صفحه 3 از 27 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 264

موضوع: از مدینه تا نینوا

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    روایت شده که روز پنجشنبه نهم محرم، شمر ذی الجوشن با چهار هزار سرباز به لشکر ابن سعد ملحق شد و نامه ای از ابن زیاد که خود آورده بود به ابن سعد داد.
    مضمون نامه چنین بود: ای ابن سعد، شنیده ام که حسین در صحرا چاه می کند، ترا به چاه نافرمانی من نیفکند، و تو نیز با وی مصاحبت داری. اگر همین امروز اقدام به جنگ با وی کنی که بسیار خوب، والا سرداری لشکر را به شمر واگذار.
    شمر چون پای در آن وادی خونخوار نهاد - تازه داغی به دل احمد مختار نهاد
    باب شد، شیوه مظلوم کشی در عالم - این بنایی است که آن کافر غدار نهاد
    ابن سعد عذاب ابدی و عقاب سرمدی را بر گزید و گفت: ای شمر خدا ترا نیامرزد، نگذاشتی میان یزید و فرزند فاطمه به صلح انجامد. سپس آن ملعون طرف راست (میمنه) و سمت چپ (میسره) و قلب و جناح و کمینگاه لشکر نامسعود را بیاراست و شمر را سر کرده پیادگان کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چون مادر حضرت عباس و عثمان فرزندان امیرالمؤمنین با شمر از یک قبیله بودند، شمر نزد لشکرگاه سیدالشهدا آمد و فریاد کرد: کجائید خواهر زادگان من؟ پس عباس با دو برادر خویش جواب دادند آن ظالم عباس را عباس را مخاطب قرار داده، عرض کرد:
    که ای ز تیغ تو ابطال را به سینه هراس - نهنگ صولت دریای پر دلی، عباس
    تو شیر بیشه ایجادی ای سعادتمند - کجا رواست که باشی اسیر رو به چند
    فتادن قد سرو بر زمین حیف است - به خون طپیدن این جسم نازنین حیف است
    مرا به مادرت ای شاهزاده اعظم - قرابتی است که هستیم هم قبیله هم
    اگر تو کشته شوی تا به حشر من خجلم - ز مادر تو و ز اهل قبیله منفعلم
    تو در امان یزیدی ز غصه دل مخراش - بیا به لشکر ما پشت لشکر ما باش
    پرچمدار سپاه دین حضرت عباس چون امان یزید را از شمر از خدا بی خبر شنید، فرمود: ای بی خبر لعنت خدا بر تو، و امان نامه ات باد، تو تظاهر به شرمساری از مادر من می کنی و چنان عمل می کنی که انگار از فاطمه زهرا شرم نداری.
    مگو! برادر نام آور حسین منم - غلام حلقه به گوش حسین منم
    کسی دخیل تو بیدادگر نمی گردد - غلام بی سبب از خواجه بر نمی گردد
    مگو ز کشته شدن کاین عمل سعادت ماست - مرا ز قتل مترسان که عادت ماست
    مزن بهرزه دم از بی وفایی عباس - ز گفته لال شو ای کافر خدانشناس
    اگر حسین شود کشته، ای لعین غیور - بهمره جسدش زنده می روم در گور
    مده فریب که عباس صید هر خس نیست - زبان ببند که شاهین شکار کرکس نیست
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بعد از شنیدن جواب مخالف میل، از عباس و مأیوس شدن از همگامی او با شمر، لشکر مخالف از جا حرکت کرد و رو به لشکر امام غریب نهاد. حضرت عباس از ایشان سبب شورش و حرکت را پرسید، گفتند مأموریم که امروز شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم، یا با شما جنگ کنیم. حضرت عباس فرمود: صبر کنید، تا پیغام شما را به امام خود برسانم، پس آن جناب رو به چادر خلوت فرزند ابو تراب حسین بن علی (علیه السلام) نهاد. در آن لحظه امام سر به زانو گذاشته و در خواب بود و حضرت زینب بر بالین او می گریست چون صدای شورش خصم را شنید ناچار آن بزرگوار را از خواب بیدار کرده و چنین عرض کرد: ای برادر، لشکر شورش کرده با امام در حال گفتگو بود که عباس وارد خیمه برادر شد و آن چه را که از لشکر دشمن شنیده بود برای برادرش امام حسین بازگو کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام حسین به عباس فرمود: برو به ابن سعد خبر بده امشب را که شب جمعه است، از جنگ خودداری کند تا فرایض شب جمعه را به جا آوریم و فردا ما آماده جنگ هستیم. ابن سعد از میان سپاه فریاد کرد: که امشب حسین و یارانش را مهلت دادیم، چون فرزند فاطمه زهرا آن شب را برای عبادت پروردگار مهلت یافت، فرمود: تا خیمه های اهل بیت را متصل و نزدیک به هم برافراشتند و طناب خیمه های عصمت و طهارت را در میان یکدیگر کشیدند و راه رفت و آمد را از میان خیمه ها مسدود کردند و خندقی اطراف چادرها حفر نمودند که راه جنگ و جدال از یک طرف باشد.





    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل دوم : شب عاشورا، شب وداع

    شب قتلست و امشب عرش را بنیاد می لرزد - دو ملک و نه فلک وامانده از اوراد می لرزد
    شب قتلست و امشب تا سحر ز اندیشه فردا - دل زینب چو صید اندر کف صیاد می لرزد
    شب قتلست بادا باد می گویند جانبازان - غریبان را دل از تشویق باداباد می لرزد
    شب قتلست و مشکل باشد امشب راز دل گفتن - که طفلان را ز خوف اندر گلو فریاد می لرزد
    شب قتلست و داند جبرئیل این ظلم از امت - بعید، اما چو بید از فرط استبعاد می لرزد
    شب قتلست در پای پدر زین العبالرزان - بلی چون سایه کز شاخی به خاک افتاد می لرزد
    شب قتلست کلثوم از یزید و شمر می نالد - از آن نمرود می ترسد از آن شداد می لرزد
    شب قتلست می گوید سکینه با پدر هر دم - که سر تا پایم از اندیشه بیداد می لرزد
    شب قتلست و امشب نو عروس از حجله قاسم - گرفته دامن داماد و چون داماد می لرزد
    شب قتلست و زین العابدین از ضعف بیماری - چو مظلومی به زیر خنجر جلاد می لرزد
    شب قتلست خواهد خون چکاند جوهری از دل - ولیکن خامه اش چون نشتر فصاد می لرزد
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

  8. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در شب عاشورا نه تنها انسانهای متعهد بلکه پرندگان نیز که گویا بر واقعه روز عاشورا پیش آگاهی داشتند نگران از اتفاقی ناگوار، زانوی غم به بغل گرفته و می گریستند. آن عاشقان شاهد محبت چنان از جام شهد شهادت وارادت به پروردگار سرمست بودند، که به شوق نوید وصال، آن شب خواب به چشم ایشان نیامد و حتی بعضی از یاران لطیفه می گفتند و خوشحال و سرمست و شادمان به امید رسیدن فردا بودند.
    فرزند زهرای مرضیه در آن شب برادران و عموزاده ها و سایر اقوام و اصحاب جان نثار وفادار خویش را دور خود جمع نمود و فرمود: به راستی که من یارانی از یاران خود وفادارتر ندیدم. همانطور که می بینید بلا بر من نازل شده است، بیعت خود را از شما بر می دارم و شما را مرخص می کنم، اکنون که سیاهی شب روشنایی روز را فرا گرفته است، به هر کجا که می خواهید بروید، این قوم چون مرا بیابند با دیگری کاری ندادند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

  10. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    عباس و اولاد مسلم بن عقیل و بعضی دیگر از اقوام و یاران برخاسته و وفاداری خود را اعلام کردند و چنین گفتند: ای عزیز روح و روان پیامبر، بر زندگانی دنیا بعد از تو لعنت باد برادران همه یکباره گریه سر دادند و زبان به عجز و لابه گشودند و با گریه و زاری گفتند: اگر قبول کنی ما بر درگاه تو بنده و خدمتگزاریم و دیگری ملتمسانه گفت: من پسر عموی تو نیستم، بلکه تو سرور من هستی و من خادم خانه زاد توام. هر کدام از یاران و نزدیکانش به طریقی در برابر آن بزرگوار اظهار بندگی و خاکساری و جان نثاری کردند و نیز اصحاب وفادار و یاران جان نثار، هر یک از جا بر خاسته اظهار اخلاص و جانفشانی نمودند. از آن جمله مسلم ابن عوسجه عرض کردند: که ای سید و مولای من، به خدا قسم اگر بدانم که هزار مرتبه کشته می شوم و پس از کشته شدن مرا می سوزانند و خاکستر مرا بر باد می دهند، از تو مفارقت نمی کنم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

  12. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    زهیر بن قیس عرض کرد: ای فرزند رسول الله، اگر دنیا همیشه برای ما باقی می ماند هر آینه شهادت در رکاب ترا بقای ابدی دنیا بر می گزیدم، در حالیکه زندگانی دنیا چند روزی بیش نیست. بریر بن خضیر گفت: فدای تو شوم، خداوند بر ما منت نهاده که در حضور تو جهاد کنیم و اعضای ما پاره پاره شود، و جد تو شفیع ما باشد.
    هر یک از آن جوانمردان از این گونه سخنها بسیار گفتند.
    یکی گریست که جان را چه قدری و چه وجودی - ز جان عزیزتری گر بدی نثار تو بودی
    یکی از یارانش به پای وی افتاد، بوسه داد و فغان کرد که بی تو زندگی نتوان کرد.
    جمعی دیگر از همراهان ضعیف الایمان که زندگی دنیوی را بر سعادت ابدی اختیار کردند، بر مرکبان خویش سوار شده رفتند. آن حضرت بی وفایی ایشان را ملاحظه نمود و فرمود: ای دنیا پرستان و بندگان دنیا دین شما تنها بر زبانهای شماست، نه بر قلبهایتان، شمایید که آخرت را به نفع زندگی دنیا می فروشید، بروید! که زندگی دنیا بر شما ارزانی باد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

  14. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چون آن امام بزرگوار، خاصه یاران خود را در وفاداری ثابت قدم یافت، فرمود: اکنون که شما در محبت و وفاداری نسبت به من ثابت قدم هستید! پس نگاه کنید منازل و قصرهای خود را در بهشت. امام با دست مبارک خود اشاره فرمود:
    برداشت پرده را ز پس پرده حجاب - حور و قصور خلد عیان شد چو آفتاب
    بر هر یکی نمود که این قصر جای تو است - این حور و این قصور کمین خونبهای تو است
    یاران از مشاهده این حال چنان به شوق وصال بهشتیان، آغوش جان گشودند و به نحوی دل از دست دادند، که آن شب، که نمونه ای از صبح محشر بود، آن عاشقان را شب دراز هجران می نمود؛ هر یک به منزل خویش رفتند، تا خویشان را وداع و پروردگار را عبادت نماید. آن حضرت نیز به خیمه خلوت خویش در آمد تا بعد از ادای نماز شب، اسلحه و آلات جنگی خویش را آماده و در صورت نیاز اصلاح نماید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  15. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

  16. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امام زین العابدین فرماید: من در آنشب بسیار بیمار بودم و عمه ام زینب به پرستاری من مشغول بود. پدرم در خیمه دیگر نشسته و جون (آزاد کرده ابوذر غفاری) به خدمت آن بزرگوار سر گرم بود که شنیدم پدرم می فرماید:
    یا دهر اف من خلیل
    کم لک با لاشراف و الاصیل
    من طالب و صاحب قتیل
    و الهر لا یقنع بالبدیل
    و کل حی سالک سبیل
    و منتهی الامر الی الجلیل
    (ای دنیا دون، اف بر تو و آیین تو، کشتن بزرگان شیوه دیرین توست. صاحبان حقیقی رفتند در حالیکه از جهان بهره ای نبردند و هرگز برای کسی به قتل و مرگ دیگری راضی نمی شوی از طی کردن این راه هیچکس بی نیاز نیست و بازگشت کارها به جانب خداوند است و بس)
    چون این اشعار را از پدرم شنیدم، دانستم که بلا نازل شده مرض بر من غالب گردید و حالت من تغییر کرد، اما بواسطه پریشان حالی خانمها و رقیق القلب بودن آنان صبر کردم. عمه ام زینب طاقت نیاورده، معجر از سر کشید و پای برهنه به خیمه آن حضرت دوید و عرض کرد:
    برادر جان: سخنانی که امشب بر زبان آوردی، زبان حال کسی است که از خود مأیوس باشد. آن حضرت فرمود: چه کنم ! اگر مرا به حال خود می گذاشتند، خویشتن را به مهلکه نمی افکندم. زینب عرض کرد: مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفته اند، ای یادگار از دنیا رفتگان و پناه بازماندگان، ما را از خود ناامید می گردانی؟
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  17. تشكر

    نرگس منتظر (30-07-2019)

صفحه 3 از 27 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi