صفحه 5 از 20 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 197

موضوع: تاریخ فلسفه

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مهمترین منابع تاریخ فلسفه اسلامی

    از مهمترین کتبی که در رابطه با تاریخ فلسفه اسلامی به فارسی تدوین شده و یا ترجمه گردیده، می توان کتب ذیل را نام برد:
    الف - «تاریخ فلسفه در اسلام»، از میان محمد شریف(50). نام اصلی آن «A History of maslim philosphy» (تاریخی از فلسفه اسلامی) است که 81 فصل و مقاله را از بیش از پنجاه تن از دانشمندان معاصر، جمع آوری کرده است و با تشویق ستاد انقلاب فرهنگی، توسط مترجمان مختلف، تحت نظر «نصراللَّه پورجوادی»، ترجمه و در چهار جلد چاپ شده است.
    جلد اوّل، دارای 29 فصل، در رابطه با تفکر فلسفی پیش از اسلام و اسلام تا «خواجه نصیرالدین طوسی» است.
    جلد دوّم، دارای بیست فصل است که از غزالی آغاز شده و به آرای متفکران اسلامی قرون ششم و هفتم تا یازدهم هجری پرداخته است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جلد سوّم، در بیست فصل، مشتمل بر تاریخ ادبیات و هنر و علوم اجتماعی و علوم طبیعی است.
    و جلد چهارم، در دوازده فصل، پس از بیان دوران انحطاط به تجدید حیات جهان اسلامی در دو قرن اخیر پرداخته و از رنسانس جدید در عربستان، عراق، مصر، آفریقا، ایران، هند، پاکستان و اندونزی سخن به میان آورده است.
    ب - «تاریخ فلسفه اسلامی» که «هانری کربن»، با همکاری «سیّد حسین نصر و عثمان یحیی»، به رشته تحریر درآورده است و «دکتر اسداللَّه مبشری»، آن را ترجمه کرده است.
    نویسنده این کتاب، نخستین فرد غربی است که به جای گفتن «فلسفه عرب» که در سده های میانه به بعد، معمول بوده است، «فلسفه اسلامی» را به کار می برد. و علاوه بر این، فلسفه اسلام را در نظریات امامیّه، متبلور می بیند و ضمن شرح افکار فلسفی متفکران و دانشمندان اسلامی در قلمرو شرقی وغربی اسلام تا پایان حیات ابن رشد، آرای امامیه را با تفصیل بیشتری بیان می نماید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج - «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» که نام اصلی آن «تاریخ الفلسفة العربیه» است، تألیف «حنّا الفاخوری و خلیل الجرّ» و ترجمه «عبدالمحمَّد آیتی»، در دو جلد در یک مجلّد چاپ شده است. در این کتاب، فلسفه قدیم در شرق و غرب و فلسفه اسلامی در شرق و غرب تا «ابن رشد» بحث گردیده است.
    د - «تاریخ فلسفه در اسلام»، ت . ج . دی بور «T . J . Deboer» ترجمه عباس شوقی. در این کتاب، علاوه بر بیان وضعیّت فرهنگی و علمی کشورهای باستانی عرب و تحول آن با ظهور اسلام به انواع دانش و سیر حکمت در عالم اسلامی، از کندی تا ابن رشد و ابن خلدون و چگونگی ورود حکمت به زندگی مسیحیّت سده های میانه، توسط مسلمانان، و... شرح داده شده است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ه - «تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی» از «دکتر ذبیح اللَّه صفا»، در تاریخ حکمت در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم هجری است. در این کتاب، علاوه بر بیان مراکز علمی مقارن ظهور اسلام و مترجمان آثار فلسفی و علمی در صدر اسلام و بهره برداری مسلمین از علوم عقلی دیگران و... به ذکر افکار علمی و فلسفی متفکران اسلامی، از کندی تا ابوالحسن سعید بن هبةاللَّه، حکیم و طبیب مشهور اواخر قرن پنجم و آثار و شرح حال آنان، پرداخته شده است.



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حدود آشنایی اندیشمندان مغرب زمین با تاریخ فلسفه اسلامی

    در غرب با تاریخ فلسفه اسلامی تا زمان ابن رشد، آشنایی هست و مشهورترین کتب تاریخ فلسفه اسلامی به زبانهای اروپایی مانند کتابهای «مانک، دی بور، گویتر وکوادری»، از حکمت مشائیان و فلاسفه اسلامی تا زمان ابن رشد، صحبت به میان آمده است. اما تاریخ فلسفه اسلامی بعد از «ابن رشد» تا کنون به آن صورت برای غرب روشن نبوده است. و علت آن هم این است که کتب فلسفی از آن به بعد به زبان اروپایی ترجمه نشده است و حتی برخی از کتب آن زمانها هم مانند کتب شیخ اشراق سهروردی ترجمه نشد. البته غیر مستقیم، برخی از نظرات او و دیگران از طریق ترجمه بعضی از آثار صوفیان به مغرب زمین راه پیدا کرد، ولی نه نام شیخ اشراق و نه نام و آرای فلاسفه و عرفای بعدی مانند: «قطب الدین شیرازی، ابن عربی، خواجه نصیر، ابن ترکه، میرداماد، ملاصدرا، ملامحسن فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیجی، حاجی ملاهادی سبزواری و...»، در تاریخ فلسفه غرب، ثبت نشده است.
    در قرن نوزدهم، فقر و ناتوانی فلسفه استدلالی محض، احساس شد و علاقه نوینی نسبت به حکمت شرقی ظاهر گردید. آثار:«گوته، شلینگ و شوپنهاور» متأثر از این احساس و علاقه است. اما در این آثار هم، از فلاسفه و عرفای اسلامی، متأخر از ابن رشد، نامی در میان نیست. گاهی در سفرنامه های مستشرقانی مانند: هُرتن «Horten» آلمانی و ادیبانی مانند: «براون» در «تاریخ ادبیات ایران» و «بروکلمان» در «تاریخ ادبیات عرب» بحثهایی در باره بعضی از فلاسفه اخیر مانند «ملاصدرا» آمده است.
    در این اواخر، «پروفسور هانری کُربن»، به خاطر علاقه زیادش به عرفان شرقی و مسافرتهای متعددش به ایران و مباحثه اش با مرحوم علامه طباطبائی رحمه الله و آشنا شدن وی با فلاسفه و عرفای اسلامی، در آشنا ساختن مغرب زمین با نام بزرگان از فلاسفه اسلامی متأخر، کوششهای فراوان نموده و بعضی از کتابهای «شیخ اشراق، ابن عربی، میرداماد، ملاصدرا و...» را به چاپ رسانده است(51).




    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش سوّم: فلاسفه یونان پیش از سقراط




    فلاسفه یونان پیش از سقراط

    فلاسفه، پیش از سقراط به سلسله ای از متفکران یونانی گفته می شود که از «تالس» آغاز شد و به «دموکریتوس» انجامیده است. این فیلسوفان، نه تنها از نظر زمانی، پی درپی آمدند، بلکه از جهت موضوع مباحث، تقریباً راه یکدیگر را دنبال کردند. آنان در شرح و توصیف پدیده های جهان، کوشش می کردند و معمولاً از اصل اشیاء و موجودات (مادة المواد) جهان سخن می گفتند و آن را در طبیعت، جستجو می کردند. ارسطو آنان را عموماً «فوزیولوگ» یعنی کاوشگران طبیعت یا دانشجویان «فوزیس»می نامید.(52)
    آنان مادّی مذهب نبودند، ولی بین «مجرد و مادی» تمایزی تصور نمی کردند. به آنان «جزمگرا یا دگماتیست» می گفتند؛ زیرا مطابقت ذهن و واقعیت را بدون اقامه دلیل، اصل مسلّم می گرفتند.
    اینک به مختصری از آرای متفکران این دوره می پردازیم:



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    الف - فیلسوفان ملطی(53)

    1 - تالس(54) «Tales»: ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه خود در باره او کلامی گفته است که برخی آن را «تالس، بنیانگذار فلسفه» ترجمه کرده اند و به همین جهت او را «نخستین فیلسوف» می نامند. ولی برخی دیگر(55) آن را «تالس که بنیانگذار اینگونه فلسفه است» ترجمه کرده اند. بنابراین، از این کلام نمی توان فهمید که «تالس» نخستین فیلسوف است.
    هیچ کس قبل از ارسطو در باره تالس، سخن نگفته است، آنچه به اونسبت داده می شود، همان چیزهایی است که ارسطو به او نسبت داده است. ارسطو دو نظریه مهم را در باره اصل موجودات جهان، به تالس نسبت می دهد.
    الف - «منشأ(56) همه اشیاء «آب» است». و بر خلاف آنچه در ظاهر با حواس، اشیاء و موجودات جهان طبیعت را متکثّر و متنوع می بینیم و می پنداریم از چیزهای متعددی مایه گرفته اند، در واقع، وحدت دارند و همه از یک چیز به نام «آب» نشأت می گیرند. به عبارت دیگر: «نمود» غیر از «بود» است. «نمود» موجودات، حاکی از کثرت است، ولی «بود» آنها حاکی از وحدت است؛ یعنی از یک اصل «آب» مایه می گیرند.
    ب - «زمین بر آب قرار دارد». این اصل در عرض اصل اوّل است و نه در طول آن و مبتنی بر آن.
    شاید بتوان گفت از آنجا که نزول تورات بر تالس مقدم بوده و این دو در تورات آمده، تالس آن را از تورات گرفته است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همچنین او معتقد است که هر چه مانند انسان حرکت می کند و یا تحریک می نماید، جان دار است. آهن ربا هم از آنجا که باعث حرکت آهن و جذب آن می شود، جاندار است؛ یعنی جان او (و نه وجود طبیعی او) عامل حرکت است.(57)
    عقیده تالس در علم خدا این است که عقل را با حضور نزد خود (علم حضوری) می یابد و اشیای دیگر را با ارتسام و تصویر صور آنها در عقل می داند.(58)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2 - آناکسیمندر(59) «Anaximander»: او معتقد بود که هیچ چیز معین در طبیعت نمی تواند مایه و اصل اشیاء باشد؛ زیرا اشیاء با هم تضاد دارند و برای هر شیئی تعین و تشکّل خاص و آثار خاصّی هست و چیزی که تعیّن و تشکّل خاص (همراه با آثار خاص) دارد، سایر تعیّنها و تشکّلها را نمی تواند بپذیرد. بنابراین، آب هم که تالس آن را اصل اشیاء دانسته؛ چون خاصیّت خود را دارد، نمی تواند خاصیّت چیز دیگری (مثلاً خاصیّت آتش) را داشته باشد. بنابراین، مایه اشیاء چیزی است که تعیّن و تشکّل خاص ندارد، بلکه آمیخته ای است بی شکل و بی حد و جامع اضداد خشکی، تری، گرمی و سردی است. عناصر از آن انفصال پیدا کرده، پدید آمده اند؛ یعنی ابتدا همه به وصف اجتماع موجود بودند، بعد تدریجاً از هم جدا شده اند و تعیّن پیدا کرده اند.
    عقیده او بر این است که جهانهای بی شماری وجود دارد. البته روشن نیست که او به جهانهای متعدد در عرض هم قایل است یا آنکه جهانهای متعدد، یکی پس از دیگری وجود پیدا می کنند و از بین می روند.
    تصور او در باره زمین نیز این است که آن استوانه شکل است و ارتفاعش یک سوم قطر سطح آن می باشد (مانند طبل، نه ستون ساختمان)، و انسانها در سطح رویین آن و نه در سطح زیرین و نه دور استوانه، زندگی می کنند. زمین در هوا معلق است و به جایی تکیه ندارد ولی چون در مرکز جهان قرار گرفته است و فاصله اش نسبت به همه اطراف خود کاملاً مساوی است، استقرار دارد.
    «آناکسیمندر» معتقد است انسان ابتدا به شکل دیگری و در درون ماهیان پدید آمده و تغذیه می شده است؛ زیرا انسان همانند جانداران دیگر نیست که به زودی برای خود خوراک می جویند، بلکه به پرستاری طولانی نیازمند است. بدین علت اگر وی از آغاز به شکل کنونی خود می بود، نمی توانست زنده باقی بماند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3 - آناکسی منس(60) «Anaxi menes»: وی نیز همانند تالس، شی ء معینی را اصل اشیاء می داند. او معتقد است «هوا» اصل اشیاء است که در حالت تعادل، دیده نمی شود، ولی در حال رقت و غلظت دیده می شود. هوا در حال رقت، آتش است و در حال غلظت (براساس مراتب غلظت) به ترتیب: باد، ابر، آب، خاک، سنگ و سایر اشیاء است. آنچه باعث رقت و غلظت می شود، گرما و سرما است. گرما باعث رقّت و سرما باعث غلظت می شود.
    باید توجه داشت از اینکه «آنکسی منس»، اصل اشیاء را یک چیز (هوا) می داند، باید گرما و سرما را نیز معلول هوا بداند.
    او معتقد است زمین مسطح است و به خاطر هوایی که از زیر به آن می وزد، نگهداشته شده و مانع سقوط آن می گردد.
    او روح آدمی را همانند هوا در حالت تعادل، نادیدنی می داند و وحدت نظام وجود انسان را به آن نسبت می دهد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 5 از 20 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi