صفحه 38 از 38 نخستنخست ... 283435363738
نمایش نتایج: از شماره 371 تا 374 , از مجموع 374

موضوع: اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد اول)

  1. Top | #371

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اختلاف در راهزنی فضیل


    همانطور که پیش از این اشاره کردیم: درباره داستان راهزنی و توبه فضیل اختلافاتی هست. صاحب کتاب فضیل بن عیاض از رهزنی تا رهروی می گوید: داستان رهزن بودن او در کتاب هایی که از قرن پنجم به بعد نوشته شده است، آمده است اما، در کتاب های قبل از آن، چنین داستانی وجود ندارد این عدم ذکر، چند احتمال را به ذهن می آورد یکی اینکه، ممکن است این داستان ساخته و پرداخته تاریخ نویسان بعدی باشد اما، بعید هم نیست که افراد قبلی نخواسته اند، پیشینه بد او را در یادها زنده نگه دارند، چون سرانجام، او عارفی برجسته شده بود.
    بعضی دیگر، دزدی او را از نوع دزدی عیاران و اهل فتوت دانسته اند، نه دزدی جنایتکاران، که با انگیزه های دنیوی به دزدی می روند. گفته اند: این نوع دزدی ها یعنی عیاض در برخی از تواریخ غربی هم وجود دارد. برخی دیگر، در عین اینکه دزدی او را انکار نکرده اند او را با سایر دزدها یکسان ندانسته اند، بلکه بر این باورند که او در هنگامی که دزد هم بود، دست از نماز، روزه و طاعت برنداشته او در آن دوران هم گاهی جوانمردی هایی داشته است. از جمله نقل شده است:
    یکی از اعضای کاروانی که از راه او می گذشت، همیانی از سکه های طلا و نقره بهمراه داشت، در فکر بود که چگونه آن را از دستبرد فضیل و یارانش در امان نگه دارد، به فکرش رسید که آن را نزد خود فضیل به امانت بگذارد، قبل از اینکه به کاروانش حمله کنند نزد فضیل آمد و به چادر او رفت و از او خواست کالای او را به امانت بپذیرد، فضیل گفت: آنرا به گوشه ای از چادر بیانداز، راهزنان فضیل به کاروان حله کردند، همه اجناس را بردند، این عضو کاروان بعد از آن، به سراغ فضیل آمد و دید فضیل در حال تقسیم اموال دزدی است از او خواست که امانتش را به او برگرداند فضیل گفت: برو به همان جا که گذاشته ای آن را بردار. آن مرد رفت و امانتش را برداشت. دوستان فضیل به او گفتند: این کار تو، چه رازی دارد؟ گفت: او به من حسن ظن داشت، من نباید خلاف گمان او عمل می کردم، این خلاف جوانمردی است(500).
    همچنین نقل کرده اند:
    روزی فضیل در میان اموال یکی از اعضای کاروان، نوشته ای از آیةالکرسی دید که آن را در کنار اموال قیمتی اش گذاشته بود، فهمید که آن را برای حفظ اموالش در کنار آن گذاشته است، گفت: مال این فرد را برندارید زیرا که اولا: آیةالرکسی اثر خود را خواهد گذاشت و اگر هم چنین نباشد من نباید اعتقاد او را به آیةالکرسی سست گردانم(501).






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #372

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    علی بن فضیل (عارفی افضل از فضیل)


    نوشته اند: فضیل پسری به نام علی داشت که کنیه فضیل، یعنی، اباعلی از نام او گرفته شده بود. علی، مانند پدر اهل زهد و دنیاگریزی بود. علی بن فضیل سیزده سال قبل از مرگ فضیل، در سن 21 سالگی (یا، 20 سالگی)، از دنیا رفت. بعضی، علی را در مقامات، زهد و خوف، برتر ازخود فضیل دانسته اند و او را شهید راه محبت خوانده اند زیرا علت مرگ او این بود که روزی در مسجدالحرام نزدیک آب زمزم ایستاده بود که شنید قاری ای می خواند وتری المجرمین یومئذ مقرنین فی الاصفاد سرابیلهم من قطران و تغشی وجوههم النار(ابراهیم/49 - 50) (و گناهکاران را می بینی که در آن روز با زنجیرهای به هم بسته شده اند پیراهنشان از مس گداخته است و آتش چهره هایشان را می پوشاند) علی، با شنیدن این آیات نعره ای کشید و جان داد(502).







    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 01-02-2021 در ساعت 14:23
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #373

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    خواهر فضیل (زاهدی پرهیزکار)


    همچنین خواهر فضیل را در زمره عابدان زاهد و پرهیزکاران منزوی نام برده اند البته درباره او، جز عباراتی عرفانی که از او نقل شده است چیز دیگری در دست نیست(503).






    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 04-02-2021 در ساعت 18:12
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #374

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,632
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,528
    مورد تشکر
    14,344 در 5,340
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شاگرد فضیل (بدعاقبتی در اثر گناه)

    همچنین نوشته اند: فضیل شاگردی داشت که أعلم شاگردان او بود، به هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و سوره یس خواند. شاگرد فضیل به استادش گفت: نخوان این سوره را، ای استاد! فضیل، ساکت شد و به او گفت: بگو: لااله الاالله گفت: نمی گویم آن را، چون (العیاذبالله) از آن بیزارم و با همان حال مرد.
    فضیل از دیدن این حال پریشان شد و مدتی از منزل بیرون نیامد تا اینکه او را در خواب دید که او را به جهنم می برند از او پرسید: تو که أعلم شاگران من بودی چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و بدعاقبت مردی، گفت: برای سه چیز: نمامی، حسد و شرابخواری. شرابخواری من بدین جهت بود که بیماری ای داشتم طبیب به من گفت: اگر بخواهی این بیماری در تو نماند باید هر سال یک قدح شراب بخوری، من هم به سخن طبیب عمل کردم(504).






    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 38 از 38 نخستنخست ... 283435363738

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi