صفحه 12 از 20 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 197

موضوع: تاریخ فلسفه

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از «ابن منبه» نقل شده که وی گفته است: لقب «معتزله»(209) پس از فوت «حسن بصری» و نشستن «قتاده» به جای او، متداول گردید. و سبب آن این بود که عمرو بن عبید و یاران وی از پیروی قتاده امتناع کردند و از اوکناره گرفتند.(210)
    پس ازواصل وعمرو،ابوالهذیل علاف(متوفای 226یا235)،ابراهیم نظّام (متوفای 231)، بشر بن معتمر (متوفای 210)، معمّر بن عباد السّلمی (متوفای 238)، عمرو بن بحرجاحظ (متوفای 255)، صاحب کتاب «البیان والتبیین» و«الحیوان»، و «الغلمان»، ابوعلی محمَّد بن عبدالوهاب جبائی (متوفای 303) و فرزند او ابوهشام عبدالسلام (متوفای 321)، قاضی عبدالجبار (متوفای 415)، زمخشری (متوفای 528)، و ابو جعفر اسکافی (متوفای 240) از شخصیتهای معتزله به شمار می آیند.

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #112

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «معتزله» در دوره بنی امیه با دستگاه حکومت، روابط خوبی نداشتند و در اوایل خلافت بنی عباس، حالت نه مخالف و نه پشتیبان را داشتند تا آنکه توسط مأمون، معتصم و واثق، مورد حمایت قرار گرفتند و حتی مخالفان آنان به زندان افتادند. وقتی «متوکل عباسی» حاکم شد، دوران محنت معتزله آغاز شد تا دوران آل بویه که مکتب اعتزال را دوباره رونق دادند و بعد از آن، معتزله از «اشاعره» در شهرت، عقب افتادند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #113

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مشخصات اصلی مذهب اعتزال

    مشخصات اصلی کلام معتزله عبارتند از:
    1 - «توحید صفاتی» به این معنا که ذات خدا فاقد صفات است، خدا هیچ صفتی ندارد (البته از برخی از معتزله مانند ابوالهذیل نقل شده که توحید صفاتی به معنای عینیّت صفات باذات است).(211)
    2 - «انکار توحید افعالی»؛ یعنی چنین نیست که کارهای انسان از اراده خدا ناشی شود، بلکه به خود انسان تفویض شده است؛ زیرا اگر چنین نباشد کیفر دادن انسان به خاطر عملی که فاعلش نیست، ظلم است و خدا ظالم نیست.
    3 - نفس فعل و کار موجود مختار ذاتاً یا زیبا و حسن است و یا زشت و قبیح؛ مثلاً راستگویی همیشه خوب و دروغگویی بد است. عقل انسان در درک حسن و قبح ذاتی اشیاء، استقلال دارد و قبل از آنکه خدا، خوبی یابدی فعل را مطرح سازد، «عقل»، خوبی یا بدی برخی از کارها را درک می کند.
    4 - «عدل» ذاتاً خوب و «ظلم» ذاتاً بد است و پاداش دادن به مطیع و کیفر دادن به گناهکار، عدل است و عمل برخلاف این، «ظلم» است. از خدا فعل عدل صادر می شود و هیچگاه ظلم نمی کند.
    5 - تخلّف از وعد و وعید محال است؛ زیرا قبیح است، بنابراین، حتی مغفرت خدا نسبت به انسان، بدون توبه چون خلف وعید است، جایز نیست.
    6 - «منزلة بین المنزلتین» یعنی مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر.
    7 - امر به معروف و نهی از منکر شروطی دارد، ولی محدود به قلب و زبان نیست،بلکه در صورت شیوع منکر و در برابر مفاسد باید قیام کرد و حتی باید با حاکم جور جنگید.
    این عقیده نیز واکنش در برابر عقیده خوارج بود که امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به هیچ شرطی نمی دانستند و همچنین در برابر «اهل حدیث» بود که قیام و مبارزه را جایز نمی دانستند.
    8 - «کلام»، صفت فعل است نه صفت ذات و از این رو کلام خدا و قرآن مخلوق و حادث است و خدا آن را در لوح محفوظ و وجود جبرائیل یا پیامبر، ایجاد می کند.(212)
    9 - خداوند هیچگاه دیده نمی شود، نه در دنیا و نه در آخرت.
    10 - تکلیف به مالا یُطاق محال است. و امر به ایمان آوردن کافرانی که ایمان نمی آورند، مصداق تکلیف به مالایطاق نیست.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #114

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این بود مشخصات اصلی کلام معتزله. اگر چه مسایل عقلی، اجتماعی، سیاسی و... دیگری از برخی از معتزله مطرح گردیده است. برای به دست آوردن نظریات و آرای 22 فرقه معتزله، به کتاب «الفصل فی الملل والاهواء» ابن حزم، حاشیه شهرستانی، جلد1، ص 55 - 57. و «الفرق بین الفرق» بغدادی صفحه 114 - 116 و... مراجعه شود.
    در برابر معتزله کسانی بودند که خود را «اهل حدیث» می نامیدند و نوعاً با افکار و عقاید معتزله مخالف بودند. آنها فکرشان صرفاً به ظاهر حدیث و سنّت معطوف بود و گفتگو و استدلال در مسایل دین را جایز نمی دانستند. تا اینکه «ابوالحسن اشعری» که نزد قاضی عبدالجبار و ابو علی جبائی معتزلی، شاگردی کرده و با استدلال و فکر عقلی، خو گرفته بود، در اوایل قرن چهارم در سن چهل سالگی(213) از مکتب اعتزال دست برداشت و به اهل حدیث روی آورد و افکار و عقاید آنان را با استدلال، تثبیت کرد و ضعفهای افکار معتزله را آشکار ساخت. برخی از اهل حدیث، خوشحال شدند و روش او را پسندیدند ولی مالکی ها و حنبلی ها که به تبعیّت از مالک بن انس و احمد بن حنبل، کلام و استدلال را در مسایل دین، حرام می دانستند(214)، به همان روش سابق خود باقی ماندند و دسته دیگری را در مقابل «اشاعره» تشکیل دادند. «اشعری» کتابی به نام «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام» نوشت(215) و فکر مالکی ها و حنبلی ها را ردّ کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #115

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در مورد علل کناره گیری «ابوالحسن اشعری» از مذهب معتزله، چند چیز گفته شده:
    1 - می گویند او پیامبر را در خواب دید، در خواب پیامبر به او دستور داده است که دین روایت شده از پیامبر را ترویج دهد و در این راه از خدا استمداد جوید، خدا او را یاری خواهد داد.
    2 - مناظره او با استادش ابو علی جبائی در مورد آن سه برادر، که اوّلی مؤمن نیکوکار و دوّمی، کافر فاسق و سومی، صغیر از دنیا می روند، وضع آنان در قیامت چیست؟ جبائی پاسخ داد:« مؤمن»، اهل درجات، «کافر» اهل درکات و «صغیر»، اهل نجات است. «اشعری» گفت: آیا صغیر می تواند از اهل درجات بشود.
    جبائی گفت: نه؛ زیرا او اطاعت و عمل نداشته است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #116

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اشعری گفت: اگر کودک بگوید: «اگر من زنده می ماندم، اطاعت می کردم»، خدا چه پاسخی خواهد داد؟
    جبائی گفت: پاسخ خدا این است که تو اگر زنده می ماندی، گناه میکردی و از اهل درکات می شدی.
    اشعری گفت: اگر کافر بگوید چرا مرا در حال کودکی نمیراندی، پاسخ خدا چیست؟
    جبائی گفت: اشعری! تو دیوانه ای.
    اشعری گفت: خیر، شما پاسخی نداری که به من بدهی.(216)
    3 - مناظره دیگر او با استادش ابو علی جبائی در اینکه آیا می توان خدا را «عاقل» نامید؟ جبائی پاسخ داد: خیر؛ زیرا «عاقل» از «عقال» به معنای منع مشتق است و منع در حق خداوند محال است.
    اشعری گفت: پس باید نتوانیم خدا را «حکیم» نیز بنامیم؛ زیرا آن از«حکمة اللّجام» مشتق است و آن آهنی است که چارپا را از بیرون رفتن باز می دارد.
    ابو علی نتوانست پاسخ دهد. او پرسید تو در این دو صفت چه عقیده ای داری؟ اشعری گفت: من اسماءاللَّه را توقیفی می دانم، «حکیم» در قرآن بر خدا اطلاق شده، ولی «عاقل» نه.(217)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #117

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از شخصیتهای بارز اشاعره پس از ابوالحسن اشعری(218) (متولد 260 ه . ق و متوفای 320 یا 324 یا 330)، قاضی ابوبکر باقلانی (متوفای 403) صاحب کتاب «التمهید» و ابواسحاق اسفرائنی (متوفای 417) و سیف الدین آمدی (متوفای 631) صاحب کتاب «الاحکام فی اصول الاحکام» ومحمَّد غزالی طوسی (متوفای 505) صاحب «احیاء علوم الدین»(219) و شیخ ابو محمد طبری و ابوالقاسم قشیری و حافظ ابوبکر جرجانی وابو زید مروزی و فخر رازی و... هستند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #118

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    مشخصات اصلی کلام اشاعره

    مشخصات اصلی افکار و عقاید اهل حدیث و اشاعره عبارتند از:
    1 - صفات الهی با ذاتش عینیّت ندارد و زاید بر آن است.
    2 - خدا، فاعل و آفریننده همه افعال و از جمله افعال انسان است (افعال توحید افعالی) و اراده و فاعلیت او در همه چیز سایه افکنده است و به همین جهت «شرور» همانند «خیرات» از جانب خداست و انسان نیز فاعل و آفریننده کار خود نیست، بلکه در کردارش مجبور است
    3 - خداوند از هر مشابه و مثلی منزّه است و با ماسوا هیچگونه شباهتی ندارد و حتی غرض و هدف ندارد؛ زیرا هدف داشتن، مخصوص بشر یا مخلوقاتی از این قبیل است.
    4 - خداوند در قیامت با چشم دیده می شود
    5 - کلام نفسی، از صفات ذاتی خدا و قدیم است و این آن چیزی است که با کلام لفظی از آن تعبیر می شود و در عین حال غیر از علم و اراده هست.(220)
    6 - جهان، حادث زمانی است و قدیم نیست.
    7 - مرتکب گناه کبیره، کافر نیست بلکه مؤمن است.
    8 - در قیامت شفاعت وجود دارد.
    9 - خدا تخلّف از وعده نمی کند و هرگز دروغ نمی گوید.
    10 - حسن و قبح افعال عقلی نیست بلکه شرعی است و هر چه خدا انجام دهد، زیبا و حسن است و از این رو بخشش گناهکاران بدون توبه و عذاب کردن مؤمنان، اشکالی ندارد و تکلیف به مالایطاق نیز جایز است




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #119

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    توضیح و تبیین

    «اشاعره» گر چه در بحثها و استدلالهای اعتقادی مثل لزوم بعثت انبیا اعتراف می کنند که عقل، زیبایی و زشتی برخی از افعال را درک می کند، ولی به صورت صریح، حسن و قبح عقلی را انکار می کنند. علت این انکار، شبهاتی است که در ذهن آنها پدید آمده و پاسخ آنها را نیافته اند؛ شبهه هایی از این قبیل:
    1 - حسن و قبح افعال از نظر عقل از بداهت برخوردار نیست، آن طور که عقل، بداهت «کل از جزء بزرگتر است» را درک می کند.
    در پاسخ می توان گفت اوّلاً: امور بدیهی و آشکار نزد عقل، دارای مراتب است و لازم نیست همه آنچه برای عقل درکش بدیهی است، در بداهت، مانند امور بدیهی اولی باشد. ثانیاً: برفرض که بداهت حسن و قبح عقلی افعال، نادرست باشد، عقلی نبودن آن را اثبات نمی کند.
    2 - اگر حسن و قبح، عقلی باشد و عقل به قبح دروغ پی می برد، باید دروغ مصلحت آمیز هم قبیح باشد، در حالی که برای نجات فردی مهم مثل پیامبر، دروغ واجب است.
    پاسخ این است که چون ترک نجات پیامبر، قبح بیشتری دارد، در تزاحم دو قبیح، ارتکاب کاری که قبح کمتری دارد به خاطر عدم ارتکاب قبح بیشتر، جایز است و فاعل، شایسته مدح نیز هست.(221)
    3 - اگر کسی وعده انجام کار قبیحی مانند «کذب» را بدهد، دروغگویی که عمل به این وعده است، از دو حالت بیرون نیست؛ یا قبیح است، بنابراین، عمل به وعده، حسن و زیبا نیست. و یا آن عمل، حسن است بنابراین، دروغگویی قبیح نخواهد بود.(222)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #120

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «سیف الدین آمدی» از سران اشاعره قرن ششم در باره این شبهه می گوید: این عمل دو جهت دارد؛ یک جهت حسن و آن عمل به وعده است و جهت دیگر قبح است؛ زیرا آن عمل کذب و دروغگویی است.(223)
    ولی باید توجه داشت که این عمل واحد، اصلاً حسن ندارد؛ زیرا وفای به وعده در صورتی حسن است که متعلق آن فعل، راجح و ممدوح باشد و یا لا اقل دارای قبح نباشد در حالی که در این فرض، عمل دروغگویی قبیح و زشت است. بنابراین، عقل این عمل را قبیح می داند و شرع هم آن را مجاز نمی شمارد.
    4 - عقل، تکلیف به ما لایطاق را جایز نمی شمارد در حالی که در شرع، جایز است، مثل اینکه خدا بر ایمان «ابولهب»، امر کرده در حالی که خدا می داند او هرگز ایمان نمی آورد، پس امر به چیزی شده که ابولهب امکان انجام آن را ندارد. از اینجا می فهمیم که تکلیف به مالایطاق، حسن و جایز است، نه قبیح و غیر جایز.
    روشن است که مورد مثال تکلیف به مالایطاق که عقل قبیح می داند، نیست.
    5 - فعل فاعل مختار از آن جهت که از روی اختیار صادر می شود، ازنظر عقلی به حسن متّصف می شود و فاعل مورد ستایش قرار می گیرد و یابه قبح متّصف می شود و فاعل سرزنش می گردد. و اشاعره چون عقیده دارند که انسان در افعالش مجبور است، بنابراین، حسن و قبح عقلی افعال، معنا ندارد.
    در مورد این شبهه می توان گفت که اوّلاً با اعتقاد نادرست، نمی توان مدعایی را اثبات کرد. وثانیاً بر فرض که انسان مجبور باشد، جبر، مانعی برای درک حسن و قبح فعل از ناحیه عقل نیست.
    این بود نمونه هایی از شبهات و یا استدلالهای منکران حسن و قبح عقلی. ما بعداً در تبیین کلام شیعه، حسن و قبح عقلی را توضیح داده و به شواهد قرآنی نیز اشاره خواهیم کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 12 از 20 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi