صفحه 85 از 89 نخستنخست ... 3575818283848586878889 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 841 تا 850 , از مجموع 886

موضوع: توحید در نهج البلاغه

  1. Top | #841

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    زندگی هدف دار

    و اعلموا عباد الله أنه لم یخلقکم عبثا؛ بندگان خدا! بدانید خدا شما را بیهوده نیافریده است.
    أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنکم الینا لا ترجعون(1306)؛ آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده ایم و (پس از مرگ) به ما رجوع نخواهید کرد؟!
    و لم یرسلکم هملا؛ و شما را سر خود رها نکرده است. مانند شتر بدون راعی. أیحسب الانسان أن یترک سدی ألم یک نطفة من منی یمنی ثم کان علقه فخلق فسوی فجعل منه الزوجین الذکر و الأنثی ألیس ذلک بقادر علی أن یحیی الموتی(1307)؛ آیا آدمی پندارد که او را مهمل از تکلیف گذارند، آیا در اول قطره آب منی نبود، و پس از نطفه خون بسته و آن گاه (به این صورت زیبا) آفریده و آراسته گردید پس آن گاه دو صنف نر و ماده پدید آورد، آیا چنین خدای با قدرت و حکمت باز نتواند پس از مرگش زنده گرداند.
    علم مبلغ نعمه علیکم و أحصی احسانه الیکم؛ و اندازه نعمت هایی که به شما ارزانی داشته می داند، و محبت ها و احسانی که به شما نموده همه را ثبت و ضبط کرده است. همانا بندگان اند که از مقدار نعمت ها و احسان خدا آگاهی ندارند. خدای تعالی فرموده است: ... و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها...(1308)؛ اگر نعمت های بی انتهای خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد.
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #842

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حوایج خود را از خدا طلب کنید

    فاستفتحوه؛ پس، از او فتح و پیروزی بخواهید، زیرا تنها اوست که می تواند درهای نعمت ها را به سوی شما بگشاید.
    و استنجحوه؛ و از او رستگاری بجویید. زیرا اوست که می تواند حوایج شما را برآورده سازد.
    و اطلبوا الیه؛ خواسته هایتان را از او طلب کنید. هر خواسته ای که دارید، کلی، و جزئی از او بخواهید.
    در خبر آمده: به موسی وحی شد تمام حوایج خود را از من بخواه حتی خوراک گوسفند و نمک خمیرت را.(1309)
    و استمنحود؛ و عطا و بخشش از او درخواست کنید. و روایت شده: استمیحوه(1310). و هر دو واژه به معنای این است که بخشش را از خدا طلب کنید. ... و اسألوا الله من فضله ان الله کان بکل شی ء علیما(1311)؛ ... و هر چه خواهید از فضل خدا درخواست کنید که خدا به همه چیز داناست.
    فما قطعکم عنه حجاب؛ هیچ پرده ای میان شما و او نیست. مانند پادشاهان و فرمانروایان.
    و لا أغلق عنکم دونه باب؛ و دری به روی شما بسته نمی باشد. مانند اهل دنیا.
    امضاء

  4. Top | #843

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خدا در هر مکان و در هر زمان و به همه است

    و انه لبکل مکان؛ خدا در هر مکان است. دو تن از علمای یهود نزد امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده پرسیدند پروردگارت کجاست؟ امام (علیه السلام) - به طور مثل - به آنان فرمود: فرشته ای از مشرق و فرشته ای از مغرب و فرشته ای از آسمان و فرشته ای از زمین آمده به هم رسیدند، سپس فرشته مشرق به فرشته مشرق گفت: از کجا آمده ای؟ گفت: از نزد پروردگارم. فرشته برخاست از زمین به فرشته نازل از آسمان گفت: از کجا آمده ای؟ گفت: از نزد پروردگارم. و فرشته آسمانی به فرشته زمینی گفت: از کجا آمده ای؟ گفت: از نزد پروردگارم.(1312)
    و فی کل حین و أوان؛ و در هر وقت و زمان است. حین: زمان. عطف است بر کلمه لبکل یعنی خدا در هر زمان است. و اوان: وقت، خدای متعالی خالق اوقات و زمان هاست همان گونه که خالق مکان هاست.
    و مع کل تنس و جان؛ و با هر انسی و جنی است. ما یکون من نجوی ثلاثة الا هو ربعهم و لا خمسة الا هو سادسهم و لا أدنی من ذلک و لا أکثر الا هو معهم أین ما کانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیامة ان الله بکل شی ء علیم(1313)؛ هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آن که خدا چهارم آن ها و نه پنج کس جز آن که او ششم آن ها و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آن که خدا هر کجا باشند با آن هاست، پس روز قیامت همه را به نتیجه اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به همه امور عالم دانا است.


    امضاء

  5. Top | #844

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دارایی خدا کم نمی شود

    لا یثلمه العطاء؛ بخشش او را ورشکسته نمی کند. لا یثلمه: نقص و خللی بر او وارد نمی سازد، گویند: فی الاناء ثلم در موردی که لب ظرف شکسته و یا پریده باشد. و مقصود این است که خدا بسان خلق نیست که بخشش و عطا از مال او کم کند.
    و لا ینقصه الحباء؛ عطا و انفاق از دارایی اش نمی کاهد. لا ینقصه (به فتح یاء) در این جا فعل متعدی است، و گاهی هم لازم می آید، گویند: نفصی الشی ء (لازم) و نقصته (متعدی). و حباء: عطا، آری چگونه بخشش بر او نقص وارد کند و عطا از دارایی اش بکاهد حال آن که او هر گاه اراده چیزی کند تنها به او بگوید باش پس موجودی می شود.
    و لا یستنفده سائل؛ درخواست کنندگان نعمتش را نابود نمی نمایند. لا یستنفده: دارایی او را نابود نمی کند، گویند: نفد الشی ء در موردی که شی ء فانی و نابود شده باشد.
    ... و لله خزائن السموات و الأرض(1314)؛ و از برای خداست خزینه های آسمان ها و زمین.
    و لا یستقیصه نائل؛ و داد دهش سرمایه او را تمام نمی گرداند. لا یستقیصه: به آخر نمی رساند. نائل: عطاء مانند نوال.
    و لا یلویه شخص عن شخص و لا یلهیه؛ توجه به یک فرد او را از توجه به فرد دیگر باز نمی دارد، و مشغولش نمی سازد.
    لا یلویه: مایل و روانگردان نمی کند. آن گونه که مردم این چنین اند.
    امضاء

  6. Top | #845

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هیچ چیز خدا را به خود مشغول نمی دارد

    و لا تحجزه هبة عن سلب؛ بخشش او به یک شخص مانع از سلب از دیگری نمی شود.
    لا تحجزه: او را باز نمی دارد و منع نمی کند. یهب لمن یشاء اناثا و یهب لمن یشاء الذکور أو یزوجهم ذکرانا و اناثا و یجعل من یشاء عقیما(1315)؛ خدا به هر که خواهد فرزند دختر و به هر که خواهد پسر عطا کند، یا در یک رحم دو فرزند پسر و دختر قرار می دهد، و هر که را خواهد عقیم می گرداند.
    و لا یشغله غضب عن رحمة؛ غضب او بر یک فرد موجب منع و رحمت از دگیری نمی شود.
    قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی ء قدیر(1316)؛ بگو ای پیغمبر! بار خدایا ای پادشاه ملک هستی تو هر که را خواهی عزت ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی بگیری و به هر که خواهی عزت دهی، و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.
    و لا تولهه وحمة عن عقاب؛ رحمت به یک شخص او را از کیفر دیگری غافل نمی سازد.
    لا تولهه: او را غافل نمی گرداند. ان ربک لذو مغفرة و ذو عقاب ألیم(1317)؛ همانا خداوند بسیار دارای آمرزش و هم صاحب قهر و عقاب دردناک است.
    اگر کسی بگوید: انسان ها هم این چنین اند، گاهی به یکی می بخشد و از دیگری می گیرند، بر یکی غضب می کنند و به دیگری مهربانی می نمایند، شخضی را کیفر می دهند و بر دیگری ترحم می نمایند، بنابراین خدا چه امتیازی بر دیگران دارد؟
    پتسخ این است که دیگران این کارها را به تدریج و به تناوب انجام می دهند بر حسب عروض حالات مختلف به ایشان از قبیل حالت دلسوزی یا پرخاش گری و غیر اینها در حالی که خدای تعالی این امور را در یک زمان انجام می دهد بدون این که حالت خاصی در او پدید آید.
    امضاء

  7. Top | #846

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علم نافذ خدا

    و لا تجنه البطون عن الظهور و لا یقطعه الظهور عن البطون؛ آگاهی او از درون اشیاء مانع از آگاهی اش از برون آن ها نمی شود، و احاطه او بر برون اشیاء سبب جدایی او از درون آن ها نمی گردد. لا تجنه (به فتحح و ضم تاء) جوهری گفته: جننت المیت و أجننته یعنی میت را (در زیر خاک) پنهان کردم.(1318) ابن ابی الحدید آورده: ظهور و بطون مصدراند، می گویی: ظهر ظهورا و بطن بطونا(1319).
    مؤلف: محتمل است که ظهورا جمع ظهر و بطون جمع بطن باشد، و مقصود این باشد که خلایق این چنین اند که هر گاه در درون اشیاء وارد شوند ظاهر آن ها از ایشان پوشیده می ماند و برعکس، ولی خالق این گونه نیست بلکه درون و برون اشیاء نزد او یک سان است.
    امضاء

  8. Top | #847

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    موقعیت خدا با موجودات

    قرب؛ خداوند نزدیک است. و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب أجیب دعوة الداع اذا دعان...(1320)؛ و چون بندگان من از دور و نزدیکی من از تو بپرسند بدانند که من به آن ها نزدیک خواهم بود و هر که مرا خواند دعای او را اجابت کنم... .
    فنأی؛ و دور. رب أرنی أنظر الیک قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا(1321)؛ موسی (به تقاضای قوم خود) عرض کرد که خدایا تو را به من آشکار بنما که تو را مشاهده کنم. خدا در پاسخ او فرمود که مرا تا ابد نخواهی دید ولکن در کوه بنگر، اگر کوه در جای خود برقرار تواند ماند تو نیز مرا خواهی دید، پس آن گاه که نور تجلی خدا بر کوه تابش کرد و کوه را مندک و متلاشی ساخت و موسی بی هوش افتاد... .
    و علا؛ خدا عالی و بلند مرتبه است.
    سبح اسم ربک الأعلی الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی و الذی أخرج المرعی(1322)؛ ای رسول ما به نام خدای خود که برتر از همه موجودات است به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدایی که عالم را خلق کرد و همه را به حد کمال رسانید آن خدایی که هر چیز را قدر و اندازه ای داده به راه کمالش هدایت نمود، آن خدایی که گیاه را سبز و خرم از زمین برویانید... .
    فدنا؛ و نزدیک. ... و نحن أقرب الیه من حبل الورید(1323)؛ ... و ما به انسان از رگ گردن او به او نزدیک تریم.یی و ظهر فبطن؛ و ظاهر است و باطن. هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی ء علیم(1324)؛ اول و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم داناست.
    و بطن فعلن؛ درون است و آشکار. قالت رسلهم أفی الله شک فاطر السموات و الأرض...(1325)؛ رسولان (به کافران) گفتند: آیا در خدا هم که آفریننده آسمان ها و زمین است شک توانید کرد... .
    امضاء

  9. Top | #848

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    استدلال بر وجود صانع

    صدوق در کتاب توحید از احمد بن محسن میثمی نقل کرده که گوید: من و ابن ابی العو جاء و عبدالله بن مقفع در مسجد الحرام نشسته بودیم، در این موقع ابن مقفع به ما گفت: آیا این خلق کثیر را می بینید (و با دست به مطاف اشاره کرد) هیچ یک از اینها را شایسته نام انسانیت نمی بینم جز آن شیخ نشسته (یعنی جعفر بن محمد (علیه السلام)) و جز او همه فرومایگان و بهائم اند. ابن اب یالعو جاء به او گفت: از کجا نام انسان ها را تنها برای این شیخ شایسته دانستی؟ گفت: زیرا نزد او چیزی یافته ام که در دیگران ندیده ام. ابن ابی العو جاء گفت: من باید این را که می گویی بیازمایم. ابن مقفع گفت: این کار را نکن، زیرا می ترسم آن چه در دست داری از تو بگیرد.
    ابن ابی العو جاء گفت: ولی علت منع تو این نیست، بلکه می ترسی آن مقام و منزلت رفیعی که برای او ادعاء نمودی نزد من سست شود. ابن مقفع گفت: حال که چنین تصور نموده ای پس برخیز و نزد او برو تا حقیقت بر تو معلوم گردد، ولی تا می توانی خود را از لغزش نگهدار و مهار از دست مده که تو را دربند کند... راوی گوید: ابن اب یالعو جاء برخاست و من و ابن مقفع ماندیم، پس از قدری باز آمد و گفت: ای ابن مقفع! این بشر خاکی نیست، و اگر در دنیا مخلوق روحانی باشد که اگر بخواهد گاه به صورت انسانی جسمانی ظاهر شود و گاه هم فرشته ای نورانی در آید این شخص خواهد بود. ابن مقفع گفت: چظور؟ گفت: زیرا پس از آن که نزد او نشستم و بعد از زمانی که حاضران همه رفتند و من تنها ماندم آغاز سخن نمود: اگر حقیقت آن گونه باشد این مردم می گویند - و واقعا هم این طور است - پس آنان از عذاب و کیفر الهی رهیده و شما به هلاکت رسیده اید، و اگر آن گونه باشد که شما می گویید - که واقعا چنین نیست - شما با آنان برابراید. گفتم: مگر ما چ می گوییم و آن ها چه می گویند؟
    فته ما و آن ها یکی است! فرمود: چگونه یکی است با این که آنان می گویند: معادی هست و حساب و کتابی و ثواب و عقابی و جهان هستی را آفریدگاری، جهانی منظم و هدفدار،، و شما همه اینها را انکار می کنید.
    ابن ابی العو جاء گوید: من در این جا از فرصت استفاده کردم و گفتم: اگر واقعا جهان آفرینش آفریننده ای دارد پس چرا ظاهر نمی شود تا خودش مردم را به عبادت و بندگی اش فراخواند تا هیچ دو نفری در وجود او اختلاف نکنند؟ و چرا خود را از آنان پوشیده نگه داشته و برای راهنمایی آنان رسولان فرستاده است؟ و اگر خود بی واسطه این کار را می کرد مردم زودتر به او ایمان می آوردند. امام (علیه السلام) فرمود: وای بر تو! چگونه پوشیده است بر تو آن کس که قدرتش را در وجود تو به نمایش گذاشته و آن را به تو نشان داده است؛ هستی تو بعد از نیست بودنت، بزرگی تو پس از سلامتی ات و صحت تو پس از بیماری ات، و خشنودی تو پس از خشمت، و خشم تو پس از خشنودیت، و اندوه تو پس از شادی ات، و شادی تو پس از اندوهت و دوستی تو پس از دشمنی و دشمنی تو پس از دوستی، و تصمیم تو پس از خودداری و خودداری تو پس از تصمیم، و خواستن تو پس از رغبتت، و امیدواری تو پس از یأست، و نومید یتو پس از امیدت، و توجه تو به آن چه که در ذهنت نبوده و فراموشی تو پس از آن چه به اعتقاد داشته ای.
    ابن ابی العو جاء گوید: و پیوسته امام (علیه السلام) برایم آثار قدرت خدا را در وجودم، که نمی توانستم انکار کنم، بر می شمرد که یقین نمودم به زودی در این مباحثه بر من غالب خواهد شد (- یا یان که - یقین نمودم به زوید خدایش میان من و او ظاهر خواهد شد(1326)).
    و دان؛ با همه حساب می کند و به آنان جزا می دهد. دان جزا داد. فلمولا ان کنتم غیر مدینین ترجعونها ان کنتم صادقین(1327)؛ اگر کار به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده نیست پس روح را دوباره به بدن مرده باز گردانید اگر راست می گویید.
    و لم یدن؛ و جزا داده نمی شود. به لفظ مجهول، یعنی کسی او را جزا نمی دهد، خدای تعالی فرموده: لا یسأل عما یفعل و هم یسئلون(1328)؛ خدا بر هر چه می کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می شوند.


    امضاء

  10. Top | #849

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در کار خدا نه اندیشه و نه استعانت

    لم یذر الخلق با حتیال؛ مخلوقات را با اندیشه و تدبیر نیافریده. ذرء: خلق پراکنده بسیار، چنان که در قول خدای تعالی آمده: و ما ذرألکم فی الأرض مختلفا ألوانه(1329)؛ و در زمین آنچه را بریا شما آفریده به انواع گونگون و اشکال رنگارنگ در آورد.
    و جعلوا لله مما ذرأ من الحرث و الأنعام نصیبا(1330)؛ و برای خدا از روییدنی ها و حیوانات که آفریده نصیبی معین کردند.
    ... جعل لکم من أنفسکم أزواجا و من الأنعام أزواجا یذرؤکم فیه...(1331)؛ برای شما آدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار داد و نیز چارپایان را جفت آفرید تا به این تدبیر ازدواج، شما را خلق بی شمار کند. و مقصود از الخلق مخلوقات است، و احتیال: چاره و تدبیر. انما أمره اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون(1332)؛ فرمان نافذ خدا (در عالم) چون اراده خلقت چیزی را کند به محض این که گوید موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد.
    و لا استعان بهم لکلال؛ و از خلق خود به علت درماندگی و خستگی یاری نخواسته است.
    بهم یعنی به خلق خویش. کلال: مانده شدن، و دشواری و خستگی. خدای تعالی می فرماید: و لقد خلقنا السموات و الأرض و ما بینهما فی ستة ایام و ما مسنا من لغوب(1333)؛ و ما آسمان ها و زمین و آنچه بین آن هاست همه را در امام روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید.






    امضاء

  11. Top | #850

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,873
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,237
    مورد تشکر
    1,766 در 1,063
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    50. از خطبه 89

    و قدر الأرزق فکثرها و قللها، و قسمها علی الضیق و السعة، فعدل فیها لیبتلی من أراد بمیسورها، و لیختبر بذلک الشکر و الصبر من غنیها و فقیرها.
    ثم قرن بسعتها عقابیل فاقتها، و بسلامتها طوارق آفاتها، و بفرج أفراحها غصص أتراحها، و خلق الآجال فآطالها و قصرها، و قدمها و أخرها، و وصل بالموت أسبابها، و جعله خاجا لأشطانها، و قاطعا لمرائر أقرانها؛
    خداوند رزق ها را مقدر و اندازه گیری نمود پس آن ها را زیاد و کم گردانید، ارزاق را میان همه تقسیم کرد و بر عده ای تنگ گرفت و بر عده دیگر توسعه داد، این کار را از روی عدالت انجام داد تا هر که را بخواهد به وسیله وسعت رزق یا تنگدستی بیازماید، و شکر و صبر ثروتمند و فقیر را امتحان کند،
    آن گاه خداوند ثروت را با فقر، و سلامتی را با بیماری ها قرین نمود، و در لا بلای شادی ها و اندوه ها و غصه های گلوگیر پدید آورد، خدا مدت زندگی ها را تعیین نمود، بعضی را طولانی و برخی را کوتاه، بعضی را مقدم و بعضی را مؤخر داشت، و مرگ را ا عوامل و اسبابی ارتباط داد و آن را کشنده رشته دراز سرآمد زندگی و پاره کننده طناب های محکم بافته اجل ها قرار داد.




    امضاء

صفحه 85 از 89 نخستنخست ... 3575818283848586878889 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi