صفحه 21 از 89 نخستنخست ... 111718192021222324253171 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 201 تا 210 , از مجموع 886

موضوع: توحید در نهج البلاغه

  1. Top | #201

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و در خطبه 92 می فرماید:

    مبارک است خدایی که افکار عالی به کنه ذاتش نرسد، و حدس زیرکان به قله بلند حقیقت وجودش دست نیابد، آغازی است که نهایت نداشته تا بسر رسد و آخری هم ندارد تا پایان پذیرد.
    مؤلف: خطبه نخست را ابن طلحه شافعی در مطالب السئول نقل کرده است.(245)
    و خوئی گفته: مجلسی (رحمه الله تعالی علیه) در بحارالأنوار آن را از عیون الحکمه محمد بن علی واسطی تا فقره الی یوم الوقت المعلوم روایت کرده است،(246) ولی من در بحار اأنوار بر آن دست نیافتم.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #202

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرق بین حمد و مدح

    الحمد لله؛ ستایش مخصوص خداست. ظاهر صحاح این است که دو واژه حمد و مدح مترادف اند زیرا گفته: حمد، نقیض ذم، است(247) (از سویی مدح هم نقیض ذم است، پس حمد و مدح مترادف می شوند)، و مصباح میان آن دو فرق گذاشته، و حمد را تنها در مورد صفاتی جمیل اختیاری قرار داده و مدح را اعلم دانسته از جمیل اختیاری و خلقی،(248) ولی ظاهرا هر کدام از حمد و مدح در مورد جمیل اختیاری نفسانی به کار می رود، زیرا هم چنان که استعمال حمد در وصف در شنیده نشده استعمال مدح هم شنیده نشده است.









    امضاء

  4. Top | #203

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرق میان اله و الله

    شیخ صدق (رحمه الله تعالی علیه) در معانی از امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت کرده که الله همان کسی است که به هنگام نیازمندی ها و سختی ها به او پناه برده می شود.(249)
    ابن ابی الحدید از راوندی نقل کرده لفظ الله اخص از اله است،(250) و؛ رجای دیگر از او نقل کرده: اله مصدر است به معنای مألوه(251) - اسم مفعول - و سپس این سخن را مردود دانسته و گفته میان آن دو تفاوتی نیست نه در لغت و نه در اصطلاح، و اله اسم جنس است مانند الرجل برای هر معبودی چه حق و چه باطل، ولی از باب (غلبه) بر معبود به حق اطلاق می شود، و مألوه مصدر است، نه مفعول آن چنان که راوندی ادعا کرده است و در لغت مألوه (به عنوان اسم مفعول) شنیده نشده، زیرا معنای اله الرجل (دهشت زده و متحیر گردید) می باشد که فعل لازم است و اسم مفعول از آن بنا نمی شود.(252)
    امضاء

  5. Top | #204

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مؤلف: از آن جا که ابن ابی الحدید حریص بر اعتراض به راوندی است موجب شده که به کتب لغت مراجعه نکند وگرنه در صحاح آمده: اله الاهة یعنی: پرستید و بندگی کرد و اله بر وزن فعال به معنای مفعول است؛ یعنی: معبود، مانند امام بر وزن فعال که به معنای مفعول است، زیرا امام کسی است که به او اقتدا می شود،(253) و این که گفته: اله الرجل یعنی (سرگشته و متحیر گردید)، و از آن مفعول بنا نمی شود غلط آشکاری است، زیرا وله الرجل به معنای متحیر شد می باشد، نه اله، و اگر ابن ابی الحدید بر راوندی ای اعتراض را می نمود که اله مصدر نیست بلکه الاهه مصدر است، چنانچه جوهری گفته است و این که اله (فعال) است به معنای مفعول، وجه صحت داشت.
    امضاء

  6. Top | #205

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به علاوه، اگر بین لفظ الله و اله فرق نبود، چنانچه ابن ابی الحدید گفته(254) پس معنای لا اله الا الله مانند این جمله می شود: لا رجل الا رجل نیست مردی مگر مرد لا زید الا زید نیست زیدی مگر زید.
    و چگونه میان الله و اله فرق نباشد حال آن که مشرکان که خود از اهل لغت بوده اند لفظ اله را بر بت ها اطلاق می نموده، ولی لفظ الله را تنها بر آفریننده جهان، خدای تعالی می فرماید: و لئن سألتهم من خلق السموات و الأرض لیقولن الله(255)؛ ای رسول اگر از این مشرکان بپرسی که زمین و آسمان ها را چه کسی آفریده جواب می دهند: خدا.
    امضاء

  7. Top | #206

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همان گونه که این سخن او که گفته: لفظ اله مطلق معبود است، چه حق وجه باطل ولی در مورد حق تغلیب شده واقعیت ندارد، خدای تعالی فرموده: أفرأیت من اتخذ الهه هواه(256)؛ ای رسول ما! می نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده است که لفظ اله بر هوای نفس اطلاق شده است، بله، اله غیر حق می بایست نفی شود، بمانند هر باطل دیگر که لا اله الا الله جز خدا هیچ معبودی نیست. و هم چنین، این که گفته: مألوه مصدر است صحیح نیست، زیرا بنا بر آنچه که صحاح آورده مصدر اله مطابق قاعده الاهه می باشد.
    امضاء

  8. Top | #207

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نقل و نقد گفتار ابن ابی الحدید

    و نیز ابن ابی الحدید آورده: راوندی گفته: الحمد لله دال بر این است که آن حضرت (علیه السلام) حمد خدا گفته و بر این حمد تمام عمر ثابت است. و به مقتضای فرمایش خود، دیگران را نیز امر کرده که خدا را بستایند و بر این ستودن استوار باشند، و اگر أحمد الله (با جمله فعلیه) تعبیر نموده بود همه این معانی از آن استفاده نمی شد.
    سپس ابن ابی الحدید این گفتار راوندی را مردود دانسته به این که بین الحمد لله و أحمد الله فرقی نیست.(257)
    مؤلف: چرا ابن ابی الحدید به گفته علمای بیان مراجعه نکرده که بین جمله اسمیه و فعلیه فرق گذاشته اند، و راوندی مطلب اهل بیان را گفته از این که أحمدالله به صورت فعلیه مجرد اخبار به حمد خداست، ولی الحمد لله به صورت اسمیه، و تعریف لفظ حمد به الف و لام جنس دال و استمرار است و این که خدای تعالی شایسته ستایش است از هر ستایشگری، و همان گونه که آن حضرت (علیه السلام) خدا را ستوده، بر هر مخلوقی نیز واجب است که خدا را بستاید.
    امضاء

  9. Top | #208

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    جمله الحمد لله کامل ترین حمد خدا

    در خبر است امام محمد باقر (علیه السلام) استری گم کرده بود، پس فرمود: اگر خدا استرم را به من بازگرداند او را به حمدهایی که پسندیده اوست می ستایم، دیری نپایید که استر را زین بسته و مهار شده برای آن حضرت آوردند، پس موقعی که امام بر استر سوار شده لباس خود را جمع نموده سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: الحمد لله و بیش از آن چیزی نفرمود، و سپس، فرمود: هیچ از حمد خدا ترک نکرده و جا نگذاشتم، تمام ستایش ها را برای خدای عز و جل آوردم، هیچ ستایشی نیست مگر این که مشمول این گفتارم می باشد.(258)



    امضاء

  10. Top | #209

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    عجز ستایش گران از ثناگویی خداوند

    الذی لا یبلغ مدحته القائلون؛ خدایی که سنایش گران از ستودن او عاجزاند.
    آری، چگونه ستایش گران بتوانند بر ستایش او دست یابند حال آن که مدح کننده در صورتی می تواند شخصی را به درستی مدح کند که بر کمالات وجودی او احاطه داشته باشد، و به همین جهت جاهل هرگز نمی تواند علم دانشمند را توصیف کند، و هیچ کس غیر خدا بر کمالات ذات اقدس خویش آگاهی کامل ندارد، بنابراین تنها او می تواند به طور شایسته خویشتن را بستاید از این رو، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: لا أحصی ثناء علیک أنت کما أثنیت علی نفسک(259)؛ من از عهده ثناگویی تو بر نمی آیم تو آن گونه ای که خودت ثنایت را گفته ای. و چگونه ستایش گران بتوانند بر ستایش او دست یابند حال آن که خودش فرموده است:
    قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمات ربی ولو جئنا بمثله مددا(260)؛
    (ای رسول ما به امت) بگو که اگر دریا برای نوشتن کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آن که کلمات الهی به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنند.
    و لا یحصی نعماءه العادون؛ و حساب گران از شمارش نعمت هایش ناتوان اند.
    آری، شما در موردی امکان پذیر است که آن شی ء محصور و محدود باشد، حال آن که نعمت های خدا نامحصور است.
    امضاء

  11. Top | #210

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نعمت های بی شمار الهی

    در خبر آمده: ابی بن کعب در محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را تلاوت کرد: و أسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة(261)؛ خداوند نعمت های ظاهر و باطن خود را برای شما فراوان فرموده، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حاضران که از جمله آنان ابوبکر و عبیده و عمر و عثمان و عبدالرحمن بودند فرمود: اکنون بگویید اولین نعمتی که خدا به آن شما را گرامی داشته و آزمایش نموده کدام است؟ آنان از مال و ثروت و زن و فرزند سخن گفتند و چون ساکت شدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، رو به علی (علیه السلام) کرد و فرمود: تو بگو. علی (علیه السلام) شروع کرد به شمردن: خداوند مرا از نیستی به هستی آورد، مرا موجودی زنده قرار داد نه جامد و بی جان، مرا با زیباترین شکل و شمایل بیافرید - که حمد او را سزد - مرا انسانی متفکر و هوشمند قرار داد نه ابله و فراموش کار، در بدنم قوا و حواسی آفرید که به وسیله آن ها آنچه که بخواهم ادراک می کنم، در ساختمان وجودم شمع تابان خرد را آفرید، مرا به آیین خود هدایت نمود و از گمراهی نجات بخشید، برایم راه بازگشتی به حیات جاودان قرار داد، مرا آزار و مالک قرار داد نه برده و مملوک، آسمان و زمینش را با آنچه که در آن ها هست برایم رام و مسخر گرداند، ما را زن نیافرید، بلکه مردانی حاکم بر همسران حلالمان.
    امضاء

صفحه 21 از 89 نخستنخست ... 111718192021222324253171 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi