الف ـ شيداى حق
مـؤ مـن نـمـازگـزار از هـر چـه جـز خـدا چـشـم پـوشـيـده و ديـده و دل بـه معشوق واقعى دوخته است . او هيچ چيز جز خدا را شايسته دلبستگى نمى داند. از اين رو، در انـتـظـار وصـال يـار لحظه شمارى مى كند، تا اينكه با شنيدن صداى روحبخش اذان به مراد خويش نايل آيد. بدين خاطر است كه رسول اكرم (ص ) هنگام فرا رسيدن اذان مى فرمود:
(اءَرِحْنى يا بَلالُ)(154)
اى بلال ! (اذان بگو) و مرا راحت كن .
قرآن مجيد شيدايى نمازگزاران را اين گونه توصيف مى كند:
(رِجـالٌ لا تـُلْهـيـهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلوةِ وَ ايتاءِ الزَّكوةِ، يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الاَْبْصارُ)(155)
مـردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى آنان را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد، ايشان از روزى كه دلها و ديدگان دگرگون مى شود هراسناكند.
نـاگـفته نماند كه اين عشق و شيدايى ، يك طرفه نيست ، بلكه از آن سو نيز محبت و عنايت الهى شامل حال نمازگزار مى گردد و او را غرق الطاف خود مى سازد. على (ع ) فرمود:
(لَوْ يَعْلَمُ الْمُصَلّى ما يَغْشاهُ مِنْ جَلالِ اللّهِ ما سَرَّهُ اءَنْ يَرْفَعَ رَاْسَهُ مِنَ السُّجُودِ)(156)
اگـر نـمـاز گـزار مـى دانـست كه چقدر جلال الهى او را فرا مى گيرد سر از سجده برداشتن را خوش نمى داشت .