صفحه 24 از 89 نخستنخست ... 142021222324252627283474 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 231 تا 240 , از مجموع 886

موضوع: توحید در نهج البلاغه

  1. Top | #231

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    صفات خدا عین ذات اوست

    در کافی از هشام بن حکم روایت کرده که زندیق به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: آیا می گویی خدا شنوا و بیناست؟ فرمود: بله، شنواست بدون عضو شنوایی، بیناست بی ابزار چشم، بلکه به نفس خود بشنود و به نفس خود بیند. این که گویم به نفس خود شنود معنایش این نیست که او چیزی است و نفس چیز دیگری، بلکه این تعبیر بدان جهت بود که خواستم آنچه در نظر دارم به لفظ آورم، زیرا از من پرسیده ای و می خواهم پاسخ را به تو که سائلی بفهمانم، اینک می گویم او با تمام وجود می شنود، و این که گفتم تمام معنایش این نیست که او مانند ما داری جزء است بلکه خواستم به تو بفهمانم، و این تعبیر از خودم می باشد، و بازگشت سخن و خلاصه مقصودم این است که او شنوا، بینا، دانا و آگاه است بی آن که ذات و صفت اختلاف و تعدد یابد.(300)
    به امام محمد باقر (علیه السلام) گفتند گروهی از اهل عراق می پندارند که خدا با چیزی می شنود غیر آنچه که با آن می بیند، و می بیند با چیزی غیر آنچه که با آن می شنود (وسیله شنوایی و بینایی او دو چیز است) امام (علیه السلام) فرمود: دروغ گفته و کافر گشته و خدا را به خلق تشبیه نموده اند، مقام و حقیقت ذات خدا از این پندارهای بی اساس متعالی و اجل است، خدا می شنود با آنچه که با آن می بیند و می بیند با آنچه که با آن می شنود.(301)
    و این گفتار امیر المؤمنین (علیه السلام) مانند گفتار عترت آن حضرت (علیه السلام) رد بر گروه صفاتیه است که امروزه به آن ها اشاعره گویند.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #232

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بعضی اقوال متکلمین(302) در باره صفات خدا

    شهرستانی در ملل و نحل آورده: بدان که بسیاری از متکلمین سلف برای خدا صفات ازلی از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، شنوایی، بینایی، کلام، جلال، اکرام، انعام، عزت، و عظمت قائل شده اند و بین صفات ذات و صفات فعل(303) فرق نگذاشته اند، و هم چنین برای خدا اعضا مانند دست و پا قائل شده بدون تأویل و توجیه، فقط گفته اند: این صفات در شرع آمده و ما آن ها را صفات خبری می نامیم. و از آن جا که معتزله صفات را نفی نموده ولی پیشینیان (اشاعره) اثبات کرده اند، پیشینیان را صفاتیه، و معتزله را معطله نامیده اند. و گروهی از سلف در اثبات صفات برای خدا افراط نموده تا حد تشبیه به صفات موجودات حادث پیش رفته اند، و بعضی از آنان هم تنها به صفاتی که افعال بر آن ها دلالت دارد (صفات افعال) بسنده کرده اند. و درباره صفاتی که در خبر آمده دو گروه شده اند؛ بعضی آن ها را به گونه ای که محتمل از لفظ است تأویل نموده و دسته ای هم از تأویل نموده و دسته ای هم از تأویل توقف کرده اند - تا این که آورده - گروهی از متأخرین آنان (اشاعره) بر گفتار پیشینیان افزوده و گفته اند ناچار می بایست به ظاهر آن ها معتقد شد و آن ها را به نحوی که رسیده اند تفسیر نمود، بدون تأویل و یا توقف در ظاهرشان و بدین ترتیب این گروه در تشبیه صرف در افتاده اند... و اما پیشینیانی که تأویل نکرده و خود را در معرض تشبیه قرار نداده اند از جمله آنان مالک بن انس است، زیرا او گفته اصل استوا در آیه شریفه الرحمن علی العرش استوی قطعی است ولی چگونه آن برای ما مجهول می باشد و اعتقاد به آن واجب و پرسش از چگونگی آن برای ما مجهول می باشد و اعتقاد به آن واجب و پرسش از چگونگی اش بدعت است.
    امضاء

  4. Top | #233

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    و مانند احمد بن حنبل و سفیان ثوری و داودبن علی اصفهانی و پیروان ایشان تا این که نوبت به عبد الله بن سعید کلابی و ابو العباس قلانسی و حرث بن اسد محاسبی رسیده، و اینان مسلک سلف را برگزیده و عقاید و آراء آنان را با ادله و براهین کلامی، و اصول تأیید و تقویت نموده بعضی به تدریس و جمعی به تألیف در این زمینه پرداختند. تا این که بین ابو الحسن اشعری و استادش ابو علی جبائی در مسئله ای از مسائل صلاح و اصلح مناظه ای اتفاق افتاد و کار به مخاصمه کشید و اشعری به این گروه صفاتیه پیوست و آراء آنان را با استدلال های کلامی نمود(304) و این مسلک آیین و مذهب اهل سنت و جماعت گردید، و نام و ویژگی صفاتیه به اشاعره منتقل گشت، و از آن جا که مشبهه و کرامیه قائل به صفات (برای خداوند به گونه خلق) بوده اند، آنان را دو گروه از صفاتیه بر شمردیم.(305)






    امضاء

  5. Top | #234

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    توصیف خدا به صفات مخلوقات موجب شرک

    فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه، و من قرنه فقد ثناه، و من ثناه فقد جزاه؛ آن کس که خدا را (به او شرک ورزیده) او را دو تا دانسته، هر کس او را دو تا بداند برای او اجزاء قائل شده است. در تمام نسخه ها این گونه آمده ولی بعید نیست که در آن تحریف رخ داده باشد، و اصل چنین بوده: و من قر نه فقد جزأه، و من جزأه فقد ثناه، کسی که برای او مشابه قرار دهد برای او اجزاء قائل شده و کسی که برای او اجزاء قرار دهد او را دو تا دانسته است. زیرا قول به دوگانگی خداوند زشت تر از قول به ترکیب و جزء داشتن برای اوست، چرا که بطلان قول به ثنویت مورد اتفاق تمام گروه های مسلمین است، به خلاف قول به تجزیه که گروه مشبهه و مجسمه به آن اعتقاد دارند.
    امضاء

  6. Top | #235

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و من جزأه فقد جهله، و من جهله فقد أشار الیه، و من أشار الیه فقد حده، و من حده فقد عده؛ و هر کس برای خدا اجزاء قائل شود وی را نشناخته و هر کس او را نشناخت به او اشاره می کند و هر کس به سوی او اشاره کند محدودش کرده و هر که محدودش کند او را به شماره آورده است.
    و من قال فیم؛ کسی که بگوید خدا در کجاست. مانند کسی که بگوید خدا در آسمان است.
    فقد ضمنه؛ او را در ضمن چیزی قرار داده است. یعنی او را در چیزی گنجانیده است.
    امضاء

  7. Top | #236

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و من قال علام؛ و کسی که بگوید خدا بر روی چیست. مانند کسانی که گفته اند خدا بالای عرش است.
    فقد أخلنی منه؛ جایی را بدون خدا تصور کرده است. یعنی جاهای دیگری غیر آن جایی که گفته است خدا روی آن قرار دارد مانند کرسی مثلا و غیر آن.
    ابن ابی العوجاء به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: آیا چنین نیست که خدا در همه جا هست وقتی در آسمان است چگونه در زمین باشد، و هنگامی که در زمین است چگونه در آسمان باشد؟ امام (علیه السلام) فرمود: تو مخلوقی را وصف کردی که هرگاه از مکانی برود جایی او را فرا می گیرد و مکانی از او خالی شود و در جایی که آمده از مکانی که قبلا بوده خبر ندارد، اما خدای عظیم الشأن و پادشاه جزا دهنده هیچ مکانی از او خالی نیست و هیچ جا او را به خود اختصاص ندهد، و به هیچ مکانی نزدیک تر از مکان دیگر نیست.(306)
    امضاء

  8. Top | #237

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شیخ مفید در ارشاد این فرازها را از زهری عیسی بن زید از صالح بن کیسان از امیر المؤمنین (علیه السلام) این گونه نقل کرده است:
    أول عبادة الله معرفته، و أصل معرفته توحیده، و نظام توحیده نفی التشبیه عنه، جل عن أن تحله الصفات. بشهادة العقول أن کل من حلته الصفات مصنوع، و شهادة العقول أنه جل جلاله لیس بمصنوع؛ بصنع الله یستدل علیه، و بالعقول تعقد معرفته، و بالنظر تثبت حجته، جعل الخلق دلیلا علیه، فکشف به عن ربوبیته، و هو الواحد الفرد فی أزلیته، لا شریک له فی الهیته، و لا ندله فی ربوبیته؛ بمضادته بین الأشیا المتضادة علم أن لا ضدله، و بمقارنته بین الأمور المقترنة علم أن لا قرین له؛ آغاز عبادت خدا معرفت اوست، و اساس معرفت او توحید اوست، و نظام توحید او نفی تشبیه از اوست، خدا اجل از آن است که صفات در او وارد شود زیرا به گواهی عقل ها هر آنچه که داری صفت است مصنوع می باشد، و به گواهی عقل ها خدای - جل جلاله - مصنوع نیست، آفرینش خدا دلیل بر وجود اوست، و بوسیله خردها پی به معرفت او برده می شود، و با دقت نظر حجت او ثابت می شود، خلق را دلیل بر وجود خود قرار داد، و ربوبیت خویش را به وسیله خلقش آشکار ساخت. اوست خدای یکتا که در ازلیتش یگانه است، و در خداوندیش شریک ندارد، و در ربوبیتش بی همتاست، با ایجاد تضاد میان اشیاء متضاد معلوم شد که او را ضدی نیست، و با ایجاد سازش و مقارنت میان امور به هم پیوسته دانسته شد که او را قرینی نمی باشد.(307)
    امضاء

  9. Top | #238

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و نیز عیون و توحید و امالی مفید و امالی شیخ از امام رضا (علیه السلام) خطبه ای به همین مضمون نقل کرده اند:
    أول عبادة الله معرفته، و أصل معرفته الله توحیده، و نظام توحید الله نفی الصفات عنه، لشهادة العقول أن کل صفة و موصوف مخلوق، و شهادة کل موصوف أن له خالقا لیس بصفة و لا موصوف، و شهادة کل صفة و موصوف بالأقتران بالحدوث، و شهادة الحدوث بامتناع من الأزل - الخبر؛
    آغاز پرسش خدا شناخت اوست. و اساس شناخت او توحید اوست، و نظام توحید خدا نفی صفات از اوست، به علت گواهی عقل ها این مه هر صفت و موصوفی مخلوق است و گواهی هر موصوفی این که او را آفریدگاری است که نه صفت است و نه موصوف، و گواهی هر صفت و موصوفی بر اقتران میان آن ها، و گواهی اقتران بر حدوث، و گواهی حدوث بر امتناع از ازلی بودن... .(308)




    امضاء

  10. Top | #239

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3. از خطبه 1


    بعد مامر:
    کائن لا عن حدث، موجود لا عن عدم، مع کل شی ء لا بمقارنة، و غیر کل شی ء لا بمزایلة، فاعل لا بمعنی الحرکات و الآلة، بصیر اذ لا منظور الیه من خلقه، متوحد اذ لا سکن یستانس به، و لا یستوحش لفقده.
    أنشأ الخلق انشاء، و ابتدأه ابتداء، بلا رویة أجالها، و لا تجربة استفادها، و لا حرکة أحدثها، و لا همامة نفس اضطراب فیها، أحال الأشیاء لأقاتها، و لائم بین مختلفاتها، و غرز غرائزها، و ألزمها أشباحها، عالما بها قبل ابتدائها، محیطا بحدودها و انتهائها، عارفا بقرائنها و أحنائها.
    امام (علیه السلام) در خطبه 1 در ادامه گفتار قبل می فرماید:
    خدا همیشه بوده و از چیزی حادث نشده است. موجودی است که سابقه عدم ندارد، با هر چیز همراه است نه به طور مقارنت، با هر چیز مغایر است نه به طور جدایی، فاعل است نه با حرکت و داشتن ابزار، بیناست از آن زمان که هیچ آفریده ای وجود نداشته است، تنهاست از آن وقت که هیچ مخلوقی نبوده تا با او انس گیرد، و از فقدانش وحشت کند.
    خدا جهان هستی را بیافرید و آن را آغاز نمود بدون این که درباره آن بیندیشد، و یا از تجربه ای استفاده کند، و یا حرکتی در خود پدید آورد، و یا کوشش همراه با نگرانی و اضطراب داشته باشد، خدا هر موجودی را در وقت مناسب خود هستی بخشید، و میان طبایع مختلف آن ها سازگار برقرار کرد، و در سرشت هر کدام از انواع موجودات غریزه ای خاص، و قوانین و نظامی مخصوص قرار داد در حالی که او پیش از آفرینش آن ها از آن ها آگاهی کامل داشت، و حدود و پایان و همه خصوصیات و جوانب آن ها را می شناخت.
    امضاء

  11. Top | #240

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شناخت خداوند

    کائن لا عن حدث؛ خدا همیشه بوده و از چیزی حادث نشده است. زیرا او پدید آورنده و ایجاد کننده پدیده هاست.
    مجود لا عن عدم؛ موجودی است سابقه عدم ندارد، زیرا او هستی بخش معدومات است.
    مع کل شی ء لا بمقارنة؛ همراه هر چیزی است نه به طور مقارنت. خدای تعالی می فرماید: ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم و لا أدنی من ذلک و لا أکثر الا هو معهم أین ما کانوا...(309)؛ هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز این که خدا چهارم آن ها و نه پنج کس جز آن که او ششم آن ها. و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آن که خدا هر کجا باشند با آن هاست.
    و غیر کل شی ء لا بمزایلة؛ با هر چیز مغایر است نه به طور جدایی. لیس کمثله شی ء(310)؛ خدا هیچ مثل و مانندی ندارد.
    فاعل لا بمعنی الحرکات و الآلة؛ فاعل است نه با حرکت و داشتن ابزار. انما أمروه اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون(311)؛ فرمان نافد (در عالم) چون اراده خلقت چیزی را کند به محض این که گوید موجود باش موجود خواهد شد.
    بصیر اذ لا منظور الیه من خلقه؛ بیناست از آن زمان که هیچ آفریده ای وجود نداشته است، زیرا بصیریت از صفات ذات است مانند سمیعیت و عالمیت و قدرت نه از صفات فعل تا لازم باشد که مخلوق منظور الیه در عالم وجود داشته باشد.
    امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خدای تعالی همیشه پروردگار ماست، و علم عین ذات اوست زمانی که معلومی وجود نداشت، و شنیدن عین ذاتش بوده آن گاه که مسموعی نبود. و بینائی عین ذاتش بوده زمانی که دیده شده ای وجود نداشت، و قدرت عین ذات اوست زمانی که مقدوری نبود، پس آن هنگام که اشیاء را پدید آورد علم او بر معلوم وارد شد، و شنیدنش بر مسموع، و بینایی اش بر مرئی، و قدرتش بر مقدور.(312)
    متوحد اذ لا سکن یستانس به، و لا یستوحش لفقده؛ تنهاست از آن وقت که هیچ مخلوقی نبوده تا با او انس گیرد، و از نبودنش وحشت نماید، زیرا توحید و یگانگی خداوند از صفات ذات اوست، و انس گرفتن و احساس تنهایی و دلتنگی از صفات خلق اوست.
    امضاء

صفحه 24 از 89 نخستنخست ... 142021222324252627283474 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi