غرقه اگر باید تو را
    هر مانه غرق می کن من خوشم - حکم تو جان است چون جان می کشم(142)

    اینکه حضرت نوح در ادامه کلام خود درباره فرزندش به خدای متعال می گوید: انت احکم الحاکمین(هود45) دلیل این است که سخن او جنبه سؤال دارد و منشأ سؤال او این است که در شگفت بوده است که چرا علی رغم وعده الهی و ایمان فرزندش، او هم جزء غرق شدگان قرار گرفته است اما پاسخ خداوند متعال به اینکه انه عمل غیر صالح(هود46) به این معناست که تو از کارهای ناشایسته فرزندت خبر نداری و از این رو، به دنبال آن می فرماید: فلا تسالن ما لیس لک به علم انی اعظک أن تکون من الجاهلین(هود47







    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 12 از 38 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi